آیا افیونیها هیتلر را پیروز کردند؟
رأی دهید
فرادید| نرمان اوهلر، روزنامهنگار و نویسنده، معتقد است که رایش سوم به معنای واقعی کلمه یک کشور دگرگون شده بود. از کارگران کارخانهها گرفته تا زنان خانهدار، از تاجران گرفته تا اعضای اس. اس. تقریبا همه به نحوی خودشان را با مصرف نوعی مخدر میساختند!
به گزارش فرادید، اوهلر در کتاب «بلیتسد» خود مینویسد که نازیها به کپسولی کوچک به نام "پِرویتین" اعتیاد داشتند؛ پرویتین (Pervitin) نوعی متآمفتامین با دوز پایین بود که شبیه "شیشه" امروزی است. برای مصرف شخصی هیتلر نیز پرویتین را با باربیتورات، کوکائین، استروید، هورمونهای جنسی و نوع ابتدایی اکسیکدون ترکیب میکردند.
اوهلر در گام اول از تضاد بین وعده سران نازی برای پاکسازی فرهنگ لذت محور جمهوری وایمار – که مرتب از لفظ "یهودی" برای معرفی آن استفاده میشد - و افزایش مدارک مربوط به استفاده گسترده از پرویتین بر روی انبوه مردم شروع میکند. اوهلر سپس با رویکردی مستند وار به بحث در هم پیچیده یهودستیزیِ نازیها و نبرد آنها با داروهای مخدر میپردازد. او همچنین به قوانین مصوب سال 1933 میلادی که معتادان را به حبس ابد و عقیم سازی محکوم میکرد و همسایگان و همکاران را تشویق میکرد تا معتادان مواد مخدر به ویژه کوکائین و مورفین را به پلیس معرفی کنند، میپردازد.
این در حالی بود که فریتش هائوشیلد، داروساز ارشد شرکت "تِملر" در برلین (که در سال 1934 میلادی از تملک مالکین یهودیاش خارج شد)، در سال 1937 میلادی توانست دارویی مخدر را با برند تجاری "پرویتین" تولید و بدون هیچ ممانعتی در بازار تبلیغ کند. تملر کارشناسان روابط عمومی را استخدام کرد که پوسترهای پرویتین را بر روی اتوبوسها و خودروها میچسباندند. نمایندگان تملر در بیمارستانهای سراسر آلمان در مورد محصولشان سخنرانی میکردند. بستههای حاوی نمونههای رایگان پرویتین برای پزشکان مختلف ارسال و حتی تشویق شدند که آن را بر روی خودشان آزمایش کنند. طولی نکشید که شرکت تملر در هر هفته میلیونها کپسول پرویتین تولید کند.
فارغ از اینکه درد یا بیماری – از افسردگی، خستگی، تنوس ماهیچهای یا تون عضلانی، استرس، افسردگی پس از زایمان گرفته تا کاهش میل جنسی و قدرت باروری در زنان - چه بود، پرویتین نخستین دارویی بود که پزشکان در نسخههایشان تجویز میکردند. سرانجام اما لئوناردو کونتی، رئیس بخش سلامت رایش، در سال 1939 میلادی نسبت به خواص اعتیادآور پرویتین هشدار داد و فروش آن را فقط منوط به داشتن نسخه محدود کرد. ولی باز هم داروخانهها در اجرای این قانون دقت نکرده و محبوبیت پرویتین رشدی صعودی داشت. البته ارتش آلمان همواره معاف از اجرای دستورات کونتی بود.
اوهلر مینویسد: «قانع شدهام که در حملات بزرگ که نیروها باید تا آخرین نفس بجنگند، یک یگان مجهز به پرویتین ارجحیت پیدا میکند. تاثیرات پرویتین "شگفت آور" تفسیر میشود.» وینستون چرچیل که "زبانش بند آمده بود" در مورد پیشروی نازیها مینویسد: «نازیها توانستند در کمتر از 100 ساعت قلمرویی را اشغال کنند که در طول چهار سال جنگ جهانی اول موفق به اشغال آن نشده بودند.»
