چرا ایرانیها اعتراض نمیکنند؟
رأی دهید
ایرانیها در عذابند؛ هم از جانب فشارها و تحریمهای بیسابقه بینالمللی و هم از حیث بحران ناکارآمدی در سیاست داخلی.
برخی تحلیلگران علوم اجتماعی و سیاسی این شرایط را موجد وضعیت «جنبشی» و «انقلابی» میدانند؛ چراکه واقعیت تراژیک، سوژه ایرانی را در مرحله یا مرگ یا زندگی قرار میدهد؛ بنیانی که آفریننده جنبشهای انقلابی است.
اما این تحلیل به گمان من سراسر اشتباه و با واقعیتهای اجتماعی جامعه ایران ناهمخوان است. اگر بخواهیم مطابق با ادبیات مارکسی سخن بگوییم، ایرانیها فرسنگها از مرحله آگاهی اجتماعی و طبقاتی و طبیعتا عمل انقلابی فاصله دارند.
من علاقه دارم به مرحلهای که ایرانیها هماکنون در آن گرفتار شدهاند، عنوان «استحاله واقعیت» را بدهم، یعنی مردمان ما برای وضعیت گریز از ملالتهای زندگی وارد پروسهای از انکار واقعیت شدهاند؛ چراکه تنها در این شرایط به قول کارل اشمیت میتوانند از مقتضیات اخلاقی و مسئولیتها و تعهدات اجتماعی خود دوری کنند.
اما این کار چگونه ممکن میشود؟ چگونه میتوان از انسان ایرانی انتظار داشت که دلار ۳۰هزار تومانی، سکه ۱۵میلیون تومانی و تورم افسارگسیخته را منکر شود؛ امری که بهطور روزانه آن را با پوست و گوشتش لمس میکند.
اما وقوع این ترفند در فرهنگ ایرانی بیش از هر فرهنگ دیگری امکانپذیر است. ما استادان بلامنازع به تعلیق درآوردن جهان زمینی هستیم؛ بهخصوص از مقطع زمانیای که آسایش و سعادت از این سرزمین با حمله اعراب رخت بربست و ایرانیان تحت فشارهای طاقتفرسای اجتماعی، فرهنگی، هویتی و... قرار گرفتند.
در این عصر طولانی مملو از ناملایمات، آنچه ایرانی را زنده نگه میداشت از میان بردن فرادستی امر واقع بود و این کار صرفا از طریق رجعت به گذشته آرمانی و نوستالژیک عصر هخامنشی یا ساسانی بهدست نمیآمد؛ چراکه اگر بنا به انکار واقعیت باشد باید کل تجربهی زیسته مشترکمان را در وضعیت گذشته، حال و آینده نادیده بگیریم.
پس راهحل این معما چه بود؟ تبدیل آن گذشته به تخیل و رویای باستانی و کهن بود. تفاوت ما در این مقطع زمانی با یونانیان در آن سدهها و اروپاییان طرفدار حقوق طبیعی همچون هابز و لاک در سدههای جدید در این بود که در این تضاد هستیشناختی بهدنبال راهی برای پیشرفت نبودیم؛ بلکه صرفا راه گریز و فرار را جستجو میکردیم.
به همین دلیل است که در آنجا لوگوس حاکم میشود و در اینجا شعر و ادبیات. درواقع، پاسخ ما به آن همه ملامتهای هویتی و مرارتهای عینیتیافته در زندگی روزمره، شعر بوده است نه فلسفه و حتی بزرگترین فیلسوف ما سهروردی نیز فلسفهاش را نه از لوگوس و عقل خودبنیاد بلکه از منطق تحتالشعاع «نور» میگیرد.
درواقع، ایرانیان صرفا میتوانستند از طریق این کار پناهگاه امنی را برای خود جهت «بازی آزاد تخیل» فراهم آورند. بدین طریق در بستر خیال تبدیل به انسانها و کُنشگران به ظاهر نیرومندی میشدند که هر آنچه را که تحتعنوان محدودیتهای عینی و برآمده از واقعیت بود، پشتسر میگذاشتند.
این چنین بود که ایرانیها رمانتیک شدند و این رومانتیسیسم بدون استحاله هستیشناسی امر واقع غیرممکن مینماید. همه چیز از فرهنگ، مذهب، سیاست و اجتماع به قلمرو تخیل فروکاسته شدند.
درواقع، اینجا آنچه مبدع تحول است، آگاهی و نظریهسازی برای توسعه یا انقلاب نیست؛ بلکه ابزار تولید آن هنر و تصویر است. اما چرا این چنین میشود؟ بهدلیل اینکه آن واقعیتی که ایرانی در اکنونش با آن مواجه است، تضاد بنیادینی با گذشته آرمانیاش دارد.
پس راهحل دمدستی و شاید آسانترین کار به رسمیت نشناختن این واقعیت است واقعیتی که نوعی انزجار زیباییشناختی در انسان ایرانی ایجاد میکند.
به همین دلیل است که در اوج عقبماندگی ایران پس از قرون ابتدایی حمله اعراب و همچنین در قرون جدیدتر بهویژه قرن نوزدهم شاهد تصویرپردازی و خیالپردازی زیباییشناختی از سوی نخبگان و منورالفکران ایرانی همچون میرزا فتحعلی آخوند، میرزا ملکم خان، میرزا یوسف مستشارالدوله و مشیرالدولهی پیرنیا در مورد عظمت و شکوه ایران باستان و تعارض روشن آن وضعیت باستانی با اکنونیت ایران هستیم.
حال ایرانیها پس از تقریبا یک سده و اندی مجددا در وضعیت ناگوار تاریخی قرار گرفتهاند. پرسش مهم در این مقطع زمانی طبق همان سنت کلاسیک این است «راه فرار چیست؟»
گریز به گذشته باستانی و همچنین گذشته نزدیکی که در آن دلار ۷ تومان بود، پاسپورت ایرانی در همه جای جهان اعتبار داشت و... اما راه گریز از واقعیت انکار همه مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی و تعلیق واقعیت امروز به کمک خیالپردازی است که ماده خام آن را گذشته در اختیار ما قرار میدهد.
