چگونه نازیها در خاورمیانه بذر یهودستیزی پاشیدند؟
رأی دهید
رژیم نازی در گسترش یهودستیزی در خاورمیانه نقش مهمی داشت. نازیها بدین منظور فرستندهای رادیویی تاسیس کرده بودند که شش سال به طور منظم به زبانهای عربی، فارسی و ترکی برنامه پخش میکرد.
درگیریهای نظامی اخیر میان اسرائیل و حماس بار دیگر در کشورهای خاورمیانه موجی از خصومت و مخالفت با اسرائیل برانگیخت. اما نه فقط این، بلکه در برخی شهرهای اروپا نیز شاهد تظاهراتی در همبستگی با فلسطینیان بودیم که در آنها افزون بر شعارهایی بر ضد دولت اسرائیل، شعارهای یهودستیزانه نیز شنیده میشد. شماری از ناظران معتقدند که این گونه شعارها عمدتا از سوی محافلی با پیشینه مهاجرتی مطرح میشود که از کشورهای اسلامی به اروپا آمدهاند.
از زمان تاسیس دولت اسرائیل، بیشتر رهبران کشورهای اسلامی خاورمیانه علیه این کشور موضعی خصمانه داشتهاند، هولوکاست را انکار یا تلطیف کردهاند، به "تئوریهای توطئه" ضدیهودی دامن زدهاند و آشکار و نهان خواهان نابودی اسرائیل شدهاند. دشمنی با اسرائیل طی دهها سال عملا به بخشی جداییناپذیر از سیاست خارجی بیشتر کشورهای اسلامی و نوعی "مناسک" تبدیل شده است و در این میان جمهوری اسلامی ایران گوی سبقت را از رقیبان ربوده است. آیا ریشههای این پدیده را باید صرفا در مساله فلسطین جستجو کرد یا عوامل دیگری نیز درکارند؟
گفتنی است که خاورمیانه تنها منطقهای در خارج از اروپاست که دارای یک گذشته"ناسیونال سوسیالیستی" هم هست و حتی امروز هم نیروهای معینی آن را باعث افتخار میدانند و نه شرم. یهودستیزی (آنتیسمیتیسم) یکی از سرچشمههای ایدئولوژی نازیسم بود و اگر پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه پس از تاسیس دولت اسرائیل، این پدیده را از عناصر مسلط در سیاست کشورهای اسلامی بدانیم، باید یادآوری کنیم که رژیم نازی در گسترش یهودستیزی در این کشورها نقش مهمی داشته است. به دیگر سخن، همکاری نازیها با اسلامگرایان دارای یک پیشینه تاریخی است و بخش مهمی از یهودستیزی رایج در خاورمیانه "محصول صادراتی" و میراث رژیم نازی بوده است. این مقاله نگاهی گذرا به همین پدیده است.
پشتیبانی نازیها از اخوانالمسلمین
با به قدرت رسیدن نازیها در آلمان، تلاش آنان برای گسترش افکار یهودستیزانه در دیگر کشورها نیز آغاز شد و پس از مدتی کشورهای اسلامی هم به یکی از پهنههای تبلیغاتی رژیم نازی تبدیل شدند. البته تبلیغات یهودستیزانه نازیها که بنیادهای نظری نژادگرایانه و بیولوژیک داشت، در آغاز برد چندانی نداشت، زیرا مردم کشورهای اسلامی با این موضوعات آشنایی نداشتند.
اما نازیها موضوع منازعات با یهودیان در سالهای آغازین ظهور اسلام را در منابع اسلامی کشف کردند و این مساله راه را برای گسترش تبلیغات ضدیهودی آنان در کشورهای اسلامی هموار ساخت. در واقع کینتوزیهای دینی که نسبت به یهودیان در منابع اسلامی وجود داشت، توسط نازیها با "آنتیسمیتیسم مدرن اروپایی" ترکیب شد و در بستهبندیهای تازهای به کل منطقه خاورمیانه صادر گشت.
تا آن زمان در کشورهای اسلامی این تصور وجود نداشت که فرضا یهودیان میخواهند جهان را تسخیر کنند. از دیدگاه تاریخی مسلمانان اساسا یهودیان را قدرتی نمیشمردند و آنان را برای خود مخالف مهمی تلقی نمیکردند. چنین تصوراتی برای نخستین بار در سنت مسیحی پدید آمد و به این افسانه انجامید که یهودیان چنان قدرت گرفتهاند که حتی توانستند عیسی مسیح پسر خدا را بکشند. در واقع این مسیحیان بودند که یهودیان را نیرویی "سیاه و قدرتمند" جلوه دادند و افسانه "توطئه جهانی یهودیان" بر شالودهسنت مسیحی استوار شد.
"آنتیسمیتیسم اروپایی" در قرن نوزدهم از این تصورات ضدیهودی مسیحیت استفاده کرد و به مرور آن را به یک ایدئولوژی شبهعلمی نژادگرایانه فرارویاند که در آن یهودیان دیگر نه صرفا به دلایل دینی، بلکه به دلایل نژادی و قومی و اجتماعی به عنوان "نیروی شر" مسئول همه پلیدیهای عالم شناخته میشدند. این ایدئولوژی همانطور که گفتیم یکی از ارکان جهانبینی نازیها بود و دستمایه تبلیغات سازمانیافته و پایدار آنان قرار گرفت.
تبلیغات ضدیهودی نازیها از آن جهت در میان مسلمانان گوش شنوا یافت، زیرا در فاصله دو جنگ جهانی یهودیان زیادی به سرزمین فلسطین مهاجرت کرده بودند. افسانههایی مانند "یهودیت بینالمللی"، "تسخیر جهان توسط یهودیان"، یا "یهودیان سودجو و رباخوار" که بعدها در کشورهای اسلامی هم بر سر زبانها افتادند، همه برگرفته از ادبیات و تبلیغات رژیم نازی بود که امروز هم جریانهای اسلامگرای منطقه آن را تکرار میکنند.
تشکیلات اخوانالمسلمین در مصر که باید آن را مادر همه جریانهای اسلامگرا در خاورمیانه دانست، در دهه سی مورد پشتیبانی مالی و ایدئولوژیک رژیم نازی بود؛ به طوری که این تشکیلات در پایان جنگ جهانی دوم به بزرگترین جریان یهودستیز در کشورهای اسلامی تبدیل شد. نازیها حمایت خود از حسن البنا، بنیادگذار این جریان را پیش از جنگ آغاز کردند و از طریق سازمان اطلاعاتی آلمان در قاهره به این تشکیلات کمک مالی میکردند. هیچ گروه "ضدبریتانیایی" بیشتر از اخوانالمسلمین مورد پشتیبانی مالی نازیها نبوده است.
