چرا گربهها خرخر میکنند
رأی دهید
گربههایمان شاید اگر نازشان کنیم یا قلقلکشان دهیم خرخر کنند، اما این وسیله ارتباطی از آنچه که ما تا به حال فکر میکردهایم پیچیدهتر است.
خیلیها هستند که احتمالا فکر میکنند که معنی خرخر گربه را میدانند، صدایی که احتمالا شناختهشدهترین نشانه رضایت در بین حیوانات است. اما این همه داستان نیست. خرخر گربه به خیلی چیزهای دیگر هم مربوط است.
در گذشته حتی چگونگی ایجاد این صدا هم محل بحث بود. بعضیها فکر میکردند که به جریان خون در رگی مربوط است که خون حامل دیاکسیدکربن را به نیمه راست قلب میرساند. اما تحقیقات بیشتر نشان داده است که این صدا به احتمال زیاد ناشی از لرزش عضلات حنجره گربه است.
اما با وجود اینکه امروزه علم از فرایند تولید این صدا اطمینان کامل دارد، پاسخ دقیقی برای این پرسش که خرخر نتیجه واکنش به چه عامل محرکی است وجود ندارد. مهمترین سرنخ موجود یک نوسان عصبی در اعماق مغز گربه است. اما آیا شروع این نوسان عصبی صرفا به خاطر خوشحالی گربه است؟ بعضا، اما نه همیشه.
مرجان دبوره میگوید که تجربه نشان میدهد که هر گربهای سبک خرخر خودش را دارد مرجان دبوره، دانشجوی رشته روانشناسی گربهسانان، میگوید بخشی از معمای خرخر گربهها به این خاطر است که ما فقط وقتی که "گربهها را آنگونه که دوست دارند قلقلک میدهیم" متوجه خرخرشان میشویم. اما گربهها وقتی ما نیستیم هم خرخر میکنند و شدت خرخر در گربههای مختلف متفاوت است.
او میگوید "گربههای زیادی را دیدهام که هنگام مرگ، یا حتی اُتانازی، خرخر میکردهاند. خیلی از دامپزشکها میگویند 'حیوان تا آخرین لحظه خرخر میکرد' و مردم هم فرض میکنند که از روی خوشحالی است. اما همیشه اینطور نیست."
پژوهش درباره رفتار و ارتباطات گربهها به اندازه سگها پیشرفت نکرده است. گری وایتزمن، دامپزشک، میگوید "خرخر عمدتا نشانه رضایت گربه است، اما میتواند بیانگر ترس، فشار و برافروختگی هم باشد. اما معمولا نشانه رضایت و خرسندی است. این حدس که خرخر نوعی وسیله ارتباطی است به چند دهه قبل بازمیگردد. اما تحقیقات جدید نشان میدهد که خرخر ویژگیهای دیگری هم دارد، مثل ایجاد آرامش و التیام."
گربهها اغلب در تنهایی خرخر میکنند، کاری که به نظر میرسد منجر به ترمیم بافتهای سخت و نرم میشود گربهها از چند روز بعد از تولد خرخر میکنند و مادرشان از این طریق میفهمد که باید به آنها شیر بدهد. این رفتار ممکن است در بعضی از گربههای بزرگسال ادامه پیدا کند و موقع غذا خوردن و حتی پیش از آن و برای جلب توجه انسانها خرخر کنند. بعضی از گربهها ممکن است هنگام کشف فضاهای جدید با صدای بلند خرخر کنند. بعضیها هم بعد از ترسیدن خرخر میکنند، مثلا اگر سگی دنبالشان کرده باشد.
خیلیها هستند که احتمالا فکر میکنند که معنی خرخر گربه را میدانند، صدایی که احتمالا شناختهشدهترین نشانه رضایت در بین حیوانات است. اما این همه داستان نیست. خرخر گربه به خیلی چیزهای دیگر هم مربوط است.
در گذشته حتی چگونگی ایجاد این صدا هم محل بحث بود. بعضیها فکر میکردند که به جریان خون در رگی مربوط است که خون حامل دیاکسیدکربن را به نیمه راست قلب میرساند. اما تحقیقات بیشتر نشان داده است که این صدا به احتمال زیاد ناشی از لرزش عضلات حنجره گربه است.
اما با وجود اینکه امروزه علم از فرایند تولید این صدا اطمینان کامل دارد، پاسخ دقیقی برای این پرسش که خرخر نتیجه واکنش به چه عامل محرکی است وجود ندارد. مهمترین سرنخ موجود یک نوسان عصبی در اعماق مغز گربه است. اما آیا شروع این نوسان عصبی صرفا به خاطر خوشحالی گربه است؟ بعضا، اما نه همیشه.