یعنی، باید زندگی روزمره را از حالت عینی، به شکل ذهنی درآورد و غور در خیال و تصویرپردازیها از گذشته دور و نزدیک شد.
تنها بدینشکل است که زندگی ذهنی میشود و هر امری متعلق به حوزه واقعیت از اقتصاد، سیاست و... پای به حوزه هنر و فرمهای زیباییشناختی میگذارد.
در چنین مخمصهای است که برخی ایرانیان به جای عمل اجتماعی ترجیح میدهند پای شبکهی «من و تو» و «ایران اینترنشنال» بنشینند تا به آخرین پیام رضا پهلوی و فرح گوش دهند.
در اینجاست که متافیزیک و الهیات سیاسی جایگزین فیزیکالیسم سیاسی قرار میگیرد. ما با تفاسیر زیباییشناختی از گذشته از بیرحمی، ناجوانمردی و ناملایمات جهان امروز پا به فرار میگذاریم.
این منظومه ذهنی است که از ایرانی، انسانهای خودبزرگبین، عاشقان بقاء و نه توسعه و جامعهای بدون حافظهی تاریخی میسازد.
به همین دلیل است که سیاست داخلی به عرصه و ورطهای از شاعرانه کردن سیاست تبدیل میشود. سیاستمداران برای ما حکم معشوق و شمس تبریزی را مییابند و خود نیز بهمثابه عارفان این راه طی سلوک میکنیم.
در سیاست خارجیمان نیز نیروهایمان را بهگونهای چینش میکنیم که امکانی برای گریز از واقعیت بهوجود آید؛ ولی در عمل با محکمات واقعیت برخورد میکنیم.
یکی از دلایل بازتولید سیاست «ناواقعگرایی» در تاریخمان حداقل از سال۱۹۰۰ بدین سو به همین مساله بازمیگردد.
حق با مارکس در رساله «کتاب مقدس» بود؛ «رومانتیسیسم پای در عذاب بر روی جهان خاکی دارد و هرچه اوضاع کمتر بر وفق مراد است، مردم رومانتیکتر و مرثیهگوتر میشوند.» (صفحه۱۹)
ما برای مدتهای مدیدی است که واقعیت را به تعلیق بردهایم، فرادستیاش را به فراموشی سپردهایم تا در پناهگاه امن خیالپردازی زیباییشناختی به خود اثبات کنیم که ایران و ایرانی همچنان بزرگ است و در قبله عالم قرار دارد.
اما امر واقع بازگوکننده چیز دیگریست: ایران در تمام تلاشهایش برای بهروزی و سعادت در عصر جدید ره به جایی نبرده است. ما همواره درجا زدهایم و این را روحیه رومانتیک ایرانی هیچ گاه باور نکرده است؛ آنچنان که امروز آن را به تمامی احساس نمیکنیم
دیدگاه خوانندگان
۶۴
vg2000 - اسلو، نروژ
برای اینکه ترسو و بی غیرتند
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۵۸
۵۸
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
محض اطلاع مقاله رو خوندم و کمی در مورد نویسنده سرچ کردم دیدم افسارش دست اخونداست
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۳
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سگهای مارتین سلیگمن را میشناسید? یک مقاله از مارتین سلیگمن بنام یادگیریی درماندگی:. دانشمند روانشناس ، مارتین ایپیسلیگمن . برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد...!!!. ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را میفشردند و بیرون میرفتند و پس از دستشویی کردن باز میگشتند...!!!. ایشان پس از تربیت این سگها ، آنها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود...!!!. سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز ، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی میداد...!!!. سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میلههای قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجهای نمیگرفتند ...!!! . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمیشوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند...!!!. آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند ، زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند...!!!.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۱
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز میشد...!!!. سپس شوک الکتریکی داد.. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد...؟. تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش ) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند...!!!. او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد ، یعنی ؛ . * (درماندگی آموخته شدنی است)* . بدین معنا که موجودات یاد میگیرند بدبخت زندگی کنند...!. این که میگویند مردم ایران به آگاهی نرسیدهاند درست نیست...!. * روانشناسان با تکیه به همین نارضایتیها میگویند نه ، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شدهاند...!. باکمال تاسف ما ایرانیان داریم با بدبختیهایی که به سرمان میآید سازش میکنیم...!!!. ما ایرانیان داریم یاد میگیریم که با بدبختی کنار بیاییم...!!!. و حاکمیت هم بخوبی تشخیص داده که عکسالعمل مردم فقط سازگاری و غر زدن است...!!!. اگر با این شرایط کنار بیاییم تنها چیزی که برای نسل ما باقی خواهد ماند نفرین و لعن نسلهای آینده خواهند بود.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۳
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
و بعد یه نیمچه اعتراض میکنن میگن چرا دنیا به کمکشون نمیاد. کلا از همون اول همین بوده. شاید جالب باشه بدونین به گواه تاریخ عربها به راحتی ایرانو گرفتن. دفاع بیشتر شهری بود تا مثلا ملی. کل ایران رو گرفته بودن و مثلا یه شهر دفاع میکرد. همین. اخرشم قتل عام مشد. یععنی اینکه اکثریت دفاع نکردن. اکثریت اعتراض نکردن. اکثریت حتی راضی بودن. بیشتر دفاع ها تو حوزه های شرق و شمال بود. مغولها اومدن همین بود. روس انگلیس عثمانی اومدن همین بود. تا جایی که مناطق غربی فعلی رو با کمک فرانسه و روس پس گرفتیم و با کلی قرارداد. ازبک و افغانها رو نمیگم که چون اون موقعا داخل قلمرو بودن و کلا جنگ داخلی بود و بر علیه حکومت و اصلا جزو نیروهای بیگانه دسته بندی نمیشن. زمان اسکندر و یونانیها هم مثل ادم دفاع میکردن میجنگیدن. میشه گفت اخرین اقتداری که داشتیم همون موقعا بود که با جنگیدن و شکست خوردن یه نیروی بیگانه اومد مسلط شد. جنگ تحمیلی هم که نوینه و عامدانه به ۸ سال کشیده شد. یه عده از داخل عمدا جنگ رو هشت سال کردن. وگرنه همه میدونیم صدام طی ۲ سال اول شکست خورد و صلح میخوسات. خسارتها رو قبول کرد.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۰
