بازگشت مهدی تاج به ایران و اتاق ریاست فدراسیون فوتبال؛ مهندسی تعلیق
رأی دهید
صحنهای را تصور کنید؛ شما یکی از کارمندهای بانک ملی ایران هستید. امروز مطابق روزهای کاری به ساختمان مرکزی بانک ملی میروید. در راهروها، در آسانسور و شاید پشت در اتاق مدیرعامل، ناگهان با «محمودرضا خاوری» مواجه میشوید. این دقیقا اتفاقی است که در فدراسیون فوتبال ایران افتاد.
مهرماه سال ۱۳۹۰ محمودرضا خاوری به دلیل آنچه «مشکلات عصبی و بیماری» خوانده بود از سمت خود در اتاق مدیرعاملی بانک ملی ایران استعفا داد. او روز نهم مهرماه در نامهای استعفای خود را به دلیل بیماری، تحقیر و توهین اعلام کرد. البته پیش از آن از ایران گریخته و به کانادا رفته بود.
روز هشتم دی ۱۳۹۸ «مهدی تاج»، ریاست وقت فدراسیون فوتبال ایران از سمت خود استعفا داد. او هم در خارج از ایران و در خاک ترکیه استعفایش را نوشت. او هم دلیل کنارهگیریاش از مقام خود را «مشکلات قلبی» و «دو حمله مکرر عصبی» اعلام کرده بود. اما به ایران بازگشت و همراه خانواده ابتدا به آلمان و سپس به اسپانیا رفت. نزدیکانش در فدراسیون فوتبال میگفتند مقصد جدیدش را شهر ساحلی مالاگا انتخاب کرده است.
این دو یک تفاوت کوچک با هم دارند. محمودرضا خاوری از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اخلال در نظام اقتصادی و دست داشتن در اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی به بیست سال زندان محکوم شده بود. اما مهدی تاج برای شبهاتی مانند قرارداد مشکوک «مارک ویلموتس» و هزینه ۹۰ میلیارد تومانی، ناپدید شدن پاداشهای یک میلیون و ۳۰۷ هزار فرانک سوییس از پاداشهای فیفا به ایران، دست بردن در ارقام و دریافتیهای آگهیهای محیطی، دست داشتن اعضای خانوادهاش در انتخاب سرمربی تیم ملی، حکم زدن برای آقازادهها و انتصاب آنها با مدیریت بلیتفروشی تمامی رقابتهای لیگ و واگذاری انحصاری سامانه بلیتفروشی، هرگز محاکمه نشد. هرگز کسی از مهدی تاج نپرسید رابطه شرکت «پتروشیمی»، بودجه «وزارت رفاه»، یک آقازاده در بلژیک و قراردادهای فدراسیون فوتبال چیست.
پس مهدی تاج میتواند دوباره به اتاق ریاست فدراسیون و همینطور اتاق کاریاش در آکادمی فوتبال برگردد، پشت میزش بنشیند و اتفاقات فدراسیون فوتبال را در سایه مهندسی کند.
مهدی تاج اوایل بهمنماه ایران را به مقصد آلمان و بعد مالاگا ترک کرد. این سفر مدتی در بیخبری ماند و زمانی که اطرافیان سراعش را گرفتند، مدعی شد که دلیل سفرش، محافظت از خود و خانواده در مقابل کرونا است. اما او روزهای ۲۵ و ۲۶ اسفندماه در اتاق کار سابقش حاضر شده بود؛ طبقه چهارم ساختمان فدراسیون فوتبال، دفتر ریاست فدراسیون.
چند روز بعد باز به اسپانیا برگشت تا شاید خود را قرنطینه کند؛ حالا خبر میرسد که او احتمالا روز سهشنبه باز هم به ایران باز خواهد گشت. دلیل حضور و بازگشت هم مشخص است؛ مهندسی تعلیق فدراسیون فوتبال.
پرونده تعلیق فوتبال ایران
محمودرضا خاوری (اگر بتواند بدون خطر وارد ایران شود) چرا دوباره باید به ساختمان بانک ملی برگردد؟ مهدی تاج چطور؟ قطعا بخشی از غنایم جا مانده است.
