کرونا؛ آنچه با شرکت در آزمایش واکسن دانشگاه آکسفورد آموختم
رأی دهید
در اتاق انتظار بیمارستان نشستهام و شیشههای عینکم از نفسهایم بخار گرفتهاند. تا همین چند دقیقه پیش داشتم درخیابانهای مرطوب میدویدم تا به قرارم برسم. دکترها و پرستارها را میبینم که از کنارم میگذرند تا سر کارشان بروند و خوب میدانم چندان سرحال به نظر نمیرسم.
آخرین بار موقع تولد دخترم به بیمارستان سنت جورج در محله توتینگ واقع در جنوب لندن رفته بودم و این بار اوضاع خیلی فرق میکرد. از پشت ماسک صورتم، بوی مایع سفیدکنندهای که زمین را با آن پاک کردهاند، حس میکنم. روی صندلی کناری چسب زدهاند تا کسی رویش ننشیند.
دو نفر از کارکنان بیمارستان در حالی که لباس مخصوص بیمارستان به تن و ماسک به صورت دارند، نزدیک میشوند. یکی از آنها مثل رانندههای که در سالن انتظار پروازهای ورودی فرودگاه انتظار میکشند، علامتی به دست دارد که رویش نوشته شده: "آزمایش واکسن". این علامت برای من است. به آرامی و با رعایت فاصله دو متری پشت سرشان راه میافتم.
من برای آزمایش واکسن کرونای دانشگاه آکسفورد موسوم به " ChAdOx1 nCoV-19" داوطلب شدهام و برای انجام معاینات اولیه به بیمارستان سنت جورج آمدهام. در هفتههای آینده متوجه خواهم شد سهیم بودن در یکی از امیدوارکنندهترین تلاشها برای مهار همهگیری ویروس کرونا در جهان چه حسی دارد. واکسن کرونای دانشگاه آکسفورد ظاهرا از اغلب واکسنهای در حال تولید در جهان پیشروتر است.
یکی از دانشمندان گروه واکسن دانشگاه آکسفورد در بیمارستان چرچیل شهر آکسفورد مشغول به کار است.
آخرین بار موقع تولد دخترم به بیمارستان سنت جورج در محله توتینگ واقع در جنوب لندن رفته بودم و این بار اوضاع خیلی فرق میکرد. از پشت ماسک صورتم، بوی مایع سفیدکنندهای که زمین را با آن پاک کردهاند، حس میکنم. روی صندلی کناری چسب زدهاند تا کسی رویش ننشیند.
دو نفر از کارکنان بیمارستان در حالی که لباس مخصوص بیمارستان به تن و ماسک به صورت دارند، نزدیک میشوند. یکی از آنها مثل رانندههای که در سالن انتظار پروازهای ورودی فرودگاه انتظار میکشند، علامتی به دست دارد که رویش نوشته شده: "آزمایش واکسن". این علامت برای من است. به آرامی و با رعایت فاصله دو متری پشت سرشان راه میافتم.
من برای آزمایش واکسن کرونای دانشگاه آکسفورد موسوم به " ChAdOx1 nCoV-19" داوطلب شدهام و برای انجام معاینات اولیه به بیمارستان سنت جورج آمدهام. در هفتههای آینده متوجه خواهم شد سهیم بودن در یکی از امیدوارکنندهترین تلاشها برای مهار همهگیری ویروس کرونا در جهان چه حسی دارد. واکسن کرونای دانشگاه آکسفورد ظاهرا از اغلب واکسنهای در حال تولید در جهان پیشروتر است.
یکی از دانشمندان گروه واکسن دانشگاه آکسفورد در بیمارستان چرچیل شهر آکسفورد مشغول به کار است.
روز بیستم ژوئیه، محققان اعلام کردند نتایج اولیه آزمایش این واکسن روی ۱۰۷۷ داوطلب بسیار امیدوارکننده بوده و این واکسن علاوه بر بیخطر بودن، سیستم ایمنی بدن را هم به واکنش تحریک میکند. سارا گیلبرت از دانشگاه آکسفورد گفت: "هنوز کار زیادی باقی مانده … اما نتایج اولیه امیدوارکننده بودهاند."
