برخورد غیرمنتظره رضا کیانیان‬⁩ با خبرنگاران - ویدیو

ملت دیکتاتور مرامه. دیکتاتوری در خونشه. در رفتارشه. در کامنتشه. عادت کرده. چند صد ساله به این رفتار خو گرفته. صادق هدایت در کتاب حاج آقا میگه: وقتی قاضی و وزیر و وکیل و پاسبون دزده دیگه چه توقعی از بقال و قصاب سرکوچه و احمد و اصغر گنده باف دارید؟ رفتار رضا کیانیان هنرمند رو اینجا میبینید؟ دیدید چند بار گفت حرف نزن؟! کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید. نه؟! برید روی خودتون کار کنید. تا وقتی که رفتارتون اینجوریه، آزادی ایران توهم پشمکی بیشتر نیست. چون یه مملکت یعنی آدمهاش. نه؟! عجب!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی کسی نگفته چیزی ننویس طرز نگاهت و رفتارت از بالا به پایینه انگاری دبیرکل سازمان ملل هستی که داره واسه بقیه که بیسوادن حرف می زنه وخودش تموم ترسهاشو به قول خودت حل کرده

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اگه هم قرار به سواد و دانش باشه از تو باسوادتر هم اینجا میومدن و هنوز هم شاید باشن ولی شرط اول دانایی وخرد اندیشه است و محصول اندیشه سکوته فکر نکنم سخت باشه فهمیدنش توکه ترسهاتو حل کردی بیا مشکلات کشورو هم حل کن چرا رفتی اونجا؟

تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک. ببین نارسیست تازه بدوران رسیده، من با شخص تو مشکلی ندارم چون آدم روانی خود متشکر رو روانپزشک باید مداوا کنه نه من کارگزار معمولی ،افکار سیاسی یا اجتماعی خامت هم کلیشه ای هست و معمولا با چوب بهم نمیزنن که بوش دربیاد ، من فقط با اون ادعا و تکبرت مشکل دارم که هر جا میرسی میخوای بقیه رو از موضع بالا نصیحت و بدون هیچ ارائه طریق عملی و کاربردی از خودت صوت روشنفکری در میکنی،قبل از من هم دیگران بهت گفته بودن ولی دیدم ادامه دادی و آلودگی صوتی -بصری ایجاد کردی پس اگه این نگرشت به جمع رو نخوای تعدیل کنی بدون بازم یه جا عمیق میکارمت ولی اگه بخوای مثل بچه آدم نظر خودتو بدی و بری من دیگه کی باشم بخوام حرفی بزنم.

[::sunny_day - نیویورک ، ایالات متحده امریکا: باز کار ما در اینجا توضیح البدیهیات شده. پدر جان من ۴۶ سالمه. خوب شد؟! حساسیت روی کلمنتها یعنی چی؟! کجا بنده روی یک کامنتی که آدرسش رو به من نیست حساسیت نشون دادم؟! الان در همین کامنت شما کدوم ما حساسیت نشون دادیم؟! منفی و مثبت به یک نگاه چه اثری در یک نگاه داره؟! این بازی نه کار منه و نه اهمیت میدم. شما در کامنتی مینویسی: اسمون آبیه. حالا من و سیصد نفر به کامنت شما منفی یا مثبت بدم معنیش میشه چی؟! اینجا شما مگه رفتار رضا کیانیان رو نمیبینی؟! این رفتار اگر دیکتاتور منش نیست چیه؟! کی در مخالفت با کامنت من کامنت گذاشته و من بهش گفتم دیکتانور؟! کی؟! بابا بیخیال. بقول فرانسویها بزارید به گربه بگیم گربه. اینهمه مشمک هوا نکنید. نظر شما در مورد سن عقلی من تخصصیه. دمت گرم که با دو تا کامنت به سن عقلی مردم پی میبری. ملت هپروتی.

این تو خوبی بابا شده عین این پاسبونای خیابون جمشید که پاچه ی همه رو میگرفتن و ارزو داشتن یکی بهشون بگه سرکار استوار. خیلی حالش خرابه. معلوم هم هست خیلی وقته که هیچکی ادم حسابش نمیکنه که اینقدر منم منم میکنه. خدا مشکلاتشو حل کنه انشالله.

آقایان. بزرگواران فهیمی که با الفبای دموکراسی و آزادی بیان آشنا و چه بسا استاد آن هستید، اینجا مطلبی منتشر میشود و همانطور که در اساسنامه سایت نیز نوشته شده شما نظرو نگاهتان را در چهارچوب آن مطلب مینویسید. همین. اینکه من نظر و نگاهی بنویسم و شما بیائید از من بپرسید چند سالمه، کجا زندگی میکنم، ملیتم چیه، اسمم چیه، سواد دارم، بیسوادم، شب چی میخورم یا از کجا وازلین میخرم چه قسمتی از دموکراسی و آزادی بیانه که ما جا انداختیم و نخوندیم؟! در کجا به چنین فضولیهایی لقب آزادی بیان، دموکراسی و خصلت فرهنگی داده اند؟! در کجا؟! آقا شما کامنت مینویسی بنده هم همینکار رو میکنم. کجا بنده شخصی را مخاطب قرار داده که ای آقا! این چیه نوشتی؟!!! کجا؟! بابا جان، شما اگر رفتار دموکرات بلد بودید و الفبای آ زادی را میشناختید که الان وضع ایران این نبود. بود؟! بار دیگر با کمال احترام و تواضع: کامنتتان را بنویسید و رد شوید. درکش سخت است؟!! سعی کنید اسان شود!!! عجب!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. از دبیرکل سازمان ملل هم بالاتری عمو جون کی بهت گفته بالا چشمت ابروئه؟من که هنوز اول راهم و دارم تاتی تاتی میکنم و دودوتا چهارتای ادم بزرگای عاقل رو بلد نیستم و نمیدونم کی اینو ( کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید)بهتر میتونه تفسیر کنه

نجیبزادگان شوت و ارجمند. بستنی نیکفر در سراه لشکر در خدمت شماست. برید خودتونو عوض کنید دوزاریا. این حرفهای تخصصی به سایزتون نمیخوره. میخوره؟! اسب آتش گیشنیزو فرنی چزوره؟! برو بابا دیکته یاد بگیر سبزوار. عالمی در سر شماست.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی ازار دادن کار راحتیه نیش زدن کار راحتیه زخم طعنه زدن راحته خیلی وقتا عقل رو باید ندید گرفت اصلن وقتی عقل و سواد باهم باشن خطرناک میشه باید کامنت دلی نوشت اسون نیست ولی شدنیه باور کن نظر موافق و مخالف برام یکیه وقتی پای عشق میون بیاد مخالف روهم میشه موافق کرد

یکی از محسنات بیهمتای ما ایرانیان قصاص قبل از جنایت هست.علاقه عجیبی داریم که سریعا قساوت و نتیجه گیری کنیم

اسب جان، در ویدئوی الاغ جرقه ما میتوانیم بیشتر به مسائل گیشنیزو فرنی و امور داخله بپردازیم. برو خودتو عوض بابا. اینهمه یلر و سلر ترم راه بجایی نمیبره. میبره؟! احسنت بر همه شازده های مهربان و خوب.

از ان موقع که در بعضی از سایتها عکس رضا گیانی را کنار عکس الپاچینو گذاشتن و ایشان را شبیه ان دانستن اقا جو گیر شده

[::مسافر مهتاب - زوریخ، سوییس: من زیاد با خدا سر وکار ندارم. شم داری؟ ادامه بده. کرکره خدا رو خیلی وقته بستم تا چرت نزنم. شما هم اهل چرت نیستی؟! دمت گرم. لا لایی خدا حال میده. اهل جمشید رو هم که میشناسی. میدونستی دری وری در زبان فارسی خیلی کار ساده ائیه؟! حالا بدون. آفرین.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. حالا خداییش با تمام این حرفا ، شب چی میخوری؟! :))

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اینکه ما درباره سنت سوال میکنیم نه به این دلیله که بخواهیم فضولی کنیم به این دلیله که ببینیم ایا درک شعورت به اندازه ای است که آزادی بیان را درک کنی یا نه چون آزادی بیان خودش نیاز مند یک شعور وفهم است اگر اون فهم و شعور نباشه افرادبی ظرفیت میرن تو جاده خاکی و بی نظمی درست میکنند همان کاری را که تو کردی در ضمن کامنتهای از تو بوده که گلایه کردی چرا دوستان منفی دادن به کامنتت و به برخی از دوستان گفتی خودشان به خودشان مثبت میدن این ها نشانه بچه بودن یک فرداست اگر حافظه کوتاه مدت تو زود ازبین میره میخوای کامنتت را اینحا بیزارم تا همه بدونم و بخونم که چهطور برای منفی و مثبت به گریه می افتادی وقتی ما سنت را سوال کردیم سن خودت را سوال نکردیم سن عقلیت را سوال کردیم

امان از دست عجول بودن بعضی ها برای قضاوت کردن . پنجشنبه ۳۰ شهریورماه، همایش معرفی و رونمایی پویش «من صدای آب هستم» در سالن همایش‌های شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران برگزار شد، اما پس از آن، تصاویری از این مراسم درباره کیانیان پخش شد که او را عصبانی و بحث او را با یکی دو نفر از حاضران در مراسم نشان ‌می‌داد. پخش این تصاویر که بازتاب‌ زیادی هم داشت، در چند روز گذشته با سکوت رضا کیانیان همراه بود، اما او با انتشار یادداشتی که اختصاصا در اختیار ایسنا قرار داده، ماجرای آنچه رخ داده را شرح داده است

ین بازیگر در متن خود نوشته است:. «از زمانی که فعالیت‌هایم را برای دریاچه ارومیه آغاز کردم و در کنار مردم مهربان و سخت‌کوش آذربایجان و کردستان قرار گرفتم، به من می‌گفتند در مسئله آب دخالت نکن، ممکن است با قدرت‌های بزرگی درگیر شوی. آب را رها کن و به نان بچسب! گفتم وقتی آب نباشد نانی هم در کار نیست. مدتی است در مورد من و آب مطالب و ویدیوهایی منتشر می‌شود که به کسانی توهین کردم!. ۱٫ من صبر کردم فضا آرام بشود و آب‌ها از آسیاب بیفتد و آرامش نسبی برقرار شود تا بنویسم ماجرای «دهانت را ببند» و «حرف نزن» چه بوده.