خبرگزاری مهر روز پانزدهم فروردینماه در گزارشی با عنوان «پروژه بازگشت تاج شکست خورد» از تلاشهای مخفی ریاست سابق برای بازگشت به قدرت خبر داد. مهر در این گزارش تلاش کرده بود با در سایه قراردادن فکتهای خود، به صورت غیرمستقیم به تلاش مهدی تاج برای «تعلیق فوتبال ایران» اشاره کند.
داستان بسیار ساده است؛ سال ۱۳۸۵ فدراسیون جهانی فوتبال به دلیل آنچه دخالت مستقیم دولت در امور فدراسیون فوتبال میدانست، ایران را تعلیق کرد. اما در فاصله کمتر از ۴۸ ساعت بعد، «سپ بلاتر» رییس وقت فیفا پذیرفت یکی از دو رییس سابق و مورد اعتماد این فدراسیون جهانی، به عنوان سرپرست کمیته انتقالی فدراسیون فوتبال، مراحل عبور از تعلیق را برعهده بگیرند. یعنی یا محمد دادکان، یا صفاییفراهانی. دادکان نپذیرفت و صفایی فراهانی در حالی سرپرستی «کمیته انتقالی» را قبول کرد که به سپ بلاتر گفته بود روزی به همین دلیل انگ جاسوسی به او خواهند زد.
حالا اگر فدراسیون فوتبال ایران به دلیل دخالت دولت در امور فدراسیون (قراردادن مهدی محمدنبی به عنوان دبیرکل با فشار وزارت ورزش و جوانان) و نقض اساسنامه تعلیق شود، مهدی تاج با حکم مستقیم فدراسیون جهانی فوتبال به عنوان سرپرست کمیته انتقالی معرفی میشود.
پس مهدی تاج باید برمیگشت تا پروژه تعلیق فدراسیون فوتبال ایران را رقم بزند. مهدی تاج نه به دلیل بیماری که به واسطه فشارهای حکومتی از بابت اجرای قانون منع به کارگیری بازنشستهها و همینطور برخی پروندههای مالیاش استعفا داد، اما برای بازگشت به ریسمان تعلیق چنگ میزند.
از مهندسی تا اجرا
کنفدراسیون فوتبال آسیا، طی سه نامه پیاپی به فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرده است که انتصاب آقای نبی به عنوان دبیرکل فدراسیون فوتبال ایران غیرقانونی بوده و شخصی جز «ابراهیم شکوری» را به عنوان دبیرکل واقعی فدراسیون ایران نمیشناسد.
مهمترین سوال این است که چرا AFC امروز نسبت به اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران حساس شده و پیش از این انتصاب غیرقانونی «ابراهیم شکوری» به سرپرستی دبیرکلی فدراسیون فوتبال را پذیرفته بود؟ جواب سوال در یک واژه تکراری در هر سه نامهای قرار دارد که طی یک هفته گذشته از AFC به ایران ارسال شد.
دبیر کل کنفدراسیون فوتبال آسیا در هر سه نامه خود این جمله را تکرار کرده است: «کنفدراسیون آسیا مدارک و شواهدی را از منابع خود در ایران به دست آورده که انتصاب دبیرکل جدید و اخراج ابراهیم شکوری به اصطلاح با اساسنامه فدراسیون ایران مغایر است.»
یکی از منابع نزدیک به AFC، «وحید کردانی» است؛ دوست و شریک مهدی تاج در کنفدراسیون فوتبال آسیا. هرچند که باز هم رسانههای نزدیک به مهدی تاج تلاش میکنند از رابطه آقای کردانی و مهدی تاج یک فضای منزه به سود فوتبال ایران بسازند.
پس از گزارش «ایرانوایر» در مورد رابطه کردانی و دبیرکل کنفدراسیون فوتبال آسیا برای نگارش نامههای تهدیدآمیز علیه ایران، «مازیار ناظمی» رییس روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان در توییتی به کردانی کنایه زد.
پس میتوان درک کرد که برای بازگشت مهدی تاج به قدرت، باید پروژه تعلیق سرعت بیشتری میگرفت. نقض اساسنامه که از سوی فدراسیون جهانی فوتبال مورد تاکید قرار گرفت، برای تعلیق فدراسیون فوتبال کفایت نمیکرد. اساسنامهای که مهدی تاج هرگز به تایید مجمع فدراسیون فوتبال نرساند تا در روز مبادا (مانند روزهای پس از استعفایش) ابزاری برای تعویق انتخابات باشد. اما تعویق، فرصت کافی برای بازگشت تاج به قدرت نیست. پس باید سراغ مهمترین گزینه ممکن رفت؛ تعلیق.