ریشه استنادات روایت اوهلر علاوه بر اسناد نایاب و تصاویر آرشیوی که در کنار متن کتاب منتشر شده، به مطالعات شخصیت شناسی وی نیز بازمیگردد. یکی از همین شخصیتها "اوتو اف. رانکه،" رئیس موسسه تحقیقاتی فیزیولوژی دفاعی و از رابطین کلیدی شرکت تملر و نیروهای مسلح آلمان نازی بود که خودش به تدریج معتاد پرویتین شد و آثار جانبی مخرب ناشی از مصرف بیش از حد آن را تجربه کرد. روایتی که اوهلر از رانکه ارائه میدهد مبتنی بر تحلیل دقیق ارتباطات و یادداشتهای او است که قانع کننده به نظر میرسد گرچه برخی نتیجهگیریهای بزرگتر چندان پایه و اساس ندارد. حتی این مسئله که آیا پیروزیهای نازیها کاملا به پرویتین بستگی دارد یا اینکه این ماده مخدر صرفا نقش کمکی داشته، همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
مشکلات مشابه دیگری در قلب روایت اوهلر مشاهده میشود: مسیر اعتیاد شخص آدولف هیتلر. شخصیت اصلی در این روایت تئودور مورل، پزشک خصوصی هیتلر، است. او یک شارلاتان به تمام معنا است. مورل مشتاق بود تا هر جور که شده پیشوا را برای مراسم رژه یا ملاقات با ژنرالها و رهبران جهانی سر پا نگه دارد؛ او حتی پا را فراتر گذاشت و تقریبا هر روز به هیتلر آمپول تزریق میکرد.
مورل در ابتدا به تزریق گلوکز و مولتی ویتامین بسنده میکرد اما پس از بیماری مختصر آدولف در پاییز سال 1941 میلادی، انواع استرویدها و ترکیبات هورمونیِ ساخته شده از کبد خوک و اندامهای درونی جانوران دیگر را به او تزریق میکرد. مورل سرانجام در تابستان 1943 میلادی و پیش از نشست متحدین، ماده مخدر "اوکودال" را معرفی کرد. اوهلر این ماده را به لحاظ ترکیبی از خانواده "هروئین" توصیف میکند. هیتلر، از نگاه اوهلر، پس از اولین مصرف طالب مقادیر بیشتر اوکودال شد. اوهلر همین ماده را مسئول اعتماد به نفس بیش از حد هیتلر و اقدامات نظامی غیر عقلانی او میداند.
برخی دیگر به وابستگی رقت انگیز هیتلر به پزشکش و روابط عجیب بینشان پرداختهاند. پیشبینی وی مبنی بر "معتاد شدن" هیتلر را باید جدی گرفت. اما نحوه اثرگذاری پرویتین بر روی تاکتیکهای نظامی نازیها چندان مشخص نیست.
اینکه رویکرد هیتلر تحت شعاع افیونیها بوده یا اینکه تصمیمات مهم جنگی وی از جمله کشتار یهودیان تحت تاثیر مواد مخدر و به دور از هر گونه احساس تاسفی صورت میگرفته را صرفا باید یک فرض تلقی کرد. در این بین نباید فراموش کرد که بر اساس همین ادعا، افکار برتری نژادی آریاییها و تنفر از یهودیان از مدتها پیش از جنگ و مصرف مواد مخدر در وی شکل گرفته بود. اوهلر در همین حین، و بر خلاف ارجاعات متعدد به هولوکاست، هیچ اشارهای به ارتباط بین نسل کشی نازیها و سو مصرف مشروبات الکلی نمیکند.
در میدانهای نبرد اوکراین، بلاروس و کشورهای حوزه دریای بالتیک و همچنین در اردوگاههای عملیات راینهارد در بلزک، سوبیبور و تربلینکا میتوان آثار استفاده گسترده از مشروبات الکلی را مشاهده کرد. در پایان در مورد این رمان باید گفت گرچه رمان اوهلر میکوشد تا نگاهی جدید از رایش سوم را به خواننده منتقل کند، اما خوانندگانی که به دنبال درکی عمیق از دوران نازی هستند باید آگاه باشند که این کتاب بیش از روشنسازی حاوی تحریف و اعوجاج است.