گام بعدی، آزمایش دوز بالاتر واکسن روی افراد بیشتر است، داوطلبانی که از سراسر بریتانیا، همینطور برزیل و آفریقای جنوبی به این پروژه میپیوندند. در این مرحله از آزمایش، تاثیر واکسن در مقیاس بسیار بزرگتر بررسی میشود. این مرحلهایست که من برایش داوطلب شدهام.
غربالگری
کار من در نیمه شبی از شبهای ماه مه آغاز شد، وقتی چشمم به توییت یکی از اساتید دانشگاه آکسفورد در رابطه با واکسنی که میدانستم پیشرفت سریعی داشته، افتاد. او برای آزمایش داوطلب شده بود. من هم در حالی که همسرم کنارم خواب بود، فرم را پر کردم اما خیلی زود یادم رفت چنین کاری کردهام.
چند هفته بعد، خودم را در بخش عصبشناسی بیمارستان - که برای آزمایش واکسن کرونا در اختیار دانشگاه آکسفورد گذاشته شده بود- در حال تماشای تصویر متیو اسنیپ، دانشمند ارشد این پروژه روی یک صفحه نمایش بزرگ یافتم.
او داشت درباره این حرف میزد که به عنوان داوطلب چه چیزی انتظارمان را میکشد و چه کارهای میتوانیم یا نمیتوانیم بکنیم. او علاوه بر این در مورد جنبههای علمی این واکسن و عوارض جانبی آن هم حرف زد.
اسنیپ گفت ۱۰ هزار داوطلب در این آزمایش شرکت کردهاند که به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم خواهند شد. به یک گروه واکسنی تزریق میشود که در برابر ویروس کرونا مصونیتی ایجاد نمیکند و گروه دیگر واکسن آزمایشی را دریافت میکنند.
این واکسن با استفاده از نسخه ضعیف شده یک ویروس سرماخوردگی که معمولا شامپانزهها به آن مبتلا میشوند، ساخته شده است. این گروه پیش از همهگیری ویروس کرونا از این تکنیک برای مهار بیماریهای مرس و ابولا استفاده کرده بود و به همین دلیل آنها توانستند در پاسخ به بیماری کووید-۱۹ به این سرعت عمل کنند. در ماههای اول سال ۲۰۲۰، گروه تحقیقاتی دانشگاه آکسفورد میکوشید، دوباره روی بحران تمرکز کند.
گام بعدی، آزمایش دوز بالاتر واکسن روی افراد بیشتر است، داوطلبانی که از سراسر بریتانیا، همینطور برزیل و آفریقای جنوبی به این پروژه میپیوندند. در این مرحله از آزمایش، تاثیر واکسن در مقیاس بسیار بزرگتر بررسی میشود. این مرحلهایست که من برایش داوطلب شدهام.
غربالگری
کار من در نیمه شبی از شبهای ماه مه آغاز شد، وقتی چشمم به توییت یکی از اساتید دانشگاه آکسفورد در رابطه با واکسنی که میدانستم پیشرفت سریعی داشته، افتاد. او برای آزمایش داوطلب شده بود. من هم در حالی که همسرم کنارم خواب بود، فرم را پر کردم اما خیلی زود یادم رفت چنین کاری کردهام.
چند هفته بعد، خودم را در بخش عصبشناسی بیمارستان - که برای آزمایش واکسن کرونا در اختیار دانشگاه آکسفورد گذاشته شده بود- در حال تماشای تصویر متیو اسنیپ، دانشمند ارشد این پروژه روی یک صفحه نمایش بزرگ یافتم.
او داشت درباره این حرف میزد که به عنوان داوطلب چه چیزی انتظارمان را میکشد و چه کارهای میتوانیم یا نمیتوانیم بکنیم. او علاوه بر این در مورد جنبههای علمی این واکسن و عوارض جانبی آن هم حرف زد.
