درددل زن صیغه ای , به ربودن شوهرش منجر شد
رأی دهید
این مرد از همسر و پدر همسرش شکایت کرد و خواستار بازداشت آنها شد. سپس به دستور بازپرس زن جوان و پدرش بازداشت شدند. زن آرایشگر که ۲۵ساله است، به مأموران گفت از هیچ چیز خبر ندارد و اصلا کسی را اجیر نکرده است و از ربودهشدن شوهرش زمانی باخبر شد که او را بازداشت کردند.
این ادعایی بود که پدر زن جوان نیز مطرح کرد. بررسیهای بیشتر مأموران نشان داد آنها در زمان ربایش مرد جوان تماس مشکوکی نداشتهاند. وقتی شاکی مشخصات آدمربایان را تشریح کرد، زن جوان به مأموران گفت: من آرایشگر هستم و با زنی آرایشگر کار میکنم. من از شوهرم نزد او گلایه کرده و گفته بودم پول ماشین را من دادم و حالا شوهرم ماشین را نمیدهد که سوار شوم اما من خواستار ربایش شوهرم نبودم و درخواستی هم از این زن نداشتم اما مشخصاتی که شوهر صیغهام میگوید، مشخصات شوهر آن زن است.
وقتی مأموران سراغ شوهر زن آرایشگر رفتند و او را بازداشت کردند، او به آدمربایی اعتراف کرد و گفت: همسرم از من خواست مرد جوان را بدزدم و از او پول بگیرم. من هم برای این کار از دو دوستم کمک گرفتم. این مرد گفت: همسرم برایم تعریف کرد همکاری در آرایشگاه دارد که شوهرش به او ظلم کرده و پولهایش را گرفته و با آن ماشین خریده است و حالا ماشین را نمیدهد. به من گفت وقتی این مرد آنقدر بدجنس است باید حال او را بگیریم. من هم قبول کردم و با خودم گفتم اگر این مرد را بدزدم و وادارش کنم که ماشین را به همسرش پس دهد و کمی هم خودم از او پول بگیرم، مشکل مالیام هم حل میشود.
متهم ادامه داد: با دوستانم صحبت کردم و ما شوهر صیغهای همکار همسرم را دزدیدیم و او هم قبول کرد که پول بدهد و ماشین را هم از او گرفتیم و رهایش کردیم اما فکر نمیکردیم او از ما شکایت کند. پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست به شعبه ۶ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان پای میز محاکمه رفتند. مرد شاکی که نسبت به همسر و پدر همسرش اعلام گذشت کرده بود، گفت: بعد از این ماجرا من و همسرم از هم جدا شدیم اما وقتی دیدم او و پدرش بیگناه هستند، اعلام گذشت کردم و شکایتم را پس گرفتم اما از سه مرد دیگر شکایت دارم و خواستار مجازات آنها هستم. سپس متهمان در جایگاه حاضر شدند و دفاعیات خود را مطرح کردند. با پایان جلسه دادگاه قضات شعبه ۶ برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.