اخوانالمسلمین در سال ۱۹۳۸ تظاهرات خشونتآمیزی در مصر برپا کردند و خواهان اخراج یهودیان از مصر شدند. در کنفرانسی برای فلسطین که در همان سال از سوی نیروهای اسلامگرا برپا شد، ترجمه عربی کتاب "نبرد من" هیتلر و نیز "پروتکل بزرگان صهیون" که یک سند جعلی یهودستیزانه و بر "تئوری توطئه" استوار است، به طور گسترده پخش شد. اخوانالمسلمین همچنین در سازماندهی "پوگروم" برضد یهودیان در مصر نقش داشتند.
زمانی که مارشال اروین رومل در شمال آفریقا پیشروی نظامی در مصر را تدارک میدید، دو جاسوس آلمان نازی به نامهای اپلر و مونکاستر که به زبان عربی مسلط بودند برای "ماموریت کوندور" به قاهره فرستاده شدند. یکی از اقدامات آنان تماس با اخوانالمسلمین و ملاقات با حسن البنا بود. حسن البنا در این دیدار به جاسوسان آلمان وعده داده بود که به محض ورود ارتش نازی به مصر، او هم به هواداران خود دستور جهاد خواهد داد.
مفتی اعظم در خدمت "اساس"
نمونه دیگر، محمد امین الحسینی بود که خود را مفتی اعظم بیتالمقدس (اورشلیم) میخواند و از رهبران "قیام اعراب" بر ضد مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. حسینی از سال ۱۹۳۷ با نازیها همکاری داشت و خود را کاملا در خدمت تبلیغات آنان قرار داد و از پیگرد و کشتار یهودیان پشتیبانی میکرد. او منشوری ۳۱ صفحهای درباره "یهودیت و اسلام" نوشت که نازیها آن را تحت عنوان "فراخوان مفتی اعظم" به چند زبانترجمه و پخش کردند. در این منشور آیههایی از قرآن در مخالفت با یهودیان، با تبلیغات ضدیهودی نازیها درهم آمیخته شده بود. حسینی در سال ۱۹۴۱ به آلمان نازی گریخت و تا پایان جنگ ساکن این کشور بود. هیتلر یک بار حسینی را به حضور پذیرفت و در این ملاقات توافق شد که ۷۰۰ هزار یهودی ساکن خاورمیانه و شمال آفریقا نیز مشمول پیگرد نازیها شوند.
صورتجلسه گفتوگوهای این دیدار موجود است و حسینی در آن گفته: تمام جهان عرب پیشوا را ستایش میکند و عربها دوستان طبیعی آلمان هستند، زیرا دشمنان مشترکی مانند انگلیسیها، یهودیان و کمونیستها دارند. حسینی پس از این دیدار در دفتر خاطرات خود نوشت: پیشوا مصمم است یهودیان را نابود کند و تاکید دارد که ناسیونال سوسیالیستها و عربها برای نابودی یهودیان نبرد واحدی را پیش میبرند.
مفتی اعظم اورشلیم، محمد امین الحسینیگفتنی است که رژیم نازی در تبلیغات خود حسینی را نماینده همه فلسطینیها و عربها معرفی میکرد. حسینی پس از دیدار با هیتلر برای تبلیغات خود ماهانه ۷۵ هزار مارک رایش از وزارت خارجه آلمان نازی دریافت میکرد. در دادگاه نورنبرگ گفته شد که این رقم از سال ۱۹۴۳ تا پایان جنگ به ماهانه ۹۰ هزار مارک رایش افزایش یافته بود. رژیم نازی برای فعالیتهای حسینی خانه بزرگی در برلین را به دفتر او تبدیل کرده بود که پیشتر به یکی از یهودیان آلمان تعلق داشت و توسط رژیم نازی مصادره شده بود.
حسینی برای آلمان نازی در خاورمیانه جاسوس جذب میکرد. اطلاعاتی که توسط این افراد جمعآوری میشد در اختیار ماموران اطلاعاتی رژیم نازی قرار میگرفت. رژیم نازی حسینی را در سال ۱۹۴۳ برای سربازگیری از میان مسلمانان به بالکان فرستاد. حسینی حضور مسلمانان در ارتش آلمان نازی را توجیه شرعی میکرد و به "امامان جبهه" آموزش ایدئولوژیک میداد . او به ویژه از میان مسلمانان بوسنی برای لشکر کوهستانی سیزدهم شاخه نظامی "اساس" (Waffen-SS) سربازگیری میکرد که به دلیل کشتار غیرنظامیان صرب در منطقه بسیار منفور بود.
گفتنی است که واحدهای نظامی مسلمان که عمدتا از میان بوسنیها، تاتارهای کریمه و مسلمانان قفقاز سربازگیری شده بودند، هم در ارتش آلمان و هم در شاخه نظامی "اساس" در همه جبههها میجنگیدند. در دوره اوج جنگ شمار سربازان مسلمان در ارتش آلمان نازی تا ۲۵۰ هزار تن میرسید. نازیها حتی به آنان اجازه داده بودند که در جبههها مراسم دینی خود را به جا آورند و از ذبح اسلامی استفاده کنند.
اما بیشترین تبلیغات مفتی بیتالمقدس از طریق فرستنده رادیویی موج کوتاهی در کشورهای عربی پخش میشد که ابزار تبلیغاتی نافذ و کارآمد رژیم نازی بود. حسینی در گفتارهای رادیویی خود مسلمانان را به نابودی یهودیان فرامیخواند. او با شکست آلمان نازی در جنگ از این کشور به مصر گریخت و در آنجا تلاش کرد به پذیرش پناهجویان سازمان "اساس" کمک کند، زیرا به "قابلیتهای" آنان در یهودستیزی اطمینان داشت.
