اسارت دختر مقیم سوئد در خانه دکتر قلابی
رأی دهید
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل صدای فریادهای کمکخواهی دختر جوانی، توجه رهگذران و اهالی یکی از مناطق شمال تهران را به خود جلب کرد. صدا از داخل یکی از خانهها به گوش میرسید رهگذران ناگهان دختر جوانی را پشت پنجره خانه دیدند که با داد و فریاد کمک میخواست. ظاهر آشفته و صورت خونین او حکایت از وقوع حادثهای ناگوار داشت.
شاهدان بلافاصله موضوع را به پلیس خبر دادند و مأموران با حضور در خانه مورد نظر، دختر جوان را که دست و پایش بسته بود، نجات دادند. دختر جوان به نام آرزو در تحقیقات راز گروگانگیری چند ساعتهاش را اینگونه برملا کرد: من مقیم سوئد هستم اما به خاطر کارم به ایران خیلی رفت و آمد دارم. مدتی قبل از طریق یکی از دوستانم با پسر جوانی به نام بهروز آشنا شدم. او خودش را دکتر معرفی کرد و ظاهری مؤدب و خوش قیافه داشت که نظر هر دختری را جلب میکرد.
او ادامه داد: چند هفته قبل برای مراسم ازدواج یکی از اقوام به «ایران» دعوت شدم با خودم گفتم حالا که به ایران میروم، بهروز را هم از نزدیک میبینم. بهروز هم بسیار استقبال کرد و از من قول گرفت به خانهاش بروم تا بیشتر با هم آشنا شویم. میگفت به من علاقه بسیاری پیدا کرده و دلش میخواهد هر چه زودتر و قبل از رفتن من از ایران، با هم ازدواج کنیم. من هم به خانهاش رفتم اما به محض ورود، او با تهدید دست و پایم را بست و هر چه پول، دلار و یورو همراهم بود را از من گرفت. او ساعت مارکدارم که خیلی گرانقیمت بود و گوشی تلفن همراهم را نیز به سرقت برد. او چند ساعتی مرا با دست و پای بسته در خانهاش نگه داشت و از من خواست چند برگه چک سفید را امضا کنم. تصور میکنم شیشه کشیده بود و حال خوبی نداشت. بعد هم خودش گفت که دکتر نیست و یک پسر بیکار و دیپلمه است.
دختر جوان ادامه داد: من زمانی فهمیدم همه حرفهایش دروغ بوده که گرفتار این پسر شیاد شده بودم حدود 5 ساعت در خانه او بودم که تلفنش زنگ خورد او با عجله از خانه بیرون رفت من هم به سختی خودم را به کنار پنجره رساندم و از مردم کمک خواستم.
به دنبال اظهارات دختر جوان، پروندهای در شعبه بازپرسی تشکیل و تحقیقات برای بازداشت خواستگار قلابی آغاز شد. بررسیها نشان میداد خانه محل گروگانگیری را پسر جوان با مدارک جعلی به طور موقت اجاره کرده است. تحقیقات از سوی کارآگاهان پلیس برای دستگیری متهم ادامه دارد.
دیدگاه خوانندگان
۵۰
Tony Arzenta - کی یف، اوکراین
دختر ایرانی مقیم سوئد، وقتی به عشق ملاقات با یک دکتر ثروتمند به ایران آمد، نمیدانست در دام یک شیاد فریبکار گرفتار خواهد شد.!!!!!. اگه چشم و چالت دنبال انسانیت درست بود و نه دنبال ثروت٬اگه دنبال شناخت واقعی بودی این بلا سرت نمیومد.
پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۱۸
۵۰
Tony Arzenta - کی یف، اوکراین
دختر ایرانی مقیم سوئد، وقتی به عشق ملاقات با یک دکتر ثروتمند به ایران آمد، نمیدانست در دام یک شیاد فریبکار گرفتار خواهد شد.!!!!!. اگه چشم و چالت دنبال انسانیت درست بود و نه دنبال ثروت٬اگه دنبال شناخت واقعی بودی این بلا سرت نمیومد.
پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۱۸
۵۰
Tony Arzenta - کی یف، اوکراین
دختر ایرانی مقیم سوئد، وقتی به عشق ملاقات با یک دکتر ثروتمند به ایران آمد، نمیدانست در دام یک شیاد فریبکار گرفتار خواهد شد.!!!!!. اگه چشم و چالت دنبال انسانیت درست بود و نه دنبال ثروت٬اگه دنبال شناخت واقعی بودی این بلا سرت نمیومد.
پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۱۸
۵۰
Tony Arzenta - کی یف، اوکراین
دختر ایرانی مقیم سوئد، وقتی به عشق ملاقات با یک دکتر ثروتمند به ایران آمد، نمیدانست در دام یک شیاد فریبکار گرفتار خواهد شد.!!!!!. اگه چشم و چالت دنبال انسانیت درست بود و نه دنبال ثروت٬اگه دنبال شناخت واقعی بودی این بلا سرت نمیومد.
پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۱۸
۵۰
Tony Arzenta - کی یف، اوکراین
دختر ایرانی مقیم سوئد، وقتی به عشق ملاقات با یک دکتر ثروتمند به ایران آمد، نمیدانست در دام یک شیاد فریبکار گرفتار خواهد شد.!!!!!. اگه چشم و چالت دنبال انسانیت درست بود و نه دنبال ثروت٬اگه دنبال شناخت واقعی بودی این بلا سرت نمیومد.
پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۱۸