قتلهای ناموسی در ایران؛ نقش باورهای دینی و ریشههای جامعهشناختی
رأی دهید
دیدبان حقوق بشر، قتل ناموسی را اینگونه توصیف کرده است: «این جرم توسط اعضای مرد خانواده علیه اعضای زن خانواده به دلیل این تصور که آن زن، خانواده را بی آبرو کرده است رخ میدهد.»
هادی مصطفایی، معاون وقت مبارزه با جرایم پلیس آگاهی در سال ۹۳ گفته بود: «۱۹ درصد قتلها در کشور با انگیزه ناموسی صورت میگیرد و حدود ۶۳ درصد مقتولین زن هستند که به دست بستگانش به قتل رسیدهاند.»
روزنامه شرق هم سال ۱۳۹۹ گزارش داده بود که سالانه بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل ناموسی در ایران رخ میدهد که ۲۰ درصد کل قتلهای کشور و ۵۰ درصد از قتلهای خانوادگی را به خود اختصاص داد است.
شرق در موضوعی با عنوان «چرا قتلهای ناموسی در کشور رواج دارد؟» مینویسد، آن چه موجب میشود در ایران و برخی کشورهای همسایه قاتلان قتلهای ناموسی، با خیال راحت دست به قتل نفس بزنند، این است که خودشان را مجری الهی میدانند و به آن هم افتخار میکنند.»
در مقاله تحقیقی که مجله مطالعات اجتماعی منتشر کرده، در یک نظر سنجی که در سال ۸۵ از شهر مریوان و از میان ۳۸۴ نفر صورت گرفته، یک پنجم از مصاحبه شوندگان «۲۷.۶ درصد مردها و ۵.۳ درصد زنها» نظر مثبتی نسبت به قتلهای ناموسی داشتند. در این تحقیق اشاره شده است که نا برابری جنسیتی، پذیرش باورهای مرد سالارانه و پایبندی به باورهای دینی مهمترین متغیرها برای نگرش مثبت به قتل ناموسی بودهاند.
صدیقه وسمقی، اسلامشناس نیز معتقد است «دلیل این که این قتلها را به اسلام منتسب میکنند، اشتباه فقها است. فقها با استناد به روایاتی که به عقیده من نمیتوانند پایه صحیحی برای این استدلالها باشند، مطالبی را مطرح کردهاند.»
مشکلات روانی
امین مختاری، روانشناس خانواده به ایسنا گفته است: «رد پای اختلالات روانی و شخصیتی در بحث قتل و خشونت خانوادگی کاملا مشهود است.» وی اضافه کرده است: «اگر والدین زمینه اختلالات شخصیتی و روانی نداشته باشند، هیچگاه و در هیچ شرایطی دست به قتل فرزند خود نمیزنند و ممکن است این خشم نهایتاً منجر به خشونت کوچک شود.» وی معتقد است برخی آگاهانه یا ناآگاهانه در فضای مجازی خشونت را ترویج میکنند و از بازیهای یارانهای نیز به خاطر گسترش خشونت انتقاد کرده است.
فقر و مشکلات اقتصادی
حمیدرضا یار احمدی، سرپرست پلیس آگاهی تهران، به روزنامه آرمان گفته است: «مشکلات اقتصادی، کمبودها ، بیکاری، فقر و تبعیض باعث شده که خانوادهها به بدترین و دلخراشترین شکل ممکن به خشونت گرفتار شوند. در جامعه رانت و اختلاس و نبودن فرصتهای برابر، افراد را به سمت رفتارهای خشن متمایل میکند و البته شدت و حدت آن هم به شرایط خانوادگی و قدرت مدیریتی زمینههای روانی افراد بستگی دارد.»
مهرداد دشتی، مدرس مهارتهای زندگی و خانواده به ایمنا گفته است: «با توجه به شرایط زندگی کنونی، ناکامیها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی، خشونت فیزیکی و غیر فیزیکی به خصوص خشونت کلامی و آزار دهنده در داخل خانهها ترویج پیدا کرده است و شدیدترین شکل آن قتلهای خانوادگی است.»
محمد رضا رهبرپور، استاد دانشگاه معتقد است مسائل مالی و بیکاری مهمترین عامل تغییر فرهنگ و خشونت در خانواده است و در ادامه گفته است: «وقتی در جامعه بد اخلاقی وجود داشته باشد و افراد برای یکدیگر حرمت قائل نباشند و به اشکال مختلف در پی سوء استفاده از یکدیگر باشند، به عبارت دیگر وقتی سرمایه اجتماعی دچار اختلال شود، اعتماد و همدلی از بین میرود. خانواده و جامعه دچار این مشکلات میشود.»
احمد اصلانی، حقوقدان به ایمنا گفته: «ریشه بسیاری از این قتلها بدبینی، تعصبات قومی و فرهنگی است اما به عنوان مثال مطابق ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی اگر مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند. قانون راه را برای اینگونه قتلها باز گذاشته است.»
بسیاری از کارشناسان معتقد هستند علت اصلی گسترش این گونه قتلها حکم ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی است که میگوید: «اگر پدر یا جد پدری، قاتل دختر یا پسر باشد قصاص نمی شود.» چنانچه در بسیاری از موارد سایر اعضا خانواده مرتکب قتل شده یا با تحریک و اغوای پدر، او را به عنوان قاتل معرفی میکنند و از مجازات معاف می شوند.