شاید بسیاری ندانند که سازمان اسلامگرای حماس که در سال ۱۹۸۷ به مثابه شاخه فلسطینی اخوانالمسلمین تاسیس شد، اکنون همان سیاستی را دنبال میکند که زمانی حسینی مفتی اعظم بیتالمقدس دنبال میکرد. در منشور حماس از جمله به سند جعلی "بزرگان صهیون" استناد شده و یهودیان شری جهانی قلمداد شدهاند که نه تنها مسبب انقلاب فرانسه، بلکه مسبب دو جنگ جهانی و امپریالیسم و قاچاق مواد مخدر در جهان معرفی شدهاند. حماس "جهاد" خود با اسرائیل را حلقهای از زنجیری میداند که به طور گسستناپذیر با مبارزه "ضدیهودی" اسلامگرایان تحت رهبری حسینی در پیوند است.
نفرتپراکنی روی موج کوتاه
مهمترین ابزار تبلیغات یهودستیزانه نازیها در کشورهای اسلامی، یک فرستندهرادیویی موج کوتاه در شهر کوچک "تسزن" (Zeesen) واقع در جنوب برلین بود که حدود ۸۰ نفر در آن کار میکردند. این رادیو شش سال تمام از ۲۵ آوریل ۱۹۳۹ تا ۲۶ آوریل ۱۹۴۵ به زبانهای عربی، فارسی، ترکی و هندی برنامه پخش میکرد. البته این فرستنده در سال ۱۹۲۹ در جمهوری وایمار تاسیس شده بود، اما در آن دوره برد زیادی نداشت و فقط در سطح کشوری شنیده میشد. رژیم نازی در سال ۱۹۳۶ به مناسبت بازیهای المپیک برلین دستگاهها و آنتنهای این فرستنده را تقویت و مدرنیزه کرد، به گونهای که به قویترین فرستنده رادیویی در جهان تبدیل شد و صدای آن حتی در آمریکای لاتین شنیده میشد.
گفتنی است که در سیاست خارجی رژیم نازی در مورد کشورهای عربی و اسلامی در سال ۱۹۳۷ چرخشی ایجاد شد. هیتلر پیشتر عربها را جزو "نژاد پستتر" خوانده بود؛ اما از آنجا که در آستانه ورود به جنگ دنبال متحدان تازهای میگشت، تبعیض نژادی درباره عربها، ترکها و ایرانیها را منتفی و "قوانین نورنبرگ" را در مورد آنان بلاموضوع اعلام کرد، اسلام را ستود و آن را دینی "جنگجو و پرخاشگر و قوی" خواند که "جاذبه معینی" دارد.
دومین علت این چرخش آن بود که در طرح بریتانیا موسوم به "نقشه پیل" برای نخستین بار موضوع ایجاد دو کشور مستقل فلسطینی و یهودی در سرزمین فلسطین در نظر گرفته شده بود و رژیم نازی میخواست به هر قیمت شده از تشکیل یک دولت یهودی در آن منطقه جلوگیری کند و به همین دلیل به تبلیغ یهودستیزی در کشورهای اسلامی روی آورد. رژیم نازی پیشتر تلاش میکرد تبلیغات خود را از طریق نوشته انجام دهد، اما به زودی پی برد که بیشتر عربها و مردم دیگر کشورهای اسلامی سواد خواندن ندارند و موثرترین وسیله تبلیغ برنامههای رادیویی است.
ابتکار ایجاد "رادیوی تبلیغاتی" اما به رژیم فاشیستی موسولینی بازمیگشت که برای نخستین بار در شهر باری ایتالیا فرستندهای رادیویی ایجاد کرده بود و از طریق آن ایدئولوژی خود را تبلیغ میکرد. موسولینی حتی ماموران خود را به کشورهای عربی میفرستاد تا دستگاههای رادیو رایگان در اختیار قهوهخانهها و بازارچهها قرار دهند. با این که با این رادیوها فقط میشد برنامههای رژیم فاشیستی ایتالیا را شنید، این برنامهها برای مردم کشورهای عربی مسحورکننده بود. اما آنان نمیدانستند که همراه چای و قهوهای که در قهوهخانه مینوشند، ایدئولوژی فاشیستی هم به خورد آنان داده میشود.
نازیها با استفاده از الگوی رادیوی فاشیستی موسولینی، فرستنده رادیویی خود را برپا کردند که به مرور در کشورهای عربی و ایران محبوبیت پیدا کرد. در آن زمان هر خانوادهای صاحب دستگاه رادیو نبود و دستگاههای رادیو بیشتر در قهوهخانهها و بازارچهها دیده میشد. عکسهایی از آن زمان در تهران و قاهره نشان میدهد که جمعیت زیادی دور یک دستگاه رادیو حلقه زدهاند و مشغول گوش کردن برنامهها هستند.
پس از پایان برنامهها مردم درباره موضوعاتی که شنیده بودند به بحث میپرداختند و این تاثیر تبلیغات نازیها را دوچندان میکرد. منابع انگلیسی در کشورهای اسلامی در گزارشهای خود به جاذبه برنامههای رادیویی در میان مردم اشاره کردهاند. رادیو "تسزن" با تکنیک پیشرفته خود به نیرومندترین ماشین تبلیغاتی در جهان تبدیل شد و نهادی برای گسترش یک دکترین وحشتناک و ضدانسانی بود. گفته میشود که میلیونها تن در کشورهای اسلامی برنامههای این رادیو را گوش میکردند.
دستور جهاد از برلین
برنامههای رادیو "تسزن" سه بار در شبانهروز و هر بار به مدت ۴۵ دقیقه به چهار زبان عربی، فارسی، ترکی و هندی پخش میشد. بسیاری از شنوندگان این فرستنده آن را به نام "رادیو برلن" میشناختند. نازیها این برنامهها را با دقت تهیه میکردند. در آغاز قرائت قرآن همراه با دعا پخش میشد. رژیم نازی بدین منظور از دانشگاه الازهر قاهره اجازه رسمی گرفته بود. سپس به بحث درباره موضوعات سیاسی پرداخته میشد. در لابلای برنامهها موسیقی عربی پخش میشد که با سلیقه انتخاب شده بود. نازیها تلاش میکردند برنامهای با کیفیت عالی ارائه دهند. آنان حتی گویندگان حرفهای از کشورهای مختلف استخدام کرده بودند که در میهن خود محبوب بودند. برای نمونه یونس بحری گوینده پیشین رادیو بغداد به استخدام نازیها درآمده بود و با گفتارها و لحن حماسی خود در شنوندگان عربزبان شوری برمیانگیخت.
