پیچیدگیهای بحرانی به نام احمدینژاد و عاقبت آن
رأی دهید
محمود احمدینژاد، رئیس جمهور پیشین ایران این روزها در شرایطی دشوار به سر میبرد. کسی که در گذشتهای نه چندان دور اعلام کرده بود که "بیش از ۱۰۰ سیاستمدار دنیا در گفتگو با من، مدیریت جهان را" درخواست کردند، امروز، بنا به گفته فاضل موسوی، عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، با هفت محکومیت قطعی در ارتباط با ۱۱ هزار میلیارد تومان تخلفات روبروست.
نزدیکترین افراد به آقای احمدینژاد هم با اتهاماتی جدی روبرو هستند که در صورت محکومیت، اگر طبق سنت معمول با آنان رفتار شود، مجازات زندان در انتظار آنان است.
پدر معنوی "مکتب ایرانی" (آمیزهای از تشیع با تمرکز مفرط بر نقش امام زمان و وطن پرستی شدید) که احمدینژاد هم پیرو آن است، یعنی اسفندیار رحیم مشایی، با اتهام نشر اکاذیب به قصد تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی و توهین به مسئولان نظام روبروست. آقای مشایی مشاور نزدیک احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری وی بود.
حمید بقایی، معاون اجرایی رئیس جمهوری در دولت احمدینژاد هم با اتهامات مالی سنگین روبروست. آقای بقایی در تیر ماه امسال برای بار دوم بازداشت و با وثیقه ۲۰ میلیارد تومانی آزاد شد. محمدعلی پورمختار، نماینده مجلس گفته است که در یک مورد، آقای بقایی به اتهام ناپدید شدن سه میلیون و هفتصدهزار یورو از پول برگزاری کنفرانس جنبش عدم تعهد در ایران که در اختیار او بوده، مواجه است.
در واکنش به این فضای ملتهب دو تحول قابل توجه شکل گرفت.
اول، حمید بقایی و دو تن دیگر از نزدیکان احمدینژاد، در اعتراض به روند رسیدگی به پرونده خود از سوی قوه قضائیه در حرم شاه عبدالعظیم بست نشستند. بستنشینی در حرم شاه عبدالعظیم سابقه حدودا ۲۰۰ ساله دارد، اما در یکی از مشهورترین بستنشینیها، در سال ۱۲۸۴ شمسی، گروه کثیری از علما، طلاب و آزادیخواهان، خواهان برقراری عدالتخانه و تغییرات در نظام کشور شدند. از این رو حرکت بقایی و یاران دیگر احمدینژاد سمبولیک و معنادار بود.
محمود احمدینژاد در کنار آیتالله خامنهای دوم، مصاحبه ۳۹ دقیقهای احمدینژاد بود که طی آن وی موضوعاتی را مطرح کرد که افراد برای طرح مسائلی به مراتب ملایمتر از آن میتوانند دچار گرفتاری شوند. او در بخشی از مصاحبه گفت: "ما معتقدیم هیچ کس بالاتر از مردم نیست. ما معتقدیم که حرف مردم و خواست مردم باید حاکم بشود". او افزود: "هیچ کس نباید خودش را بالاتر از مردم بداند، هیچ کس نباید برای خودش حقی بالاتر از حق مردم قائل باشد."
این نظر به صراحت با نظر رهبر ایران و تز ولایت مطلقه فقیه که ستون اصلی نظام ایران است در تضاد است.
آیت الله خامنهای در تبیین ولایت مطلقه فقیه میگوید: "تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امت مقدم و حاکم است."
در جای دیگر احمدینژاد دست به افشاگری علیه صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه و خانوده او زد. موردی که از سوی مقامات سابق رده بالای نظام کمتر نظیر آن دیده شده است. او گفت اگر حرفهای حمید بقایی در مورد رئیس این قوه جرم است من هم میگویم "مردم به خدا... برادران من کارچاقکن نیستند، زمینخوار نیستند، واردکننده انحصاری دارو نیستند، خودم هم در اطراف قم زمین تصرف نکردهام که گاوداری درست کنم. پول من هم از پارو بالا نمیرود" که همه طعنه به رئیس قوه قضائیه تلقی شد.