او میگوید "گربههای زیادی را دیدهام که هنگام مرگ، یا حتی اُتانازی، خرخر میکردهاند. خیلی از دامپزشکها میگویند 'حیوان تا آخرین لحظه خرخر میکرد' و مردم هم فرض میکنند که از روی خوشحالی است. اما همیشه اینطور نیست."
پژوهش درباره رفتار و ارتباطات گربهها به اندازه سگها پیشرفت نکرده است. گری وایتزمن، دامپزشک، میگوید "خرخر عمدتا نشانه رضایت گربه است، اما میتواند بیانگر ترس، فشار و برافروختگی هم باشد. اما معمولا نشانه رضایت و خرسندی است. این حدس که خرخر نوعی وسیله ارتباطی است به چند دهه قبل بازمیگردد. اما تحقیقات جدید نشان میدهد که خرخر ویژگیهای دیگری هم دارد، مثل ایجاد آرامش و التیام."
سلیا هدون، متخصص رفتارشناسی گربهها، میگوید "تحقیقات نشان میدهد که گربهها یک 'خرخر عادی' دارند و یک خرخر هم برای زمانی که میخواهند از صاحبشان غذا بگیرند. حتی کسانی که گربه ندارند هم متوجه تفاوت این دو نوع خرخر میشوند. در دل خرخر عادی نوعی جیغ با بسامد بالا هم شنیده میشود که تا حدودی شبیه میو کردن است. این صدای خاص شبیه صدای بچه گربه گمشده یا صدای گریه نوزاد انسان است. ما انسانها به صورت غریزی به گریه نوزاد حساسیت داریم، برای همین به خرخر همراه با گریه هم پاسخ میدهیم."
سم واتسون، از اعضای علمی یکی از خیریههای حیوانات بریتانیا، میگوید ما آگاهی چندانی از خرخر گربهها در بین خودشان نداریم. اما مشخص است که در حین تیمار کردن یکدیگر خرخر میکنند. به گفته او "ممکن است برای 'آن را میخواهم' یک خرخر داشته باشند و برای 'بیا با یکدیگر شریک شویم' هم یک خرخر دیگر."
آقای وایتزمن میگوید "ما در روشهای درمانی انسانی هم با این بسامدها کار میکنیم. استخوان به بسامدهای ۲۵ تا ۵۰ هرتز واکنش مثبت نشان میدهد و بافتهای نرم به بسامدهای حدود ۱۰۰ هرتز."
برای همین است که به نظر میرسد گربهها هنگام چرت زدن از روی رضایت خرخر میکنند. در واقعیت نوعی التیام شخصی است. گربهها بیشتر روز را استراحت میکنند و خرخر هم راهی است با مصرف انرژی پایین برای ترمیم استخوانها و بافتهای نرم در حین استراحت.
آقای وایتزمن میگوید "من فکر میکنم که خرخر گربه مزایای زیادی برای سلامت انسانها دارد. مزایای فیزیولوژیکی قطعا مهم است، اما ما همیشه به تاثیرات روانی خرخر گربهها هم واکنش مثبت نشان دادهایم. در ما ایجاد آرامش و خشنودی میکند، انگار که داریم موجهای دریا را نگاه میکنیم."
خانم هدون هم میگوید "گربهها صبحها بلند بلند خرخر میکنند و یا صورت صاحبشان را میمالند یا با دست به صورت صاحبشان میزنند تا از خواب بیدار شوند. این کار را برای گرفتن صبحانه انجام میدهند. خیلیها پیش از اینکه خودشان صبحانه بخورند اول به گربه غذا میدهند، و این خود نشانگر موثر بودن خرخر به عنوان یک وسیله ارتباطی است."