این فرستنده رادیویی مانند تلهای بود که افراد را به دام تبلیغات یهودستیزانه گوبلز میانداخت. همانطور که گفتیم نازیها به تجربه دریافته بودند که در کشورهای اسلامی با تئوریهای نژادگرایانه موفقیتی نخواهند داشت. نژادگرایی یهودستیزانه یک ساخته اروپایی و با سوسیالداروینیسم در ارتباط بود و در کشورهای اسلامی از این موضوعات شناختی وجود نداشت. بنابراین رژیم نازی روش خود را تغییر داد و تلاش کرد یهودستیزی در این کشورها را از طریق دین ترویج کند.
محملی را که نازیها برای نفرتپراکنی علیه یهودیان در کشورهای اسلامی جستجو میکردند، در منابع اسلامی یافتند. به همین علت تبلیغات نژادی را کنار گذاشتند و به آیههای معینی از قرآن و نیز روایات مربوط به منازعات میان مسلمانان با قبایل یهودی یثرب روی آوردند که مطابق یکی از آنها با موافقت محمد به کشتار قبیله یهودی "بنیقریظه" انجامیده بود.
نازیها چنین تبلیغ میکردند که کاری که "پیشوا" با یهودیان میکند، ادامه همان کاری است که محمد با یهودیان کرد. نازیها همچنین به طور مکرر از قرآن بخشهایی را نقل میکردند که به یهودیان اهانت کرده و آنان را دشمن اسلام خوانده است. البته رادیو "تسزن" فقط دینی استدلال نمیکرد، بلکه به تصورات قالبی و تفکرات کلیشهای هم دامن میزد. این فرستنده یهودیان را "ترسو" و "خسیس" و مسلمانان را "دلیر" و "رزمجو" معرفی میکرد.
نازیها در گفتارهای رادیویی خود مسلمانان را تشویق میکردند که به اصول و ریشههای خود بازگردند، زیرا میان اسلام و دموکراسی هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. به گفته آنان عربها و مسلمانان باید سنت و رسوم خود را حفظ کنند و از آداب و ارزشهای اروپایی که به اسلام ربطی ندارند، پیروی نکنند. بخشی از اینگونه تبلیغات نازیها واکنشی به روند نوسازی ترکیه و ایران توسط کمال آتاتورک و رضاشاه بود که به جدایی دین از حکومت و تدوین قوانین عرفی در این دو کشور انجامیده بود. نازیها برعکس سعی میکردند جنبشهای در حال رشد اسلامگرا را به ریشههای اسلامی خود احاله دهند.
اما برنامه اصلی این رادیو نفرتپراکنی و تبلیغ خشونت علیه یهودیان بود. هنگامی که مارشال رومل با تانکهای خود در مصر پیشروی میکرد، فرستنده رادیویی نازیها دستور جهاد صادر کرد و مسلمانان را فراخواند که هر جا یهودیان را یافتند بکشند، اموالشان را آتش بزنند و خانههایشان را ویران کنند. یهودیان در این فراخوان"پشتیبانان فرومایه امپریالیسم بریتانیا" خوانده میشدند.
بریتانیا سعی میکرد روی موج این رادیو پارازیت بیندازد، اما نازیها تا روز آخر تلاش کردند پیام خود را به سراسر جهان برسانند. دو هفته پیش از آن که آلمان نازی سند تسلیم بی قید و شرط خود در جنگ جهانی دوم را امضا کند، سربازان ارتش سرخ شوروی در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۴۵ آنتنهای این مرکز رادیویی را برچیدند، استودیوهای ضبط و پخش آن را منفجر و صدای آن را برای همیشه خاموش کردند.
امروزه گفتن اینکه این فرستنده تبلیغاتی نازیها روی چند در صد از شنوندگان خود تاثیر گذاشته است ممکن نیست، اما این را میتوان با قطعیت گفت که این فرستنده تصویر یهودیان در کشورهای اسلامی را تغییر داد، دستمایهای برای یهودستیزی اسلامگرایان شد، به اسطورههای "توطئه جهانی یهودیان" در میان مردم منطقه دامن زد و راه را برای یهودستیزی و از سال ۱۹۴۸ اسرائیلستیزی در کشورهای اسلامی هموار کرد.
درگیریهای نظامی اخیر میان اسرائیل و حماس بار دیگر در کشورهای خاورمیانه موجی از خصومت و مخالفت با اسرائیل برانگیخت. اما نه فقط این، بلکه در برخی شهرهای اروپا نیز شاهد تظاهراتی در همبستگی با فلسطینیان بودیم که در آنها افزون بر شعارهایی بر ضد دولت اسرائیل، شعارهای یهودستیزانه نیز شنیده میشد. شماری از ناظران معتقدند که این گونه شعارها عمدتا از سوی محافلی با پیشینه مهاجرتی مطرح میشود که از کشورهای اسلامی به اروپا آمدهاند.
از زمان تاسیس دولت اسرائیل، بیشتر رهبران کشورهای اسلامی خاورمیانه علیه این کشور موضعی خصمانه داشتهاند، هولوکاست را انکار یا تلطیف کردهاند، به "تئوریهای توطئه" ضدیهودی دامن زدهاند و آشکار و نهان خواهان نابودی اسرائیل شدهاند. دشمنی با اسرائیل طی دهها سال عملا به بخشی جداییناپذیر از سیاست خارجی بیشتر کشورهای اسلامی و نوعی "مناسک" تبدیل شده است و در این میان جمهوری اسلامی ایران گوی سبقت را از رقیبان ربوده است. آیا ریشههای این پدیده را باید صرفا در مساله فلسطین جستجو کرد یا عوامل دیگری نیز درکارند؟
گفتنی است که خاورمیانه تنها منطقهای در خارج از اروپاست که دارای یک گذشته"ناسیونال سوسیالیستی" هم هست و حتی امروز هم نیروهای معینی آن را باعث افتخار میدانند و نه شرم. یهودستیزی (آنتیسمیتیسم) یکی از سرچشمههای ایدئولوژی نازیسم بود و اگر پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه پس از تاسیس دولت اسرائیل، این پدیده را از عناصر مسلط در سیاست کشورهای اسلامی بدانیم، باید یادآوری کنیم که رژیم نازی در گسترش یهودستیزی در این کشورها نقش مهمی داشته است. به دیگر سخن، همکاری نازیها با اسلامگرایان دارای یک پیشینه تاریخی است و بخش مهمی از یهودستیزی رایج در خاورمیانه "محصول صادراتی" و میراث رژیم نازی بوده است. این مقاله نگاهی گذرا به همین پدیده است.
