در رسانههای آمریکا؛ ترامپ در صورت پیروزی با مسایل جهان و ایران چه خواهد کرد؟
رأی دهید
دونالد ترامپ و جو بایدن رسما نامزدی دو حزب جریان اصلی در انتخابات آمریکا را پذیرفتهاند و بدون معطلی هم توپخانههای خود را مقابل یکدیگر قرار دادهاند.
همزمان رسانههای آمریکا شروع به بررسی عملکرد چهار سال اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ کرده و تلاش میکنند نیمرخی از چهار سال دوم احتمالی حضور او در کاخ سفید ترسیم کنند.
در این میان، کارنامه و ایدئولوژی دونالد ترامپ در حوزه سیاست خارجی اگر چه ممکن است برای رایدهندگان داخل این کشور الویت اول انتخاب او یا رقیبش نباشد، اما دست کم برای بسیاری آمریکاییهایی که مهاجرتبارند این معیار اصلی رای دادن به او یا علیه اوست.
ترامپ جهان را چه گونه میبیند؟
پادکست وردلی نشریه وکس (VOX - Worldly) در دو هفته گذشته به طور جداگانه به موضوع سیاست خارجی از دیدگاه جو بایدن و دونالد ترامپ پرداخته است.
از آنجا که جو بایدن حدود نیم قرن در صحنه سیاست آمریکا حضور داشته یافتن اسناد و اظهارات او در این زمینه کار سختی نیست؛ به ویژه این که او در همین یک دهه اخیر، هفت سال در کاخ سفید معاون رئیس جمهوری بوده و کارنامه بسیار متاخری در این زمینه دارد.
از طرف دیگر، دونالد ترامپ که در سه چهار دهه گذشته تحت عنوان یک سلبریتی تلویزیونی و اقتصادی بارها درباره مسایل سیاسی روز سخن گفته، تنها سه سال و نیم فرصت داشته که دستگاه سیاست خارجی کشورش را نه در کسوت منتقد که به عنوان بالاترین مقام کشوری هدایت کند و حالا در آستانه انتخابات برای نخستین بار رای دهندگان آمریکایی فرصت دارند نتایج مدیریت او و برنامههای آتیاش را ورق بزنند.
زک بیشام، مجری پادکست وردلی به همراه دو کارشناس دائمی خود یعنی جن ویلیامز و آلکس ورد کارنامه سیاست خارجی آقای ترامپ را با این سرفصل باز میکنند که او در کارزارهای انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶ با شعار "اول آمریکا" به میدان آمد و در دور نخست ریاستجمهوری خود هم تلاش کرد همه تصمیمها و مناسبات آمریکا با جهان را همسو با تحقق این شعار پیش ببرد.
این سه روزنامهنگار نشریه وکس در ابتدا کارنامه سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ را به سه فصل تقسیم میکنند؛ شعارها و لفاظیها آقای ترامپ همچون "مقابل چین ایستادن" و یا "کسب توافق بهتر با ایران". دوم اهدافی که کاخسفید برای خود ترسیم کرده و بنا دارد به آن دست یابد و سوم نتایجی که در واقعیت این شعارها و تلاشها به دنبال داشته است.
جین ویلیامز در ابتدای پادکست ورلدلی فهرستی از دستاوردهای سیاست خارجی دولت آقای ترامپ طی سه سال نیم و گذشته را فهرست کرد:
همزمان رسانههای آمریکا شروع به بررسی عملکرد چهار سال اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ کرده و تلاش میکنند نیمرخی از چهار سال دوم احتمالی حضور او در کاخ سفید ترسیم کنند.
در این میان، کارنامه و ایدئولوژی دونالد ترامپ در حوزه سیاست خارجی اگر چه ممکن است برای رایدهندگان داخل این کشور الویت اول انتخاب او یا رقیبش نباشد، اما دست کم برای بسیاری آمریکاییهایی که مهاجرتبارند این معیار اصلی رای دادن به او یا علیه اوست.
ترامپ جهان را چه گونه میبیند؟
پادکست وردلی نشریه وکس (VOX - Worldly) در دو هفته گذشته به طور جداگانه به موضوع سیاست خارجی از دیدگاه جو بایدن و دونالد ترامپ پرداخته است.