در مجموع، با توجه به اینکه رئیس قوه قضائیه منصوب آیت الله خامنهای است، این حملات، در کنار اظهارات دیگر احمدینژاد در خصوص اینکه "هیچ کس نباید برای خودش حقی بالاتر از حق مردم قائل باشد" میتواند انتقاد از دکترین شکل دهنده نظام تلقی شود.
فرمانده وقت نیروی انتظامی گفته بود که آقای احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ خواهان برخورد شدید با معترضان و رهبران آنها شده بودآیا احمدینژاد در انتقاداتش صداقت دارد؟
آقای احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریاش نه تنها در مقابل اقدامات خشونتآمیز قوه قضاییه در سال ۱۳۸۸ سکوت کرد بلکه به گفته اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی، خود محرک سرکوب بود. آقای احمدیمقدم در مصاحبهای که سال ۹۴ با ماهنامه "رمز عبور" انجام داد، گفت که احمدینژاد در سال ۸۸ گفته بود "خیلی خوب شد. دایره را تکان دادیم و اضافات و آشغالها رو آمد. با آنها برخورد کنید و همه را جمع کنید ببرید. بروید خاتمی و بقیه را دستگیر کنید و شر همه را کم کنید". هم چنین سعید مرتضوی که از متهمان اصلی پرونده قتل زهرا کاظمی بود و در پرونده بازداشتگاه کهریزک هم به جرم معاونت در قتل به دوسال زندان محکوم شده، با پشتیبانی محمود احمدینژاد، احتمالا در ازای نقشش در سرکوب اعتراضات ۸۸، به ریاست سازمان تأمین اجتماعی منصوب شد.
مخمصه محافظهکاران
محافظهکاران که اهرمهای اصلی قدرت در دست آنهاست در حمایت از احمدینژاد چیزی کم نگذاشتند. از حوزه علمیه گرفته تا روحانیون طراز اول، تا افراد کلیدی شورای نگهبان تا سپاه که همه نیروی خود را برای انتخاب وی بسیج کرد همگی یک صدا پشت او ایستادند تا جایی که آقای مصباح یزدی انتخاب احمدینژاد را یک "نفخه الهی" دانست که در کالبد جامعه دمیده شده است.
برجسته تر از همه اینها، حمایت معنادار آیت الله خامنهای درست پیش از انتخابات ۸۸ و سپس بعد از انتخابات، در جریان شورشهای خیابانی همان سال، از احمدینژاد بود.
در چنین شرایطی برخورد با احمدینژاد چندان ساده نیست، چرا که قدرت قضاوت محافظه کاران بطور اعم و آقای خامنهای بطور اخص، که طبق قانون اساسی باید دارای "بینش صحیح سیاسی و اجتماعی" باشد زیر سئوال خواهد رفت. آقای خامنهای، خود نیز همواره بر مفهوم "بصیرت" تاکید داشته و ضمن متهم کردن منتقدان خود به "بیبصیرتی"، بهره مندی از بصیرت را بعنوان "تنها راه برای گمراه نشدن در گردو غبار ایجاد شده بر اثر فتنه " معرفی کرده است.
معضل دیگر این است که ظاهرا بخشهایی از سیستم از ادامه افشاگریهای احمدینژاد هراسان است. از اینرو روزنامه تندرو کیهان در گزارش روز ۹ آذر خود اشخاص و نهادهایی را که توسط احمدینژاد مورد اتهام واقع شدهاند به مصلحتگرایی و صبوری دعوت کرد.
سناریویهای محتمل
در اینجا دو سناریو محتمل است.
یکی اینکه در خفا به احمدینژاد پیغام داده شود که در صورت ادامه با او برخورد جدی خواهد شد. این احتمال وجود دارد که در معاملهای، قوه قضائیه دست از پی گیری اتهامات و حتی اجرای احکام محکومیت این گروه، از جمله شخص احمدینژاد بردارد و در مقابل احمدینژاد سکوت اختیار کند. این راه حل ایدهآل محافظه کاران است. اما احمدینژاد بهتر از هر کسی میداند که این سناریو به معنای مرگ سیاسی اوست، چیزی که شخصیت او به سختی قادر به پذیرش آن خواهد بود.
