رونمایی ایران از قایق‌های موشک‌انداز پرنده، محافظان خلیج فارس + ویدیو

راستش منو یاد قایق های پارک ارم انداخت

قارقارک پرنده هم دیدیم!!

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. خخخ. تو هنوزم پارک ارم میری. بادش به خیر پارک ارم و شهربازی اوین چقدر نوستالژیکه. کاش مملکت حداقل در همون دهه 60 و 70 ایست میکرد. اوضاع خیلی جذابتر بود. تنها فکرمون دختربازی و تفریح بود.

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. اون روزا که شهر بازی ارم تازه افتتاح شد بود و سن ما هم حدود 16 سال بود یه رستوران های کلاس داشت. اونوقتا نوشابه شیشه ای بود و بابت گرویی هر شیشه نوشابه 5تومن نگه میداشتن. من و چنتا از دوستام رفته بودیم اونجا. رفتیم رستوران مثلا غذا بخوریم این موضوع رو دیدیم و از طرفی اکثر آدمای رستوران پولدار بودن و شیشه نوشابه هاشون رو برنمیگردوندن و گرویی میموند. ما میرفتیم بالاسرشون وامیستادیم غذا شون تموم میشد و نوشابه هاشونو میخوردن شیشه های خالی رو بر میداشتیم میبردیم بیعانه رو میگرفتیم. خلاصه سوژه ای بود. یهو مدبر رستوران فهمید و تمام کارگرای رستون ریختن تو شهر بازی دنبال ما. همه دوستام فرار کرده بودن اما من تیریپ باکلاس گذاشته بودم و 1 میز نشسته بودم غذا سفارش میدادم. کارگرا میومدن نگام میکردن و مشکوک بودن این همون سردستشونه و منم خونسرد صداشون میکردن سفارش میدادم. خلاصه اون شب کاسبی خوبی داشتیم. بچه های فلاح الکی اسم در نکردن.

فکر کنم بارت سیمپسون با کش کشی بتونه بندازشون

چند تا شون را در دریای خزر در آبهای جمهوری جعلی باکو مستقر کنید لطفا تا الهام جون نوارشو عوض کنه . ههههه

چند تا شون را در دریای خزر در آبهای جمهوری جعلی باکو مستقر کنید لطفا تا الهام جون نوارشو عوض کنه . ههههه

فکر کنم بارت سیمپسون با کش کشی بتونه بندازشون

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. اون روزا که شهر بازی ارم تازه افتتاح شد بود و سن ما هم حدود 16 سال بود یه رستوران های کلاس داشت. اونوقتا نوشابه شیشه ای بود و بابت گرویی هر شیشه نوشابه 5تومن نگه میداشتن. من و چنتا از دوستام رفته بودیم اونجا. رفتیم رستوران مثلا غذا بخوریم این موضوع رو دیدیم و از طرفی اکثر آدمای رستوران پولدار بودن و شیشه نوشابه هاشون رو برنمیگردوندن و گرویی میموند. ما میرفتیم بالاسرشون وامیستادیم غذا شون تموم میشد و نوشابه هاشونو میخوردن شیشه های خالی رو بر میداشتیم میبردیم بیعانه رو میگرفتیم. خلاصه سوژه ای بود. یهو مدبر رستوران فهمید و تمام کارگرای رستون ریختن تو شهر بازی دنبال ما. همه دوستام فرار کرده بودن اما من تیریپ باکلاس گذاشته بودم و 1 میز نشسته بودم غذا سفارش میدادم. کارگرا میومدن نگام میکردن و مشکوک بودن این همون سردستشونه و منم خونسرد صداشون میکردن سفارش میدادم. خلاصه اون شب کاسبی خوبی داشتیم. بچه های فلاح الکی اسم در نکردن.

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. خخخ. تو هنوزم پارک ارم میری. بادش به خیر پارک ارم و شهربازی اوین چقدر نوستالژیکه. کاش مملکت حداقل در همون دهه 60 و 70 ایست میکرد. اوضاع خیلی جذابتر بود. تنها فکرمون دختربازی و تفریح بود.

قارقارک پرنده هم دیدیم!!

راستش منو یاد قایق های پارک ارم انداخت

راستش منو یاد قایق های پارک ارم انداخت

قارقارک پرنده هم دیدیم!!

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. خخخ. تو هنوزم پارک ارم میری. بادش به خیر پارک ارم و شهربازی اوین چقدر نوستالژیکه. کاش مملکت حداقل در همون دهه 60 و 70 ایست میکرد. اوضاع خیلی جذابتر بود. تنها فکرمون دختربازی و تفریح بود.