همین اول بگویم که هرگز جمله‌ی «دهانت را ببند» را نگفتم و نخواهم گفت و در ویدیویی هم که مدعیان این جمله منتشر کردند چنین جمله‌ای وجود ندارد. خب، همین اول از آن‌ها انتظار دارم از نشر این جمله و تهییج قوم قهرمان بختیاری به خاطر این جمله در فضای مجازی عذرخواهی کنند، چون عکس مدعی را با لباس بختیاری منتشر کردند. ۲٫ در این میان گروهی هم برای تسویه‌حساب‌های شخصی کهنه به میدان آمدند و با سوار شدن بر موج این تهییج دست به قلم بردند. آب و عصبانیت مرا بهانه کردند برای اینکه بگویند من بازیگر خوبی نیستم و تکنیک در بازیگری فلان است و بهمان! حتی استانیسلافسکی را هم قاطی ماجرا کردند!. آب بهانه شد تا بنویسند در جوانی چه گرایشاتی داشتم و پرونده‌سازی را آغاز کنند. آن هم با اطلاعات غلط! اکثراً هم با این جمله‌ی مشهور آغاز کردند که نمی‌خواستند چیزی بنویسند ولی وظیفه‌ی اجتماعی وادارشان کرده! و عده‌ای هم که کاملاً گرایشات‌شان در مورد آب معلوم است به من و دوستانم نصیحت کردند که چه کنیم و چه نکنیم!.

و من خداوند را شاکرم که به آن‌ها میدان دادم تا تسویه‌حساب‌های کهنه و تازه را بیرون بریزند و کمی سبک شوند. ۳ اما اصل ماجرا:. بعد از ماجرای دریاچه ارومیه و همیاری بی‌ریای کُردها و آذری‌های منطقه و همچنین پیوستن تمام گرایشات سیاسی و از همه مهمتر استقبال مردمی، به فکر افتادم پویشی راه‌اندازی کنم و برای بهبود اوضاع تمام دریاچه‌ها، تالاب‌ها، رودخانه‌ها، منابع زیرزمینی آب و ریزگردها که ناشی از خشکی و بی‌آبی است تلاش کنم. از سویی افسران جوان جنگ نرم هم همین دغدغه را داشتند و به کمک آمدند برای ساخت و رونمایی یک سایت جامع آب که همه گرایشات بتوانند مطالبشان را در آن بنویسند، برای ساخت کانال پویش که همه بتوانند گزارش‌های تصویری و صوتی‌شان را منتشر کنند و …. نام پویش هم شد #من_صدای_آب_هستم تا نشان دهد آب بی‌صداست و برای احیا کردنش همه باید صدای آب باشیم، از هر قومیت، گرایش و تفکری که هستیم تا نشان دهیم اگر آب نباشد دیگر سرزمینی به نام ایران برای کنار هم زندگی کردن باقی نخواهد ماند.

ین جوانان مشتاقانه و بی‌ریا به این امر ملی و فراجناحی پیوستند و در نهایت برای رونمایی از لوگو و سایت و کانال خبری مراسمی تدارک دیده شد که در روز سی‌ام شهریور برگزار شد. الف از همه جناح‌ها، هنرمندان، مشتاقان و کمپین‌های مربوط به آب دعوت کردیم، از جمله #صدای_پای_آب که خوزستانی هستند. بعضی آمدند و بعضی پیام فرستادند و بعضی نیامدند، اما بچه‌های خوزستان آمدند. یکی‌شان که از قبل با هم آشنا بودیم قبل از شروع جلسه در برابر خانم بهاره کیان‌افشار، خانم پرستو صالحی، حجت‌الاسلام آقامیری و چند تن دیگر گفتند کمپین شما انحرافی‌ست و من درخواست کردم ما به اختلافات نپردازیم و اشتراکات را در نظر بگیریم! خودشان گفتند مثل پروژه‌های انتقال آب و سدسازی‌های بی‌رویه!. دست دادیم وچون حرف هر دو پویش بود، قبول کردیم. یعنی یا علی

ب جلسه آغاز شد. بلافاصله حدود سی نفر از همراهان ایشان درست در نقطه‌ی طلایی سالن نشستند وپلاکاردهای هم شکل چاپ شده‌ای را به رنگ قرمز و سفید بیرون آوردند و به صورت هماهنگ روی دست بالا بردند. روی پلاکاردها شعارهایی بود که متعلق به محفل آن‌ها بود و با ما هماهنگ نبودند! و با این عمل نظم جلسه را به هم ریختند. شبیه سازمان‌های مخالف خارج از کشور که در جلسات ایرانیان پلاکاردها را بلند می‌کنند تا رسانه‌ها را تحت تأثیر قرار دهند. من از آن‌ها خواهش کردم بنشینند تا پشت سری‌ها هم بتوانند صحنه را ببینند همانطور که قبل تر هم از عکاس‌ها خواهش کردم جلو را شلوغ نکنند تا مزاحم دید دیگران نباشند. پس از کمی اعتراض نشستند. اما پلاکاردها همچنان بالا بود. این اولین تخلف آن‌ها بود که بدون هماهنگی با ما که صاحب مجلس بودیم شعارهای خودشان را به جمع تحمیل کردند.

ج پس از صحبت‌های خانم کیان‌افشار و من، از دکتر کاوه مدنی خواهش کردم روی صحنه بیایند و پنل را مدیریت کنند. پنل متشکل بود از حجت‌الاسلام آقامیری (خطیب و مبتکر نذر آب )، سرکار خانم عشرت شایق (نماینده سابق مجلس و فعال محیط زیست در آذربایجان)، دبیر کمپین و من. آقای دکتر مدنی از من خواستند اگر ممکن است از میان خوزستانی‌ها مهندس خدابخشی، معاون سازمان آب و برق استان خوزستان را به عنوان نماینده‌ی #صدای پای آب و خوزستانی‌ها هم دعوت کنیم تا در پنل حضور داشته باشند. من هم با روی باز قبول کردم و ایشان در میان تأیید و کف و دست زدن‌های خوزستانی‌ها روی صحنه آمدند و به ما پیوستند.

قای مدنی اعلام کردند از اعضای پنل سؤالاتی خواهند کرد و در پایان اگر کسی از مدعیون سؤالی دارد بنویسد و کاغذ را به ایشان بدهد. در طول صحبت‌ها، تعدادی کاغذ پرسش به دست دکتر مدنی رسید. ایشان گفتند تعداد سؤالات زیاد است و بخشی شرح ماجراهایی است که سؤال نیست. بخشی هم پرسش‌هایی‌ است که باید مسئولین دولتی پاسخ بدهند نه اعضای یک کمپین غیر دولتی و فقط سؤالات از اعضای پنل را می‌خوانم، که ناگهان کسی با صدای بلند از آن گروه خوزستانی خواست که همه سؤال‌ها را بخوانند و دکتر مدنی را متهم به سانسور کرد!. دکتر مدنی توضیحاتی به ایشان داد ولی صدای اعتراض بلندتر شد و پرتعدادتر! و همه از همان گروه حدوداً سی نفره! من خواهش کردم که همه نظم جلسه را رعایت کنند. صداها بلند تر شد! گفتم شما مهمان ما هستید و لازم است قوانین ما را رعایت کنید و خانمی که با جیغ‌های مکرر مظلوم‌نمایی می‌کرد داد می‌زد حق خوزستانی‌ها نادیده گرفته شده.

و سپس همان آقای مذکور با صدای بلندتر ، که دیگر فریاد بود! با آن خانم همراه شد و حق‌طلبی می‌کردند و می‌خواستند که حتماً سؤال‌های آن‌ها مطرح شود. باز هم نظم جلسه بهم ریخت! و من بعد از نادیده گرفتن خواهش‌هایم در میان حرف‌های ایشان پرسیدم و تکرار کردم حرف نزنید! حرف نزنید! حرررف نزززنید! و خوشبختانه فضا کمی آرام شد. و ما بالاخره توانستیم جلسه را به پایان ببریم. در همانجا روی صحنه یاد خدا بیامرز زهرا خانم افتادم که هم سن و سال‌های من او را به خاطر دارند، خانمی بود که روزهای اول انقلاب چادرش را به کمرش می‌بست و هر گردهم‌آیی مخالف را بهم می‌ریخت و گاهی می‌شد که به او یادآوری می‌کردند گردهم‌آیی خودی‌ست!. و سال‌های بعد سخنرانی‌ها و گردهم‌آیی‌های زیادی بهم ریخته شد!…… حتی رسید به جلسات بنیان‌گذاران انقلاب و فرزندان ایشان، مدیران و نمایندگان مردم ریاست مجلس!.

برخی حق خود می‌دانند که هر وقت و هر کجا و با هر وسیله‌ای حرف‌شان را تحمیل کنند. من به نظرات آن‌ها احترام می‌گذارم تا جایی که آن‌ها هم به نظرات من احترام بگذارند. «من صدای آب هستم» با هیچ قدرتی همکاری نمی‌کند!. قدرت‌ها باید پاسخگو باشند. در مورد تمام سدها…پروژه‌های انتقال آب،… دریاچه‌ها،تالاب‌ها. و منابع زیرزمینی آب. من صدای آب هستم به شکلی قانونی مطالبه‌گر و پرسشگر است. احترام اجتماعی، یعنی رعایت قانون!. اگر بتوانیم روزی در چهارچوب قانون حرف بزنیم، عمل کنیم، رانندگی کنیم، کار کنیم، بنویسیم، بخوانیم، حق‌طلبی کنیم و … آینده‌مان روشن خواهد بود و در طی این سال‌ها خوشحالم که شاهدیم روز به روز گفتمان قانون مردمی‌تر می‌شود. و در آخر اعتراف می‌کنم آن‌ها توانستند مرا عصبانی کنند! و من به خاطر عصبانیتم از تمام حاضرین در سالن پوزش می‌خواهم.».

بچه ها فکر کنم کافیه دیگه.بکشید بیرون از تو خوبی بابا.تمام دلخوشی و تفریح و زندگیش همین صفحه هستش فقط اینجاس که میتونه ..ی روشنفکری بده و تو خیال خودش مثل یک ازاد اندیش بنویسه.اذیتش نکنین نذارید دنیای کوچولوش خراب بشه.اصلا همه بدن فقط تو خوبی بابا خوبه.

بچه ها فکر کنم کافیه دیگه.بکشید بیرون از تو خوبی بابا.تمام دلخوشی و تفریح و زندگیش همین صفحه هستش فقط اینجاس که میتونه ..ی روشنفکری بده و تو خیال خودش مثل یک ازاد اندیش بنویسه.اذیتش نکنین نذارید دنیای کوچولوش خراب بشه.اصلا همه بدن فقط تو خوبی بابا خوبه.

برخی حق خود می‌دانند که هر وقت و هر کجا و با هر وسیله‌ای حرف‌شان را تحمیل کنند. من به نظرات آن‌ها احترام می‌گذارم تا جایی که آن‌ها هم به نظرات من احترام بگذارند. «من صدای آب هستم» با هیچ قدرتی همکاری نمی‌کند!. قدرت‌ها باید پاسخگو باشند. در مورد تمام سدها…پروژه‌های انتقال آب،… دریاچه‌ها،تالاب‌ها. و منابع زیرزمینی آب. من صدای آب هستم به شکلی قانونی مطالبه‌گر و پرسشگر است. احترام اجتماعی، یعنی رعایت قانون!. اگر بتوانیم روزی در چهارچوب قانون حرف بزنیم، عمل کنیم، رانندگی کنیم، کار کنیم، بنویسیم، بخوانیم، حق‌طلبی کنیم و … آینده‌مان روشن خواهد بود و در طی این سال‌ها خوشحالم که شاهدیم روز به روز گفتمان قانون مردمی‌تر می‌شود. و در آخر اعتراف می‌کنم آن‌ها توانستند مرا عصبانی کنند! و من به خاطر عصبانیتم از تمام حاضرین در سالن پوزش می‌خواهم.».