اسنیپ گفت ۱۰ هزار داوطلب در این آزمایش شرکت کردهاند که به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم خواهند شد. به یک گروه واکسنی تزریق میشود که در برابر ویروس کرونا مصونیتی ایجاد نمیکند و گروه دیگر واکسن آزمایشی را دریافت میکنند.
این واکسن با استفاده از نسخه ضعیف شده یک ویروس سرماخوردگی که معمولا شامپانزهها به آن مبتلا میشوند، ساخته شده است. این گروه پیش از همهگیری ویروس کرونا از این تکنیک برای مهار بیماریهای مرس و ابولا استفاده کرده بود و به همین دلیل آنها توانستند در پاسخ به بیماری کووید-۱۹ به این سرعت عمل کنند. در ماههای اول سال ۲۰۲۰، گروه تحقیقاتی دانشگاه آکسفورد میکوشید، دوباره روی بحران تمرکز کند.
به گفته اسنیپ آنها در ابتدا ویروس سرماخوردگی شامپانزه را از نظر ژنتیکی طوری تغییر دادند تا قابلیت رشد در بدن انسان را نداشته باشد. بعد ژنهایی را به ساختار سلولی اضافه کردند تا از ویروس کووید-۱۹ پروتئینی به نام گلیکوپروتئین اسپایک بسازد. اگر بدن یاد بگیرد این گلیکوپروتئین اسپایک را شناسایی و سیستم ایمنی را علیه آن تحریک کند، میتوان امیدوار بود ویروس کووید-۱۹ نتواند به سلولها نفوذ کند.
بنابر توضیحات اسنیپ، این واکسن به نیمی از داوطلبان تزریق میشد. گروه دوم یک واکسن داری مجوز به نام "MenACWY" دریافت کردند که قبلا تولید شده و در برابر مننژیت و سپتیسمی (مسمومیت خون) مصونیت ایجاد میکند. گروه دوم در این آزمایش حکم گروه کنترل را دارند که به جای دریافت یک دارونما (پلاسبو)، MenACWY به آنها تزریق میشود تا اثرات و عوارض جانبی یک واکسن واقعی را تجربه کنند. البته خود آنها مطلع نخواهند شد جزو کدام یک از دو گروه هستند.
این واکسن از سال ۲۰۱۵ به طور معمول به نوجوانان در بریتانیا و همینطور افرادی که قصد سفر به مناطق پر خطر دنیا از جمله آفریقای زیر صحرایی (سیاه) را دارند، تزریق شده است. تزریق این واکسن برای زائران شرکت کننده در مراسم سالانه حج در عربستان سعودی هم ضروری است.
بعد از تماشای صحبتهای اسنیپ، سوالهای دقیقی در رابطه با سابقه پزشکیام پرسیدند و و این که آیا نشانههای ویروس کرونا را داشتهام یا نه. نمونه خونم را هم برای بررسی گرفتند و علاوه بر آن باید با مراحل مختلف مطالعه موافقت میکردم؛ از جمله این که اجازه عکسبرداری از محل تزریقها را بدهم و متعهد شوم که خون اهدا نکنم.
داوطلبان زنی که توانایی باردار شدن داشتند هم باید تعهد میدادند در طول آزمایش داروهای ضدبارداری مصرف کنند. اما یک جمله در این رضایتنامه نظرم را به خود جلب کرد: "موافقت میکنم که نمونههای جمعآوری شده به دانشگاه آکسفورد اهدا شوند." وقتی به این فکر کردم که از برخی شرکتکنندگان در این آزمایش نمونه مدفوع هم گرفته میشود، نتوانستم جلوی خندهام را بگیرم.