پشتیبانی نازیها از اخوانالمسلمین
با به قدرت رسیدن نازیها در آلمان، تلاش آنان برای گسترش افکار یهودستیزانه در دیگر کشورها نیز آغاز شد و پس از مدتی کشورهای اسلامی هم به یکی از پهنههای تبلیغاتی رژیم نازی تبدیل شدند. البته تبلیغات یهودستیزانه نازیها که بنیادهای نظری نژادگرایانه و بیولوژیک داشت، در آغاز برد چندانی نداشت، زیرا مردم کشورهای اسلامی با این موضوعات آشنایی نداشتند.
اما نازیها موضوع منازعات با یهودیان در سالهای آغازین ظهور اسلام را در منابع اسلامی کشف کردند و این مساله راه را برای گسترش تبلیغات ضدیهودی آنان در کشورهای اسلامی هموار ساخت. در واقع کینتوزیهای دینی که نسبت به یهودیان در منابع اسلامی وجود داشت، توسط نازیها با "آنتیسمیتیسم مدرن اروپایی" ترکیب شد و در بستهبندیهای تازهای به کل منطقه خاورمیانه صادر گشت.
تا آن زمان در کشورهای اسلامی این تصور وجود نداشت که فرضا یهودیان میخواهند جهان را تسخیر کنند. از دیدگاه تاریخی مسلمانان اساسا یهودیان را قدرتی نمیشمردند و آنان را برای خود مخالف مهمی تلقی نمیکردند. چنین تصوراتی برای نخستین بار در سنت مسیحی پدید آمد و به این افسانه انجامید که یهودیان چنان قدرت گرفتهاند که حتی توانستند عیسی مسیح پسر خدا را بکشند. در واقع این مسیحیان بودند که یهودیان را نیرویی "سیاه و قدرتمند" جلوه دادند و افسانه "توطئه جهانی یهودیان" بر شالودهسنت مسیحی استوار شد.
"آنتیسمیتیسم اروپایی" در قرن نوزدهم از این تصورات ضدیهودی مسیحیت استفاده کرد و به مرور آن را به یک ایدئولوژی شبهعلمی نژادگرایانه فرارویاند که در آن یهودیان دیگر نه صرفا به دلایل دینی، بلکه به دلایل نژادی و قومی و اجتماعی به عنوان "نیروی شر" مسئول همه پلیدیهای عالم شناخته میشدند. این ایدئولوژی همانطور که گفتیم یکی از ارکان جهانبینی نازیها بود و دستمایه تبلیغات سازمانیافته و پایدار آنان قرار گرفت.
تبلیغات ضدیهودی نازیها از آن جهت در میان مسلمانان گوش شنوا یافت، زیرا در فاصله دو جنگ جهانی یهودیان زیادی به سرزمین فلسطین مهاجرت کرده بودند. افسانههایی مانند "یهودیت بینالمللی"، "تسخیر جهان توسط یهودیان"، یا "یهودیان سودجو و رباخوار" که بعدها در کشورهای اسلامی هم بر سر زبانها افتادند، همه برگرفته از ادبیات و تبلیغات رژیم نازی بود که امروز هم جریانهای اسلامگرای منطقه آن را تکرار میکنند.
تشکیلات اخوانالمسلمین در مصر که باید آن را مادر همه جریانهای اسلامگرا در خاورمیانه دانست، در دهه سی مورد پشتیبانی مالی و ایدئولوژیک رژیم نازی بود؛ به طوری که این تشکیلات در پایان جنگ جهانی دوم به بزرگترین جریان یهودستیز در کشورهای اسلامی تبدیل شد. نازیها حمایت خود از حسن البنا، بنیادگذار این جریان را پیش از جنگ آغاز کردند و از طریق سازمان اطلاعاتی آلمان در قاهره به این تشکیلات کمک مالی میکردند. هیچ گروه "ضدبریتانیایی" بیشتر از اخوانالمسلمین مورد پشتیبانی مالی نازیها نبوده است.
اخوانالمسلمین در سال ۱۹۳۸ تظاهرات خشونتآمیزی در مصر برپا کردند و خواهان اخراج یهودیان از مصر شدند. در کنفرانسی برای فلسطین که در همان سال از سوی نیروهای اسلامگرا برپا شد، ترجمه عربی کتاب "نبرد من" هیتلر و نیز "پروتکل بزرگان صهیون" که یک سند جعلی یهودستیزانه و بر "تئوری توطئه" استوار است، به طور گسترده پخش شد. اخوانالمسلمین همچنین در سازماندهی "پوگروم" برضد یهودیان در مصر نقش داشتند.
زمانی که مارشال اروین رومل در شمال آفریقا پیشروی نظامی در مصر را تدارک میدید، دو جاسوس آلمان نازی به نامهای اپلر و مونکاستر که به زبان عربی مسلط بودند برای "ماموریت کوندور" به قاهره فرستاده شدند. یکی از اقدامات آنان تماس با اخوانالمسلمین و ملاقات با حسن البنا بود. حسن البنا در این دیدار به جاسوسان آلمان وعده داده بود که به محض ورود ارتش نازی به مصر، او هم به هواداران خود دستور جهاد خواهد داد.
مفتی اعظم در خدمت "اساس"
نمونه دیگر، محمد امین الحسینی بود که خود را مفتی اعظم بیتالمقدس (اورشلیم) میخواند و از رهبران "قیام اعراب" بر ضد مهاجرت یهودیان به فلسطین بود. حسینی از سال ۱۹۳۷ با نازیها همکاری داشت و خود را کاملا در خدمت تبلیغات آنان قرار داد و از پیگرد و کشتار یهودیان پشتیبانی میکرد. او منشوری ۳۱ صفحهای درباره "یهودیت و اسلام" نوشت که نازیها آن را تحت عنوان "فراخوان مفتی اعظم" به چند زبانترجمه و پخش کردند. در این منشور آیههایی از قرآن در مخالفت با یهودیان، با تبلیغات ضدیهودی نازیها درهم آمیخته شده بود. حسینی در سال ۱۹۴۱ به آلمان نازی گریخت و تا پایان جنگ ساکن این کشور بود. هیتلر یک بار حسینی را به حضور پذیرفت و در این ملاقات توافق شد که ۷۰۰ هزار یهودی ساکن خاورمیانه و شمال آفریقا نیز مشمول پیگرد نازیها شوند.