و سپس همان آقای مذکور با صدای بلندتر ، که دیگر فریاد بود! با آن خانم همراه شد و حق‌طلبی می‌کردند و می‌خواستند که حتماً سؤال‌های آن‌ها مطرح شود. باز هم نظم جلسه بهم ریخت! و من بعد از نادیده گرفتن خواهش‌هایم در میان حرف‌های ایشان پرسیدم و تکرار کردم حرف نزنید! حرف نزنید! حرررف نزززنید! و خوشبختانه فضا کمی آرام شد. و ما بالاخره توانستیم جلسه را به پایان ببریم. در همانجا روی صحنه یاد خدا بیامرز زهرا خانم افتادم که هم سن و سال‌های من او را به خاطر دارند، خانمی بود که روزهای اول انقلاب چادرش را به کمرش می‌بست و هر گردهم‌آیی مخالف را بهم می‌ریخت و گاهی می‌شد که به او یادآوری می‌کردند گردهم‌آیی خودی‌ست!. و سال‌های بعد سخنرانی‌ها و گردهم‌آیی‌های زیادی بهم ریخته شد!…… حتی رسید به جلسات بنیان‌گذاران انقلاب و فرزندان ایشان، مدیران و نمایندگان مردم ریاست مجلس!.

قای مدنی اعلام کردند از اعضای پنل سؤالاتی خواهند کرد و در پایان اگر کسی از مدعیون سؤالی دارد بنویسد و کاغذ را به ایشان بدهد. در طول صحبت‌ها، تعدادی کاغذ پرسش به دست دکتر مدنی رسید. ایشان گفتند تعداد سؤالات زیاد است و بخشی شرح ماجراهایی است که سؤال نیست. بخشی هم پرسش‌هایی‌ است که باید مسئولین دولتی پاسخ بدهند نه اعضای یک کمپین غیر دولتی و فقط سؤالات از اعضای پنل را می‌خوانم، که ناگهان کسی با صدای بلند از آن گروه خوزستانی خواست که همه سؤال‌ها را بخوانند و دکتر مدنی را متهم به سانسور کرد!. دکتر مدنی توضیحاتی به ایشان داد ولی صدای اعتراض بلندتر شد و پرتعدادتر! و همه از همان گروه حدوداً سی نفره! من خواهش کردم که همه نظم جلسه را رعایت کنند. صداها بلند تر شد! گفتم شما مهمان ما هستید و لازم است قوانین ما را رعایت کنید و خانمی که با جیغ‌های مکرر مظلوم‌نمایی می‌کرد داد می‌زد حق خوزستانی‌ها نادیده گرفته شده.

ج پس از صحبت‌های خانم کیان‌افشار و من، از دکتر کاوه مدنی خواهش کردم روی صحنه بیایند و پنل را مدیریت کنند. پنل متشکل بود از حجت‌الاسلام آقامیری (خطیب و مبتکر نذر آب )، سرکار خانم عشرت شایق (نماینده سابق مجلس و فعال محیط زیست در آذربایجان)، دبیر کمپین و من. آقای دکتر مدنی از من خواستند اگر ممکن است از میان خوزستانی‌ها مهندس خدابخشی، معاون سازمان آب و برق استان خوزستان را به عنوان نماینده‌ی #صدای پای آب و خوزستانی‌ها هم دعوت کنیم تا در پنل حضور داشته باشند. من هم با روی باز قبول کردم و ایشان در میان تأیید و کف و دست زدن‌های خوزستانی‌ها روی صحنه آمدند و به ما پیوستند.

ب جلسه آغاز شد. بلافاصله حدود سی نفر از همراهان ایشان درست در نقطه‌ی طلایی سالن نشستند وپلاکاردهای هم شکل چاپ شده‌ای را به رنگ قرمز و سفید بیرون آوردند و به صورت هماهنگ روی دست بالا بردند. روی پلاکاردها شعارهایی بود که متعلق به محفل آن‌ها بود و با ما هماهنگ نبودند! و با این عمل نظم جلسه را به هم ریختند. شبیه سازمان‌های مخالف خارج از کشور که در جلسات ایرانیان پلاکاردها را بلند می‌کنند تا رسانه‌ها را تحت تأثیر قرار دهند. من از آن‌ها خواهش کردم بنشینند تا پشت سری‌ها هم بتوانند صحنه را ببینند همانطور که قبل تر هم از عکاس‌ها خواهش کردم جلو را شلوغ نکنند تا مزاحم دید دیگران نباشند. پس از کمی اعتراض نشستند. اما پلاکاردها همچنان بالا بود. این اولین تخلف آن‌ها بود که بدون هماهنگی با ما که صاحب مجلس بودیم شعارهای خودشان را به جمع تحمیل کردند.

ین جوانان مشتاقانه و بی‌ریا به این امر ملی و فراجناحی پیوستند و در نهایت برای رونمایی از لوگو و سایت و کانال خبری مراسمی تدارک دیده شد که در روز سی‌ام شهریور برگزار شد. الف از همه جناح‌ها، هنرمندان، مشتاقان و کمپین‌های مربوط به آب دعوت کردیم، از جمله #صدای_پای_آب که خوزستانی هستند. بعضی آمدند و بعضی پیام فرستادند و بعضی نیامدند، اما بچه‌های خوزستان آمدند. یکی‌شان که از قبل با هم آشنا بودیم قبل از شروع جلسه در برابر خانم بهاره کیان‌افشار، خانم پرستو صالحی، حجت‌الاسلام آقامیری و چند تن دیگر گفتند کمپین شما انحرافی‌ست و من درخواست کردم ما به اختلافات نپردازیم و اشتراکات را در نظر بگیریم! خودشان گفتند مثل پروژه‌های انتقال آب و سدسازی‌های بی‌رویه!. دست دادیم وچون حرف هر دو پویش بود، قبول کردیم. یعنی یا علی

و من خداوند را شاکرم که به آن‌ها میدان دادم تا تسویه‌حساب‌های کهنه و تازه را بیرون بریزند و کمی سبک شوند. ۳ اما اصل ماجرا:. بعد از ماجرای دریاچه ارومیه و همیاری بی‌ریای کُردها و آذری‌های منطقه و همچنین پیوستن تمام گرایشات سیاسی و از همه مهمتر استقبال مردمی، به فکر افتادم پویشی راه‌اندازی کنم و برای بهبود اوضاع تمام دریاچه‌ها، تالاب‌ها، رودخانه‌ها، منابع زیرزمینی آب و ریزگردها که ناشی از خشکی و بی‌آبی است تلاش کنم. از سویی افسران جوان جنگ نرم هم همین دغدغه را داشتند و به کمک آمدند برای ساخت و رونمایی یک سایت جامع آب که همه گرایشات بتوانند مطالبشان را در آن بنویسند، برای ساخت کانال پویش که همه بتوانند گزارش‌های تصویری و صوتی‌شان را منتشر کنند و …. نام پویش هم شد #من_صدای_آب_هستم تا نشان دهد آب بی‌صداست و برای احیا کردنش همه باید صدای آب باشیم، از هر قومیت، گرایش و تفکری که هستیم تا نشان دهیم اگر آب نباشد دیگر سرزمینی به نام ایران برای کنار هم زندگی کردن باقی نخواهد ماند.

همین اول بگویم که هرگز جمله‌ی «دهانت را ببند» را نگفتم و نخواهم گفت و در ویدیویی هم که مدعیان این جمله منتشر کردند چنین جمله‌ای وجود ندارد. خب، همین اول از آن‌ها انتظار دارم از نشر این جمله و تهییج قوم قهرمان بختیاری به خاطر این جمله در فضای مجازی عذرخواهی کنند، چون عکس مدعی را با لباس بختیاری منتشر کردند. ۲٫ در این میان گروهی هم برای تسویه‌حساب‌های شخصی کهنه به میدان آمدند و با سوار شدن بر موج این تهییج دست به قلم بردند. آب و عصبانیت مرا بهانه کردند برای اینکه بگویند من بازیگر خوبی نیستم و تکنیک در بازیگری فلان است و بهمان! حتی استانیسلافسکی را هم قاطی ماجرا کردند!. آب بهانه شد تا بنویسند در جوانی چه گرایشاتی داشتم و پرونده‌سازی را آغاز کنند. آن هم با اطلاعات غلط! اکثراً هم با این جمله‌ی مشهور آغاز کردند که نمی‌خواستند چیزی بنویسند ولی وظیفه‌ی اجتماعی وادارشان کرده! و عده‌ای هم که کاملاً گرایشات‌شان در مورد آب معلوم است به من و دوستانم نصیحت کردند که چه کنیم و چه نکنیم!.

ین بازیگر در متن خود نوشته است:. «از زمانی که فعالیت‌هایم را برای دریاچه ارومیه آغاز کردم و در کنار مردم مهربان و سخت‌کوش آذربایجان و کردستان قرار گرفتم، به من می‌گفتند در مسئله آب دخالت نکن، ممکن است با قدرت‌های بزرگی درگیر شوی. آب را رها کن و به نان بچسب! گفتم وقتی آب نباشد نانی هم در کار نیست. مدتی است در مورد من و آب مطالب و ویدیوهایی منتشر می‌شود که به کسانی توهین کردم!. ۱٫ من صبر کردم فضا آرام بشود و آب‌ها از آسیاب بیفتد و آرامش نسبی برقرار شود تا بنویسم ماجرای «دهانت را ببند» و «حرف نزن» چه بوده.

امان از دست عجول بودن بعضی ها برای قضاوت کردن . پنجشنبه ۳۰ شهریورماه، همایش معرفی و رونمایی پویش «من صدای آب هستم» در سالن همایش‌های شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران برگزار شد، اما پس از آن، تصاویری از این مراسم درباره کیانیان پخش شد که او را عصبانی و بحث او را با یکی دو نفر از حاضران در مراسم نشان ‌می‌داد. پخش این تصاویر که بازتاب‌ زیادی هم داشت، در چند روز گذشته با سکوت رضا کیانیان همراه بود، اما او با انتشار یادداشتی که اختصاصا در اختیار ایسنا قرار داده، ماجرای آنچه رخ داده را شرح داده است

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اینکه ما درباره سنت سوال میکنیم نه به این دلیله که بخواهیم فضولی کنیم به این دلیله که ببینیم ایا درک شعورت به اندازه ای است که آزادی بیان را درک کنی یا نه چون آزادی بیان خودش نیاز مند یک شعور وفهم است اگر اون فهم و شعور نباشه افرادبی ظرفیت میرن تو جاده خاکی و بی نظمی درست میکنند همان کاری را که تو کردی در ضمن کامنتهای از تو بوده که گلایه کردی چرا دوستان منفی دادن به کامنتت و به برخی از دوستان گفتی خودشان به خودشان مثبت میدن این ها نشانه بچه بودن یک فرداست اگر حافظه کوتاه مدت تو زود ازبین میره میخوای کامنتت را اینحا بیزارم تا همه بدونم و بخونم که چهطور برای منفی و مثبت به گریه می افتادی وقتی ما سنت را سوال کردیم سن خودت را سوال نکردیم سن عقلیت را سوال کردیم

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. حالا خداییش با تمام این حرفا ، شب چی میخوری؟! :))

[::مسافر مهتاب - زوریخ، سوییس: من زیاد با خدا سر وکار ندارم. شم داری؟ ادامه بده. کرکره خدا رو خیلی وقته بستم تا چرت نزنم. شما هم اهل چرت نیستی؟! دمت گرم. لا لایی خدا حال میده. اهل جمشید رو هم که میشناسی. میدونستی دری وری در زبان فارسی خیلی کار ساده ائیه؟! حالا بدون. آفرین.