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
دلیلشم به نظر من نبود بخاره. مردم طوری بزرگ شدن میگن با بدبختی میمیریم میریم بهشت اونجا کباب هست. حوری هست. پول هست. ماشین خونه هست. اصلا کار نمیخواد بکنی. دلار هست. بدبختی نیست. فلاکت نیست. نسل جدید هم که کلا سوسوله. دنبال این چیزا نیست. یه اعتراض ساده برگزار میکنن میگن به به عجب اعتراضی کردیما. بعدم با خنده و خوشی میرن داخل کافیشاپ. حداقل ۲۰ سال لازمه تا اول از همه مردم با واقعیات عوض کردن نظام اشنا بشن. مردم باید بدونن باید کشته بدن. کشته ندی تا هزار سال همینه. باید حاظر باشی بری کشته بشی. به قول پیرمردا تخمشو کردن انقلاب کردن. ماهام .....داریم انقلاب کنیم. این واقعیه ها. یه جوونه از یه پیرمرده میپرسه چه مشکلی داشتین رفتین انقلاب کردین؟ پیرمرده میگه ....داشتیم کردیم.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۶
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
اگه دقت کنین طی ۳۰ سال گذشته این نظام طرفدارای خودشو خشن و جری تربیت کرده. یعنی طرف جرات داره. اما بقیه ی مردمو طوری بار اورده که بی عرضه ان. بی بخارن. سوسولن. و اتفاقا طوری این مردم تربیت شدن که سوسول بودن رو یه چیز خوبی میدونه. مثلا سیاسی نیستم. اهل این کارا نیستم. این نسل طوری تربیت شده که انگار حق گرفتنی نیست. برا این نسل حق و گرفتن حق یه چیز نامفهومه.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
۵۸
hamidesabz - لندن، انگلستان
وقتی شعور اجتماعی که لازمه برقرار ماندن یک اجتماع سالم است در بین تک تک ما نابود شده، و هر کدام از ما حاضریم مصالح کل اجتماع را فدای کوچکترین منافع حتی زودگذر فردی امان بکنیم! خوب نتیجه اش همین است که میبینم و البته متاسفانه بدتر و بدتر نیز خواهد شد!خواهد شد
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸
۴۴
بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان
[::اقای شاکی - برمن، آلمان::]. آقای شاکی،به این میگن حیوان آزاری . این آقای روانشناس روانی چطوری جایزه نوبل گرفته؟
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۳
۵۹
فضول میرزا - استکهلم، سوئد
ایرانیها ملتی هستند که احتیاج به یک رهبر میدانی دارند یعنی باید شخص مشخصی به آنها بگوید که در روز معینی و در مکان معینی یه سری کار انجام دهند و روز بعدش با فرامین جدید نوع مبارزه و رزمایش را مشخص کند. اگه دقت کنید می بینید که خمینی (ل ه )هم از همین روش استفاده نمود!
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۱
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
[::بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان::]. از من سوال نکنید کاربر عزیز. من هم چندان موافق این حیون ازاری نیستم ولی اگر توجه دقیق بکنیم بسیاری از دارو ها را هم نباید استفاده بکنیم چون حتما روی حیواناتی نظیر موش و خوک و میمون ازمایش میشه
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۶
۶۳
mitra55 - تورنتو، کانادا
برای اینکه منتظرن کسی از خارج یا آسمون بیاد هلو رو پرت کنه تو گلوشون, برای اینکه راضی به همون ی تیکه پس مونده که جلوشون انداخته میشه هستن, برای اینکه حاضر هستند خودکشی کنن اما اعتراض نکنن, برای این حاضرهستند سرشون رو خم کنن که تو سری بخوران اما سرشونو بالا نگیرند از ترس . برای این که واسه یک تار موخودشون غیرتی میشن اما غیرت ندارن جلو یک مشت دزد سینه سپر کنن,, اگه بکهام ادامه بدم ۴۱ صفه باید بنویسم. کاش ایرانی نبودم....................
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۲
۶۳
mitra55 - تورنتو، کانادا
برای اینکه منتظرن کسی از خارج یا آسمون بیاد هلو رو پرت کنه تو گلوشون, برای اینکه راضی به همون ی تیکه پس مونده که جلوشون انداخته میشه هستن, برای اینکه حاضر هستند خودکشی کنن اما اعتراض نکنن, برای این حاضرهستند سرشون رو خم کنن که تو سری بخوران اما سرشونو بالا نگیرند از ترس . برای این که واسه یک تار موخودشون غیرتی میشن اما غیرت ندارن جلو یک مشت دزد سینه سپر کنن,, اگه بکهام ادامه بدم ۴۱ صفه باید بنویسم. کاش ایرانی نبودم....................
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۲
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
[::بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان::]. از من سوال نکنید کاربر عزیز. من هم چندان موافق این حیون ازاری نیستم ولی اگر توجه دقیق بکنیم بسیاری از دارو ها را هم نباید استفاده بکنیم چون حتما روی حیواناتی نظیر موش و خوک و میمون ازمایش میشه
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۶
۵۹
فضول میرزا - استکهلم، سوئد
ایرانیها ملتی هستند که احتیاج به یک رهبر میدانی دارند یعنی باید شخص مشخصی به آنها بگوید که در روز معینی و در مکان معینی یه سری کار انجام دهند و روز بعدش با فرامین جدید نوع مبارزه و رزمایش را مشخص کند. اگه دقت کنید می بینید که خمینی (ل ه )هم از همین روش استفاده نمود!