دیدگاه خوانندگان
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
گربه عشقه. اخیرا 2تا بچه گربه خیابونی که تو خونه یکی از دوستام بود و میخواستن بندازن بیرون رو آووردم خونه. البته واکسنشونو زدم و دادم شستنشون. دوتا خواهر قوث جذاب و مهربون. اینا انقد به هم وابسته هستن که انسانها در خواهر برادری نیستن. منو خیلی دوس دارن. منم خیلی دوسشون دارم. بطور جدی میگم اگر میخواهید ذهنیت های منفی بیرون بره و حس خوب پیدا کنید و بحصوص آدمهای افسرده باید حداقل دوتا گربه نگهدارید. خیلی عشقن. شلوغ میکنن اما وجودشون خیلی لذت داره. ظرف خاک دسشویی گذاشتم بالکن 3روز یه بار خاکشو عوض میکنم. انقدر به من محبت میکنن و بهم عشق میدن. کاش میشد عکساشونو ببینید. خیلی باحالن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۷
۵۱
hovakhshatare - تهران، ایران
من تقریبا هر شب به حدود 10 تا 15 تا گربه خیابونی غذا میدم. احساس فوقالعادهایه. چند ساله که این کار رو میکنم و تمام گربههای محل باهام دوستن و میدونن چه ساعتی باید منتظر اومدن من باشن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۱
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
من چند روز اول اینارو تو حیات ساختمون نگه میداشتم. چون یه گربه نر بزرگ خیلی اینارو میترسوند نگرانشون بودم. هر وقت میرفتم غذا بدم باید وامیستادم تا بخورن و اون نره خر نیاد غذاشونو بگیره. بعد رفتنم هم از بالکن میدیدم غمگین هستن و خوابیدن پشت در حیات. یه روز یکیشون گم شد. خیلی ناراحت بودم. خواهرش هم خیلی بی قراری میکرد. و میرفتم غذا بدم پامو بغل میکرد نزاره برم. زار میزد. فردا شبش که داشتم با ماشین از ساختمون درمیومدم با ناامیدی تو کوچه صداش کردم. یه صدای ضعیف شنیدم. ماشینو پارک کردم بلند صدا کردم. دیدم با سرعت از خیابون دوید تو کوچه و به طرف من رسید پرید بغلم. بردمش پیش آجیش (خواهرش) با تعجب دیدم مثل آدما سرتاپای همو میبوسیدن. چقدر خوشحال بودن. راستش گریم درومد. چون اگه باچشم خودم نمیدیدم باورم نمیشد. برای همین بردمشون کلینیک دام و واکسن زدم آوردم خونه. الانم خیلی خوشحالم و دیگه نگرانشون نیستم. خیلی به من کرم میریزن. جالبه دیروقت بیام خونه گشنه هم باشن بیشتر از دیدن خودم خوشحالن و اصلا برای غذا بی قراری نمیکنن. خدا نعمتهای زیادی داده که ما ازشون غافلیم.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۶
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
من چند روز اول اینارو تو حیات ساختمون نگه میداشتم. چون یه گربه نر بزرگ خیلی اینارو میترسوند نگرانشون بودم. هر وقت میرفتم غذا بدم باید وامیستادم تا بخورن و اون نره خر نیاد غذاشونو بگیره. بعد رفتنم هم از بالکن میدیدم غمگین هستن و خوابیدن پشت در حیات. یه روز یکیشون گم شد. خیلی ناراحت بودم. خواهرش هم خیلی بی قراری میکرد. و میرفتم غذا بدم پامو بغل میکرد نزاره برم. زار میزد. فردا شبش که داشتم با ماشین از ساختمون درمیومدم با ناامیدی تو کوچه صداش کردم. یه صدای ضعیف شنیدم. ماشینو پارک کردم بلند صدا کردم. دیدم با سرعت از خیابون دوید تو کوچه و به طرف من رسید پرید بغلم. بردمش پیش آجیش (خواهرش) با تعجب دیدم مثل آدما سرتاپای همو میبوسیدن. چقدر خوشحال بودن. راستش گریم درومد. چون اگه باچشم خودم نمیدیدم باورم نمیشد. برای همین بردمشون کلینیک دام و واکسن زدم آوردم خونه. الانم خیلی خوشحالم و دیگه نگرانشون نیستم. خیلی به من کرم میریزن. جالبه دیروقت بیام خونه گشنه هم باشن بیشتر از دیدن خودم خوشحالن و اصلا برای غذا بی قراری نمیکنن. خدا نعمتهای زیادی داده که ما ازشون غافلیم.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۶
۵۱
hovakhshatare - تهران، ایران
من تقریبا هر شب به حدود 10 تا 15 تا گربه خیابونی غذا میدم. احساس فوقالعادهایه. چند ساله که این کار رو میکنم و تمام گربههای محل باهام دوستن و میدونن چه ساعتی باید منتظر اومدن من باشن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۱