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. اون روزا که شهر بازی ارم تازه افتتاح شد بود و سن ما هم حدود 16 سال بود یه رستوران های کلاس داشت. اونوقتا نوشابه شیشه ای بود و بابت گرویی هر شیشه نوشابه 5تومن نگه میداشتن. من و چنتا از دوستام رفته بودیم اونجا. رفتیم رستوران مثلا غذا بخوریم این موضوع رو دیدیم و از طرفی اکثر آدمای رستوران پولدار بودن و شیشه نوشابه هاشون رو برنمیگردوندن و گرویی میموند. ما میرفتیم بالاسرشون وامیستادیم غذا شون تموم میشد و نوشابه هاشونو میخوردن شیشه های خالی رو بر میداشتیم میبردیم بیعانه رو میگرفتیم. خلاصه سوژه ای بود. یهو مدبر رستوران فهمید و تمام کارگرای رستون ریختن تو شهر بازی دنبال ما. همه دوستام فرار کرده بودن اما من تیریپ باکلاس گذاشته بودم و 1 میز نشسته بودم غذا سفارش میدادم. کارگرا میومدن نگام میکردن و مشکوک بودن این همون سردستشونه و منم خونسرد صداشون میکردن سفارش میدادم. خلاصه اون شب کاسبی خوبی داشتیم. بچه های فلاح الکی اسم در نکردن.

فکر کنم بارت سیمپسون با کش کشی بتونه بندازشون

چند تا شون را در دریای خزر در آبهای جمهوری جعلی باکو مستقر کنید لطفا تا الهام جون نوارشو عوض کنه . ههههه

راستش منو یاد قایق های پارک ارم انداخت

قارقارک پرنده هم دیدیم!!

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. اون روزا که شهر بازی ارم تازه افتتاح شد بود و سن ما هم حدود 16 سال بود یه رستوران های کلاس داشت. اونوقتا نوشابه شیشه ای بود و بابت گرویی هر شیشه نوشابه 5تومن نگه میداشتن. من و چنتا از دوستام رفته بودیم اونجا. رفتیم رستوران مثلا غذا بخوریم این موضوع رو دیدیم و از طرفی اکثر آدمای رستوران پولدار بودن و شیشه نوشابه هاشون رو برنمیگردوندن و گرویی میموند. ما میرفتیم بالاسرشون وامیستادیم غذا شون تموم میشد و نوشابه هاشونو میخوردن شیشه های خالی رو بر میداشتیم میبردیم بیعانه رو میگرفتیم. خلاصه سوژه ای بود. یهو مدبر رستوران فهمید و تمام کارگرای رستون ریختن تو شهر بازی دنبال ما. همه دوستام فرار کرده بودن اما من تیریپ باکلاس گذاشته بودم و 1 میز نشسته بودم غذا سفارش میدادم. کارگرا میومدن نگام میکردن و مشکوک بودن این همون سردستشونه و منم خونسرد صداشون میکردن سفارش میدادم. خلاصه اون شب کاسبی خوبی داشتیم. بچه های فلاح الکی اسم در نکردن.

چند تا شون را در دریای خزر در آبهای جمهوری جعلی باکو مستقر کنید لطفا تا الهام جون نوارشو عوض کنه . ههههه

فکر کنم بارت سیمپسون با کش کشی بتونه بندازشون

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. خخخ. تو هنوزم پارک ارم میری. بادش به خیر پارک ارم و شهربازی اوین چقدر نوستالژیکه. کاش مملکت حداقل در همون دهه 60 و 70 ایست میکرد. اوضاع خیلی جذابتر بود. تنها فکرمون دختربازی و تفریح بود.

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. خخخ. تو هنوزم پارک ارم میری. بادش به خیر پارک ارم و شهربازی اوین چقدر نوستالژیکه. کاش مملکت حداقل در همون دهه 60 و 70 ایست میکرد. اوضاع خیلی جذابتر بود. تنها فکرمون دختربازی و تفریح بود.

فکر کنم بارت سیمپسون با کش کشی بتونه بندازشون

[::agha_ehsan - تهران، ایران::]. اون روزا که شهر بازی ارم تازه افتتاح شد بود و سن ما هم حدود 16 سال بود یه رستوران های کلاس داشت. اونوقتا نوشابه شیشه ای بود و بابت گرویی هر شیشه نوشابه 5تومن نگه میداشتن. من و چنتا از دوستام رفته بودیم اونجا. رفتیم رستوران مثلا غذا بخوریم این موضوع رو دیدیم و از طرفی اکثر آدمای رستوران پولدار بودن و شیشه نوشابه هاشون رو برنمیگردوندن و گرویی میموند. ما میرفتیم بالاسرشون وامیستادیم غذا شون تموم میشد و نوشابه هاشونو میخوردن شیشه های خالی رو بر میداشتیم میبردیم بیعانه رو میگرفتیم. خلاصه سوژه ای بود. یهو مدبر رستوران فهمید و تمام کارگرای رستون ریختن تو شهر بازی دنبال ما. همه دوستام فرار کرده بودن اما من تیریپ باکلاس گذاشته بودم و 1 میز نشسته بودم غذا سفارش میدادم. کارگرا میومدن نگام میکردن و مشکوک بودن این همون سردستشونه و منم خونسرد صداشون میکردن سفارش میدادم. خلاصه اون شب کاسبی خوبی داشتیم. بچه های فلاح الکی اسم در نکردن.

چند تا شون را در دریای خزر در آبهای جمهوری جعلی باکو مستقر کنید لطفا تا الهام جون نوارشو عوض کنه . ههههه

قارقارک پرنده هم دیدیم!!

راستش منو یاد قایق های پارک ارم انداخت