دختری که یکشبه معلم شد
رأی دهید
در ماه مارس ۲۰۲۰ ، پس از آنکه مدرسهها به دلیل محدودیتهای کوویدـ۱۹ تعطیل شدند بسیاری از دانشآموزان بر اثر این محدودیتها از درس عقب افتادند.
یکی از پسرخالههای والریا پیش او آمد تا اشکالهای درسیاش را بپرسد، بعد آن یکی دیگر هم از راه رسید... و چیزی نگذشت که همسایهها هم به این جمع پیوستند.
والریا در خانهشان واقع در ماراکای، شهری در شمال ونزوئلا، یک جور کلاس درس درست کرد، میز غذاخوری را بیرون در ورودی قرار داد، تنها جایی در خانه که نصیبی از نور طبیعی بیرون داشت.
او در میان انبوه کتاب و دفترهای روی میز، در حالی که منتظر رسیدن شاگرد بعدی بود با بیبیسی گفتگو کرد.
قهرمان مشق نوشتن
والریا با مادر، برادر و پنج نفر دیگر در خانهای با سقف شیروانی در لاپدررا، محلهای در اطراف ماراکای (در صد کیلومتری غرب کاراکاس، پایتخت ونزوئلا) زندگی میکند.
ناگهان او بهعلاوه چند تا از همکلاسیهایش، بیش از ده شاگرد پیدا کرد.
در ماه سپتامبر، حسابی خسته شده بود:"خیلی کار سرم ریخته بود و علاوه بر تکالیف خودم باید به آنها میرسیدم، احساس میکردم نمیتوانم ادامه بدهم اما باید ادامه میدادم".
به همین دلیل والریا تصمیم گرفت که بهتر است یکی یکی به آنها درس بدهد.
به نظر میرسد که هیچچیز نمیتواند تمرکز او را بههم بزند: خروس قوقولیقوقو میکرد و بر کف خاکی حیاط نوک میزد، بچهها دور حیاط میدویدند، سروصدای آشپزی مادرش هم از آشپزخانه به گوش میرسید. والریا از پشت شیشههای قطور عینک سیاهرنگش به دفترچهای که جلویش باز بود چشم دوخته بود.
کوچکترین شاگردش ۴ ساله بود و بزرگترین آنها ۱۶ ساله که مثل خود او حدود یک سال بود به مدرسه نرفته بودند.
آموزش از راه دور در ونزوئلا عملی نبود و امیدی هم نبود که مدرسهها به این زودی باز شوند.
بنا بر آخرین گفتههای نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، مدارس قرار است در ماه مارس باز شوند، البته به صورت نیمهوقت.
رئیسجمهور مادورو با اشاره به ۱۰۰،۰۰۰ دوز واکسن اسپوتنیک وی که از روسیه قرار است وارد شود، گفت:"ما با اقدامات ایمنی و وارد کردن واکسن مرحله به مرحله همهگیری را مهار میکنیم".
توافق اولیه برای محموله ۱۰ میلیون واحدی با مسکو انجام شده است و قرار است به کارکنان بخشهای درمانی و گروههای آسیبپذیر تزریق شود.
درسهای آنلاین و از پیش ضبط شده
همانند کشورهای دیگر جهان، مقامات ونزوئلا هم تصمیم گرفتند تا تدریس آنلاین و درسهای ضبط شده را از تلویزیون دولتی ادامه دهند.
رئیسجمهور مادورو در ماه سپتامبر گفت:"نگران نباشید، هر خانواده یک مدرسه است. ما آموزش و پرورش کشور را از طریق تدریس آنلاین و کلاسهای راه دور ادامه خواهیم داد".
در ماه ژانویه آریستوبلو ایستوریز، وزیر آموزش ونزوئلا گفت:" برای آموزش از راه دور از همه روشها و ابزارها استفاده خواهد کرد، از هر راهی که بتوانیم. از تمام شبکههای ارتباطی موجود، اینترنت، تلویزیون، رادیو، شبکههای اجتماعی، وبسایتها... و ما در این زمینهها تجربههایی کسب کردیم چون برای این کار آمادگی نداشتیم... اما به پیشرفتهایی هم دست پیدا کردیم".