از ان موقع که در بعضی از سایتها عکس رضا گیانی را کنار عکس الپاچینو گذاشتن و ایشان را شبیه ان دانستن اقا جو گیر شده

اسب جان، در ویدئوی الاغ جرقه ما میتوانیم بیشتر به مسائل گیشنیزو فرنی و امور داخله بپردازیم. برو خودتو عوض بابا. اینهمه یلر و سلر ترم راه بجایی نمیبره. میبره؟! احسنت بر همه شازده های مهربان و خوب.

یکی از محسنات بیهمتای ما ایرانیان قصاص قبل از جنایت هست.علاقه عجیبی داریم که سریعا قساوت و نتیجه گیری کنیم

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی ازار دادن کار راحتیه نیش زدن کار راحتیه زخم طعنه زدن راحته خیلی وقتا عقل رو باید ندید گرفت اصلن وقتی عقل و سواد باهم باشن خطرناک میشه باید کامنت دلی نوشت اسون نیست ولی شدنیه باور کن نظر موافق و مخالف برام یکیه وقتی پای عشق میون بیاد مخالف روهم میشه موافق کرد

نجیبزادگان شوت و ارجمند. بستنی نیکفر در سراه لشکر در خدمت شماست. برید خودتونو عوض کنید دوزاریا. این حرفهای تخصصی به سایزتون نمیخوره. میخوره؟! اسب آتش گیشنیزو فرنی چزوره؟! برو بابا دیکته یاد بگیر سبزوار. عالمی در سر شماست.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. از دبیرکل سازمان ملل هم بالاتری عمو جون کی بهت گفته بالا چشمت ابروئه؟من که هنوز اول راهم و دارم تاتی تاتی میکنم و دودوتا چهارتای ادم بزرگای عاقل رو بلد نیستم و نمیدونم کی اینو ( کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید)بهتر میتونه تفسیر کنه

آقایان. بزرگواران فهیمی که با الفبای دموکراسی و آزادی بیان آشنا و چه بسا استاد آن هستید، اینجا مطلبی منتشر میشود و همانطور که در اساسنامه سایت نیز نوشته شده شما نظرو نگاهتان را در چهارچوب آن مطلب مینویسید. همین. اینکه من نظر و نگاهی بنویسم و شما بیائید از من بپرسید چند سالمه، کجا زندگی میکنم، ملیتم چیه، اسمم چیه، سواد دارم، بیسوادم، شب چی میخورم یا از کجا وازلین میخرم چه قسمتی از دموکراسی و آزادی بیانه که ما جا انداختیم و نخوندیم؟! در کجا به چنین فضولیهایی لقب آزادی بیان، دموکراسی و خصلت فرهنگی داده اند؟! در کجا؟! آقا شما کامنت مینویسی بنده هم همینکار رو میکنم. کجا بنده شخصی را مخاطب قرار داده که ای آقا! این چیه نوشتی؟!!! کجا؟! بابا جان، شما اگر رفتار دموکرات بلد بودید و الفبای آ زادی را میشناختید که الان وضع ایران این نبود. بود؟! بار دیگر با کمال احترام و تواضع: کامنتتان را بنویسید و رد شوید. درکش سخت است؟!! سعی کنید اسان شود!!! عجب!

این تو خوبی بابا شده عین این پاسبونای خیابون جمشید که پاچه ی همه رو میگرفتن و ارزو داشتن یکی بهشون بگه سرکار استوار. خیلی حالش خرابه. معلوم هم هست خیلی وقته که هیچکی ادم حسابش نمیکنه که اینقدر منم منم میکنه. خدا مشکلاتشو حل کنه انشالله.

[::sunny_day - نیویورک ، ایالات متحده امریکا: باز کار ما در اینجا توضیح البدیهیات شده. پدر جان من ۴۶ سالمه. خوب شد؟! حساسیت روی کلمنتها یعنی چی؟! کجا بنده روی یک کامنتی که آدرسش رو به من نیست حساسیت نشون دادم؟! الان در همین کامنت شما کدوم ما حساسیت نشون دادیم؟! منفی و مثبت به یک نگاه چه اثری در یک نگاه داره؟! این بازی نه کار منه و نه اهمیت میدم. شما در کامنتی مینویسی: اسمون آبیه. حالا من و سیصد نفر به کامنت شما منفی یا مثبت بدم معنیش میشه چی؟! اینجا شما مگه رفتار رضا کیانیان رو نمیبینی؟! این رفتار اگر دیکتاتور منش نیست چیه؟! کی در مخالفت با کامنت من کامنت گذاشته و من بهش گفتم دیکتانور؟! کی؟! بابا بیخیال. بقول فرانسویها بزارید به گربه بگیم گربه. اینهمه مشمک هوا نکنید. نظر شما در مورد سن عقلی من تخصصیه. دمت گرم که با دو تا کامنت به سن عقلی مردم پی میبری. ملت هپروتی.

تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک. ببین نارسیست تازه بدوران رسیده، من با شخص تو مشکلی ندارم چون آدم روانی خود متشکر رو روانپزشک باید مداوا کنه نه من کارگزار معمولی ،افکار سیاسی یا اجتماعی خامت هم کلیشه ای هست و معمولا با چوب بهم نمیزنن که بوش دربیاد ، من فقط با اون ادعا و تکبرت مشکل دارم که هر جا میرسی میخوای بقیه رو از موضع بالا نصیحت و بدون هیچ ارائه طریق عملی و کاربردی از خودت صوت روشنفکری در میکنی،قبل از من هم دیگران بهت گفته بودن ولی دیدم ادامه دادی و آلودگی صوتی -بصری ایجاد کردی پس اگه این نگرشت به جمع رو نخوای تعدیل کنی بدون بازم یه جا عمیق میکارمت ولی اگه بخوای مثل بچه آدم نظر خودتو بدی و بری من دیگه کی باشم بخوام حرفی بزنم.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اگه هم قرار به سواد و دانش باشه از تو باسوادتر هم اینجا میومدن و هنوز هم شاید باشن ولی شرط اول دانایی وخرد اندیشه است و محصول اندیشه سکوته فکر نکنم سخت باشه فهمیدنش توکه ترسهاتو حل کردی بیا مشکلات کشورو هم حل کن چرا رفتی اونجا؟

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی کسی نگفته چیزی ننویس طرز نگاهت و رفتارت از بالا به پایینه انگاری دبیرکل سازمان ملل هستی که داره واسه بقیه که بیسوادن حرف می زنه وخودش تموم ترسهاشو به قول خودت حل کرده

ملت دیکتاتور مرامه. دیکتاتوری در خونشه. در رفتارشه. در کامنتشه. عادت کرده. چند صد ساله به این رفتار خو گرفته. صادق هدایت در کتاب حاج آقا میگه: وقتی قاضی و وزیر و وکیل و پاسبون دزده دیگه چه توقعی از بقال و قصاب سرکوچه و احمد و اصغر گنده باف دارید؟ رفتار رضا کیانیان هنرمند رو اینجا میبینید؟ دیدید چند بار گفت حرف نزن؟! کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید. نه؟! برید روی خودتون کار کنید. تا وقتی که رفتارتون اینجوریه، آزادی ایران توهم پشمکی بیشتر نیست. چون یه مملکت یعنی آدمهاش. نه؟! عجب!

ملت دیکتاتور مرامه. دیکتاتوری در خونشه. در رفتارشه. در کامنتشه. عادت کرده. چند صد ساله به این رفتار خو گرفته. صادق هدایت در کتاب حاج آقا میگه: وقتی قاضی و وزیر و وکیل و پاسبون دزده دیگه چه توقعی از بقال و قصاب سرکوچه و احمد و اصغر گنده باف دارید؟ رفتار رضا کیانیان هنرمند رو اینجا میبینید؟ دیدید چند بار گفت حرف نزن؟! کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید. نه؟! برید روی خودتون کار کنید. تا وقتی که رفتارتون اینجوریه، آزادی ایران توهم پشمکی بیشتر نیست. چون یه مملکت یعنی آدمهاش. نه؟! عجب!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی کسی نگفته چیزی ننویس طرز نگاهت و رفتارت از بالا به پایینه انگاری دبیرکل سازمان ملل هستی که داره واسه بقیه که بیسوادن حرف می زنه وخودش تموم ترسهاشو به قول خودت حل کرده

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اگه هم قرار به سواد و دانش باشه از تو باسوادتر هم اینجا میومدن و هنوز هم شاید باشن ولی شرط اول دانایی وخرد اندیشه است و محصول اندیشه سکوته فکر نکنم سخت باشه فهمیدنش توکه ترسهاتو حل کردی بیا مشکلات کشورو هم حل کن چرا رفتی اونجا؟

تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک. ببین نارسیست تازه بدوران رسیده، من با شخص تو مشکلی ندارم چون آدم روانی خود متشکر رو روانپزشک باید مداوا کنه نه من کارگزار معمولی ،افکار سیاسی یا اجتماعی خامت هم کلیشه ای هست و معمولا با چوب بهم نمیزنن که بوش دربیاد ، من فقط با اون ادعا و تکبرت مشکل دارم که هر جا میرسی میخوای بقیه رو از موضع بالا نصیحت و بدون هیچ ارائه طریق عملی و کاربردی از خودت صوت روشنفکری در میکنی،قبل از من هم دیگران بهت گفته بودن ولی دیدم ادامه دادی و آلودگی صوتی -بصری ایجاد کردی پس اگه این نگرشت به جمع رو نخوای تعدیل کنی بدون بازم یه جا عمیق میکارمت ولی اگه بخوای مثل بچه آدم نظر خودتو بدی و بری من دیگه کی باشم بخوام حرفی بزنم.