احتمال دیگر این است که احمدینژاد هم برای بقای حیات سیاسی خود و هم برای عقب راندن قوه قضائیه به روش فعلی خود ادامه دهد و حتی دست به افشاگریهای جدیدی بزند. در چنان حالتی بالاخره در نقطهای صبر نظام لبریز خواهد شد و برای ساکت کردن وی اقدام خواهد کرد. علیرغم ضربه حیثیتی سنگین به محافظه کاران و زیر سئوال رفتن بصیرت و قدرت قضاوت آنان، محتمل ترین اقدام، اعمال حصر خانگی است که در مورد آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد نیز اعمال شد.
نزدیکترین افراد به آقای احمدینژاد هم با اتهاماتی جدی روبرو هستند که در صورت محکومیت، اگر طبق سنت معمول با آنان رفتار شود، مجازات زندان در انتظار آنان است.
پدر معنوی "مکتب ایرانی" (آمیزهای از تشیع با تمرکز مفرط بر نقش امام زمان و وطن پرستی شدید) که احمدینژاد هم پیرو آن است، یعنی اسفندیار رحیم مشایی، با اتهام نشر اکاذیب به قصد تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی و توهین به مسئولان نظام روبروست. آقای مشایی مشاور نزدیک احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری وی بود.
حمید بقایی، معاون اجرایی رئیس جمهوری در دولت احمدینژاد هم با اتهامات مالی سنگین روبروست. آقای بقایی در تیر ماه امسال برای بار دوم بازداشت و با وثیقه ۲۰ میلیارد تومانی آزاد شد. محمدعلی پورمختار، نماینده مجلس گفته است که در یک مورد، آقای بقایی به اتهام ناپدید شدن سه میلیون و هفتصدهزار یورو از پول برگزاری کنفرانس جنبش عدم تعهد در ایران که در اختیار او بوده، مواجه است.
در واکنش به این فضای ملتهب دو تحول قابل توجه شکل گرفت.
اول، حمید بقایی و دو تن دیگر از نزدیکان احمدینژاد، در اعتراض به روند رسیدگی به پرونده خود از سوی قوه قضائیه در حرم شاه عبدالعظیم بست نشستند. بستنشینی در حرم شاه عبدالعظیم سابقه حدودا ۲۰۰ ساله دارد، اما در یکی از مشهورترین بستنشینیها، در سال ۱۲۸۴ شمسی، گروه کثیری از علما، طلاب و آزادیخواهان، خواهان برقراری عدالتخانه و تغییرات در نظام کشور شدند. از این رو حرکت بقایی و یاران دیگر احمدینژاد سمبولیک و معنادار بود.
این نظر به صراحت با نظر رهبر ایران و تز ولایت مطلقه فقیه که ستون اصلی نظام ایران است در تضاد است.
آیت الله خامنهای در تبیین ولایت مطلقه فقیه میگوید: "تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امت مقدم و حاکم است."
در جای دیگر احمدینژاد دست به افشاگری علیه صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه و خانوده او زد. موردی که از سوی مقامات سابق رده بالای نظام کمتر نظیر آن دیده شده است. او گفت اگر حرفهای حمید بقایی در مورد رئیس این قوه جرم است من هم میگویم "مردم به خدا... برادران من کارچاقکن نیستند، زمینخوار نیستند، واردکننده انحصاری دارو نیستند، خودم هم در اطراف قم زمین تصرف نکردهام که گاوداری درست کنم. پول من هم از پارو بالا نمیرود" که همه طعنه به رئیس قوه قضائیه تلقی شد.
در مجموع، با توجه به اینکه رئیس قوه قضائیه منصوب آیت الله خامنهای است، این حملات، در کنار اظهارات دیگر احمدینژاد در خصوص اینکه "هیچ کس نباید برای خودش حقی بالاتر از حق مردم قائل باشد" میتواند انتقاد از دکترین شکل دهنده نظام تلقی شود.