وقتی به خانه برگشتم، خودم را آگاهتر حس میکردم اما نگرانیام هم نسبت به قبل بیشتر شده بود. مثل هر آزمایش بالینی دیگر، اطلاعات کامل در مورد اثرات جانبی احتمالی واکسن به ما داده شد. از عوارض ملایم مثل سردرد و حالت تهوع گرفته تا علائم نادر و شدیدتر از جمله سندروم گیلن باره که ممکن است به ضعف شدید و مرگ منجر شود. باید اعتراف کنم با این میدانستم خطر کمی وجود دارد، با شنیدن همه این عوارض در کنار هم، دچار ترس شدم.
در جلسه غربالگری به داوطلبان همچنین توضیحاتی در رابطه با "نگرانیهای نظری" این آزمایش و احتمال تشدید اثرات ویروس کرونا بعد از تزریق واکسن داده شد. برخی مطالعات روی حیواناتی که واکسن آزمایشی سارس ( ویروسی مرتبط با کرونا) به آنها تزریق شد، نشان داد آنها بعد از ابتلا به این بیماری التهاب ریه شدیدتری را تجربه کردند. بنابر یک گزارش دیگر، التهاب ریه مشابه در موشهای مبتلا به مرس که واکسن دریافت کرده بودند هم دیده شده بود. خوشبختانه این عارضه در حیواناتی که واکسن کرونای دانشگاه آکسفورد را دریافت کردهاند، دیده نشده است.
روز واکسن
یک هفته بعد دوباره در اتاقی بدون پنجره در بیمارستان سنت جورج بودم. قرار بود به من واکسن تزریق کنند اما میترسیدم از آزمایش بیرون انداخته شوم. طبق توضیحات دکتر اوا گالیزا که بیش از ده دقیقه پیش برای آوردن واکسن رفته بود، این آخرین روز آزمایش دانشگاه آکسفورد در بیمارستان سنت جورج به حساب میآمد و موجودی نمونهها داشت تمام میشد.
یک بار دیگر سابقه پزشکیام را مرور کردند و از من نمونه خون گرفته شد. در آنجا فهمیدم دکتر گالیزا - پژوهشگر واکسن کودکان که برای این آزمایش به خدمت گرفته شده بود- به اندازه من از آنچه پیش خواهد آمد، بیاطلاع است. برای اطمینان از دقیق بودن نتایج این آزمایش، نه شرکتکنندهها و نه پزشک مسئول تزریق واکسن نمیدانند واکسن آزمایشی کرونا در سرنگ است یا واکسن مننژیت/ سپتیسمی که گروه کنترل باید دریافت کنند.
"هفتهای یک بار، از لوزهها و بینیام نمونهبرداری میکنم و آن را به یک صندوق پستی ویژه که اداره پست بریتانیا معرفی کرده، میفرستم. "گالیزا با یک شیشه آمپول به اتاق برگشت. با این که از پشت ماسک نمیتوانستم صورتش را ببینم اما معلوم بود چشمانش دارند میخندند. بعد از هفتهها انتظار، سوزش شدید در بازو نشان از ورود واکسن به جریان خونم داشت. شانس دریافت واکسن واقعی برایم ۵۰-۵۰ بود و برای فهمیدن واقعیت باید تا پایان آزمایش صبر میکردم.
نمونهبرداری و انتظار
در مرحله بعد شرکتکنندهها به دو گروه تقسیم شدند که هر کدام برنامه خاص خود برای گزارش علائم، انجام آزمایش و نمونهگیری خون داشتند. به من هفت روز بعد از تزریق واکسن برای نمونهبرداری نوبت داده شد، چیزی که اصلا انتظارش را نداشتم.
باید بدون لمس دندانها یا زبان، یک گوشپاککن را به لوزههایم میمالیدم و بعد همان را تا جایی که میشد در بینیام فرو میکردم. جایی خوانده بودم برای این که مطمئن شوی نمونهبردای درست انجام شده، باید حس کنی داری مغزت را "قلقلک" میدهی. آنقدرها هم بد نیست اما حس خوبی هم ندارد.