صورتجلسه گفتوگوهای این دیدار موجود است و حسینی در آن گفته: تمام جهان عرب پیشوا را ستایش میکند و عربها دوستان طبیعی آلمان هستند، زیرا دشمنان مشترکی مانند انگلیسیها، یهودیان و کمونیستها دارند. حسینی پس از این دیدار در دفتر خاطرات خود نوشت: پیشوا مصمم است یهودیان را نابود کند و تاکید دارد که ناسیونال سوسیالیستها و عربها برای نابودی یهودیان نبرد واحدی را پیش میبرند.
حسینی برای آلمان نازی در خاورمیانه جاسوس جذب میکرد. اطلاعاتی که توسط این افراد جمعآوری میشد در اختیار ماموران اطلاعاتی رژیم نازی قرار میگرفت. رژیم نازی حسینی را در سال ۱۹۴۳ برای سربازگیری از میان مسلمانان به بالکان فرستاد. حسینی حضور مسلمانان در ارتش آلمان نازی را توجیه شرعی میکرد و به "امامان جبهه" آموزش ایدئولوژیک میداد . او به ویژه از میان مسلمانان بوسنی برای لشکر کوهستانی سیزدهم شاخه نظامی "اساس" (Waffen-SS) سربازگیری میکرد که به دلیل کشتار غیرنظامیان صرب در منطقه بسیار منفور بود.
گفتنی است که واحدهای نظامی مسلمان که عمدتا از میان بوسنیها، تاتارهای کریمه و مسلمانان قفقاز سربازگیری شده بودند، هم در ارتش آلمان و هم در شاخه نظامی "اساس" در همه جبههها میجنگیدند. در دوره اوج جنگ شمار سربازان مسلمان در ارتش آلمان نازی تا ۲۵۰ هزار تن میرسید. نازیها حتی به آنان اجازه داده بودند که در جبههها مراسم دینی خود را به جا آورند و از ذبح اسلامی استفاده کنند.
اما بیشترین تبلیغات مفتی بیتالمقدس از طریق فرستنده رادیویی موج کوتاهی در کشورهای عربی پخش میشد که ابزار تبلیغاتی نافذ و کارآمد رژیم نازی بود. حسینی در گفتارهای رادیویی خود مسلمانان را به نابودی یهودیان فرامیخواند. او با شکست آلمان نازی در جنگ از این کشور به مصر گریخت و در آنجا تلاش کرد به پذیرش پناهجویان سازمان "اساس" کمک کند، زیرا به "قابلیتهای" آنان در یهودستیزی اطمینان داشت.
شاید بسیاری ندانند که سازمان اسلامگرای حماس که در سال ۱۹۸۷ به مثابه شاخه فلسطینی اخوانالمسلمین تاسیس شد، اکنون همان سیاستی را دنبال میکند که زمانی حسینی مفتی اعظم بیتالمقدس دنبال میکرد. در منشور حماس از جمله به سند جعلی "بزرگان صهیون" استناد شده و یهودیان شری جهانی قلمداد شدهاند که نه تنها مسبب انقلاب فرانسه، بلکه مسبب دو جنگ جهانی و امپریالیسم و قاچاق مواد مخدر در جهان معرفی شدهاند. حماس "جهاد" خود با اسرائیل را حلقهای از زنجیری میداند که به طور گسستناپذیر با مبارزه "ضدیهودی" اسلامگرایان تحت رهبری حسینی در پیوند است.
نفرتپراکنی روی موج کوتاه
مهمترین ابزار تبلیغات یهودستیزانه نازیها در کشورهای اسلامی، یک فرستندهرادیویی موج کوتاه در شهر کوچک "تسزن" (Zeesen) واقع در جنوب برلین بود که حدود ۸۰ نفر در آن کار میکردند. این رادیو شش سال تمام از ۲۵ آوریل ۱۹۳۹ تا ۲۶ آوریل ۱۹۴۵ به زبانهای عربی، فارسی، ترکی و هندی برنامه پخش میکرد. البته این فرستنده در سال ۱۹۲۹ در جمهوری وایمار تاسیس شده بود، اما در آن دوره برد زیادی نداشت و فقط در سطح کشوری شنیده میشد. رژیم نازی در سال ۱۹۳۶ به مناسبت بازیهای المپیک برلین دستگاهها و آنتنهای این فرستنده را تقویت و مدرنیزه کرد، به گونهای که به قویترین فرستنده رادیویی در جهان تبدیل شد و صدای آن حتی در آمریکای لاتین شنیده میشد.
گفتنی است که در سیاست خارجی رژیم نازی در مورد کشورهای عربی و اسلامی در سال ۱۹۳۷ چرخشی ایجاد شد. هیتلر پیشتر عربها را جزو "نژاد پستتر" خوانده بود؛ اما از آنجا که در آستانه ورود به جنگ دنبال متحدان تازهای میگشت، تبعیض نژادی درباره عربها، ترکها و ایرانیها را منتفی و "قوانین نورنبرگ" را در مورد آنان بلاموضوع اعلام کرد، اسلام را ستود و آن را دینی "جنگجو و پرخاشگر و قوی" خواند که "جاذبه معینی" دارد.
دومین علت این چرخش آن بود که در طرح بریتانیا موسوم به "نقشه پیل" برای نخستین بار موضوع ایجاد دو کشور مستقل فلسطینی و یهودی در سرزمین فلسطین در نظر گرفته شده بود و رژیم نازی میخواست به هر قیمت شده از تشکیل یک دولت یهودی در آن منطقه جلوگیری کند و به همین دلیل به تبلیغ یهودستیزی در کشورهای اسلامی روی آورد. رژیم نازی پیشتر تلاش میکرد تبلیغات خود را از طریق نوشته انجام دهد، اما به زودی پی برد که بیشتر عربها و مردم دیگر کشورهای اسلامی سواد خواندن ندارند و موثرترین وسیله تبلیغ برنامههای رادیویی است.
ابتکار ایجاد "رادیوی تبلیغاتی" اما به رژیم فاشیستی موسولینی بازمیگشت که برای نخستین بار در شهر باری ایتالیا فرستندهای رادیویی ایجاد کرده بود و از طریق آن ایدئولوژی خود را تبلیغ میکرد. موسولینی حتی ماموران خود را به کشورهای عربی میفرستاد تا دستگاههای رادیو رایگان در اختیار قهوهخانهها و بازارچهها قرار دهند. با این که با این رادیوها فقط میشد برنامههای رژیم فاشیستی ایتالیا را شنید، این برنامهها برای مردم کشورهای عربی مسحورکننده بود. اما آنان نمیدانستند که همراه چای و قهوهای که در قهوهخانه مینوشند، ایدئولوژی فاشیستی هم به خورد آنان داده میشود.