مهرماه سال ۱۳۹۰ محمودرضا خاوری به دلیل آنچه «مشکلات عصبی و بیماری» خوانده بود از سمت خود در اتاق مدیرعاملی بانک ملی ایران استعفا داد. او روز نهم مهرماه در نامهای استعفای خود را به دلیل بیماری، تحقیر و توهین اعلام کرد. البته پیش از آن از ایران گریخته و به کانادا رفته بود.
روز هشتم دی ۱۳۹۸ «مهدی تاج»، ریاست وقت فدراسیون فوتبال ایران از سمت خود استعفا داد. او هم در خارج از ایران و در خاک ترکیه استعفایش را نوشت. او هم دلیل کنارهگیریاش از مقام خود را «مشکلات قلبی» و «دو حمله مکرر عصبی» اعلام کرده بود. اما به ایران بازگشت و همراه خانواده ابتدا به آلمان و سپس به اسپانیا رفت. نزدیکانش در فدراسیون فوتبال میگفتند مقصد جدیدش را شهر ساحلی مالاگا انتخاب کرده است.
این دو یک تفاوت کوچک با هم دارند. محمودرضا خاوری از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اخلال در نظام اقتصادی و دست داشتن در اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی به بیست سال زندان محکوم شده بود. اما مهدی تاج برای شبهاتی مانند قرارداد مشکوک «مارک ویلموتس» و هزینه ۹۰ میلیارد تومانی، ناپدید شدن پاداشهای یک میلیون و ۳۰۷ هزار فرانک سوییس از پاداشهای فیفا به ایران، دست بردن در ارقام و دریافتیهای آگهیهای محیطی، دست داشتن اعضای خانوادهاش در انتخاب سرمربی تیم ملی، حکم زدن برای آقازادهها و انتصاب آنها با مدیریت بلیتفروشی تمامی رقابتهای لیگ و واگذاری انحصاری سامانه بلیتفروشی، هرگز محاکمه نشد. هرگز کسی از مهدی تاج نپرسید رابطه شرکت «پتروشیمی»، بودجه «وزارت رفاه»، یک آقازاده در بلژیک و قراردادهای فدراسیون فوتبال چیست.
پس مهدی تاج میتواند دوباره به اتاق ریاست فدراسیون و همینطور اتاق کاریاش در آکادمی فوتبال برگردد، پشت میزش بنشیند و اتفاقات فدراسیون فوتبال را در سایه مهندسی کند.
مهدی تاج اوایل بهمنماه ایران را به مقصد آلمان و بعد مالاگا ترک کرد. این سفر مدتی در بیخبری ماند و زمانی که اطرافیان سراعش را گرفتند، مدعی شد که دلیل سفرش، محافظت از خود و خانواده در مقابل کرونا است. اما او روزهای ۲۵ و ۲۶ اسفندماه در اتاق کار سابقش حاضر شده بود؛ طبقه چهارم ساختمان فدراسیون فوتبال، دفتر ریاست فدراسیون.
چند روز بعد باز به اسپانیا برگشت تا شاید خود را قرنطینه کند؛ حالا خبر میرسد که او احتمالا روز سهشنبه باز هم به ایران باز خواهد گشت. دلیل حضور و بازگشت هم مشخص است؛ مهندسی تعلیق فدراسیون فوتبال.
پرونده تعلیق فوتبال ایران
محمودرضا خاوری (اگر بتواند بدون خطر وارد ایران شود) چرا دوباره باید به ساختمان بانک ملی برگردد؟ مهدی تاج چطور؟ قطعا بخشی از غنایم جا مانده است.
خبرگزاری مهر روز پانزدهم فروردینماه در گزارشی با عنوان «پروژه بازگشت تاج شکست خورد» از تلاشهای مخفی ریاست سابق برای بازگشت به قدرت خبر داد. مهر در این گزارش تلاش کرده بود با در سایه قراردادن فکتهای خود، به صورت غیرمستقیم به تلاش مهدی تاج برای «تعلیق فوتبال ایران» اشاره کند.