پس از آن گوشپاککن را در یک کیسه و جعبه مهر و موم شده که رویش عبارت "ماده بیولوژیکی دسته B" دیده میشد، گذاشتم و به صندوق پستی ویژهای که اداره پست بریتانیا معرفی کرده، فرستادم. چند روز بعد پیامی روی تلفن همراهم دریافت کردم که از منفی بودن نتیجه آزمایشم خبر میداد.
موقع نمونهبرداری باید پرسشنامهای را هم پر میکردم که سوالهایی در مورد فعالیتهای هفته گذشتهام در آن مطرح شده بود : مثلا این که آیا از وسایل نقلیه عمومی استفاده کردهام و با چند نفر از افراد خارج از خانهام بیش از پنج ساعت وقت گذراندهام؟
این روندی است که تا حدود چهار ماه آینده باید دست کم هفتهای یک بار تکرار کنم و علاوه بر آن طی سال آینده هم باید برای آزمایش خون به طور مرتب به بیمارستان بروم.
این فرایند ضروری و در عین حال طولانی در روند آزمایش واکسن کرونا برای بسیاری از مردم - که عده زیادی از آنها سیاستمدار هستند- قابل درک نیست. تنها با پول خرج کردن نمیشود زودتر به نتیجه رسید. آزمایش واکسن دانشگاه آکسفورد نتایجی امیدوار کننده داشته اما فقط روی ۱۰۰۰ نفر امتحان شده است. به منظور عرضه واکسن برای استفاده میلیونها نفر یا حتی تمام دنیا، به سطحی از اطمینان نیاز داریم که تنها با صبر و جمعآوری دادههای بیشتر به دست خواهد آمد.
مقامهای بهداشتی جهان احتمالا مواردی را به یاد دارند که روند عرضه واکسن درست پیش نرفته است. در ۱۹۷۶، ترس از شیوع آنفولانزای خوکی باعث شد دولت آمریکا به سرعت واکسنی را تولید و به دهها میلیون آمریکایی تزریق کند. این بیماری همهگیر هرگز از راه نرسید اما نزدیک به ۳۰ نفر در نتیجه واکنشهای مخرب واکسن جان خود را از دست دادند.
واقعیت دیگر این است که واکسنی که تایید اولیه را گرفته ممکن است برخلاف تصور همگان، به طور کامل ویروس را ریشه کن نکند و در عوض اثرات آن را کم کند. افراد ممکن در صورت نداشتن علائم هم، حامل ویروس باشند و آن را به افرادی که واکسن نزدهاند، منتقل کنند. این میزان از مصونیت هم البته ارزش بسیار زیادی دارد، اما هر اتفاقی که بیفتد ما باید برای مسیری طولانی آماده باشیم. ویروس ممکن است برای همیشه با ما بماند.
آزمایش واکسن دانشگاه آکسفورد ممکن است به آن موفقیتی که آرزویش را داریم، نرسد و به اندازه کافی ایمن و موثر نباشد که ما را از این شرایط سخت نجات دهد. با این حال باید بپذیریم آزمایشهای علمی روندی طولانی و پر از اشتباه دارند و کار گروهی میطلبند. علم همیشه این طور عمل میکند و من هیچوقت به اندازه الان از وجودش خوشحال نبودهام.
بنابر توضیحات اسنیپ، این واکسن به نیمی از داوطلبان تزریق میشد. گروه دوم یک واکسن داری مجوز به نام "MenACWY" دریافت کردند که قبلا تولید شده و در برابر مننژیت و سپتیسمی (مسمومیت خون) مصونیت ایجاد میکند. گروه دوم در این آزمایش حکم گروه کنترل را دارند که به جای دریافت یک دارونما (پلاسبو)، MenACWY به آنها تزریق میشود تا اثرات و عوارض جانبی یک واکسن واقعی را تجربه کنند. البته خود آنها مطلع نخواهند شد جزو کدام یک از دو گروه هستند.
