شوهرم مرا مجبور به رابطه با رئیسم می‌کرد

زن ۲۵ ساله‌ای که در پی اعلام سرقت همسرش از واحد آپارتمانی به کلانتری احضار شده بود در حالی که بیان می‌کرد هیچ سرقتی از منزلمان رخ نداده و من لوازم شخصی و مدارکم را به خانه مادرم برده ام به تشریح ماجرا‌های وحشتناک زندگی اش پرداخت.
 

وی گفت: چهار سال قبل زمانی که آخرین سال تحصیلات دانشگاهی را می‌گذراندم در یکی از مهمانی‌های مختلط عاشق «شهروز» شدم اگرچه پدرم از نظر مالی در حد متوسط جامعه بود، اما من به دلیل اعتقادات ضعیفم تحت تاثیر فرهنگ‌های غربی و اوج احساسات دوران جوانی بی پروا در مجالس و مهمانی‌های مختلط شرکت می‌کردم تا این که شهروز به خواستگاری ام آمد.

 
من هم که او را همراه اعتقادات خودم می‌دانستم خیلی زود به عقدش درآمدم و زندگی زیر یک سقف را شروع کردیم. آن زمان هیچ کدام از خانواده هایمان مخالفتی با این ازدواج نداشتند. همسرم نیز تحصیلات دانشگاهی اش را تمام کرد و در یک کارخانه مشغول کار شد، اما درآمدش کفاف مخارج شرکت در مهمانی‌های مختلط را نمی‌داد به همین دلیل اصرار داشت من هم سرکار بروم با آن که پدرم به تازگی فوت کرده بود و من عزادار بودم، ولی نتوانستم در برابر اصرار‌های همسرم دوام بیاورم و به ناچار در بخش سیستم‌های رایانه‌ای یک شرکت خصوصی به صورت قرارداد موقت مشغول کار شدم.
 
اما چند ماه بعد وقتی متوجه بارداری ام شدم تصمیم به ترک آن شرکت گرفتم، ولی همسرم به شدت مخالفت کرد. این در شرایطی بود که مدیر شرکت با رفتار‌های محبت آمیزش سعی می‌کرد خودش را بیشتر به من نزدیک کند. قصد داشتم موضوع را برای همسرم بازگو کنم، ولی جرئت این کار را پیدا نکردم تا این که وقتی سوءاستفاده‌های مدیر شرکت زیادتر شد به بهانه وخامت حالم دیگر سر کار نرفتم، ولی هنوز یک هفته بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که مدیر شرکت با همسرم تماس گرفت و پیشنهاد حقوق بیشتری را داد.
 
شهروز که فقط در اندیشه پول بود مرا مجبور کرد تا سر کار بازگردم. از آن روز به بعد صمیمیت بیشتری بین مدیر شرکت و همسرم به وجود آمد به طوری که او برای شهروز خودروی اقساطی خرید و مدام برایش خرج می‌کرد. در این شرایط همسرم از من می‌خواست تا خودم را بیشتر به مدیرشرکت نزدیک کنم و او را راضی نگه دارم در حالی که دخترم به دنیا آمده بود مدیر شرکت و همسرم بساط مشروبات الکلی و مواد مخدر را در منزل ما پهن می‌کردند و رفت و آمدهایشان بیشتر شده بود طوری که همسرم چشم هایش را روی ارتباط نزدیک من و مدیر شرکت می‌بست.
 
البته این موضوع همه ذهنیت شهروز بود چرا که از همان ابتدای زندگی وقتی که با هم مشاجره می‌کردیم می‌گفت: «من به تو به چشم یک زن هرزه نگاه می‌کنم و از ازدواج با تو پشیمانم!»
 