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۱
۴۴
بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان
[::اقای شاکی - برمن، آلمان::]. آقای شاکی،به این میگن حیوان آزاری . این آقای روانشناس روانی چطوری جایزه نوبل گرفته؟
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۳
۵۸
hamidesabz - لندن، انگلستان
وقتی شعور اجتماعی که لازمه برقرار ماندن یک اجتماع سالم است در بین تک تک ما نابود شده، و هر کدام از ما حاضریم مصالح کل اجتماع را فدای کوچکترین منافع حتی زودگذر فردی امان بکنیم! خوب نتیجه اش همین است که میبینم و البته متاسفانه بدتر و بدتر نیز خواهد شد!خواهد شد
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
اگه دقت کنین طی ۳۰ سال گذشته این نظام طرفدارای خودشو خشن و جری تربیت کرده. یعنی طرف جرات داره. اما بقیه ی مردمو طوری بار اورده که بی عرضه ان. بی بخارن. سوسولن. و اتفاقا طوری این مردم تربیت شدن که سوسول بودن رو یه چیز خوبی میدونه. مثلا سیاسی نیستم. اهل این کارا نیستم. این نسل طوری تربیت شده که انگار حق گرفتنی نیست. برا این نسل حق و گرفتن حق یه چیز نامفهومه.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
دلیلشم به نظر من نبود بخاره. مردم طوری بزرگ شدن میگن با بدبختی میمیریم میریم بهشت اونجا کباب هست. حوری هست. پول هست. ماشین خونه هست. اصلا کار نمیخواد بکنی. دلار هست. بدبختی نیست. فلاکت نیست. نسل جدید هم که کلا سوسوله. دنبال این چیزا نیست. یه اعتراض ساده برگزار میکنن میگن به به عجب اعتراضی کردیما. بعدم با خنده و خوشی میرن داخل کافیشاپ. حداقل ۲۰ سال لازمه تا اول از همه مردم با واقعیات عوض کردن نظام اشنا بشن. مردم باید بدونن باید کشته بدن. کشته ندی تا هزار سال همینه. باید حاظر باشی بری کشته بشی. به قول پیرمردا تخمشو کردن انقلاب کردن. ماهام .....داریم انقلاب کنیم. این واقعیه ها. یه جوونه از یه پیرمرده میپرسه چه مشکلی داشتین رفتین انقلاب کردین؟ پیرمرده میگه ....داشتیم کردیم.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۶
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
و بعد یه نیمچه اعتراض میکنن میگن چرا دنیا به کمکشون نمیاد. کلا از همون اول همین بوده. شاید جالب باشه بدونین به گواه تاریخ عربها به راحتی ایرانو گرفتن. دفاع بیشتر شهری بود تا مثلا ملی. کل ایران رو گرفته بودن و مثلا یه شهر دفاع میکرد. همین. اخرشم قتل عام مشد. یععنی اینکه اکثریت دفاع نکردن. اکثریت اعتراض نکردن. اکثریت حتی راضی بودن. بیشتر دفاع ها تو حوزه های شرق و شمال بود. مغولها اومدن همین بود. روس انگلیس عثمانی اومدن همین بود. تا جایی که مناطق غربی فعلی رو با کمک فرانسه و روس پس گرفتیم و با کلی قرارداد. ازبک و افغانها رو نمیگم که چون اون موقعا داخل قلمرو بودن و کلا جنگ داخلی بود و بر علیه حکومت و اصلا جزو نیروهای بیگانه دسته بندی نمیشن. زمان اسکندر و یونانیها هم مثل ادم دفاع میکردن میجنگیدن. میشه گفت اخرین اقتداری که داشتیم همون موقعا بود که با جنگیدن و شکست خوردن یه نیروی بیگانه اومد مسلط شد. جنگ تحمیلی هم که نوینه و عامدانه به ۸ سال کشیده شد. یه عده از داخل عمدا جنگ رو هشت سال کردن. وگرنه همه میدونیم صدام طی ۲ سال اول شکست خورد و صلح میخوسات. خسارتها رو قبول کرد.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۰
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز میشد...!!!. سپس شوک الکتریکی داد.. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد...؟. تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش ) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند...!!!. او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد ، یعنی ؛ . * (درماندگی آموخته شدنی است)* . بدین معنا که موجودات یاد میگیرند بدبخت زندگی کنند...!. این که میگویند مردم ایران به آگاهی نرسیدهاند درست نیست...!. * روانشناسان با تکیه به همین نارضایتیها میگویند نه ، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شدهاند...!. باکمال تاسف ما ایرانیان داریم با بدبختیهایی که به سرمان میآید سازش میکنیم...!!!. ما ایرانیان داریم یاد میگیریم که با بدبختی کنار بیاییم...!!!. و حاکمیت هم بخوبی تشخیص داده که عکسالعمل مردم فقط سازگاری و غر زدن است...!!!. اگر با این شرایط کنار بیاییم تنها چیزی که برای نسل ما باقی خواهد ماند نفرین و لعن نسلهای آینده خواهند بود.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۳
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سگهای مارتین سلیگمن را میشناسید? یک مقاله از مارتین سلیگمن بنام یادگیریی درماندگی:. دانشمند روانشناس ، مارتین ایپیسلیگمن . برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد...!!!. ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را میفشردند و بیرون میرفتند و پس از دستشویی کردن باز میگشتند...!!!. ایشان پس از تربیت این سگها ، آنها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود...!!!. سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز ، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی میداد...!!!. سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میلههای قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجهای نمیگرفتند ...!!! . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمیشوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند...!!!. آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند ، زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند...!!!.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۱
۵۸
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
محض اطلاع مقاله رو خوندم و کمی در مورد نویسنده سرچ کردم دیدم افسارش دست اخونداست
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۳
۶۴
vg2000 - اسلو، نروژ
برای اینکه ترسو و بی غیرتند
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۵۸
۶۴
vg2000 - اسلو، نروژ
برای اینکه ترسو و بی غیرتند
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۵۸
۵۸
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