این واکسن از سال ۲۰۱۵ به طور معمول به نوجوانان در بریتانیا و همینطور افرادی که قصد سفر به مناطق پر خطر دنیا از جمله آفریقای زیر صحرایی (سیاه) را دارند، تزریق شده است. تزریق این واکسن برای زائران شرکت کننده در مراسم سالانه حج در عربستان سعودی هم ضروری است.
بعد از تماشای صحبتهای اسنیپ، سوالهای دقیقی در رابطه با سابقه پزشکیام پرسیدند و و این که آیا نشانههای ویروس کرونا را داشتهام یا نه. نمونه خونم را هم برای بررسی گرفتند و علاوه بر آن باید با مراحل مختلف مطالعه موافقت میکردم؛ از جمله این که اجازه عکسبرداری از محل تزریقها را بدهم و متعهد شوم که خون اهدا نکنم.
داوطلبان زنی که توانایی باردار شدن داشتند هم باید تعهد میدادند در طول آزمایش داروهای ضدبارداری مصرف کنند. اما یک جمله در این رضایتنامه نظرم را به خود جلب کرد: "موافقت میکنم که نمونههای جمعآوری شده به دانشگاه آکسفورد اهدا شوند." وقتی به این فکر کردم که از برخی شرکتکنندگان در این آزمایش نمونه مدفوع هم گرفته میشود، نتوانستم جلوی خندهام را بگیرم.
وقتی به خانه برگشتم، خودم را آگاهتر حس میکردم اما نگرانیام هم نسبت به قبل بیشتر شده بود. مثل هر آزمایش بالینی دیگر، اطلاعات کامل در مورد اثرات جانبی احتمالی واکسن به ما داده شد. از عوارض ملایم مثل سردرد و حالت تهوع گرفته تا علائم نادر و شدیدتر از جمله سندروم گیلن باره که ممکن است به ضعف شدید و مرگ منجر شود. باید اعتراف کنم با این میدانستم خطر کمی وجود دارد، با شنیدن همه این عوارض در کنار هم، دچار ترس شدم.
در جلسه غربالگری به داوطلبان همچنین توضیحاتی در رابطه با "نگرانیهای نظری" این آزمایش و احتمال تشدید اثرات ویروس کرونا بعد از تزریق واکسن داده شد. برخی مطالعات روی حیواناتی که واکسن آزمایشی سارس ( ویروسی مرتبط با کرونا) به آنها تزریق شد، نشان داد آنها بعد از ابتلا به این بیماری التهاب ریه شدیدتری را تجربه کردند. بنابر یک گزارش دیگر، التهاب ریه مشابه در موشهای مبتلا به مرس که واکسن دریافت کرده بودند هم دیده شده بود. خوشبختانه این عارضه در حیواناتی که واکسن کرونای دانشگاه آکسفورد را دریافت کردهاند، دیده نشده است.
روز واکسن
یک هفته بعد دوباره در اتاقی بدون پنجره در بیمارستان سنت جورج بودم. قرار بود به من واکسن تزریق کنند اما میترسیدم از آزمایش بیرون انداخته شوم. طبق توضیحات دکتر اوا گالیزا که بیش از ده دقیقه پیش برای آوردن واکسن رفته بود، این آخرین روز آزمایش دانشگاه آکسفورد در بیمارستان سنت جورج به حساب میآمد و موجودی نمونهها داشت تمام میشد.
یک بار دیگر سابقه پزشکیام را مرور کردند و از من نمونه خون گرفته شد. در آنجا فهمیدم دکتر گالیزا - پژوهشگر واکسن کودکان که برای این آزمایش به خدمت گرفته شده بود- به اندازه من از آنچه پیش خواهد آمد، بیاطلاع است. برای اطمینان از دقیق بودن نتایج این آزمایش، نه شرکتکنندهها و نه پزشک مسئول تزریق واکسن نمیدانند واکسن آزمایشی کرونا در سرنگ است یا واکسن مننژیت/ سپتیسمی که گروه کنترل باید دریافت کنند.