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
گربه عشقه. اخیرا 2تا بچه گربه خیابونی که تو خونه یکی از دوستام بود و میخواستن بندازن بیرون رو آووردم خونه. البته واکسنشونو زدم و دادم شستنشون. دوتا خواهر قوث جذاب و مهربون. اینا انقد به هم وابسته هستن که انسانها در خواهر برادری نیستن. منو خیلی دوس دارن. منم خیلی دوسشون دارم. بطور جدی میگم اگر میخواهید ذهنیت های منفی بیرون بره و حس خوب پیدا کنید و بحصوص آدمهای افسرده باید حداقل دوتا گربه نگهدارید. خیلی عشقن. شلوغ میکنن اما وجودشون خیلی لذت داره. ظرف خاک دسشویی گذاشتم بالکن 3روز یه بار خاکشو عوض میکنم. انقدر به من محبت میکنن و بهم عشق میدن. کاش میشد عکساشونو ببینید. خیلی باحالن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۷
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
گربه عشقه. اخیرا 2تا بچه گربه خیابونی که تو خونه یکی از دوستام بود و میخواستن بندازن بیرون رو آووردم خونه. البته واکسنشونو زدم و دادم شستنشون. دوتا خواهر قوث جذاب و مهربون. اینا انقد به هم وابسته هستن که انسانها در خواهر برادری نیستن. منو خیلی دوس دارن. منم خیلی دوسشون دارم. بطور جدی میگم اگر میخواهید ذهنیت های منفی بیرون بره و حس خوب پیدا کنید و بحصوص آدمهای افسرده باید حداقل دوتا گربه نگهدارید. خیلی عشقن. شلوغ میکنن اما وجودشون خیلی لذت داره. ظرف خاک دسشویی گذاشتم بالکن 3روز یه بار خاکشو عوض میکنم. انقدر به من محبت میکنن و بهم عشق میدن. کاش میشد عکساشونو ببینید. خیلی باحالن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۷
۵۱
hovakhshatare - تهران، ایران
من تقریبا هر شب به حدود 10 تا 15 تا گربه خیابونی غذا میدم. احساس فوقالعادهایه. چند ساله که این کار رو میکنم و تمام گربههای محل باهام دوستن و میدونن چه ساعتی باید منتظر اومدن من باشن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۱
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
من چند روز اول اینارو تو حیات ساختمون نگه میداشتم. چون یه گربه نر بزرگ خیلی اینارو میترسوند نگرانشون بودم. هر وقت میرفتم غذا بدم باید وامیستادم تا بخورن و اون نره خر نیاد غذاشونو بگیره. بعد رفتنم هم از بالکن میدیدم غمگین هستن و خوابیدن پشت در حیات. یه روز یکیشون گم شد. خیلی ناراحت بودم. خواهرش هم خیلی بی قراری میکرد. و میرفتم غذا بدم پامو بغل میکرد نزاره برم. زار میزد. فردا شبش که داشتم با ماشین از ساختمون درمیومدم با ناامیدی تو کوچه صداش کردم. یه صدای ضعیف شنیدم. ماشینو پارک کردم بلند صدا کردم. دیدم با سرعت از خیابون دوید تو کوچه و به طرف من رسید پرید بغلم. بردمش پیش آجیش (خواهرش) با تعجب دیدم مثل آدما سرتاپای همو میبوسیدن. چقدر خوشحال بودن. راستش گریم درومد. چون اگه باچشم خودم نمیدیدم باورم نمیشد. برای همین بردمشون کلینیک دام و واکسن زدم آوردم خونه. الانم خیلی خوشحالم و دیگه نگرانشون نیستم. خیلی به من کرم میریزن. جالبه دیروقت بیام خونه گشنه هم باشن بیشتر از دیدن خودم خوشحالن و اصلا برای غذا بی قراری نمیکنن. خدا نعمتهای زیادی داده که ما ازشون غافلیم.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۶
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
گربه عشقه. اخیرا 2تا بچه گربه خیابونی که تو خونه یکی از دوستام بود و میخواستن بندازن بیرون رو آووردم خونه. البته واکسنشونو زدم و دادم شستنشون. دوتا خواهر قوث جذاب و مهربون. اینا انقد به هم وابسته هستن که انسانها در خواهر برادری نیستن. منو خیلی دوس دارن. منم خیلی دوسشون دارم. بطور جدی میگم اگر میخواهید ذهنیت های منفی بیرون بره و حس خوب پیدا کنید و بحصوص آدمهای افسرده باید حداقل دوتا گربه نگهدارید. خیلی عشقن. شلوغ میکنن اما وجودشون خیلی لذت داره. ظرف خاک دسشویی گذاشتم بالکن 3روز یه بار خاکشو عوض میکنم. انقدر به من محبت میکنن و بهم عشق میدن. کاش میشد عکساشونو ببینید. خیلی باحالن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۷
