پای درد دل های استاد هنرهای سنتی که در دبی ورشکسته شد
رأی دهید
نیکنام حسینی پور، مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت در تماسی تلفنی خبر از شرایط نامناسب هنرمندی در حوزه هنرهای سنتی داد و اینکه قرار است برای دیدار با او به منزلش در هشتگرد برود؛ پس برای دیدار با این هنرمند با گروه همراه می شویم.
آنچه در ادامه می خوانید روایت خبرنگار بخش تجسمی ایسنا است از این دیدار.
سعید جعفری بروجردی، هنرمند هنرهای سنتی است که سالها پیش برای گرفتن اقامت دُبی، ایران را به مقصد این شهر ترک کرد و در سال ۱۹۹۵ یک مغازه صنایع دستی در آنجا باز کرد. این هنرمند اما متأسفانه به دلایلی ورشکسته شد و مجددا به ایران بازگشت. او که داستان زندگیاش را برایمان روایت میکرد، در همین رابطه گفت: «کار خوبی که کرده بودم این بود که فرزندانم را نبرده بودم اما پس از بازگشت به ایران دیگر ورشکسته شده بودم و هیچ چیز نداشتم.»
«در حال حاضر اثری از مجموعه کارهایتان دارید؟»؛ بروجردی به این پرسش چنین پاسخ داد: «خوشبختانه من بخشی از آثارم را نگه داشتم و بخشی از آثاری که با خودم به دبی برده بودم را بازگرداندم، چون گفتم اگر اینها را هم بفروشم، دیگر چیزی ندارم.»
این هنرمند حوزه هنرهای سنتی با اشاره به یکی از اقداماتش که در آن به جای چوب از ماده جایگزین استفاده کرده است، ادامه داد: «یکی از کارهایم این بود که سال ۱۳۷۱ اثری را برای حمایت از محیط زیست ساختم که درختها را از بین نبرند. من چیزی ساختم که جایگزین چوب شود و در عین حال دستمان برای رنگآمیزی باز باشد.»
جعفری بروجردی همچنین در پاسخ به سوال مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت درباره اینکه آیا فرزندانش نیز حرفه او را ادامه دادند یا خیر، گفت: «به فرزندانم نصیحت کردم که نباید به این حرفه برای پول درآوردن نگاه کنید. خود من نیز از اول باید روی کار ساختمانی تمرکز میکردم و بعد کار دلم را انجام میدادم.»
این هنرمند با اشاره به این نکته که اگر شرایط کارگاهی فراهم باشد، دوست دارد که دوباره کار کند؟ اضافه کرد: «حتی میتوانم در دانشگاه تدریس کنم اما در خانه دیگر زیاد امکانش نیست چون سنم اجازه نمیدهد که زیاد کار کنم.»
هنرهای سنتی زیرمجموعه وزارت میراث فرهنگی و صنایع دستی محسوب میشود، از این هنرمند پیشکسوت پرسیدیم که «آیا میراث فرهنگی در این سالها به شما سر زده است یا پیگیر احوال شما باشد؟» بروجردی نیز پاسخ داد: «خیر؛ هیچ خدماتی نیز ارائه نمیدهند.»
سفری کوتاه برای شنیدن درد دل های طولانی یک هنرمند