محض اطلاع مقاله رو خوندم و کمی در مورد نویسنده سرچ کردم دیدم افسارش دست اخونداست
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۳
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سگهای مارتین سلیگمن را میشناسید? یک مقاله از مارتین سلیگمن بنام یادگیریی درماندگی:. دانشمند روانشناس ، مارتین ایپیسلیگمن . برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد...!!!. ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را میفشردند و بیرون میرفتند و پس از دستشویی کردن باز میگشتند...!!!. ایشان پس از تربیت این سگها ، آنها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود...!!!. سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز ، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی میداد...!!!. سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میلههای قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجهای نمیگرفتند ...!!! . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمیشوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند...!!!. آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند ، زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند...!!!.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۱
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز میشد...!!!. سپس شوک الکتریکی داد.. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد...؟. تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش ) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند...!!!. او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد ، یعنی ؛ . * (درماندگی آموخته شدنی است)* . بدین معنا که موجودات یاد میگیرند بدبخت زندگی کنند...!. این که میگویند مردم ایران به آگاهی نرسیدهاند درست نیست...!. * روانشناسان با تکیه به همین نارضایتیها میگویند نه ، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شدهاند...!. باکمال تاسف ما ایرانیان داریم با بدبختیهایی که به سرمان میآید سازش میکنیم...!!!. ما ایرانیان داریم یاد میگیریم که با بدبختی کنار بیاییم...!!!. و حاکمیت هم بخوبی تشخیص داده که عکسالعمل مردم فقط سازگاری و غر زدن است...!!!. اگر با این شرایط کنار بیاییم تنها چیزی که برای نسل ما باقی خواهد ماند نفرین و لعن نسلهای آینده خواهند بود.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۳
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
و بعد یه نیمچه اعتراض میکنن میگن چرا دنیا به کمکشون نمیاد. کلا از همون اول همین بوده. شاید جالب باشه بدونین به گواه تاریخ عربها به راحتی ایرانو گرفتن. دفاع بیشتر شهری بود تا مثلا ملی. کل ایران رو گرفته بودن و مثلا یه شهر دفاع میکرد. همین. اخرشم قتل عام مشد. یععنی اینکه اکثریت دفاع نکردن. اکثریت اعتراض نکردن. اکثریت حتی راضی بودن. بیشتر دفاع ها تو حوزه های شرق و شمال بود. مغولها اومدن همین بود. روس انگلیس عثمانی اومدن همین بود. تا جایی که مناطق غربی فعلی رو با کمک فرانسه و روس پس گرفتیم و با کلی قرارداد. ازبک و افغانها رو نمیگم که چون اون موقعا داخل قلمرو بودن و کلا جنگ داخلی بود و بر علیه حکومت و اصلا جزو نیروهای بیگانه دسته بندی نمیشن. زمان اسکندر و یونانیها هم مثل ادم دفاع میکردن میجنگیدن. میشه گفت اخرین اقتداری که داشتیم همون موقعا بود که با جنگیدن و شکست خوردن یه نیروی بیگانه اومد مسلط شد. جنگ تحمیلی هم که نوینه و عامدانه به ۸ سال کشیده شد. یه عده از داخل عمدا جنگ رو هشت سال کردن. وگرنه همه میدونیم صدام طی ۲ سال اول شکست خورد و صلح میخوسات. خسارتها رو قبول کرد.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۰
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
دلیلشم به نظر من نبود بخاره. مردم طوری بزرگ شدن میگن با بدبختی میمیریم میریم بهشت اونجا کباب هست. حوری هست. پول هست. ماشین خونه هست. اصلا کار نمیخواد بکنی. دلار هست. بدبختی نیست. فلاکت نیست. نسل جدید هم که کلا سوسوله. دنبال این چیزا نیست. یه اعتراض ساده برگزار میکنن میگن به به عجب اعتراضی کردیما. بعدم با خنده و خوشی میرن داخل کافیشاپ. حداقل ۲۰ سال لازمه تا اول از همه مردم با واقعیات عوض کردن نظام اشنا بشن. مردم باید بدونن باید کشته بدن. کشته ندی تا هزار سال همینه. باید حاظر باشی بری کشته بشی. به قول پیرمردا تخمشو کردن انقلاب کردن. ماهام .....داریم انقلاب کنیم. این واقعیه ها. یه جوونه از یه پیرمرده میپرسه چه مشکلی داشتین رفتین انقلاب کردین؟ پیرمرده میگه ....داشتیم کردیم.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۶
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
اگه دقت کنین طی ۳۰ سال گذشته این نظام طرفدارای خودشو خشن و جری تربیت کرده. یعنی طرف جرات داره. اما بقیه ی مردمو طوری بار اورده که بی عرضه ان. بی بخارن. سوسولن. و اتفاقا طوری این مردم تربیت شدن که سوسول بودن رو یه چیز خوبی میدونه. مثلا سیاسی نیستم. اهل این کارا نیستم. این نسل طوری تربیت شده که انگار حق گرفتنی نیست. برا این نسل حق و گرفتن حق یه چیز نامفهومه.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
۵۸
hamidesabz - لندن، انگلستان
وقتی شعور اجتماعی که لازمه برقرار ماندن یک اجتماع سالم است در بین تک تک ما نابود شده، و هر کدام از ما حاضریم مصالح کل اجتماع را فدای کوچکترین منافع حتی زودگذر فردی امان بکنیم! خوب نتیجه اش همین است که میبینم و البته متاسفانه بدتر و بدتر نیز خواهد شد!خواهد شد
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸
۴۴
بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان
[::اقای شاکی - برمن، آلمان::]. آقای شاکی،به این میگن حیوان آزاری . این آقای روانشناس روانی چطوری جایزه نوبل گرفته؟
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۳
۵۹
فضول میرزا - استکهلم، سوئد
ایرانیها ملتی هستند که احتیاج به یک رهبر میدانی دارند یعنی باید شخص مشخصی به آنها بگوید که در روز معینی و در مکان معینی یه سری کار انجام دهند و روز بعدش با فرامین جدید نوع مبارزه و رزمایش را مشخص کند. اگه دقت کنید می بینید که خمینی (ل ه )هم از همین روش استفاده نمود!