[::sunny_day - نیویورک ، ایالات متحده امریکا: باز کار ما در اینجا توضیح البدیهیات شده. پدر جان من ۴۶ سالمه. خوب شد؟! حساسیت روی کلمنتها یعنی چی؟! کجا بنده روی یک کامنتی که آدرسش رو به من نیست حساسیت نشون دادم؟! الان در همین کامنت شما کدوم ما حساسیت نشون دادیم؟! منفی و مثبت به یک نگاه چه اثری در یک نگاه داره؟! این بازی نه کار منه و نه اهمیت میدم. شما در کامنتی مینویسی: اسمون آبیه. حالا من و سیصد نفر به کامنت شما منفی یا مثبت بدم معنیش میشه چی؟! اینجا شما مگه رفتار رضا کیانیان رو نمیبینی؟! این رفتار اگر دیکتاتور منش نیست چیه؟! کی در مخالفت با کامنت من کامنت گذاشته و من بهش گفتم دیکتانور؟! کی؟! بابا بیخیال. بقول فرانسویها بزارید به گربه بگیم گربه. اینهمه مشمک هوا نکنید. نظر شما در مورد سن عقلی من تخصصیه. دمت گرم که با دو تا کامنت به سن عقلی مردم پی میبری. ملت هپروتی.

این تو خوبی بابا شده عین این پاسبونای خیابون جمشید که پاچه ی همه رو میگرفتن و ارزو داشتن یکی بهشون بگه سرکار استوار. خیلی حالش خرابه. معلوم هم هست خیلی وقته که هیچکی ادم حسابش نمیکنه که اینقدر منم منم میکنه. خدا مشکلاتشو حل کنه انشالله.

آقایان. بزرگواران فهیمی که با الفبای دموکراسی و آزادی بیان آشنا و چه بسا استاد آن هستید، اینجا مطلبی منتشر میشود و همانطور که در اساسنامه سایت نیز نوشته شده شما نظرو نگاهتان را در چهارچوب آن مطلب مینویسید. همین. اینکه من نظر و نگاهی بنویسم و شما بیائید از من بپرسید چند سالمه، کجا زندگی میکنم، ملیتم چیه، اسمم چیه، سواد دارم، بیسوادم، شب چی میخورم یا از کجا وازلین میخرم چه قسمتی از دموکراسی و آزادی بیانه که ما جا انداختیم و نخوندیم؟! در کجا به چنین فضولیهایی لقب آزادی بیان، دموکراسی و خصلت فرهنگی داده اند؟! در کجا؟! آقا شما کامنت مینویسی بنده هم همینکار رو میکنم. کجا بنده شخصی را مخاطب قرار داده که ای آقا! این چیه نوشتی؟!!! کجا؟! بابا جان، شما اگر رفتار دموکرات بلد بودید و الفبای آ زادی را میشناختید که الان وضع ایران این نبود. بود؟! بار دیگر با کمال احترام و تواضع: کامنتتان را بنویسید و رد شوید. درکش سخت است؟!! سعی کنید اسان شود!!! عجب!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. از دبیرکل سازمان ملل هم بالاتری عمو جون کی بهت گفته بالا چشمت ابروئه؟من که هنوز اول راهم و دارم تاتی تاتی میکنم و دودوتا چهارتای ادم بزرگای عاقل رو بلد نیستم و نمیدونم کی اینو ( کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید)بهتر میتونه تفسیر کنه

نجیبزادگان شوت و ارجمند. بستنی نیکفر در سراه لشکر در خدمت شماست. برید خودتونو عوض کنید دوزاریا. این حرفهای تخصصی به سایزتون نمیخوره. میخوره؟! اسب آتش گیشنیزو فرنی چزوره؟! برو بابا دیکته یاد بگیر سبزوار. عالمی در سر شماست.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی ازار دادن کار راحتیه نیش زدن کار راحتیه زخم طعنه زدن راحته خیلی وقتا عقل رو باید ندید گرفت اصلن وقتی عقل و سواد باهم باشن خطرناک میشه باید کامنت دلی نوشت اسون نیست ولی شدنیه باور کن نظر موافق و مخالف برام یکیه وقتی پای عشق میون بیاد مخالف روهم میشه موافق کرد

یکی از محسنات بیهمتای ما ایرانیان قصاص قبل از جنایت هست.علاقه عجیبی داریم که سریعا قساوت و نتیجه گیری کنیم

اسب جان، در ویدئوی الاغ جرقه ما میتوانیم بیشتر به مسائل گیشنیزو فرنی و امور داخله بپردازیم. برو خودتو عوض بابا. اینهمه یلر و سلر ترم راه بجایی نمیبره. میبره؟! احسنت بر همه شازده های مهربان و خوب.

از ان موقع که در بعضی از سایتها عکس رضا گیانی را کنار عکس الپاچینو گذاشتن و ایشان را شبیه ان دانستن اقا جو گیر شده

[::مسافر مهتاب - زوریخ، سوییس: من زیاد با خدا سر وکار ندارم. شم داری؟ ادامه بده. کرکره خدا رو خیلی وقته بستم تا چرت نزنم. شما هم اهل چرت نیستی؟! دمت گرم. لا لایی خدا حال میده. اهل جمشید رو هم که میشناسی. میدونستی دری وری در زبان فارسی خیلی کار ساده ائیه؟! حالا بدون. آفرین.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. حالا خداییش با تمام این حرفا ، شب چی میخوری؟! :))

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اینکه ما درباره سنت سوال میکنیم نه به این دلیله که بخواهیم فضولی کنیم به این دلیله که ببینیم ایا درک شعورت به اندازه ای است که آزادی بیان را درک کنی یا نه چون آزادی بیان خودش نیاز مند یک شعور وفهم است اگر اون فهم و شعور نباشه افرادبی ظرفیت میرن تو جاده خاکی و بی نظمی درست میکنند همان کاری را که تو کردی در ضمن کامنتهای از تو بوده که گلایه کردی چرا دوستان منفی دادن به کامنتت و به برخی از دوستان گفتی خودشان به خودشان مثبت میدن این ها نشانه بچه بودن یک فرداست اگر حافظه کوتاه مدت تو زود ازبین میره میخوای کامنتت را اینحا بیزارم تا همه بدونم و بخونم که چهطور برای منفی و مثبت به گریه می افتادی وقتی ما سنت را سوال کردیم سن خودت را سوال نکردیم سن عقلیت را سوال کردیم

امان از دست عجول بودن بعضی ها برای قضاوت کردن . پنجشنبه ۳۰ شهریورماه، همایش معرفی و رونمایی پویش «من صدای آب هستم» در سالن همایش‌های شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران برگزار شد، اما پس از آن، تصاویری از این مراسم درباره کیانیان پخش شد که او را عصبانی و بحث او را با یکی دو نفر از حاضران در مراسم نشان ‌می‌داد. پخش این تصاویر که بازتاب‌ زیادی هم داشت، در چند روز گذشته با سکوت رضا کیانیان همراه بود، اما او با انتشار یادداشتی که اختصاصا در اختیار ایسنا قرار داده، ماجرای آنچه رخ داده را شرح داده است

ین بازیگر در متن خود نوشته است:. «از زمانی که فعالیت‌هایم را برای دریاچه ارومیه آغاز کردم و در کنار مردم مهربان و سخت‌کوش آذربایجان و کردستان قرار گرفتم، به من می‌گفتند در مسئله آب دخالت نکن، ممکن است با قدرت‌های بزرگی درگیر شوی. آب را رها کن و به نان بچسب! گفتم وقتی آب نباشد نانی هم در کار نیست. مدتی است در مورد من و آب مطالب و ویدیوهایی منتشر می‌شود که به کسانی توهین کردم!. ۱٫ من صبر کردم فضا آرام بشود و آب‌ها از آسیاب بیفتد و آرامش نسبی برقرار شود تا بنویسم ماجرای «دهانت را ببند» و «حرف نزن» چه بوده.

همین اول بگویم که هرگز جمله‌ی «دهانت را ببند» را نگفتم و نخواهم گفت و در ویدیویی هم که مدعیان این جمله منتشر کردند چنین جمله‌ای وجود ندارد. خب، همین اول از آن‌ها انتظار دارم از نشر این جمله و تهییج قوم قهرمان بختیاری به خاطر این جمله در فضای مجازی عذرخواهی کنند، چون عکس مدعی را با لباس بختیاری منتشر کردند. ۲٫ در این میان گروهی هم برای تسویه‌حساب‌های شخصی کهنه به میدان آمدند و با سوار شدن بر موج این تهییج دست به قلم بردند. آب و عصبانیت مرا بهانه کردند برای اینکه بگویند من بازیگر خوبی نیستم و تکنیک در بازیگری فلان است و بهمان! حتی استانیسلافسکی را هم قاطی ماجرا کردند!. آب بهانه شد تا بنویسند در جوانی چه گرایشاتی داشتم و پرونده‌سازی را آغاز کنند. آن هم با اطلاعات غلط! اکثراً هم با این جمله‌ی مشهور آغاز کردند که نمی‌خواستند چیزی بنویسند ولی وظیفه‌ی اجتماعی وادارشان کرده! و عده‌ای هم که کاملاً گرایشات‌شان در مورد آب معلوم است به من و دوستانم نصیحت کردند که چه کنیم و چه نکنیم!.

و من خداوند را شاکرم که به آن‌ها میدان دادم تا تسویه‌حساب‌های کهنه و تازه را بیرون بریزند و کمی سبک شوند. ۳ اما اصل ماجرا:. بعد از ماجرای دریاچه ارومیه و همیاری بی‌ریای کُردها و آذری‌های منطقه و همچنین پیوستن تمام گرایشات سیاسی و از همه مهمتر استقبال مردمی، به فکر افتادم پویشی راه‌اندازی کنم و برای بهبود اوضاع تمام دریاچه‌ها، تالاب‌ها، رودخانه‌ها، منابع زیرزمینی آب و ریزگردها که ناشی از خشکی و بی‌آبی است تلاش کنم. از سویی افسران جوان جنگ نرم هم همین دغدغه را داشتند و به کمک آمدند برای ساخت و رونمایی یک سایت جامع آب که همه گرایشات بتوانند مطالبشان را در آن بنویسند، برای ساخت کانال پویش که همه بتوانند گزارش‌های تصویری و صوتی‌شان را منتشر کنند و …. نام پویش هم شد #من_صدای_آب_هستم تا نشان دهد آب بی‌صداست و برای احیا کردنش همه باید صدای آب باشیم، از هر قومیت، گرایش و تفکری که هستیم تا نشان دهیم اگر آب نباشد دیگر سرزمینی به نام ایران برای کنار هم زندگی کردن باقی نخواهد ماند.