نازیها با استفاده از الگوی رادیوی فاشیستی موسولینی، فرستنده رادیویی خود را برپا کردند که به مرور در کشورهای عربی و ایران محبوبیت پیدا کرد. در آن زمان هر خانوادهای صاحب دستگاه رادیو نبود و دستگاههای رادیو بیشتر در قهوهخانهها و بازارچهها دیده میشد. عکسهایی از آن زمان در تهران و قاهره نشان میدهد که جمعیت زیادی دور یک دستگاه رادیو حلقه زدهاند و مشغول گوش کردن برنامهها هستند.
پس از پایان برنامهها مردم درباره موضوعاتی که شنیده بودند به بحث میپرداختند و این تاثیر تبلیغات نازیها را دوچندان میکرد. منابع انگلیسی در کشورهای اسلامی در گزارشهای خود به جاذبه برنامههای رادیویی در میان مردم اشاره کردهاند. رادیو "تسزن" با تکنیک پیشرفته خود به نیرومندترین ماشین تبلیغاتی در جهان تبدیل شد و نهادی برای گسترش یک دکترین وحشتناک و ضدانسانی بود. گفته میشود که میلیونها تن در کشورهای اسلامی برنامههای این رادیو را گوش میکردند.
دستور جهاد از برلین
برنامههای رادیو "تسزن" سه بار در شبانهروز و هر بار به مدت ۴۵ دقیقه به چهار زبان عربی، فارسی، ترکی و هندی پخش میشد. بسیاری از شنوندگان این فرستنده آن را به نام "رادیو برلن" میشناختند. نازیها این برنامهها را با دقت تهیه میکردند. در آغاز قرائت قرآن همراه با دعا پخش میشد. رژیم نازی بدین منظور از دانشگاه الازهر قاهره اجازه رسمی گرفته بود. سپس به بحث درباره موضوعات سیاسی پرداخته میشد. در لابلای برنامهها موسیقی عربی پخش میشد که با سلیقه انتخاب شده بود. نازیها تلاش میکردند برنامهای با کیفیت عالی ارائه دهند. آنان حتی گویندگان حرفهای از کشورهای مختلف استخدام کرده بودند که در میهن خود محبوب بودند. برای نمونه یونس بحری گوینده پیشین رادیو بغداد به استخدام نازیها درآمده بود و با گفتارها و لحن حماسی خود در شنوندگان عربزبان شوری برمیانگیخت.
این فرستنده رادیویی مانند تلهای بود که افراد را به دام تبلیغات یهودستیزانه گوبلز میانداخت. همانطور که گفتیم نازیها به تجربه دریافته بودند که در کشورهای اسلامی با تئوریهای نژادگرایانه موفقیتی نخواهند داشت. نژادگرایی یهودستیزانه یک ساخته اروپایی و با سوسیالداروینیسم در ارتباط بود و در کشورهای اسلامی از این موضوعات شناختی وجود نداشت. بنابراین رژیم نازی روش خود را تغییر داد و تلاش کرد یهودستیزی در این کشورها را از طریق دین ترویج کند.
محملی را که نازیها برای نفرتپراکنی علیه یهودیان در کشورهای اسلامی جستجو میکردند، در منابع اسلامی یافتند. به همین علت تبلیغات نژادی را کنار گذاشتند و به آیههای معینی از قرآن و نیز روایات مربوط به منازعات میان مسلمانان با قبایل یهودی یثرب روی آوردند که مطابق یکی از آنها با موافقت محمد به کشتار قبیله یهودی "بنیقریظه" انجامیده بود.
نازیها در گفتارهای رادیویی خود مسلمانان را تشویق میکردند که به اصول و ریشههای خود بازگردند، زیرا میان اسلام و دموکراسی هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. به گفته آنان عربها و مسلمانان باید سنت و رسوم خود را حفظ کنند و از آداب و ارزشهای اروپایی که به اسلام ربطی ندارند، پیروی نکنند. بخشی از اینگونه تبلیغات نازیها واکنشی به روند نوسازی ترکیه و ایران توسط کمال آتاتورک و رضاشاه بود که به جدایی دین از حکومت و تدوین قوانین عرفی در این دو کشور انجامیده بود. نازیها برعکس سعی میکردند جنبشهای در حال رشد اسلامگرا را به ریشههای اسلامی خود احاله دهند.
اما برنامه اصلی این رادیو نفرتپراکنی و تبلیغ خشونت علیه یهودیان بود. هنگامی که مارشال رومل با تانکهای خود در مصر پیشروی میکرد، فرستنده رادیویی نازیها دستور جهاد صادر کرد و مسلمانان را فراخواند که هر جا یهودیان را یافتند بکشند، اموالشان را آتش بزنند و خانههایشان را ویران کنند. یهودیان در این فراخوان"پشتیبانان فرومایه امپریالیسم بریتانیا" خوانده میشدند.
بریتانیا سعی میکرد روی موج این رادیو پارازیت بیندازد، اما نازیها تا روز آخر تلاش کردند پیام خود را به سراسر جهان برسانند. دو هفته پیش از آن که آلمان نازی سند تسلیم بی قید و شرط خود در جنگ جهانی دوم را امضا کند، سربازان ارتش سرخ شوروی در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۴۵ آنتنهای این مرکز رادیویی را برچیدند، استودیوهای ضبط و پخش آن را منفجر و صدای آن را برای همیشه خاموش کردند.
امروزه گفتن اینکه این فرستنده تبلیغاتی نازیها روی چند در صد از شنوندگان خود تاثیر گذاشته است ممکن نیست، اما این را میتوان با قطعیت گفت که این فرستنده تصویر یهودیان در کشورهای اسلامی را تغییر داد، دستمایهای برای یهودستیزی اسلامگرایان شد، به اسطورههای "توطئه جهانی یهودیان" در میان مردم منطقه دامن زد و راه را برای یهودستیزی و از سال ۱۹۴۸ اسرائیلستیزی در کشورهای اسلامی هموار کرد.