خلاصه آرام آرام آلوده گناه‌های وحشتناکی شدم و همسرم مرا مجبور به برقراری روابط نامتعارف می‌کرد تا پول بیشتری برای خوشگذرانی هایش داشته باشد. چند ماه بعد روزی به خودم آمدم که دیگر در مرداب گناه و فساد فرو رفته بودم. آن روز تصمیم گرفتم دیگر به شهروز باج ندهم و خودم را از این لجنزار و زندگی خفت بار بیرون بکشم این بود که به همراه دختر کوچکم شهروز را ترک کردم و به خانه مادرم رفتم.
 
مدتی بعد هم در نبود همسرم به خانه آمدم و لوازم شخصی و مدارکم را با خودم بردم حالا هم اگرچه ریشه این تباهی را در مجالس مختلط می‌دانم و مقصر اصلی که باید مجازات شود خودم هستم، ولی دیگر نمی‌توانم به این اعمال شرم آور ادامه بدهم شاید خدا هم از گناهانم بگذرد.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۱
من و آزادی - بروکسل، بلژیک

عزیز دل اگه تو نمی تونی خودت رو تو مراسم مختلط نگه داری و با دیگران رابطه برقرار کردی ،مشکل از شماست و نه مراسم مختلط، هر کسی یک ظرفیتی داره که متاسفانه شما زیاده روی کردی. در ایران متاسفانه همه چیز اغراق آمیز هست. واقعا متاسفم.
‌پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۰
۸۰
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان

کرم از این بانوی الوده بگناه شده است البته باعتراف خودش. اخر زن ناحسابی این چرندیات چه هست که بلغور میکنی . تو در این ماجرا مایه هزار من شیر هستی. تو اصلا نه احساس یک زن متعهد بخانواده را داری نه اصلا چیزی بنام مادر بودن را میفهمی.تو یک زن هر جائی بمعنی واقعی هستی. اسکل.
‌پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۷
۵۸
gholi.irani11 - ایران، ایران

برای اینکه خودت را تبره کنی مراسم های مختلط رابهانه کردی ..شوهرت هم از بیغیرت های روزگار بوده ...
‌پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۴
۴۵
danyou - تل آویو، اسرائیل

معلومه که بزرگ شده خانواده مذهبی هست که مهمانی مختلط رو بد میدونه . یعنی در خارج از ایران که همه مهمونی ها مختلط هستن زن ها زیر همه میخوابن ؟؟؟؟؟؟
‌پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۱
۴۱
Liberte - ارومیه، ایران
ظاهرا منظور این خانوم از مهمانی های مختلط اون مهمونی هاست .مگه نه همون مهمونی مختلط هستش که باعث می شه فساد در جامعه کمتر شه و افراد عشق به همسر یا شریک زندیشونو به همگان اعلان کنند و از طرفی حساسیت به روابط بسته مونث و مذکر کمتر شه.
‌پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۸
۴۲
paksan - ایران، ایران
موضوع کاملا شخصی و خصوصی هستش و حالا تو مهمونی انتخاب نمیکردی یه جای دیگه و اصلا ناآشنا می آمد خواستگاریت بعد اون موقع از اخلاق و رفتار طرف آگاه بودی؟ این مطلب آخرش مشخصه ساخته و پرداخته نویسنده داستان هستش و ربطی به تصمیم این خانوم نداره ولی بهترین حالت این بود که به شوهرش میگفت اگر میخوای با این طرف رابطه داشته باشم طلاقم بده و اگر هم خودش دلش خواسته با هر دو باشه میتونست طلاق بگیره و صیغه نامه ای بین طرفها باشه. در هرصورت اعلام دزدی توسط شوهر و گفتن این داستان نیاز به شاهد داره و در کل در این پرونده قاضی نمیتونه وارد چیزهای خارج از شکایت بره و برملا کردن اظهارات و دفاعیات متهم به نظرم جرم هستش در حالی که اگر خانوم شکایتی درباره روابط زن و شوهری داشته باشه باید شکایت جداگانه ای بکنه و بعد دوتا پرونده دزدی و سوء رفتار در روابط زن و شوهری باید یکی بشه و دادگاه مشترک تشکیل بشه.
‌پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۱
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.