ین جوانان مشتاقانه و بی‌ریا به این امر ملی و فراجناحی پیوستند و در نهایت برای رونمایی از لوگو و سایت و کانال خبری مراسمی تدارک دیده شد که در روز سی‌ام شهریور برگزار شد. الف از همه جناح‌ها، هنرمندان، مشتاقان و کمپین‌های مربوط به آب دعوت کردیم، از جمله #صدای_پای_آب که خوزستانی هستند. بعضی آمدند و بعضی پیام فرستادند و بعضی نیامدند، اما بچه‌های خوزستان آمدند. یکی‌شان که از قبل با هم آشنا بودیم قبل از شروع جلسه در برابر خانم بهاره کیان‌افشار، خانم پرستو صالحی، حجت‌الاسلام آقامیری و چند تن دیگر گفتند کمپین شما انحرافی‌ست و من درخواست کردم ما به اختلافات نپردازیم و اشتراکات را در نظر بگیریم! خودشان گفتند مثل پروژه‌های انتقال آب و سدسازی‌های بی‌رویه!. دست دادیم وچون حرف هر دو پویش بود، قبول کردیم. یعنی یا علی

ب جلسه آغاز شد. بلافاصله حدود سی نفر از همراهان ایشان درست در نقطه‌ی طلایی سالن نشستند وپلاکاردهای هم شکل چاپ شده‌ای را به رنگ قرمز و سفید بیرون آوردند و به صورت هماهنگ روی دست بالا بردند. روی پلاکاردها شعارهایی بود که متعلق به محفل آن‌ها بود و با ما هماهنگ نبودند! و با این عمل نظم جلسه را به هم ریختند. شبیه سازمان‌های مخالف خارج از کشور که در جلسات ایرانیان پلاکاردها را بلند می‌کنند تا رسانه‌ها را تحت تأثیر قرار دهند. من از آن‌ها خواهش کردم بنشینند تا پشت سری‌ها هم بتوانند صحنه را ببینند همانطور که قبل تر هم از عکاس‌ها خواهش کردم جلو را شلوغ نکنند تا مزاحم دید دیگران نباشند. پس از کمی اعتراض نشستند. اما پلاکاردها همچنان بالا بود. این اولین تخلف آن‌ها بود که بدون هماهنگی با ما که صاحب مجلس بودیم شعارهای خودشان را به جمع تحمیل کردند.

ج پس از صحبت‌های خانم کیان‌افشار و من، از دکتر کاوه مدنی خواهش کردم روی صحنه بیایند و پنل را مدیریت کنند. پنل متشکل بود از حجت‌الاسلام آقامیری (خطیب و مبتکر نذر آب )، سرکار خانم عشرت شایق (نماینده سابق مجلس و فعال محیط زیست در آذربایجان)، دبیر کمپین و من. آقای دکتر مدنی از من خواستند اگر ممکن است از میان خوزستانی‌ها مهندس خدابخشی، معاون سازمان آب و برق استان خوزستان را به عنوان نماینده‌ی #صدای پای آب و خوزستانی‌ها هم دعوت کنیم تا در پنل حضور داشته باشند. من هم با روی باز قبول کردم و ایشان در میان تأیید و کف و دست زدن‌های خوزستانی‌ها روی صحنه آمدند و به ما پیوستند.

قای مدنی اعلام کردند از اعضای پنل سؤالاتی خواهند کرد و در پایان اگر کسی از مدعیون سؤالی دارد بنویسد و کاغذ را به ایشان بدهد. در طول صحبت‌ها، تعدادی کاغذ پرسش به دست دکتر مدنی رسید. ایشان گفتند تعداد سؤالات زیاد است و بخشی شرح ماجراهایی است که سؤال نیست. بخشی هم پرسش‌هایی‌ است که باید مسئولین دولتی پاسخ بدهند نه اعضای یک کمپین غیر دولتی و فقط سؤالات از اعضای پنل را می‌خوانم، که ناگهان کسی با صدای بلند از آن گروه خوزستانی خواست که همه سؤال‌ها را بخوانند و دکتر مدنی را متهم به سانسور کرد!. دکتر مدنی توضیحاتی به ایشان داد ولی صدای اعتراض بلندتر شد و پرتعدادتر! و همه از همان گروه حدوداً سی نفره! من خواهش کردم که همه نظم جلسه را رعایت کنند. صداها بلند تر شد! گفتم شما مهمان ما هستید و لازم است قوانین ما را رعایت کنید و خانمی که با جیغ‌های مکرر مظلوم‌نمایی می‌کرد داد می‌زد حق خوزستانی‌ها نادیده گرفته شده.

و سپس همان آقای مذکور با صدای بلندتر ، که دیگر فریاد بود! با آن خانم همراه شد و حق‌طلبی می‌کردند و می‌خواستند که حتماً سؤال‌های آن‌ها مطرح شود. باز هم نظم جلسه بهم ریخت! و من بعد از نادیده گرفتن خواهش‌هایم در میان حرف‌های ایشان پرسیدم و تکرار کردم حرف نزنید! حرف نزنید! حرررف نزززنید! و خوشبختانه فضا کمی آرام شد. و ما بالاخره توانستیم جلسه را به پایان ببریم. در همانجا روی صحنه یاد خدا بیامرز زهرا خانم افتادم که هم سن و سال‌های من او را به خاطر دارند، خانمی بود که روزهای اول انقلاب چادرش را به کمرش می‌بست و هر گردهم‌آیی مخالف را بهم می‌ریخت و گاهی می‌شد که به او یادآوری می‌کردند گردهم‌آیی خودی‌ست!. و سال‌های بعد سخنرانی‌ها و گردهم‌آیی‌های زیادی بهم ریخته شد!…… حتی رسید به جلسات بنیان‌گذاران انقلاب و فرزندان ایشان، مدیران و نمایندگان مردم ریاست مجلس!.

برخی حق خود می‌دانند که هر وقت و هر کجا و با هر وسیله‌ای حرف‌شان را تحمیل کنند. من به نظرات آن‌ها احترام می‌گذارم تا جایی که آن‌ها هم به نظرات من احترام بگذارند. «من صدای آب هستم» با هیچ قدرتی همکاری نمی‌کند!. قدرت‌ها باید پاسخگو باشند. در مورد تمام سدها…پروژه‌های انتقال آب،… دریاچه‌ها،تالاب‌ها. و منابع زیرزمینی آب. من صدای آب هستم به شکلی قانونی مطالبه‌گر و پرسشگر است. احترام اجتماعی، یعنی رعایت قانون!. اگر بتوانیم روزی در چهارچوب قانون حرف بزنیم، عمل کنیم، رانندگی کنیم، کار کنیم، بنویسیم، بخوانیم، حق‌طلبی کنیم و … آینده‌مان روشن خواهد بود و در طی این سال‌ها خوشحالم که شاهدیم روز به روز گفتمان قانون مردمی‌تر می‌شود. و در آخر اعتراف می‌کنم آن‌ها توانستند مرا عصبانی کنند! و من به خاطر عصبانیتم از تمام حاضرین در سالن پوزش می‌خواهم.».

بچه ها فکر کنم کافیه دیگه.بکشید بیرون از تو خوبی بابا.تمام دلخوشی و تفریح و زندگیش همین صفحه هستش فقط اینجاس که میتونه ..ی روشنفکری بده و تو خیال خودش مثل یک ازاد اندیش بنویسه.اذیتش نکنین نذارید دنیای کوچولوش خراب بشه.اصلا همه بدن فقط تو خوبی بابا خوبه.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی کسی نگفته چیزی ننویس طرز نگاهت و رفتارت از بالا به پایینه انگاری دبیرکل سازمان ملل هستی که داره واسه بقیه که بیسوادن حرف می زنه وخودش تموم ترسهاشو به قول خودت حل کرده

ملت دیکتاتور مرامه. دیکتاتوری در خونشه. در رفتارشه. در کامنتشه. عادت کرده. چند صد ساله به این رفتار خو گرفته. صادق هدایت در کتاب حاج آقا میگه: وقتی قاضی و وزیر و وکیل و پاسبون دزده دیگه چه توقعی از بقال و قصاب سرکوچه و احمد و اصغر گنده باف دارید؟ رفتار رضا کیانیان هنرمند رو اینجا میبینید؟ دیدید چند بار گفت حرف نزن؟! کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید. نه؟! برید روی خودتون کار کنید. تا وقتی که رفتارتون اینجوریه، آزادی ایران توهم پشمکی بیشتر نیست. چون یه مملکت یعنی آدمهاش. نه؟! عجب!

این تو خوبی بابا شده عین این پاسبونای خیابون جمشید که پاچه ی همه رو میگرفتن و ارزو داشتن یکی بهشون بگه سرکار استوار. خیلی حالش خرابه. معلوم هم هست خیلی وقته که هیچکی ادم حسابش نمیکنه که اینقدر منم منم میکنه. خدا مشکلاتشو حل کنه انشالله.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اگه هم قرار به سواد و دانش باشه از تو باسوادتر هم اینجا میومدن و هنوز هم شاید باشن ولی شرط اول دانایی وخرد اندیشه است و محصول اندیشه سکوته فکر نکنم سخت باشه فهمیدنش توکه ترسهاتو حل کردی بیا مشکلات کشورو هم حل کن چرا رفتی اونجا؟

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی ازار دادن کار راحتیه نیش زدن کار راحتیه زخم طعنه زدن راحته خیلی وقتا عقل رو باید ندید گرفت اصلن وقتی عقل و سواد باهم باشن خطرناک میشه باید کامنت دلی نوشت اسون نیست ولی شدنیه باور کن نظر موافق و مخالف برام یکیه وقتی پای عشق میون بیاد مخالف روهم میشه موافق کرد

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اینکه ما درباره سنت سوال میکنیم نه به این دلیله که بخواهیم فضولی کنیم به این دلیله که ببینیم ایا درک شعورت به اندازه ای است که آزادی بیان را درک کنی یا نه چون آزادی بیان خودش نیاز مند یک شعور وفهم است اگر اون فهم و شعور نباشه افرادبی ظرفیت میرن تو جاده خاکی و بی نظمی درست میکنند همان کاری را که تو کردی در ضمن کامنتهای از تو بوده که گلایه کردی چرا دوستان منفی دادن به کامنتت و به برخی از دوستان گفتی خودشان به خودشان مثبت میدن این ها نشانه بچه بودن یک فرداست اگر حافظه کوتاه مدت تو زود ازبین میره میخوای کامنتت را اینحا بیزارم تا همه بدونم و بخونم که چهطور برای منفی و مثبت به گریه می افتادی وقتی ما سنت را سوال کردیم سن خودت را سوال نکردیم سن عقلیت را سوال کردیم

از ان موقع که در بعضی از سایتها عکس رضا گیانی را کنار عکس الپاچینو گذاشتن و ایشان را شبیه ان دانستن اقا جو گیر شده

بچه ها فکر کنم کافیه دیگه.بکشید بیرون از تو خوبی بابا.تمام دلخوشی و تفریح و زندگیش همین صفحه هستش فقط اینجاس که میتونه ..ی روشنفکری بده و تو خیال خودش مثل یک ازاد اندیش بنویسه.اذیتش نکنین نذارید دنیای کوچولوش خراب بشه.اصلا همه بدن فقط تو خوبی بابا خوبه.

تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک. ببین نارسیست تازه بدوران رسیده، من با شخص تو مشکلی ندارم چون آدم روانی خود متشکر رو روانپزشک باید مداوا کنه نه من کارگزار معمولی ،افکار سیاسی یا اجتماعی خامت هم کلیشه ای هست و معمولا با چوب بهم نمیزنن که بوش دربیاد ، من فقط با اون ادعا و تکبرت مشکل دارم که هر جا میرسی میخوای بقیه رو از موضع بالا نصیحت و بدون هیچ ارائه طریق عملی و کاربردی از خودت صوت روشنفکری در میکنی،قبل از من هم دیگران بهت گفته بودن ولی دیدم ادامه دادی و آلودگی صوتی -بصری ایجاد کردی پس اگه این نگرشت به جمع رو نخوای تعدیل کنی بدون بازم یه جا عمیق میکارمت ولی اگه بخوای مثل بچه آدم نظر خودتو بدی و بری من دیگه کی باشم بخوام حرفی بزنم.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. حالا خداییش با تمام این حرفا ، شب چی میخوری؟! :))

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. از دبیرکل سازمان ملل هم بالاتری عمو جون کی بهت گفته بالا چشمت ابروئه؟من که هنوز اول راهم و دارم تاتی تاتی میکنم و دودوتا چهارتای ادم بزرگای عاقل رو بلد نیستم و نمیدونم کی اینو ( کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید)بهتر میتونه تفسیر کنه

یکی از محسنات بیهمتای ما ایرانیان قصاص قبل از جنایت هست.علاقه عجیبی داریم که سریعا قساوت و نتیجه گیری کنیم

آقایان. بزرگواران فهیمی که با الفبای دموکراسی و آزادی بیان آشنا و چه بسا استاد آن هستید، اینجا مطلبی منتشر میشود و همانطور که در اساسنامه سایت نیز نوشته شده شما نظرو نگاهتان را در چهارچوب آن مطلب مینویسید. همین. اینکه من نظر و نگاهی بنویسم و شما بیائید از من بپرسید چند سالمه، کجا زندگی میکنم، ملیتم چیه، اسمم چیه، سواد دارم، بیسوادم، شب چی میخورم یا از کجا وازلین میخرم چه قسمتی از دموکراسی و آزادی بیانه که ما جا انداختیم و نخوندیم؟! در کجا به چنین فضولیهایی لقب آزادی بیان، دموکراسی و خصلت فرهنگی داده اند؟! در کجا؟! آقا شما کامنت مینویسی بنده هم همینکار رو میکنم. کجا بنده شخصی را مخاطب قرار داده که ای آقا! این چیه نوشتی؟!!! کجا؟! بابا جان، شما اگر رفتار دموکرات بلد بودید و الفبای آ زادی را میشناختید که الان وضع ایران این نبود. بود؟! بار دیگر با کمال احترام و تواضع: کامنتتان را بنویسید و رد شوید. درکش سخت است؟!! سعی کنید اسان شود!!! عجب!

و من خداوند را شاکرم که به آن‌ها میدان دادم تا تسویه‌حساب‌های کهنه و تازه را بیرون بریزند و کمی سبک شوند. ۳ اما اصل ماجرا:. بعد از ماجرای دریاچه ارومیه و همیاری بی‌ریای کُردها و آذری‌های منطقه و همچنین پیوستن تمام گرایشات سیاسی و از همه مهمتر استقبال مردمی، به فکر افتادم پویشی راه‌اندازی کنم و برای بهبود اوضاع تمام دریاچه‌ها، تالاب‌ها، رودخانه‌ها، منابع زیرزمینی آب و ریزگردها که ناشی از خشکی و بی‌آبی است تلاش کنم. از سویی افسران جوان جنگ نرم هم همین دغدغه را داشتند و به کمک آمدند برای ساخت و رونمایی یک سایت جامع آب که همه گرایشات بتوانند مطالبشان را در آن بنویسند، برای ساخت کانال پویش که همه بتوانند گزارش‌های تصویری و صوتی‌شان را منتشر کنند و …. نام پویش هم شد #من_صدای_آب_هستم تا نشان دهد آب بی‌صداست و برای احیا کردنش همه باید صدای آب باشیم، از هر قومیت، گرایش و تفکری که هستیم تا نشان دهیم اگر آب نباشد دیگر سرزمینی به نام ایران برای کنار هم زندگی کردن باقی نخواهد ماند.

و سپس همان آقای مذکور با صدای بلندتر ، که دیگر فریاد بود! با آن خانم همراه شد و حق‌طلبی می‌کردند و می‌خواستند که حتماً سؤال‌های آن‌ها مطرح شود. باز هم نظم جلسه بهم ریخت! و من بعد از نادیده گرفتن خواهش‌هایم در میان حرف‌های ایشان پرسیدم و تکرار کردم حرف نزنید! حرف نزنید! حرررف نزززنید! و خوشبختانه فضا کمی آرام شد. و ما بالاخره توانستیم جلسه را به پایان ببریم. در همانجا روی صحنه یاد خدا بیامرز زهرا خانم افتادم که هم سن و سال‌های من او را به خاطر دارند، خانمی بود که روزهای اول انقلاب چادرش را به کمرش می‌بست و هر گردهم‌آیی مخالف را بهم می‌ریخت و گاهی می‌شد که به او یادآوری می‌کردند گردهم‌آیی خودی‌ست!. و سال‌های بعد سخنرانی‌ها و گردهم‌آیی‌های زیادی بهم ریخته شد!…… حتی رسید به جلسات بنیان‌گذاران انقلاب و فرزندان ایشان، مدیران و نمایندگان مردم ریاست مجلس!.

برخی حق خود می‌دانند که هر وقت و هر کجا و با هر وسیله‌ای حرف‌شان را تحمیل کنند. من به نظرات آن‌ها احترام می‌گذارم تا جایی که آن‌ها هم به نظرات من احترام بگذارند. «من صدای آب هستم» با هیچ قدرتی همکاری نمی‌کند!. قدرت‌ها باید پاسخگو باشند. در مورد تمام سدها…پروژه‌های انتقال آب،… دریاچه‌ها،تالاب‌ها. و منابع زیرزمینی آب. من صدای آب هستم به شکلی قانونی مطالبه‌گر و پرسشگر است. احترام اجتماعی، یعنی رعایت قانون!. اگر بتوانیم روزی در چهارچوب قانون حرف بزنیم، عمل کنیم، رانندگی کنیم، کار کنیم، بنویسیم، بخوانیم، حق‌طلبی کنیم و … آینده‌مان روشن خواهد بود و در طی این سال‌ها خوشحالم که شاهدیم روز به روز گفتمان قانون مردمی‌تر می‌شود. و در آخر اعتراف می‌کنم آن‌ها توانستند مرا عصبانی کنند! و من به خاطر عصبانیتم از تمام حاضرین در سالن پوزش می‌خواهم.».

امان از دست عجول بودن بعضی ها برای قضاوت کردن . پنجشنبه ۳۰ شهریورماه، همایش معرفی و رونمایی پویش «من صدای آب هستم» در سالن همایش‌های شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران برگزار شد، اما پس از آن، تصاویری از این مراسم درباره کیانیان پخش شد که او را عصبانی و بحث او را با یکی دو نفر از حاضران در مراسم نشان ‌می‌داد. پخش این تصاویر که بازتاب‌ زیادی هم داشت، در چند روز گذشته با سکوت رضا کیانیان همراه بود، اما او با انتشار یادداشتی که اختصاصا در اختیار ایسنا قرار داده، ماجرای آنچه رخ داده را شرح داده است

ین بازیگر در متن خود نوشته است:. «از زمانی که فعالیت‌هایم را برای دریاچه ارومیه آغاز کردم و در کنار مردم مهربان و سخت‌کوش آذربایجان و کردستان قرار گرفتم، به من می‌گفتند در مسئله آب دخالت نکن، ممکن است با قدرت‌های بزرگی درگیر شوی. آب را رها کن و به نان بچسب! گفتم وقتی آب نباشد نانی هم در کار نیست. مدتی است در مورد من و آب مطالب و ویدیوهایی منتشر می‌شود که به کسانی توهین کردم!. ۱٫ من صبر کردم فضا آرام بشود و آب‌ها از آسیاب بیفتد و آرامش نسبی برقرار شود تا بنویسم ماجرای «دهانت را ببند» و «حرف نزن» چه بوده.

اسب جان، در ویدئوی الاغ جرقه ما میتوانیم بیشتر به مسائل گیشنیزو فرنی و امور داخله بپردازیم. برو خودتو عوض بابا. اینهمه یلر و سلر ترم راه بجایی نمیبره. میبره؟! احسنت بر همه شازده های مهربان و خوب.

همین اول بگویم که هرگز جمله‌ی «دهانت را ببند» را نگفتم و نخواهم گفت و در ویدیویی هم که مدعیان این جمله منتشر کردند چنین جمله‌ای وجود ندارد. خب، همین اول از آن‌ها انتظار دارم از نشر این جمله و تهییج قوم قهرمان بختیاری به خاطر این جمله در فضای مجازی عذرخواهی کنند، چون عکس مدعی را با لباس بختیاری منتشر کردند. ۲٫ در این میان گروهی هم برای تسویه‌حساب‌های شخصی کهنه به میدان آمدند و با سوار شدن بر موج این تهییج دست به قلم بردند. آب و عصبانیت مرا بهانه کردند برای اینکه بگویند من بازیگر خوبی نیستم و تکنیک در بازیگری فلان است و بهمان! حتی استانیسلافسکی را هم قاطی ماجرا کردند!. آب بهانه شد تا بنویسند در جوانی چه گرایشاتی داشتم و پرونده‌سازی را آغاز کنند. آن هم با اطلاعات غلط! اکثراً هم با این جمله‌ی مشهور آغاز کردند که نمی‌خواستند چیزی بنویسند ولی وظیفه‌ی اجتماعی وادارشان کرده! و عده‌ای هم که کاملاً گرایشات‌شان در مورد آب معلوم است به من و دوستانم نصیحت کردند که چه کنیم و چه نکنیم!.

ین جوانان مشتاقانه و بی‌ریا به این امر ملی و فراجناحی پیوستند و در نهایت برای رونمایی از لوگو و سایت و کانال خبری مراسمی تدارک دیده شد که در روز سی‌ام شهریور برگزار شد. الف از همه جناح‌ها، هنرمندان، مشتاقان و کمپین‌های مربوط به آب دعوت کردیم، از جمله #صدای_پای_آب که خوزستانی هستند. بعضی آمدند و بعضی پیام فرستادند و بعضی نیامدند، اما بچه‌های خوزستان آمدند. یکی‌شان که از قبل با هم آشنا بودیم قبل از شروع جلسه در برابر خانم بهاره کیان‌افشار، خانم پرستو صالحی، حجت‌الاسلام آقامیری و چند تن دیگر گفتند کمپین شما انحرافی‌ست و من درخواست کردم ما به اختلافات نپردازیم و اشتراکات را در نظر بگیریم! خودشان گفتند مثل پروژه‌های انتقال آب و سدسازی‌های بی‌رویه!. دست دادیم وچون حرف هر دو پویش بود، قبول کردیم. یعنی یا علی

ب جلسه آغاز شد. بلافاصله حدود سی نفر از همراهان ایشان درست در نقطه‌ی طلایی سالن نشستند وپلاکاردهای هم شکل چاپ شده‌ای را به رنگ قرمز و سفید بیرون آوردند و به صورت هماهنگ روی دست بالا بردند. روی پلاکاردها شعارهایی بود که متعلق به محفل آن‌ها بود و با ما هماهنگ نبودند! و با این عمل نظم جلسه را به هم ریختند. شبیه سازمان‌های مخالف خارج از کشور که در جلسات ایرانیان پلاکاردها را بلند می‌کنند تا رسانه‌ها را تحت تأثیر قرار دهند. من از آن‌ها خواهش کردم بنشینند تا پشت سری‌ها هم بتوانند صحنه را ببینند همانطور که قبل تر هم از عکاس‌ها خواهش کردم جلو را شلوغ نکنند تا مزاحم دید دیگران نباشند. پس از کمی اعتراض نشستند. اما پلاکاردها همچنان بالا بود. این اولین تخلف آن‌ها بود که بدون هماهنگی با ما که صاحب مجلس بودیم شعارهای خودشان را به جمع تحمیل کردند.