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
من چند روز اول اینارو تو حیات ساختمون نگه میداشتم. چون یه گربه نر بزرگ خیلی اینارو میترسوند نگرانشون بودم. هر وقت میرفتم غذا بدم باید وامیستادم تا بخورن و اون نره خر نیاد غذاشونو بگیره. بعد رفتنم هم از بالکن میدیدم غمگین هستن و خوابیدن پشت در حیات. یه روز یکیشون گم شد. خیلی ناراحت بودم. خواهرش هم خیلی بی قراری میکرد. و میرفتم غذا بدم پامو بغل میکرد نزاره برم. زار میزد. فردا شبش که داشتم با ماشین از ساختمون درمیومدم با ناامیدی تو کوچه صداش کردم. یه صدای ضعیف شنیدم. ماشینو پارک کردم بلند صدا کردم. دیدم با سرعت از خیابون دوید تو کوچه و به طرف من رسید پرید بغلم. بردمش پیش آجیش (خواهرش) با تعجب دیدم مثل آدما سرتاپای همو میبوسیدن. چقدر خوشحال بودن. راستش گریم درومد. چون اگه باچشم خودم نمیدیدم باورم نمیشد. برای همین بردمشون کلینیک دام و واکسن زدم آوردم خونه. الانم خیلی خوشحالم و دیگه نگرانشون نیستم. خیلی به من کرم میریزن. جالبه دیروقت بیام خونه گشنه هم باشن بیشتر از دیدن خودم خوشحالن و اصلا برای غذا بی قراری نمیکنن. خدا نعمتهای زیادی داده که ما ازشون غافلیم.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۶
۵۱
hovakhshatare - تهران، ایران
من تقریبا هر شب به حدود 10 تا 15 تا گربه خیابونی غذا میدم. احساس فوقالعادهایه. چند ساله که این کار رو میکنم و تمام گربههای محل باهام دوستن و میدونن چه ساعتی باید منتظر اومدن من باشن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۱
۵۱
hovakhshatare - تهران، ایران
من تقریبا هر شب به حدود 10 تا 15 تا گربه خیابونی غذا میدم. احساس فوقالعادهایه. چند ساله که این کار رو میکنم و تمام گربههای محل باهام دوستن و میدونن چه ساعتی باید منتظر اومدن من باشن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۱
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
من چند روز اول اینارو تو حیات ساختمون نگه میداشتم. چون یه گربه نر بزرگ خیلی اینارو میترسوند نگرانشون بودم. هر وقت میرفتم غذا بدم باید وامیستادم تا بخورن و اون نره خر نیاد غذاشونو بگیره. بعد رفتنم هم از بالکن میدیدم غمگین هستن و خوابیدن پشت در حیات. یه روز یکیشون گم شد. خیلی ناراحت بودم. خواهرش هم خیلی بی قراری میکرد. و میرفتم غذا بدم پامو بغل میکرد نزاره برم. زار میزد. فردا شبش که داشتم با ماشین از ساختمون درمیومدم با ناامیدی تو کوچه صداش کردم. یه صدای ضعیف شنیدم. ماشینو پارک کردم بلند صدا کردم. دیدم با سرعت از خیابون دوید تو کوچه و به طرف من رسید پرید بغلم. بردمش پیش آجیش (خواهرش) با تعجب دیدم مثل آدما سرتاپای همو میبوسیدن. چقدر خوشحال بودن. راستش گریم درومد. چون اگه باچشم خودم نمیدیدم باورم نمیشد. برای همین بردمشون کلینیک دام و واکسن زدم آوردم خونه. الانم خیلی خوشحالم و دیگه نگرانشون نیستم. خیلی به من کرم میریزن. جالبه دیروقت بیام خونه گشنه هم باشن بیشتر از دیدن خودم خوشحالن و اصلا برای غذا بی قراری نمیکنن. خدا نعمتهای زیادی داده که ما ازشون غافلیم.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۶
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
گربه عشقه. اخیرا 2تا بچه گربه خیابونی که تو خونه یکی از دوستام بود و میخواستن بندازن بیرون رو آووردم خونه. البته واکسنشونو زدم و دادم شستنشون. دوتا خواهر قوث جذاب و مهربون. اینا انقد به هم وابسته هستن که انسانها در خواهر برادری نیستن. منو خیلی دوس دارن. منم خیلی دوسشون دارم. بطور جدی میگم اگر میخواهید ذهنیت های منفی بیرون بره و حس خوب پیدا کنید و بحصوص آدمهای افسرده باید حداقل دوتا گربه نگهدارید. خیلی عشقن. شلوغ میکنن اما وجودشون خیلی لذت داره. ظرف خاک دسشویی گذاشتم بالکن 3روز یه بار خاکشو عوض میکنم. انقدر به من محبت میکنن و بهم عشق میدن. کاش میشد عکساشونو ببینید. خیلی باحالن.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۷