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۱
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
[::بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان::]. از من سوال نکنید کاربر عزیز. من هم چندان موافق این حیون ازاری نیستم ولی اگر توجه دقیق بکنیم بسیاری از دارو ها را هم نباید استفاده بکنیم چون حتما روی حیواناتی نظیر موش و خوک و میمون ازمایش میشه
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۶
۶۳
mitra55 - تورنتو، کانادا
برای اینکه منتظرن کسی از خارج یا آسمون بیاد هلو رو پرت کنه تو گلوشون, برای اینکه راضی به همون ی تیکه پس مونده که جلوشون انداخته میشه هستن, برای اینکه حاضر هستند خودکشی کنن اما اعتراض نکنن, برای این حاضرهستند سرشون رو خم کنن که تو سری بخوران اما سرشونو بالا نگیرند از ترس . برای این که واسه یک تار موخودشون غیرتی میشن اما غیرت ندارن جلو یک مشت دزد سینه سپر کنن,, اگه بکهام ادامه بدم ۴۱ صفه باید بنویسم. کاش ایرانی نبودم....................
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۲
۵۸
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
محض اطلاع مقاله رو خوندم و کمی در مورد نویسنده سرچ کردم دیدم افسارش دست اخونداست
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۳
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز میشد...!!!. سپس شوک الکتریکی داد.. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد...؟. تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش ) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند...!!!. او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد ، یعنی ؛ . * (درماندگی آموخته شدنی است)* . بدین معنا که موجودات یاد میگیرند بدبخت زندگی کنند...!. این که میگویند مردم ایران به آگاهی نرسیدهاند درست نیست...!. * روانشناسان با تکیه به همین نارضایتیها میگویند نه ، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شدهاند...!. باکمال تاسف ما ایرانیان داریم با بدبختیهایی که به سرمان میآید سازش میکنیم...!!!. ما ایرانیان داریم یاد میگیریم که با بدبختی کنار بیاییم...!!!. و حاکمیت هم بخوبی تشخیص داده که عکسالعمل مردم فقط سازگاری و غر زدن است...!!!. اگر با این شرایط کنار بیاییم تنها چیزی که برای نسل ما باقی خواهد ماند نفرین و لعن نسلهای آینده خواهند بود.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۳
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سگهای مارتین سلیگمن را میشناسید? یک مقاله از مارتین سلیگمن بنام یادگیریی درماندگی:. دانشمند روانشناس ، مارتین ایپیسلیگمن . برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد...!!!. ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را میفشردند و بیرون میرفتند و پس از دستشویی کردن باز میگشتند...!!!. ایشان پس از تربیت این سگها ، آنها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود...!!!. سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز ، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی میداد...!!!. سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میلههای قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجهای نمیگرفتند ...!!! . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمیشوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند...!!!. آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند ، زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند...!!!.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۱
۶۴
vg2000 - اسلو، نروژ
برای اینکه ترسو و بی غیرتند
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۵۸
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
[::بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان::]. از من سوال نکنید کاربر عزیز. من هم چندان موافق این حیون ازاری نیستم ولی اگر توجه دقیق بکنیم بسیاری از دارو ها را هم نباید استفاده بکنیم چون حتما روی حیواناتی نظیر موش و خوک و میمون ازمایش میشه
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۶
۵۸
hamidesabz - لندن، انگلستان
وقتی شعور اجتماعی که لازمه برقرار ماندن یک اجتماع سالم است در بین تک تک ما نابود شده، و هر کدام از ما حاضریم مصالح کل اجتماع را فدای کوچکترین منافع حتی زودگذر فردی امان بکنیم! خوب نتیجه اش همین است که میبینم و البته متاسفانه بدتر و بدتر نیز خواهد شد!خواهد شد
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸
۵۹
فضول میرزا - استکهلم، سوئد
ایرانیها ملتی هستند که احتیاج به یک رهبر میدانی دارند یعنی باید شخص مشخصی به آنها بگوید که در روز معینی و در مکان معینی یه سری کار انجام دهند و روز بعدش با فرامین جدید نوع مبارزه و رزمایش را مشخص کند. اگه دقت کنید می بینید که خمینی (ل ه )هم از همین روش استفاده نمود!
