از لوبیا کباب تا اناربیج؛ شکم‌چرانی به شیوه اهالی رشت

رشت به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی یونسکو اعلام شده‌ و چند سالی است که به چند سالی است که به شبکه شهر خلاق غذای دنیا پیوسته است.
 

تنوع غذایی بالای رشت و خوراک‌های خوشمزه بومی آن، این شهر را به یکی از مقاصد مهم گردشگری خوراک در ایران و دنیا تبدیل کرده به طوری که انواع غذاهای این شهر همانند میرزاقاسمی، باقالاقاتق، ترش تره و… و همچنین چاشنی‌های مزه‌ها و چاشنی‌هایی مانند رب انار و زیتون پرورده امروزه برای بسیاری از مردم شناخته شده‌است.

 
در ادامه این گزارش به معرفی برخی غذاهای این شهر زیبا می‌پردازیم.
 
کباب ترش
 
برای پخت کباب ترش یا به گویش محلی ترشِ کباب، راسته گوسفند تکه تکه شده را در مخلوط گردوی آسیاب شده، رب انار، چوچاق و جعفری خرد شده به مدت ۱۲ تا ۲۴ ساعت می‌خوابانند و سپس کوشت‌ها را بر منقل کباب می‌کنند، این غذا را می‌توان با سینه مرغ نیز درست کرد.
 
اناربیج
 
انار بیج یا انارآویج خورشتی است که در آن گوشت قلقلی در مخلوطی از گردوی ساییده شده‌، سبزیجات محلی معطر همانند تره، گشنیز، جعفری، نعناع، خالواش و چوچاق و رب انار پخته می‌شود. گاهی در این خورشت گلپر نیز ریخته می‌شود. این غذا معمولا با برنج شمالی کته شده خورده می‌شود.
 
ماهی شکم پر
 
برای پخت این غذا پس از پاک کردن ماهی قزل آلا یا ماهی سفید درون شکم آن را با سبزیجات معطر (پونه، گشنیز، چوچاق، نعناع، خالواش، برگ سیر) ، پیاز، رب انا و گردو پر کرده و ماهی را در روغن سرخ می‌کنند.
 
لوبیا کباب
 
لوبیا کباب این روزها در رشت بسیار محبوب شده است در این غذا که می‌توان آن را در وعده‌های مختلف غذایی مخصوصا صبحانه میل کرد، کباب چنجه را به همراه خوارک لوبیا چیتی سرو می‌کنند، این غذا پس از آنکه تکه‌های چنجه در خوراک لوبیا ریخته شد، خورده می‌شود.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۸
scandal - برلین، آلمان
اگر اقرار کنم، ماهی شکم پر را دوست دارم، یقیقنآ به باقالاقاتق بر میخوره و اگر بگم .. ! غذاهای بسیار خوشمزه که باید از آن "معجون" نام برد، خورشت بادمجان کباب است که باید با ماهی شکم پر، تِرش کباب و یا با کوشت سرخ کرده مرغ میل کرد! من که همیشه با شکم درد از سر سفره بلند میشدم، زیرا از بس که مادرم خوشمزه میکرد و چقدر به این فکر پاک و بچگی میخندم که از دوران ابتدایی که قصد تشکیل خانواده داشتم و از طرفی شهامت از دل کندن دست پخت مادرم را نداشتم، بدینجهت نقشه ایی کشیدم و آن اینکه، همسرم باید زیر دست مادر تربیت بشود که همانند ایشان برایم غذا آماده کند و ذوق زده نقشه ام را به مادر گرامی گفتم که ایشان با خنده دست رد به این پیشنهادم زدند، که تو چه فکر کردی، باید بخوری و دست همسرت را ماچ کنم و من هم که خیلی خوش باور بودم به پند ایشان گوش داده و غذای همسرم را میل میکنم ولی با آه و ناله و هیچوقت هم دستش را ماچ نکردم!
یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۱
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.