از آنجا که جو بایدن حدود نیم قرن در صحنه سیاست آمریکا حضور داشته یافتن اسناد و اظهارات او در این زمینه کار سختی نیست؛ به ویژه این که او در همین یک دهه اخیر، هفت سال در کاخ سفید معاون رئیس جمهوری بوده و کارنامه بسیار متاخری در این زمینه دارد.
از طرف دیگر، دونالد ترامپ که در سه چهار دهه گذشته تحت عنوان یک سلبریتی تلویزیونی و اقتصادی بارها درباره مسایل سیاسی روز سخن گفته، تنها سه سال و نیم فرصت داشته که دستگاه سیاست خارجی کشورش را نه در کسوت منتقد که به عنوان بالاترین مقام کشوری هدایت کند و حالا در آستانه انتخابات برای نخستین بار رای دهندگان آمریکایی فرصت دارند نتایج مدیریت او و برنامههای آتیاش را ورق بزنند.
زک بیشام، مجری پادکست وردلی به همراه دو کارشناس دائمی خود یعنی جن ویلیامز و آلکس ورد کارنامه سیاست خارجی آقای ترامپ را با این سرفصل باز میکنند که او در کارزارهای انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶ با شعار "اول آمریکا" به میدان آمد و در دور نخست ریاستجمهوری خود هم تلاش کرد همه تصمیمها و مناسبات آمریکا با جهان را همسو با تحقق این شعار پیش ببرد.
این سه روزنامهنگار نشریه وکس در ابتدا کارنامه سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ را به سه فصل تقسیم میکنند؛ شعارها و لفاظیها آقای ترامپ همچون "مقابل چین ایستادن" و یا "کسب توافق بهتر با ایران". دوم اهدافی که کاخسفید برای خود ترسیم کرده و بنا دارد به آن دست یابد و سوم نتایجی که در واقعیت این شعارها و تلاشها به دنبال داشته است.
جین ویلیامز در ابتدای پادکست ورلدلی فهرستی از دستاوردهای سیاست خارجی دولت آقای ترامپ طی سه سال نیم و گذشته را فهرست کرد:
- توقف آزمایش های هسته ای کرهشمالی
- مقابله با چین از طریق تعرفهها و تحریمهای حقوق بشری (ایغورها) و تحریمهای مرتبط با هنگکنگ
- تحریم شدید اقتصادی علیه ایران و تضعیف مالی تهران برای ادامه اجرای "اهداف تروریستی" خود در خارج از این کشور
- وادار کردن کشورهای اروپایی به مشارکت بیشتر در هزینههای ناتو و افزایش بودجه نظامی خودشان
- و البته چهار مورد دیگر که آلکس ورد به فهرست خانم ویلیامز اضافه میکند:
- نهایی شدن شکست داعش در سوریه و عراق
- نزدیک شدن به توافق صلح در افغانستان
- و کمک به حل مسایل اسرائیل در خاورمیانه (که دستاورد بزرگ و اخیر آن برقراری رابطه میان امارات متحده عربی و اسرائیل بوده)
- و افزایش فشارها و تحریمها بر ونزوئلا
پس از فهرست کردن این دستاورها جین ویلیامز میگوید: "حالا ببینیم در واقعیت در هر کدام از این موارد چه چیزی قطعی و اثربخشی به دست آمده است. در مورد کرهشمالی اگر چه دیگر آزمایش هستهای روی نداده اما گزارشهای متعددی که خود تو آلکس (ورد) تهیه کردی از ادامه پیشرفت برنامههای موشکی و هستهای پیونگ یانگ حکایت دارند و البته هیچ توافقی برای غیرهستهای شدن شبه جزیره کره هم حاصل نشده... در مورد چین هم خب کاخ سفید می گوید دو طرف به مقدمات یک پیش توافق تجاری رسیدهاند اما خیلی جزئیاتی بیرون نیامده. در مورد ایغورها و هنگکنگ هم اگر چه تحریمها وضع شده اما اثری بر آنچه در حال روی دادن است نداشته...."
