هر ایرانی، یک «صف»؛ مردمانِ همیشه معطل

برترین‌ها: واژه‌ی «صَف» که به‌میان می‌آید، محال است پای یک ایرانی درمیان نباشد. ایرانی‌ها ید طولایی در بستن و ایجاد صف دارند. اگر از یک دهه پنجاهی بخواهید برایتان خاطره‌ای از انتظار در صف تعریف کند، احتمالا از پُر کردن کپسول‌های گاز و پیکنیک می‌گوید تا صف خرید مواد خوراکی. یا مثلا از یک دهه شصتی بپرسید، احتمالا از صف کوپن قند و شکر و ... گرفته تا صف نانوایی که به تعریف خودشان صبح خروس‌خان از خانه بیرون می‌زدند تا بتوانند نوبتی در اوایل صف بگیرند. البته لازم نیست خیلی راه دور برویم، این داستان کهنِ صف بستن ایرانی‌ها هنوز دفترش بسته نشده و حکایت همچنان باقی‌ست. 
 

مثلا همین اخیر بود که ویدئوهایی از صف‌های طویل مردم، آن هم در این اوضاع شیوع کرونا برای گرفتن یک عدد روغن ناقابل در فضای مجازی منتشر شد، که البته شاید بهتر بود بالای ویدئو یک عدد 18+ می‌زدند، چرا که آن زد و خوردی که بخاطر یک روغن رخ داد و یا آن صحنه‌های غم‌انگیز هول دادن و لِه شدن افراد سن‌بالا برای به‌دست آوردن یک حلب روغن، دل سنگ را هم به درد می‌آورد چه برسد به دل مسئولین و کودکان؛ و یا صف‌های عجیب‌وغریب برای خرید مرغ دولتی.

 
صف برای خرید شکر، دلار، گوشت، غذای نذری و... حتی در کودکی روزهای زوج باید صبح زود و قبل طلوع آفتاب، روانه‌ی صف شیر می‌شدیم. 
 
به نظر من دیگر فرقی نمی‌کند محصول چه باشد، کافی‌ست نباشد و یا کم باشد، آن‌وقت است که می‌توانیم شاهد تشکیل صف‌های عریض و طویل مردم باشیم. البته دیگر گمان می‌کنم صف بستن مُد شده و یا مثلا به یکی از آداب خرید اقلام مورد نظر تبدیل شده است، چرا که کمبود برخی مواد خوراکی آن‌هم یکی پس از دیگری، کمی عجیب به‌نظر می‌رسد.
 
تکرار نوستالژی از مکافات‌های زمان ما صف‌های شیر و نان بود که الان به برکت آزادپزی و لبنیات‌های محلی حل شده است، اما این روز‌ها با تکرار دوباره صف‌ها در شرایطی که حتی دیدار پدر و مادر هم منع شده است، مکافاتی بزرگ‌تر شده است.
 علی تلافی که فروشنده یک فروشگاه مرغ است، به شهرآرا می‌گوید: والا ما از روی مردم خجالت می‌کشیدیم. از صبح یا ظهر برای یک دانه مرغ دست‌کم دو ساعت باید داخل صف می‌ماندند. همه هم سن بالا و جای پدر و مادر ما هستند. چه می‌شود کرد!
 
خانم امینی از افرادی است که برای خرید مرغ در صف است و می‌گوید: ما که صف نفت و نون و شیر را فراموش نکردیم و مشکلی هم نداریم، ولی در این شرایطی که می‌گویند کروناست، به‌خدا روا نیست با یک دانه مرغ، کرونا را هم به خانه ببریم.
 
خانم مهدوی که بازنشسته آموزش‌وپرورش است نیز می‌گوید: به صفش کاری ندارم، من مشکلم با نظارت‌هاست. از همان قدیم پارتی‌بازی بود، الان هم هست. به آشنا‌ها بدون صف و هرچقدر بخواهند می‌دهند. شاید شما هم یادتان باشد همیشه یکی‌دوتا جعبه شیر را مغازه‌دار‌ها برای مشتری‌هایشان از دید بقیه مخفی می‌کردند. الان هم همین است.
 
برای فروش مرغ و روغن با اینکه می‌گویند تنظیم بازار است و با کارت ملی می‌فروشند، فروشگاه‌ها پارتی‌بازی می‌کنند و به آشناهایشان هرچقدر که بخواهند می‌فروشند. کلا نظارت و تنظیم بازار فقط در حد حرف است. اگر حرف نیست، چند نفر را جریمه کنند و در اخبار بگویند تا آدم دلش خوش باشد.
 