آقای احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریاش نه تنها در مقابل اقدامات خشونتآمیز قوه قضاییه در سال ۱۳۸۸ سکوت کرد بلکه به گفته اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی، خود محرک سرکوب بود. آقای احمدیمقدم در مصاحبهای که سال ۹۴ با ماهنامه "رمز عبور" انجام داد، گفت که احمدینژاد در سال ۸۸ گفته بود "خیلی خوب شد. دایره را تکان دادیم و اضافات و آشغالها رو آمد. با آنها برخورد کنید و همه را جمع کنید ببرید. بروید خاتمی و بقیه را دستگیر کنید و شر همه را کم کنید". هم چنین سعید مرتضوی که از متهمان اصلی پرونده قتل زهرا کاظمی بود و در پرونده بازداشتگاه کهریزک هم به جرم معاونت در قتل به دوسال زندان محکوم شده، با پشتیبانی محمود احمدینژاد، احتمالا در ازای نقشش در سرکوب اعتراضات ۸۸، به ریاست سازمان تأمین اجتماعی منصوب شد.
مخمصه محافظهکاران
محافظهکاران که اهرمهای اصلی قدرت در دست آنهاست در حمایت از احمدینژاد چیزی کم نگذاشتند. از حوزه علمیه گرفته تا روحانیون طراز اول، تا افراد کلیدی شورای نگهبان تا سپاه که همه نیروی خود را برای انتخاب وی بسیج کرد همگی یک صدا پشت او ایستادند تا جایی که آقای مصباح یزدی انتخاب احمدینژاد را یک "نفخه الهی" دانست که در کالبد جامعه دمیده شده است.
برجسته تر از همه اینها، حمایت معنادار آیت الله خامنهای درست پیش از انتخابات ۸۸ و سپس بعد از انتخابات، در جریان شورشهای خیابانی همان سال، از احمدینژاد بود.
در چنین شرایطی برخورد با احمدینژاد چندان ساده نیست، چرا که قدرت قضاوت محافظه کاران بطور اعم و آقای خامنهای بطور اخص، که طبق قانون اساسی باید دارای "بینش صحیح سیاسی و اجتماعی" باشد زیر سئوال خواهد رفت. آقای خامنهای، خود نیز همواره بر مفهوم "بصیرت" تاکید داشته و ضمن متهم کردن منتقدان خود به "بیبصیرتی"، بهره مندی از بصیرت را بعنوان "تنها راه برای گمراه نشدن در گردو غبار ایجاد شده بر اثر فتنه " معرفی کرده است.
معضل دیگر این است که ظاهرا بخشهایی از سیستم از ادامه افشاگریهای احمدینژاد هراسان است. از اینرو روزنامه تندرو کیهان در گزارش روز ۹ آذر خود اشخاص و نهادهایی را که توسط احمدینژاد مورد اتهام واقع شدهاند به مصلحتگرایی و صبوری دعوت کرد.
سناریویهای محتمل
در اینجا دو سناریو محتمل است.
یکی اینکه در خفا به احمدینژاد پیغام داده شود که در صورت ادامه با او برخورد جدی خواهد شد. این احتمال وجود دارد که در معاملهای، قوه قضائیه دست از پی گیری اتهامات و حتی اجرای احکام محکومیت این گروه، از جمله شخص احمدینژاد بردارد و در مقابل احمدینژاد سکوت اختیار کند. این راه حل ایدهآل محافظه کاران است. اما احمدینژاد بهتر از هر کسی میداند که این سناریو به معنای مرگ سیاسی اوست، چیزی که شخصیت او به سختی قادر به پذیرش آن خواهد بود.
احتمال دیگر این است که احمدینژاد هم برای بقای حیات سیاسی خود و هم برای عقب راندن قوه قضائیه به روش فعلی خود ادامه دهد و حتی دست به افشاگریهای جدیدی بزند. در چنان حالتی بالاخره در نقطهای صبر نظام لبریز خواهد شد و برای ساکت کردن وی اقدام خواهد کرد. علیرغم ضربه حیثیتی سنگین به محافظه کاران و زیر سئوال رفتن بصیرت و قدرت قضاوت آنان، محتمل ترین اقدام، اعمال حصر خانگی است که در مورد آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد نیز اعمال شد.