دیدگاه خوانندگان
۶۸
raastgoo - کپنهاگ ، دانمارک
بعد أز جنک جهانی دوم و بین سالها ی ١٩٥٠ تا١٩٦٠ افسران فراری نازی فعالیت خود را ادامه دادند أین افسران به کمک کلیسای کاتولیک در رم ، کذرنامة های جعلی کرفتند و بة سوریه رفتند بة کمک اخوند های سورى در خیابان های دمشق. بر سر ستون های جوبی بلند کو نصب کردند و بطور مداوم شعار های ضد یهود بخش میکردند أین نازی ها. بدون تردید یکی أز عوامل تشدید جنک بین إعراب و إسرائیل بودند فیلم مسنتند أین حوادث بخصوص نصب بلند کوها در دمشق و سایر مسایل موجود است .
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۴۹
۲۵
امیر پاور - ترونتو، کانادا
آخوندا بد ،عربها بد ،آلمانیها بد ،باشه قبول ،ولی چرا زمان هخامنشیان ۲۳۰۰ قبل اینان ایرانی کشی راه انداختن ؟؟ چرا هامان وزیر خشایارشا دستور به نابودی اینان داد ؟؟ ودر نهایت ۷۰ هزار ایرانی به دست این قوم نسل کشی شد ،جشن پوریم که تا به اکنون آنرا پاس می دارند.
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۷
۲۵
امیر پاور - ترونتو، کانادا
آخوندا بد ،عربها بد ،آلمانیها بد ،باشه قبول ،ولی چرا زمان هخامنشیان ۲۳۰۰ قبل اینان ایرانی کشی راه انداختن ؟؟ چرا هامان وزیر خشایارشا دستور به نابودی اینان داد ؟؟ ودر نهایت ۷۰ هزار ایرانی به دست این قوم نسل کشی شد ،جشن پوریم که تا به اکنون آنرا پاس می دارند.
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۷
۶۸
raastgoo - کپنهاگ ، دانمارک
بعد أز جنک جهانی دوم و بین سالها ی ١٩٥٠ تا١٩٦٠ افسران فراری نازی فعالیت خود را ادامه دادند أین افسران به کمک کلیسای کاتولیک در رم ، کذرنامة های جعلی کرفتند و بة سوریه رفتند بة کمک اخوند های سورى در خیابان های دمشق. بر سر ستون های جوبی بلند کو نصب کردند و بطور مداوم شعار های ضد یهود بخش میکردند أین نازی ها. بدون تردید یکی أز عوامل تشدید جنک بین إعراب و إسرائیل بودند فیلم مسنتند أین حوادث بخصوص نصب بلند کوها در دمشق و سایر مسایل موجود است .
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۴۹
۶۸
raastgoo - کپنهاگ ، دانمارک
بعد أز جنک جهانی دوم و بین سالها ی ١٩٥٠ تا١٩٦٠ افسران فراری نازی فعالیت خود را ادامه دادند أین افسران به کمک کلیسای کاتولیک در رم ، کذرنامة های جعلی کرفتند و بة سوریه رفتند بة کمک اخوند های سورى در خیابان های دمشق. بر سر ستون های جوبی بلند کو نصب کردند و بطور مداوم شعار های ضد یهود بخش میکردند أین نازی ها. بدون تردید یکی أز عوامل تشدید جنک بین إعراب و إسرائیل بودند فیلم مسنتند أین حوادث بخصوص نصب بلند کوها در دمشق و سایر مسایل موجود است .
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۴۹
۲۵
امیر پاور - ترونتو، کانادا
آخوندا بد ،عربها بد ،آلمانیها بد ،باشه قبول ،ولی چرا زمان هخامنشیان ۲۳۰۰ قبل اینان ایرانی کشی راه انداختن ؟؟ چرا هامان وزیر خشایارشا دستور به نابودی اینان داد ؟؟ ودر نهایت ۷۰ هزار ایرانی به دست این قوم نسل کشی شد ،جشن پوریم که تا به اکنون آنرا پاس می دارند.
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۷
۲۵
امیر پاور - ترونتو، کانادا
آخوندا بد ،عربها بد ،آلمانیها بد ،باشه قبول ،ولی چرا زمان هخامنشیان ۲۳۰۰ قبل اینان ایرانی کشی راه انداختن ؟؟ چرا هامان وزیر خشایارشا دستور به نابودی اینان داد ؟؟ ودر نهایت ۷۰ هزار ایرانی به دست این قوم نسل کشی شد ،جشن پوریم که تا به اکنون آنرا پاس می دارند.
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۷
۶۸
raastgoo - کپنهاگ ، دانمارک
بعد أز جنک جهانی دوم و بین سالها ی ١٩٥٠ تا١٩٦٠ افسران فراری نازی فعالیت خود را ادامه دادند أین افسران به کمک کلیسای کاتولیک در رم ، کذرنامة های جعلی کرفتند و بة سوریه رفتند بة کمک اخوند های سورى در خیابان های دمشق. بر سر ستون های جوبی بلند کو نصب کردند و بطور مداوم شعار های ضد یهود بخش میکردند أین نازی ها. بدون تردید یکی أز عوامل تشدید جنک بین إعراب و إسرائیل بودند فیلم مسنتند أین حوادث بخصوص نصب بلند کوها در دمشق و سایر مسایل موجود است .
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۴۹
۶۸
raastgoo - کپنهاگ ، دانمارک
بعد أز جنک جهانی دوم و بین سالها ی ١٩٥٠ تا١٩٦٠ افسران فراری نازی فعالیت خود را ادامه دادند أین افسران به کمک کلیسای کاتولیک در رم ، کذرنامة های جعلی کرفتند و بة سوریه رفتند بة کمک اخوند های سورى در خیابان های دمشق. بر سر ستون های جوبی بلند کو نصب کردند و بطور مداوم شعار های ضد یهود بخش میکردند أین نازی ها. بدون تردید یکی أز عوامل تشدید جنک بین إعراب و إسرائیل بودند فیلم مسنتند أین حوادث بخصوص نصب بلند کوها در دمشق و سایر مسایل موجود است .
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۴۹
۲۵
امیر پاور - ترونتو، کانادا
آخوندا بد ،عربها بد ،آلمانیها بد ،باشه قبول ،ولی چرا زمان هخامنشیان ۲۳۰۰ قبل اینان ایرانی کشی راه انداختن ؟؟ چرا هامان وزیر خشایارشا دستور به نابودی اینان داد ؟؟ ودر نهایت ۷۰ هزار ایرانی به دست این قوم نسل کشی شد ،جشن پوریم که تا به اکنون آنرا پاس می دارند.
سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۷