آقای محمدی هم می‌گوید: قدیم برای پدر و مادرمان و حالا برای زن و بچه‌مان مجبوریم بیاییم و در صف بایستیم. به قول شما این خاطره‌ای است که قرار است برای نسل ما تکرار شود، البته امیدوارم که فقط برای نسل ما تکرار شود، چون بچه‌های ما آدم‌هایی نیستند که بخواهند در صف بایستند. از این حوصله‌ها ندارند! ما نسلی بودیم که از این کار‌ها می‌کردیم و لباس داداش بزرگ‌تر را می‌پوشیدیم و شیرینی‌ها را از دم دستمان برمی‌داشتند و کتک هم می‌خوردیم، ولی الان نمی‌شود به بچه‌ها گفت بالای چشمتان ابروست.
 چرا اقتصاد ایران در دوره‌های مختلف «صف» را تجربه کرده است؟ تجارت نیوز در این‌باره می‌نویسد: تشکیل صف را می‌توان انعکاس کمبود در طرف عرضه در مقابل تقاضای موجود دانست. البته این پدیده نه لزوما نتیجه وجود برخی خلأ‌ها در سمت عرضه بلکه گاهی ناشی از موج هیجانی انباشته شده در اثر برخی مکانیزم‌هاست که سازوکار معمول بازار را تحت‌تاثیر قرارداده و منجر به ایجاد تقاضای مزید بر روند جاری در شرایط نرمال می‌شود. از آنجا که مکانیزم بازار آزاد عرضه و تقاضا را به نقطه تعادل سوق می‌دهد در صورت آزادی عمل بازیگران اقتصادی معادل با تقاضای موجود، عرضه صورت می‌گیرد. در نتیجه تحت چنین شرایطی احتمال به‌وجود آمدن صف از سوی متقاضیان کالا به حداقل خواهد رسید. اما در صورتی که یک پارازیت اجازه شکل‌گیری چنین تعادلی را از بازار به‌عنوان مکانیزم متعادل‌کننده عرضه و تقاضا بگیرد، احتمال پیشی‌گرفتن عرضه از تقاضا و در نتیجه ایجاد صف به یک امکان تبدیل خواهد شد.
 
برای مثال در برخی از موارد یک مصوبه درباره سقف قیمتی ممکن است موجب کاهش انگیزه عرضه کالا مطابق با توان فنی بنگاه‌های تولیدی شود. در چنین شرایطی احتمالا بخشی از تقاضای مازاد بر عرضه به‌صورت تشکیل صف نمود پیدا خواهد کرد. می‌توان گفت طی سال‌های اخیر وجود این مکانیزم تعادلی باعث ایجاد صف برای دریافت برخی از کالا‌ها (مانند کالای کوپنی) شده است. این در حالی است که اثرجانبی دیگر این قیمت‌گذاری دستوری ایجاد انگیزه مصرف اضافه و کاهش حساسیت عمومی نسبت به پدیده اسراف است. وضعیتی که به‌خصوص در رابطه با یارانه دولت به بخش انرژی در سال‌های اخیر به چشم می‌خورد.
 
نکته جالب توجه در بررسی مکانیزم قیمت‌گذاری دستوری این است که اگرچه این اقدام معمولا با هدف اثرگذاری بر اشتغال و فقر انجام می‌گیرد، اما بررسی‌ها حکایت از عدم حصول این اهداف در مداخله دولتی در قیمت دارد. برای مثال سیاست یارانه انرژی در دهه‌های اخیر نه تنها اثر مورد انتظار را بر متغیر‌هایی مانند رشد اقتصادی و تورم نداشته‌است، بلکه موجب جانشینی نهاده انرژی به جای بقیه نهاده‌های در بخش تولید و افزایش مصرف انرژی عمومی شده‌است.
 
افزون بر ناترازی عرضه و تقاضا گاهی اوقات انتظارات قیمتی عاملی برای تشکیل صف متقاضیان خواهد شد. پدیده‌ای که به کرات در بازار‌های بورس نیز قابل مشاهده است. در چنین شرایطی وجود سیگنال افزایش قیمت از یکسو عرضه‌کنندگان را نسبت به ارائه نکردن بخشی از کالای قابل عرضه متقاعد می‌کند. این درحالی است که سیگنال افزایش قیمت ممکن است باعث هجوم موج تقاضا برای خرید کالا با قیمت ارزان‌تر شود. به همین جهت بسترسازی برای کشف قیمت در کنار دادن درجه آزادی به‌عنوان محوری‌ترین سیاست‌ها برای جلوگیری از تشکیل صف در اقتصاد معرفی شده‌اند.
 
بالا بردن و یا بالا رفتن قیمت کالا؟ البته مردم معتقدند یکی دیگر از دلایل برهم خوردن تعادل عرضه و تقاضا، نیت برای بالا بردن قیمت یک کالاست. و این راه شاید یکی از ساده‌ترین روشی باشد که می‌شود قیمت بالای یک محصول را برای مردم عادی ساخت. در هر حال، هرچه که هست امیدواریم روزی مسئله‌ی صف برای ایرانیان از واقعیت به خاطره تبدیل شود.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.