زک بیشام، مجری پادکست وردلی هم معتقد است: "اتفاقا این همان نکتهیست که در ابتدای برنامه گفتم؛ این که واقعا نمیشود یک خطکش میان بخشهای مختلف کارنامه سیاست خارجی دونالد ترامپ کشید. چرا که مثلا در همین مورد ایغورها، اگر چه بدنه میانی دستگاه دیپلماسی تحریمهایی تهیه کرده و وضع کرده اما به گفته جان بولتون (در کتاب جدیدش) دونالد ترامپ در دیدار حضوری اقدام دولت شی جین پینگ در ایجاد اردوگاههای اجباری ایغورها را ستوده بود... یا این که ترامپ بارها آقای شی را یک رهبر بزرگ خوانده و از او تمجید کرده و در همان ماه های نخست کووید۱۹ هم چین را به علت نحوه مقابله با این ویروس بارها ستود هر چند حالا ترجیح میدهد کرونا را ویروس چینی بنامد... در مجموع نمیتوان یک خط ممتد و همبسته میان شعارها و اظهارات آقای ترامپ و عملکرد او پیدا کرد".
این روزنامهنگار آمریکایی حتی به اظهارات قدیمی آقای ترامپ قبل از ورود به کاخسفید اشاره می کند که طی آن آقای ترامپ سرکوب معترضان به دولت چین در میدان تیانآنمن پکن (۱۹۸۹) را ستوده و آن را نشانه اقتدار دولت چین ارزیابی کرده بوده است.
جان هالتیوانگز سال گذشته (۲۰۱۹) و در ۳۰امین سالگرد قیام میدان تیان آن مینچین پکن در نشریه بیزینس اینسایدر به اظهارات آقای ترامپ در سال ۱۹۹۰، یعنی یک سال پس از سرکوب این اعتراضات در پکن پرداخته بود و در آنجا این جمله آقای ترامپ در گفتگو با مجله پلیبوی را برجسته کرده بود که: "وقتی دانشجویان ریختند در میدان تیانآنمن، دولت چین تقریبا تار و مارشان کرد. آنها خیلی خشن برخورد کردند اما توانستند با اقتدار وضع رو مهار کنند".
آلکس ورد در ادامه این پادکست به تکنیک فشار حداکثری در سیاست خارجی دونالد ترامپ اشاره میکند و میگوید به نظر میرسد رئیس جمهور آمریکا این حربه را از تجربه طولانی خود در زمینه امور بازرگانی و تجاری به عاریه گرفته و تقریبا در همه سطوح حتی در توییتر علیه منتقدان خود به کار میبرد.
"اگر دنبال یک خط ممتد میان شعارها و اقدامهای دونالد ترامپ در صحنه سیاست خارجی میگردید، آن فشار حداکثری است... به نظر میرسد او عمیقا باور دارد که اگر بتواند حداکثر فشار را وارد و آن را در طی زمان مضاعف کند در نهایت به آنچه می خواهد دست خواهد یافت... او حتی در توییتر با لقب دادن و مسخره کردن منتقدانش تلاش میکند آنها را تحت فشار قرار دهد...."
جین ویلیامز با این تحلیل آلکس ورد موافق است اما میگوید یک استثناء در این باره وجود دارد و آن روسیه است. این که دونالد ترامپ با وجود تلاش بدنه دولت و پنتاگون و نهادهای اطلاعاتی برای تحریم و فشار بر روسیه، نه در اظهارات خود و نه در سیاستهایش به فشار حداکثری علیه مسکو نپرداخته است.
"البته اقدام هایی بوده مثل فرستادن سلاح به اوکراین (برای مقابله با حمایت روسیه از جداییطلبان در شرق اوکراین) که خب در اون قضیه موضوع بده و بستان سیاسی با دولت اوکراین هم پیش آمد که به استیضاح هم کشید... اما به طور کلی ترامپ با تمام توان برابر فشار حداکثری چه در کلام و چه در عمل علیه روسیه مقاومت کرده گویی سیاست او در این قضیه فشار حداقلی است".