نمونهبرداری و انتظار
در مرحله بعد شرکتکنندهها به دو گروه تقسیم شدند که هر کدام برنامه خاص خود برای گزارش علائم، انجام آزمایش و نمونهگیری خون داشتند. به من هفت روز بعد از تزریق واکسن برای نمونهبرداری نوبت داده شد، چیزی که اصلا انتظارش را نداشتم.
باید بدون لمس دندانها یا زبان، یک گوشپاککن را به لوزههایم میمالیدم و بعد همان را تا جایی که میشد در بینیام فرو میکردم. جایی خوانده بودم برای این که مطمئن شوی نمونهبردای درست انجام شده، باید حس کنی داری مغزت را "قلقلک" میدهی. آنقدرها هم بد نیست اما حس خوبی هم ندارد.
پس از آن گوشپاککن را در یک کیسه و جعبه مهر و موم شده که رویش عبارت "ماده بیولوژیکی دسته B" دیده میشد، گذاشتم و به صندوق پستی ویژهای که اداره پست بریتانیا معرفی کرده، فرستادم. چند روز بعد پیامی روی تلفن همراهم دریافت کردم که از منفی بودن نتیجه آزمایشم خبر میداد.
موقع نمونهبرداری باید پرسشنامهای را هم پر میکردم که سوالهایی در مورد فعالیتهای هفته گذشتهام در آن مطرح شده بود : مثلا این که آیا از وسایل نقلیه عمومی استفاده کردهام و با چند نفر از افراد خارج از خانهام بیش از پنج ساعت وقت گذراندهام؟
این روندی است که تا حدود چهار ماه آینده باید دست کم هفتهای یک بار تکرار کنم و علاوه بر آن طی سال آینده هم باید برای آزمایش خون به طور مرتب به بیمارستان بروم.
این فرایند ضروری و در عین حال طولانی در روند آزمایش واکسن کرونا برای بسیاری از مردم - که عده زیادی از آنها سیاستمدار هستند- قابل درک نیست. تنها با پول خرج کردن نمیشود زودتر به نتیجه رسید. آزمایش واکسن دانشگاه آکسفورد نتایجی امیدوار کننده داشته اما فقط روی ۱۰۰۰ نفر امتحان شده است. به منظور عرضه واکسن برای استفاده میلیونها نفر یا حتی تمام دنیا، به سطحی از اطمینان نیاز داریم که تنها با صبر و جمعآوری دادههای بیشتر به دست خواهد آمد.
مقامهای بهداشتی جهان احتمالا مواردی را به یاد دارند که روند عرضه واکسن درست پیش نرفته است. در ۱۹۷۶، ترس از شیوع آنفولانزای خوکی باعث شد دولت آمریکا به سرعت واکسنی را تولید و به دهها میلیون آمریکایی تزریق کند. این بیماری همهگیر هرگز از راه نرسید اما نزدیک به ۳۰ نفر در نتیجه واکنشهای مخرب واکسن جان خود را از دست دادند.
واقعیت دیگر این است که واکسنی که تایید اولیه را گرفته ممکن است برخلاف تصور همگان، به طور کامل ویروس را ریشه کن نکند و در عوض اثرات آن را کم کند. افراد ممکن در صورت نداشتن علائم هم، حامل ویروس باشند و آن را به افرادی که واکسن نزدهاند، منتقل کنند. این میزان از مصونیت هم البته ارزش بسیار زیادی دارد، اما هر اتفاقی که بیفتد ما باید برای مسیری طولانی آماده باشیم. ویروس ممکن است برای همیشه با ما بماند.
آزمایش واکسن دانشگاه آکسفورد ممکن است به آن موفقیتی که آرزویش را داریم، نرسد و به اندازه کافی ایمن و موثر نباشد که ما را از این شرایط سخت نجات دهد. با این حال باید بپذیریم آزمایشهای علمی روندی طولانی و پر از اشتباه دارند و کار گروهی میطلبند. علم همیشه این طور عمل میکند و من هیچوقت به اندازه الان از وجودش خوشحال نبودهام.