اورلاندو آلزورو، رئیس انجمن معلمان ونزوئلا به بیبیسی گفت :" این سامانهها برای حدود ۸۰ تا ٪۹۰ دانشآموزان هیچ کارایی ندارد".
سیستم آموزش و پرورش ونزوئلا با حدود ۷ میلیون دانشآموز، حتی پیش از همهگیری هم به دلیل رکود اقتصادی سالهای اخیر در این کشور وضعیت مناسبی نداشت.
آلزورو که معتقد است چنین آموزشی در کشوری با قطع برق مدام، شبکه اینترنت ضعیف وشرایطی که بسیاری از خانوادهها و معلمان قدرت خرید ابزارهای مناسب را ندارند، بعید است؛ در ادامه میگوید:"آموزش از راه دور برای ونزوئلا مناسب نیست، این یک فریب بزرگ ملی است".
بیبیسی با مسئولان آموزش و پرورش ونزوئلا تماس گرفت تا در مورد آموزش از راه دور گفتگو کند اما آنها به درخواست ما برای اظهارنظر در این مورد پاسخی ندادند.
تلفن همراه و دلار
این دختر که حالا ناگهان معلم شده است، میگوید همیشه در مدرسه شاگرد باانضباطی بوده است. او فهرست کارهایش را با آهنربا روی یخچال زده است و چهار تا از ده کاری که باید انجام دهد جلویش علامت ضربدر خورده است.
او میگوید:"من وقت اضافی ندارم اما اگر وقتی پیدا کنم به دیدن دوستانم میروم یا میخوابم". بیشتر وقت او هر روز صرف درس خواندن و وظایفش در برابر شاگردانش میشود.
یکی از شاگردان او، والری کاستاندای ۱۳ ساله آمد تا سلامی بدهد. از آنجا که روز شنبه است دخترها از این فرصت استفاده کردند تا به کارهای عقبمانده برسند.
والری که تازه با آغاز همهگیری دوره دبیرستان را شروع کرده است، میگوید:"ما به اینجا میآییم تا تکالیف درسی خود را انجام دهیم". او میگوید از زمان بسته شدن مدرسهها هیچ آموزشی دریافت نکرده است.
والری میگوید:"معلمم به من هیچچیز یاد نمیدهد، او فقط از طریق واتساپ برای من تکالیف درسی میفرستد". او در خانه اینترنت ندارد و مادرش هم کمک چندانی نمیتواند به او بکند، او فقط چشم امید به والریا دارد.
اصلیترین وسیله والریا تلفن همراه اوست؛ هر چند روز یک بار او یک دلار که برابر با حقوق رسمی یک ماهه افراد است میپردازد تا بتواند به اینترنت و اطلاعات لازم دسترسی پیدا کند.
والریا در حالی که بلافاصله پس از انجام کارش اینترنت تلفن همراه خود را قطع میکند، میگوید:"این مقدار اینترنت برای همه کارهای خودم و کمک به شاگردانم کافی نیست. خیلی سخت است".
مادر والریا، لارا گوزمان، آرایشگر است اما نه سالنی از آن خود دارد و نه درآمد ثابتی.
لارا میگوید:"با وجود همهگیری و مخارج سنگین زندگی، والدین بچهها گاهی به والریا کمک میکنند و به او کمی پول میدهند تا او بتواند هزینه اینترنت موبایلش را بپردازد".
" گاهی میخواهم چیزی بخورم، میبینم غذای کافی برای همه نیست و من نمیتوانم خودخواه باشم، پول را به مادرم میدهم تا بتواند موادغذایی بخرد".
خواهر بزرگتر والریا به شیلی مهاجرت کرده است و هر ماه برای مادرش ۳۰ دلار آمریکا میفرستد تا بتواند اجاره خانه کوچکشان را در لاپدررا بپردازد.
والریا میگوید میترسد که کشور را ترک کند.
او همچنین میگوید" میترسم به دانشگاه بروم و متوجه شوم که هیچ چیز نمیدانم" چون آموزش به دلیل همهگیری متوقف شده است.
او امیدوار است که بتواند دوباره به مدرسه برگردد و خوب میداند پس از پایان مدرسه میخواهد چه کاره شود؛ او میخواهد وکیل شود و با لبخندی بر لب میگوید:"نمیخواهم معلم بشوم، حوصله بچهها را ندارم".