در پاسخ به این انتقاد، آلکس ورد میگوید ضمن قبول کردن این استثناء شاید بتوان حدس زد با توجه به این که دونالد ترامپ بارها نشان داده که از سلاح اتمی هراس دارد و چون روسیه یک قدرت بزرگ اتمی است، آقای ترامپ از تبدیل کردن مقابله دو طرف به فضایی چون دوران جنگ سرد یا حتی جنگ هستهای پرهیز میکند.
زک بیشام هم با اشاره به استفاده آقای ترامپ از حملات لفظی شدید و سیاست فشار حداکثری علیه کرهشمالی میگوید: "اما به یک باره میبینیم با رد و بدل شدن یک خوش و بش میان او و کیم جونگ ایل، موضوع فشار حداکثری به کنار گذاشته میشود و ماجرای رد و بدل کردن نامههای فدایت شوم و حتی هدیه دادن سیدیهای التون جان شروع میشود."
جین ویلیامز فصل دیگری از کارنامه سیاست خارجی دونالد ترامپ را به تمایل او برای لغو توافقهایی می داند که باراک اوباما پای آنها را امضاء کرده است.
"این نه فقط برای فسخ دستاوردهای اوباما است بلکه دونالد ترامپ میگوید قادر است با لغو آن توافقها، توافقهای بهتری برای آمریکا به دست آورد. او همیشه مدعی بوده که استاد کسب توافق است. او می خواهد هر آنچه که اوباما کرده را بهترش را انجام دهد. معاهده اقلیمی پاریس، برجام، نفتا و همه اینها... البته که در نفتا توانست به توافقی نسبتا بهتر دست پیدا کند هر چند نفتا را باراک اوباما بنیان نگذاشته بود اما در بقیه موارد مثل برجام. او همواره برجام را مفتضحترین توافق تاریخ آمریکا دانسته اما همزمان گفته خودش هم به دنبال توافق با ایران است."
آلکس ورد ضمن موافقت با این نظر معتقد است نکته بارز در سیاست خارجی آقای ترامپ این است که "سوال این نیست که او ایدئولوژی برای سیاست خارجی ندارد. او ایدئولوژی دارد اما استراتژی برای رسیدن به آن ندارد... او به سیاستگذاری بنیادی اعتقادی ندارد، بولتنهای روزانه کاخسفید را نمیخواند..."
قاسم سلیمانی؛ تغییر سیاست یا تصمیمی تاکتیکی؟
یکی دیگر از نقاط برجسته کارنامه سیاست خارجی دونالد ترامپ کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران است که از نظر جین ویلیامز، در زمان وقوع بسیاری آن را تغییر ساختاری در سیاست مواجهه آمریکا با ایران در منطقه ارزیابی کردند و کاخسفید هم از آن به عنوان یک گام مهم پیشگیرانه علیه تهاجمهای ایران علیه منافع آمریکا ارزیابی کرد اما به مرور زمان مشخص شد که لزوما چنین اهدافی محقق نشده است.
"شبهنظامیان مورد حمایت ایران همچنان به منافع و مواضع نیروهای آمریکا در عراق حمله میکنند و این سوال پیش میآید آیا این هم فقط یک حرکت نمادین و سمبولیک بود و شاید هم یکی از آن اقداماتی که چون اوباما از آن پرهیز کرده بود ترامپ گفت پس من میروم سراغش."
البته در مقابل این نظر آلکس ورد معتقد است که اگر قرار بود ترامپ هر آنچه اوباما نکرده را بکند و یا هر چه او کرده را خنثی کند "آنوقت چرا ترامپ به ایران حمله نظامی نکرد؟"
موضوع ایران در پادکست این هفته وردلی بارها به میان کشیده میشود از جمله در فصلی که روزنامهنگاران نشریه وکس تلاش میکنند با فرض پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات سوم نوامبر، سیاست خارجی او در چهار سال دوم ریاست جمهوریاش را پیشبینی کنند.