داستان بسیار ساده است؛ سال ۱۳۸۵ فدراسیون جهانی فوتبال به دلیل آنچه دخالت مستقیم دولت در امور فدراسیون فوتبال میدانست، ایران را تعلیق کرد. اما در فاصله کمتر از ۴۸ ساعت بعد، «سپ بلاتر» رییس وقت فیفا پذیرفت یکی از دو رییس سابق و مورد اعتماد این فدراسیون جهانی، به عنوان سرپرست کمیته انتقالی فدراسیون فوتبال، مراحل عبور از تعلیق را برعهده بگیرند. یعنی یا محمد دادکان، یا صفاییفراهانی. دادکان نپذیرفت و صفایی فراهانی در حالی سرپرستی «کمیته انتقالی» را قبول کرد که به سپ بلاتر گفته بود روزی به همین دلیل انگ جاسوسی به او خواهند زد.
حالا اگر فدراسیون فوتبال ایران به دلیل دخالت دولت در امور فدراسیون (قراردادن مهدی محمدنبی به عنوان دبیرکل با فشار وزارت ورزش و جوانان) و نقض اساسنامه تعلیق شود، مهدی تاج با حکم مستقیم فدراسیون جهانی فوتبال به عنوان سرپرست کمیته انتقالی معرفی میشود.
پس مهدی تاج باید برمیگشت تا پروژه تعلیق فدراسیون فوتبال ایران را رقم بزند. مهدی تاج نه به دلیل بیماری که به واسطه فشارهای حکومتی از بابت اجرای قانون منع به کارگیری بازنشستهها و همینطور برخی پروندههای مالیاش استعفا داد، اما برای بازگشت به ریسمان تعلیق چنگ میزند.
از مهندسی تا اجرا
کنفدراسیون فوتبال آسیا، طی سه نامه پیاپی به فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرده است که انتصاب آقای نبی به عنوان دبیرکل فدراسیون فوتبال ایران غیرقانونی بوده و شخصی جز «ابراهیم شکوری» را به عنوان دبیرکل واقعی فدراسیون ایران نمیشناسد.
مهمترین سوال این است که چرا AFC امروز نسبت به اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران حساس شده و پیش از این انتصاب غیرقانونی «ابراهیم شکوری» به سرپرستی دبیرکلی فدراسیون فوتبال را پذیرفته بود؟ جواب سوال در یک واژه تکراری در هر سه نامهای قرار دارد که طی یک هفته گذشته از AFC به ایران ارسال شد.
دبیر کل کنفدراسیون فوتبال آسیا در هر سه نامه خود این جمله را تکرار کرده است: «کنفدراسیون آسیا مدارک و شواهدی را از منابع خود در ایران به دست آورده که انتصاب دبیرکل جدید و اخراج ابراهیم شکوری به اصطلاح با اساسنامه فدراسیون ایران مغایر است.»
یکی از منابع نزدیک به AFC، «وحید کردانی» است؛ دوست و شریک مهدی تاج در کنفدراسیون فوتبال آسیا. هرچند که باز هم رسانههای نزدیک به مهدی تاج تلاش میکنند از رابطه آقای کردانی و مهدی تاج یک فضای منزه به سود فوتبال ایران بسازند.
پس از گزارش «ایرانوایر» در مورد رابطه کردانی و دبیرکل کنفدراسیون فوتبال آسیا برای نگارش نامههای تهدیدآمیز علیه ایران، «مازیار ناظمی» رییس روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان در توییتی به کردانی کنایه زد.
پس میتوان درک کرد که برای بازگشت مهدی تاج به قدرت، باید پروژه تعلیق سرعت بیشتری میگرفت. نقض اساسنامه که از سوی فدراسیون جهانی فوتبال مورد تاکید قرار گرفت، برای تعلیق فدراسیون فوتبال کفایت نمیکرد. اساسنامهای که مهدی تاج هرگز به تایید مجمع فدراسیون فوتبال نرساند تا در روز مبادا (مانند روزهای پس از استعفایش) ابزاری برای تعویق انتخابات باشد. اما تعویق، فرصت کافی برای بازگشت تاج به قدرت نیست. پس باید سراغ مهمترین گزینه ممکن رفت؛ تعلیق.