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۱
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
دلیلشم به نظر من نبود بخاره. مردم طوری بزرگ شدن میگن با بدبختی میمیریم میریم بهشت اونجا کباب هست. حوری هست. پول هست. ماشین خونه هست. اصلا کار نمیخواد بکنی. دلار هست. بدبختی نیست. فلاکت نیست. نسل جدید هم که کلا سوسوله. دنبال این چیزا نیست. یه اعتراض ساده برگزار میکنن میگن به به عجب اعتراضی کردیما. بعدم با خنده و خوشی میرن داخل کافیشاپ. حداقل ۲۰ سال لازمه تا اول از همه مردم با واقعیات عوض کردن نظام اشنا بشن. مردم باید بدونن باید کشته بدن. کشته ندی تا هزار سال همینه. باید حاظر باشی بری کشته بشی. به قول پیرمردا تخمشو کردن انقلاب کردن. ماهام .....داریم انقلاب کنیم. این واقعیه ها. یه جوونه از یه پیرمرده میپرسه چه مشکلی داشتین رفتین انقلاب کردین؟ پیرمرده میگه ....داشتیم کردیم.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۶
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
و بعد یه نیمچه اعتراض میکنن میگن چرا دنیا به کمکشون نمیاد. کلا از همون اول همین بوده. شاید جالب باشه بدونین به گواه تاریخ عربها به راحتی ایرانو گرفتن. دفاع بیشتر شهری بود تا مثلا ملی. کل ایران رو گرفته بودن و مثلا یه شهر دفاع میکرد. همین. اخرشم قتل عام مشد. یععنی اینکه اکثریت دفاع نکردن. اکثریت اعتراض نکردن. اکثریت حتی راضی بودن. بیشتر دفاع ها تو حوزه های شرق و شمال بود. مغولها اومدن همین بود. روس انگلیس عثمانی اومدن همین بود. تا جایی که مناطق غربی فعلی رو با کمک فرانسه و روس پس گرفتیم و با کلی قرارداد. ازبک و افغانها رو نمیگم که چون اون موقعا داخل قلمرو بودن و کلا جنگ داخلی بود و بر علیه حکومت و اصلا جزو نیروهای بیگانه دسته بندی نمیشن. زمان اسکندر و یونانیها هم مثل ادم دفاع میکردن میجنگیدن. میشه گفت اخرین اقتداری که داشتیم همون موقعا بود که با جنگیدن و شکست خوردن یه نیروی بیگانه اومد مسلط شد. جنگ تحمیلی هم که نوینه و عامدانه به ۸ سال کشیده شد. یه عده از داخل عمدا جنگ رو هشت سال کردن. وگرنه همه میدونیم صدام طی ۲ سال اول شکست خورد و صلح میخوسات. خسارتها رو قبول کرد.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۰
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
اگه دقت کنین طی ۳۰ سال گذشته این نظام طرفدارای خودشو خشن و جری تربیت کرده. یعنی طرف جرات داره. اما بقیه ی مردمو طوری بار اورده که بی عرضه ان. بی بخارن. سوسولن. و اتفاقا طوری این مردم تربیت شدن که سوسول بودن رو یه چیز خوبی میدونه. مثلا سیاسی نیستم. اهل این کارا نیستم. این نسل طوری تربیت شده که انگار حق گرفتنی نیست. برا این نسل حق و گرفتن حق یه چیز نامفهومه.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
۶۳
mitra55 - تورنتو، کانادا
برای اینکه منتظرن کسی از خارج یا آسمون بیاد هلو رو پرت کنه تو گلوشون, برای اینکه راضی به همون ی تیکه پس مونده که جلوشون انداخته میشه هستن, برای اینکه حاضر هستند خودکشی کنن اما اعتراض نکنن, برای این حاضرهستند سرشون رو خم کنن که تو سری بخوران اما سرشونو بالا نگیرند از ترس . برای این که واسه یک تار موخودشون غیرتی میشن اما غیرت ندارن جلو یک مشت دزد سینه سپر کنن,, اگه بکهام ادامه بدم ۴۱ صفه باید بنویسم. کاش ایرانی نبودم....................
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۲
۴۴
بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان
[::اقای شاکی - برمن، آلمان::]. آقای شاکی،به این میگن حیوان آزاری . این آقای روانشناس روانی چطوری جایزه نوبل گرفته؟
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۳
۴۴
بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان
[::اقای شاکی - برمن، آلمان::]. آقای شاکی،به این میگن حیوان آزاری . این آقای روانشناس روانی چطوری جایزه نوبل گرفته؟
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۳
۶۳
mitra55 - تورنتو، کانادا
برای اینکه منتظرن کسی از خارج یا آسمون بیاد هلو رو پرت کنه تو گلوشون, برای اینکه راضی به همون ی تیکه پس مونده که جلوشون انداخته میشه هستن, برای اینکه حاضر هستند خودکشی کنن اما اعتراض نکنن, برای این حاضرهستند سرشون رو خم کنن که تو سری بخوران اما سرشونو بالا نگیرند از ترس . برای این که واسه یک تار موخودشون غیرتی میشن اما غیرت ندارن جلو یک مشت دزد سینه سپر کنن,, اگه بکهام ادامه بدم ۴۱ صفه باید بنویسم. کاش ایرانی نبودم....................
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۲
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
اگه دقت کنین طی ۳۰ سال گذشته این نظام طرفدارای خودشو خشن و جری تربیت کرده. یعنی طرف جرات داره. اما بقیه ی مردمو طوری بار اورده که بی عرضه ان. بی بخارن. سوسولن. و اتفاقا طوری این مردم تربیت شدن که سوسول بودن رو یه چیز خوبی میدونه. مثلا سیاسی نیستم. اهل این کارا نیستم. این نسل طوری تربیت شده که انگار حق گرفتنی نیست. برا این نسل حق و گرفتن حق یه چیز نامفهومه.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