هر سه روزنامهنگار نشریه وکس معتقدند که شاید کشورهای جهان توان صبر کردن و مقاومت برای چهار سال او ریاست جمهوری ترامپ را داشتند اما اگر او برای بار دوم ریاست قدرتمندترین دولت و ارتش جهان را در دست بگیرد ممکن است بسیاری از این کشورها دیگر تاب مقاومت در برابر حدود یک دهه تغییر و دگرگونی در مواضع آمریکا نداشته باشند و شروع به عبور از واشنگتن به عنوان کانون رهبری نظام جهانی شوند.
جین ویلیامز به پیمان اقلیمی پاریس اشاره میکند و معاهدات دیگر و میگوید: "خروج از معاهده پاریس، ترک سازمان جهانی بهداشت (و یا یونسکو و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد)، و یا برجام ممکن است به محض مستقر شدن یک رئیس جمهور جدید در کاخ سفید قابل بازگشت باشد اما اگر ترامپ برای بار دوم پیروز شود، آن وقت ممالک دیگر ممکن است حوصله و توان صبر کردن برای بازگشت آمریکا بعد از دور دوم ریاست جمهوری او را نداشته باشند."
آلکس ورد و زک بیشاپ هم معتقدند پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات سوم نوامبر او را از بار فشارهای داخلی برای دنبال کردن ایدئولوژی خود در سطح جهانی آزاد خواهد کرد چرا که دیگر نگران انتخابات بعدی نیست و این یعنی "ترامپ به توان ۲". آلکس ورد حتی این تئوری را پیش میکشد که آقای ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود ممکن است با خروج آمریکا از ناتو نظم جهانی را دچار شوک ساختاری کند.
"باید ابتدا این پیش شرط را مورد توجه قرار دهیم که آیا ملاحظات سیاسی و انتخاباتی در چهار سال دور اول ریاست جمهوری، دونالد ترامپ را از دنبال کردن بعضی اهدافش باز داشته یا این که او هر آنچه گوشه ذهنش داشت تا امروز جلو برده... برخی هستند که میگویند ترامپ حالا که کشورهای اروپایی را وادار به مشارکت بیشتر در ناتو کرده، از این پیمان راضی است... اما کسانی دیگری چون جان بولتون هستند که میگویند ترامپ با خارج کردن آمریکا از ناتو تنها یک جمله فاصله داشت اما من او را از این تصمیم واداشتم... کسان دیگری هم هستند که میگویند ترامپ همیشه گفته که نمیخواهد آمریکا عضو ناتو بماند اما خب چون اذهان عمومی (و دو حزب اصلی) از عضویت در ناتو حمایت میکنند، او به دنبال عملی کردن نظر خود نرفته اما در دور دوم که محدودیتی ندارد این کار را خواهد کرد و اگر هم حتی جمهوریخواهان ناراحت شوند کاری از دستشان بر نخواهد آمد چون دیگر انتخاباتی در کار نیست...."
در بخش پایانی این پادکست چشمانداز سیاست خارجی دونالد ترامپ در قبال ایران مورد توجه سه روزنامهنگار وکس قرار میگیرد. جین ویلیامز با یادآوری روزهای حساس پس از ساقط کردن پهپاد آمریکایی از سوی ایران و کشتن قاسم سلیمانی از سوی آمریکا متذکر میشود که آقای ترامپ در آن زمان تصمیم گرفت که به ایران حمله نظامی نکند و "حالا هم میگوید ظرف یک ماه نخست دور دوم با ایران به توافق خواهد رسید. اما قضیه ایران مانند قضیه چین ممکن است به همه چیز یا هیچ چیز ختم شود. یعنی ممکن است ترامپ به یک توافقنامه ساده و بزک شده با ایران رضایت دهد یا این که تهران مقاومت کند و تحریمها تداوم یابد و تنش بالاتر برود".
آلکس ورد معتقد است قضیه ایران در دور دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ به چیزی شبیه اواخر دور دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش خواهد شد؛ "یعنی کاخ سفید عملا به ایران فرصت خواهد داد تا برنامه اتمی خود را جلوتر ببرد و شاید هم به سرانجام برساند و شاید هم برای متوقف کردن آن به تاسیسات هستهای این کشور حمله کند."