امتناع از پذیرش مهدی فخیم‌زاده در بیمارستان‌های تهران

باور کنید این یه واقعیتها. من خودم با چشم خودم می دیدم ولی باز هم برایم سخت بود باور کردنش. پدر من مریض شد و من رفتم ایران. د ر بیمارستانی که بستری بود گفتن که امکانات و تجهیزات کافی برای درمان این مریضی را نداریم و باید در یک بیمارستان مجهز بستری بشه. اسم چندتا بیمارستان هم به ما گفتن. ولی باور کنید تمام این بیمارستانها که ما مراجعه کردیم تا پرونده را نگاه میکردن می گفتن این بیمار برای ما صرف نداره و فقط آمار فوت ما رو بالا میبره. فکرشو بکنید. دو سه روز طول کشید اونم با پارتی بازی و پول زیر میزی تونستیم که تو یه بیمارستان مجهز بستری کنیم که دیگه خیلی دیر شده بود و بیماری خیلی پیشرفت کرده بود. خیلی درد آور بود خیلی‌.

دادش اگه میتونى براى معلمه برو خارج، با اینکه میدانم ایران پزشک حاذق و متخصص کم ندارد،ولى چون حرص دلار پرستى هم دامن روپوش آنان را هم گرفته،کار معالج بیمار را سر سرى میگیرند،بطوریکه گاهى أوقات نرس اتاق عمل را تو شکم بیمار ،جا میگذارند

[::SydneyWater - سیدنی، استرالیا::]. البته اینجور چوب حراج زدن به هنرمندامون به نظر میرسه کار درستی نباشه @@

[::SydneyWater - سیدنی، استرالیا::]. البته اینجور چوب حراج زدن به هنرمندامون به نظر میرسه کار درستی نباشه @@

دادش اگه میتونى براى معلمه برو خارج، با اینکه میدانم ایران پزشک حاذق و متخصص کم ندارد،ولى چون حرص دلار پرستى هم دامن روپوش آنان را هم گرفته،کار معالج بیمار را سر سرى میگیرند،بطوریکه گاهى أوقات نرس اتاق عمل را تو شکم بیمار ،جا میگذارند

باور کنید این یه واقعیتها. من خودم با چشم خودم می دیدم ولی باز هم برایم سخت بود باور کردنش. پدر من مریض شد و من رفتم ایران. د ر بیمارستانی که بستری بود گفتن که امکانات و تجهیزات کافی برای درمان این مریضی را نداریم و باید در یک بیمارستان مجهز بستری بشه. اسم چندتا بیمارستان هم به ما گفتن. ولی باور کنید تمام این بیمارستانها که ما مراجعه کردیم تا پرونده را نگاه میکردن می گفتن این بیمار برای ما صرف نداره و فقط آمار فوت ما رو بالا میبره. فکرشو بکنید. دو سه روز طول کشید اونم با پارتی بازی و پول زیر میزی تونستیم که تو یه بیمارستان مجهز بستری کنیم که دیگه خیلی دیر شده بود و بیماری خیلی پیشرفت کرده بود. خیلی درد آور بود خیلی‌.

باور کنید این یه واقعیتها. من خودم با چشم خودم می دیدم ولی باز هم برایم سخت بود باور کردنش. پدر من مریض شد و من رفتم ایران. د ر بیمارستانی که بستری بود گفتن که امکانات و تجهیزات کافی برای درمان این مریضی را نداریم و باید در یک بیمارستان مجهز بستری بشه. اسم چندتا بیمارستان هم به ما گفتن. ولی باور کنید تمام این بیمارستانها که ما مراجعه کردیم تا پرونده را نگاه میکردن می گفتن این بیمار برای ما صرف نداره و فقط آمار فوت ما رو بالا میبره. فکرشو بکنید. دو سه روز طول کشید اونم با پارتی بازی و پول زیر میزی تونستیم که تو یه بیمارستان مجهز بستری کنیم که دیگه خیلی دیر شده بود و بیماری خیلی پیشرفت کرده بود. خیلی درد آور بود خیلی‌.

دادش اگه میتونى براى معلمه برو خارج، با اینکه میدانم ایران پزشک حاذق و متخصص کم ندارد،ولى چون حرص دلار پرستى هم دامن روپوش آنان را هم گرفته،کار معالج بیمار را سر سرى میگیرند،بطوریکه گاهى أوقات نرس اتاق عمل را تو شکم بیمار ،جا میگذارند

[::SydneyWater - سیدنی، استرالیا::]. البته اینجور چوب حراج زدن به هنرمندامون به نظر میرسه کار درستی نباشه @@

باور کنید این یه واقعیتها. من خودم با چشم خودم می دیدم ولی باز هم برایم سخت بود باور کردنش. پدر من مریض شد و من رفتم ایران. د ر بیمارستانی که بستری بود گفتن که امکانات و تجهیزات کافی برای درمان این مریضی را نداریم و باید در یک بیمارستان مجهز بستری بشه. اسم چندتا بیمارستان هم به ما گفتن. ولی باور کنید تمام این بیمارستانها که ما مراجعه کردیم تا پرونده را نگاه میکردن می گفتن این بیمار برای ما صرف نداره و فقط آمار فوت ما رو بالا میبره. فکرشو بکنید. دو سه روز طول کشید اونم با پارتی بازی و پول زیر میزی تونستیم که تو یه بیمارستان مجهز بستری کنیم که دیگه خیلی دیر شده بود و بیماری خیلی پیشرفت کرده بود. خیلی درد آور بود خیلی‌.

دادش اگه میتونى براى معلمه برو خارج، با اینکه میدانم ایران پزشک حاذق و متخصص کم ندارد،ولى چون حرص دلار پرستى هم دامن روپوش آنان را هم گرفته،کار معالج بیمار را سر سرى میگیرند،بطوریکه گاهى أوقات نرس اتاق عمل را تو شکم بیمار ،جا میگذارند

[::SydneyWater - سیدنی، استرالیا::]. البته اینجور چوب حراج زدن به هنرمندامون به نظر میرسه کار درستی نباشه @@

[::SydneyWater - سیدنی، استرالیا::]. البته اینجور چوب حراج زدن به هنرمندامون به نظر میرسه کار درستی نباشه @@

دادش اگه میتونى براى معلمه برو خارج، با اینکه میدانم ایران پزشک حاذق و متخصص کم ندارد،ولى چون حرص دلار پرستى هم دامن روپوش آنان را هم گرفته،کار معالج بیمار را سر سرى میگیرند،بطوریکه گاهى أوقات نرس اتاق عمل را تو شکم بیمار ،جا میگذارند

باور کنید این یه واقعیتها. من خودم با چشم خودم می دیدم ولی باز هم برایم سخت بود باور کردنش. پدر من مریض شد و من رفتم ایران. د ر بیمارستانی که بستری بود گفتن که امکانات و تجهیزات کافی برای درمان این مریضی را نداریم و باید در یک بیمارستان مجهز بستری بشه. اسم چندتا بیمارستان هم به ما گفتن. ولی باور کنید تمام این بیمارستانها که ما مراجعه کردیم تا پرونده را نگاه میکردن می گفتن این بیمار برای ما صرف نداره و فقط آمار فوت ما رو بالا میبره. فکرشو بکنید. دو سه روز طول کشید اونم با پارتی بازی و پول زیر میزی تونستیم که تو یه بیمارستان مجهز بستری کنیم که دیگه خیلی دیر شده بود و بیماری خیلی پیشرفت کرده بود. خیلی درد آور بود خیلی‌.