و بعد یه نیمچه اعتراض میکنن میگن چرا دنیا به کمکشون نمیاد. کلا از همون اول همین بوده. شاید جالب باشه بدونین به گواه تاریخ عربها به راحتی ایرانو گرفتن. دفاع بیشتر شهری بود تا مثلا ملی. کل ایران رو گرفته بودن و مثلا یه شهر دفاع میکرد. همین. اخرشم قتل عام مشد. یععنی اینکه اکثریت دفاع نکردن. اکثریت اعتراض نکردن. اکثریت حتی راضی بودن. بیشتر دفاع ها تو حوزه های شرق و شمال بود. مغولها اومدن همین بود. روس انگلیس عثمانی اومدن همین بود. تا جایی که مناطق غربی فعلی رو با کمک فرانسه و روس پس گرفتیم و با کلی قرارداد. ازبک و افغانها رو نمیگم که چون اون موقعا داخل قلمرو بودن و کلا جنگ داخلی بود و بر علیه حکومت و اصلا جزو نیروهای بیگانه دسته بندی نمیشن. زمان اسکندر و یونانیها هم مثل ادم دفاع میکردن میجنگیدن. میشه گفت اخرین اقتداری که داشتیم همون موقعا بود که با جنگیدن و شکست خوردن یه نیروی بیگانه اومد مسلط شد. جنگ تحمیلی هم که نوینه و عامدانه به ۸ سال کشیده شد. یه عده از داخل عمدا جنگ رو هشت سال کردن. وگرنه همه میدونیم صدام طی ۲ سال اول شکست خورد و صلح میخوسات. خسارتها رو قبول کرد.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۰
۴۰
redsky95 - تورنتو، کانادا
دلیلشم به نظر من نبود بخاره. مردم طوری بزرگ شدن میگن با بدبختی میمیریم میریم بهشت اونجا کباب هست. حوری هست. پول هست. ماشین خونه هست. اصلا کار نمیخواد بکنی. دلار هست. بدبختی نیست. فلاکت نیست. نسل جدید هم که کلا سوسوله. دنبال این چیزا نیست. یه اعتراض ساده برگزار میکنن میگن به به عجب اعتراضی کردیما. بعدم با خنده و خوشی میرن داخل کافیشاپ. حداقل ۲۰ سال لازمه تا اول از همه مردم با واقعیات عوض کردن نظام اشنا بشن. مردم باید بدونن باید کشته بدن. کشته ندی تا هزار سال همینه. باید حاظر باشی بری کشته بشی. به قول پیرمردا تخمشو کردن انقلاب کردن. ماهام .....داریم انقلاب کنیم. این واقعیه ها. یه جوونه از یه پیرمرده میپرسه چه مشکلی داشتین رفتین انقلاب کردین؟ پیرمرده میگه ....داشتیم کردیم.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۶
۵۹
فضول میرزا - استکهلم، سوئد
ایرانیها ملتی هستند که احتیاج به یک رهبر میدانی دارند یعنی باید شخص مشخصی به آنها بگوید که در روز معینی و در مکان معینی یه سری کار انجام دهند و روز بعدش با فرامین جدید نوع مبارزه و رزمایش را مشخص کند. اگه دقت کنید می بینید که خمینی (ل ه )هم از همین روش استفاده نمود!
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۱
۵۸
hamidesabz - لندن، انگلستان
وقتی شعور اجتماعی که لازمه برقرار ماندن یک اجتماع سالم است در بین تک تک ما نابود شده، و هر کدام از ما حاضریم مصالح کل اجتماع را فدای کوچکترین منافع حتی زودگذر فردی امان بکنیم! خوب نتیجه اش همین است که میبینم و البته متاسفانه بدتر و بدتر نیز خواهد شد!خواهد شد
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
[::بیگانه در بایرن - بایرن، آلمان::]. از من سوال نکنید کاربر عزیز. من هم چندان موافق این حیون ازاری نیستم ولی اگر توجه دقیق بکنیم بسیاری از دارو ها را هم نباید استفاده بکنیم چون حتما روی حیواناتی نظیر موش و خوک و میمون ازمایش میشه
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۶
۶۴
vg2000 - اسلو، نروژ
برای اینکه ترسو و بی غیرتند
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۵۸
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سگهای مارتین سلیگمن را میشناسید? یک مقاله از مارتین سلیگمن بنام یادگیریی درماندگی:. دانشمند روانشناس ، مارتین ایپیسلیگمن . برای شناخت درماندگی آزمایشی انجام داد که منجر به برنده شدن نوبل روانشناسی توسط وی شد...!!!. ایشان ۲۰ سگ شیانلو را از ابتدای نوزادی درون یک قفس تربیت کرد به طوری که سگها در صورت نیاز پدال موجود در قفس را میفشردند و بیرون میرفتند و پس از دستشویی کردن باز میگشتند...!!!. ایشان پس از تربیت این سگها ، آنها را به دو قفس و در هر قفس ۱۰ قلاده تقسیم نمود...!!!. سپس درب قفس ( آزمایش)B را جوش داد و ۳۰ روز ، روزی ۳ بار به قفس B شوک الکتریکی میداد...!!!. سگهای قفس B در روزهای اول در زمان شوک بخاطر قفل بودن درب خودشان را به میلههای قفس میزدند و خود را خونی و زخمی میکردند و نتیجهای نمیگرفتند ...!!! . اما پس از چند روز سگها فهمیدند که با تلاش موفق نمیشوند بجز اینکه زخمی شده و رنج زیاد کشند...!!!. آنها یاد گرفتند که در زمان شوک در جای خود بایستند ، زیرا دست کم از زخمی شدن در امان بودند...!!!.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۱
۶۸
اقای شاکی - برمن، آلمان
سلیگمن در انتهای آزمایش درب قفس را شکست و آنها را به سگهای قبلی قفس A ( گواه) ملحق نمود ؛ همان قفس سالم که با فشار اهرم درب باز میشد...!!!. سپس شوک الکتریکی داد.. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد...؟. تمام ۱۰ سگ گواه اهرم را فشار داده و بیرون آمدند اما سگهای ( آزمایش ) در سرجایشان ایستاده و حرکت نکردند...!!!. او بزرگترین نظریه قرن را ارائه کرد ، یعنی ؛ . * (درماندگی آموخته شدنی است)* . بدین معنا که موجودات یاد میگیرند بدبخت زندگی کنند...!. این که میگویند مردم ایران به آگاهی نرسیدهاند درست نیست...!. * روانشناسان با تکیه به همین نارضایتیها میگویند نه ، مردم همه آگاهند منتها به درماندگی آموخته شده گرفتار شدهاند...!. باکمال تاسف ما ایرانیان داریم با بدبختیهایی که به سرمان میآید سازش میکنیم...!!!. ما ایرانیان داریم یاد میگیریم که با بدبختی کنار بیاییم...!!!. و حاکمیت هم بخوبی تشخیص داده که عکسالعمل مردم فقط سازگاری و غر زدن است...!!!. اگر با این شرایط کنار بیاییم تنها چیزی که برای نسل ما باقی خواهد ماند نفرین و لعن نسلهای آینده خواهند بود.
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۳
۵۸
تنها در اینجا - کپنهاگ، دانمارک
محض اطلاع مقاله رو خوندم و کمی در مورد نویسنده سرچ کردم دیدم افسارش دست اخونداست
یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۳