دیدگاه خوانندگان
۳۴
beerslover - بارسلون، اسپانیا
بچهها یلی سوال چند وقتی هست که فکر من را مشغول کرده و فکر میکنم اینجوری به نظر میاد که خامنهای مرده باشه، و به خاطر اینکه مملکت بیشتر از این خر تو خر نباشه، صداشو در نمیارند، واگر نه چطور ممکن هست که یهو همه واسه هم شاخ و شونه بکشند، و چیزی که این رژیم همیشه انجام میده این هست که برای پاپوش گذاشتن به یک واقعه خیلی مهم . یک فاجعه بزرگتر میآفرینند. ساختمان پلاسکو یکی از اینها بود که حدس میزنم خامنهای اون موقعه مرده بود، حالا نظر شما چی هست ؟؟؟
سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۹
۳۴
beerslover - بارسلون، اسپانیا
بچهها یلی سوال چند وقتی هست که فکر من را مشغول کرده و فکر میکنم اینجوری به نظر میاد که خامنهای مرده باشه، و به خاطر اینکه مملکت بیشتر از این خر تو خر نباشه، صداشو در نمیارند، واگر نه چطور ممکن هست که یهو همه واسه هم شاخ و شونه بکشند، و چیزی که این رژیم همیشه انجام میده این هست که برای پاپوش گذاشتن به یک واقعه خیلی مهم . یک فاجعه بزرگتر میآفرینند. ساختمان پلاسکو یکی از اینها بود که حدس میزنم خامنهای اون موقعه مرده بود، حالا نظر شما چی هست ؟؟؟
سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۹
۳۴
beerslover - بارسلون، اسپانیا
بچهها یلی سوال چند وقتی هست که فکر من را مشغول کرده و فکر میکنم اینجوری به نظر میاد که خامنهای مرده باشه، و به خاطر اینکه مملکت بیشتر از این خر تو خر نباشه، صداشو در نمیارند، واگر نه چطور ممکن هست که یهو همه واسه هم شاخ و شونه بکشند، و چیزی که این رژیم همیشه انجام میده این هست که برای پاپوش گذاشتن به یک واقعه خیلی مهم . یک فاجعه بزرگتر میآفرینند. ساختمان پلاسکو یکی از اینها بود که حدس میزنم خامنهای اون موقعه مرده بود، حالا نظر شما چی هست ؟؟؟
سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۹
۳۴
beerslover - بارسلون، اسپانیا
بچهها یلی سوال چند وقتی هست که فکر من را مشغول کرده و فکر میکنم اینجوری به نظر میاد که خامنهای مرده باشه، و به خاطر اینکه مملکت بیشتر از این خر تو خر نباشه، صداشو در نمیارند، واگر نه چطور ممکن هست که یهو همه واسه هم شاخ و شونه بکشند، و چیزی که این رژیم همیشه انجام میده این هست که برای پاپوش گذاشتن به یک واقعه خیلی مهم . یک فاجعه بزرگتر میآفرینند. ساختمان پلاسکو یکی از اینها بود که حدس میزنم خامنهای اون موقعه مرده بود، حالا نظر شما چی هست ؟؟؟
سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۹
۳۴
beerslover - بارسلون، اسپانیا
بچهها یلی سوال چند وقتی هست که فکر من را مشغول کرده و فکر میکنم اینجوری به نظر میاد که خامنهای مرده باشه، و به خاطر اینکه مملکت بیشتر از این خر تو خر نباشه، صداشو در نمیارند، واگر نه چطور ممکن هست که یهو همه واسه هم شاخ و شونه بکشند، و چیزی که این رژیم همیشه انجام میده این هست که برای پاپوش گذاشتن به یک واقعه خیلی مهم . یک فاجعه بزرگتر میآفرینند. ساختمان پلاسکو یکی از اینها بود که حدس میزنم خامنهای اون موقعه مرده بود، حالا نظر شما چی هست ؟؟؟
سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۹