ج پس از صحبت‌های خانم کیان‌افشار و من، از دکتر کاوه مدنی خواهش کردم روی صحنه بیایند و پنل را مدیریت کنند. پنل متشکل بود از حجت‌الاسلام آقامیری (خطیب و مبتکر نذر آب )، سرکار خانم عشرت شایق (نماینده سابق مجلس و فعال محیط زیست در آذربایجان)، دبیر کمپین و من. آقای دکتر مدنی از من خواستند اگر ممکن است از میان خوزستانی‌ها مهندس خدابخشی، معاون سازمان آب و برق استان خوزستان را به عنوان نماینده‌ی #صدای پای آب و خوزستانی‌ها هم دعوت کنیم تا در پنل حضور داشته باشند. من هم با روی باز قبول کردم و ایشان در میان تأیید و کف و دست زدن‌های خوزستانی‌ها روی صحنه آمدند و به ما پیوستند.

قای مدنی اعلام کردند از اعضای پنل سؤالاتی خواهند کرد و در پایان اگر کسی از مدعیون سؤالی دارد بنویسد و کاغذ را به ایشان بدهد. در طول صحبت‌ها، تعدادی کاغذ پرسش به دست دکتر مدنی رسید. ایشان گفتند تعداد سؤالات زیاد است و بخشی شرح ماجراهایی است که سؤال نیست. بخشی هم پرسش‌هایی‌ است که باید مسئولین دولتی پاسخ بدهند نه اعضای یک کمپین غیر دولتی و فقط سؤالات از اعضای پنل را می‌خوانم، که ناگهان کسی با صدای بلند از آن گروه خوزستانی خواست که همه سؤال‌ها را بخوانند و دکتر مدنی را متهم به سانسور کرد!. دکتر مدنی توضیحاتی به ایشان داد ولی صدای اعتراض بلندتر شد و پرتعدادتر! و همه از همان گروه حدوداً سی نفره! من خواهش کردم که همه نظم جلسه را رعایت کنند. صداها بلند تر شد! گفتم شما مهمان ما هستید و لازم است قوانین ما را رعایت کنید و خانمی که با جیغ‌های مکرر مظلوم‌نمایی می‌کرد داد می‌زد حق خوزستانی‌ها نادیده گرفته شده.

[::مسافر مهتاب - زوریخ، سوییس: من زیاد با خدا سر وکار ندارم. شم داری؟ ادامه بده. کرکره خدا رو خیلی وقته بستم تا چرت نزنم. شما هم اهل چرت نیستی؟! دمت گرم. لا لایی خدا حال میده. اهل جمشید رو هم که میشناسی. میدونستی دری وری در زبان فارسی خیلی کار ساده ائیه؟! حالا بدون. آفرین.

نجیبزادگان شوت و ارجمند. بستنی نیکفر در سراه لشکر در خدمت شماست. برید خودتونو عوض کنید دوزاریا. این حرفهای تخصصی به سایزتون نمیخوره. میخوره؟! اسب آتش گیشنیزو فرنی چزوره؟! برو بابا دیکته یاد بگیر سبزوار. عالمی در سر شماست.

[::sunny_day - نیویورک ، ایالات متحده امریکا: باز کار ما در اینجا توضیح البدیهیات شده. پدر جان من ۴۶ سالمه. خوب شد؟! حساسیت روی کلمنتها یعنی چی؟! کجا بنده روی یک کامنتی که آدرسش رو به من نیست حساسیت نشون دادم؟! الان در همین کامنت شما کدوم ما حساسیت نشون دادیم؟! منفی و مثبت به یک نگاه چه اثری در یک نگاه داره؟! این بازی نه کار منه و نه اهمیت میدم. شما در کامنتی مینویسی: اسمون آبیه. حالا من و سیصد نفر به کامنت شما منفی یا مثبت بدم معنیش میشه چی؟! اینجا شما مگه رفتار رضا کیانیان رو نمیبینی؟! این رفتار اگر دیکتاتور منش نیست چیه؟! کی در مخالفت با کامنت من کامنت گذاشته و من بهش گفتم دیکتانور؟! کی؟! بابا بیخیال. بقول فرانسویها بزارید به گربه بگیم گربه. اینهمه مشمک هوا نکنید. نظر شما در مورد سن عقلی من تخصصیه. دمت گرم که با دو تا کامنت به سن عقلی مردم پی میبری. ملت هپروتی.

[::sunny_day - نیویورک ، ایالات متحده امریکا: باز کار ما در اینجا توضیح البدیهیات شده. پدر جان من ۴۶ سالمه. خوب شد؟! حساسیت روی کلمنتها یعنی چی؟! کجا بنده روی یک کامنتی که آدرسش رو به من نیست حساسیت نشون دادم؟! الان در همین کامنت شما کدوم ما حساسیت نشون دادیم؟! منفی و مثبت به یک نگاه چه اثری در یک نگاه داره؟! این بازی نه کار منه و نه اهمیت میدم. شما در کامنتی مینویسی: اسمون آبیه. حالا من و سیصد نفر به کامنت شما منفی یا مثبت بدم معنیش میشه چی؟! اینجا شما مگه رفتار رضا کیانیان رو نمیبینی؟! این رفتار اگر دیکتاتور منش نیست چیه؟! کی در مخالفت با کامنت من کامنت گذاشته و من بهش گفتم دیکتانور؟! کی؟! بابا بیخیال. بقول فرانسویها بزارید به گربه بگیم گربه. اینهمه مشمک هوا نکنید. نظر شما در مورد سن عقلی من تخصصیه. دمت گرم که با دو تا کامنت به سن عقلی مردم پی میبری. ملت هپروتی.

نجیبزادگان شوت و ارجمند. بستنی نیکفر در سراه لشکر در خدمت شماست. برید خودتونو عوض کنید دوزاریا. این حرفهای تخصصی به سایزتون نمیخوره. میخوره؟! اسب آتش گیشنیزو فرنی چزوره؟! برو بابا دیکته یاد بگیر سبزوار. عالمی در سر شماست.

[::مسافر مهتاب - زوریخ، سوییس: من زیاد با خدا سر وکار ندارم. شم داری؟ ادامه بده. کرکره خدا رو خیلی وقته بستم تا چرت نزنم. شما هم اهل چرت نیستی؟! دمت گرم. لا لایی خدا حال میده. اهل جمشید رو هم که میشناسی. میدونستی دری وری در زبان فارسی خیلی کار ساده ائیه؟! حالا بدون. آفرین.

قای مدنی اعلام کردند از اعضای پنل سؤالاتی خواهند کرد و در پایان اگر کسی از مدعیون سؤالی دارد بنویسد و کاغذ را به ایشان بدهد. در طول صحبت‌ها، تعدادی کاغذ پرسش به دست دکتر مدنی رسید. ایشان گفتند تعداد سؤالات زیاد است و بخشی شرح ماجراهایی است که سؤال نیست. بخشی هم پرسش‌هایی‌ است که باید مسئولین دولتی پاسخ بدهند نه اعضای یک کمپین غیر دولتی و فقط سؤالات از اعضای پنل را می‌خوانم، که ناگهان کسی با صدای بلند از آن گروه خوزستانی خواست که همه سؤال‌ها را بخوانند و دکتر مدنی را متهم به سانسور کرد!. دکتر مدنی توضیحاتی به ایشان داد ولی صدای اعتراض بلندتر شد و پرتعدادتر! و همه از همان گروه حدوداً سی نفره! من خواهش کردم که همه نظم جلسه را رعایت کنند. صداها بلند تر شد! گفتم شما مهمان ما هستید و لازم است قوانین ما را رعایت کنید و خانمی که با جیغ‌های مکرر مظلوم‌نمایی می‌کرد داد می‌زد حق خوزستانی‌ها نادیده گرفته شده.

ج پس از صحبت‌های خانم کیان‌افشار و من، از دکتر کاوه مدنی خواهش کردم روی صحنه بیایند و پنل را مدیریت کنند. پنل متشکل بود از حجت‌الاسلام آقامیری (خطیب و مبتکر نذر آب )، سرکار خانم عشرت شایق (نماینده سابق مجلس و فعال محیط زیست در آذربایجان)، دبیر کمپین و من. آقای دکتر مدنی از من خواستند اگر ممکن است از میان خوزستانی‌ها مهندس خدابخشی، معاون سازمان آب و برق استان خوزستان را به عنوان نماینده‌ی #صدای پای آب و خوزستانی‌ها هم دعوت کنیم تا در پنل حضور داشته باشند. من هم با روی باز قبول کردم و ایشان در میان تأیید و کف و دست زدن‌های خوزستانی‌ها روی صحنه آمدند و به ما پیوستند.

ب جلسه آغاز شد. بلافاصله حدود سی نفر از همراهان ایشان درست در نقطه‌ی طلایی سالن نشستند وپلاکاردهای هم شکل چاپ شده‌ای را به رنگ قرمز و سفید بیرون آوردند و به صورت هماهنگ روی دست بالا بردند. روی پلاکاردها شعارهایی بود که متعلق به محفل آن‌ها بود و با ما هماهنگ نبودند! و با این عمل نظم جلسه را به هم ریختند. شبیه سازمان‌های مخالف خارج از کشور که در جلسات ایرانیان پلاکاردها را بلند می‌کنند تا رسانه‌ها را تحت تأثیر قرار دهند. من از آن‌ها خواهش کردم بنشینند تا پشت سری‌ها هم بتوانند صحنه را ببینند همانطور که قبل تر هم از عکاس‌ها خواهش کردم جلو را شلوغ نکنند تا مزاحم دید دیگران نباشند. پس از کمی اعتراض نشستند. اما پلاکاردها همچنان بالا بود. این اولین تخلف آن‌ها بود که بدون هماهنگی با ما که صاحب مجلس بودیم شعارهای خودشان را به جمع تحمیل کردند.

ین جوانان مشتاقانه و بی‌ریا به این امر ملی و فراجناحی پیوستند و در نهایت برای رونمایی از لوگو و سایت و کانال خبری مراسمی تدارک دیده شد که در روز سی‌ام شهریور برگزار شد. الف از همه جناح‌ها، هنرمندان، مشتاقان و کمپین‌های مربوط به آب دعوت کردیم، از جمله #صدای_پای_آب که خوزستانی هستند. بعضی آمدند و بعضی پیام فرستادند و بعضی نیامدند، اما بچه‌های خوزستان آمدند. یکی‌شان که از قبل با هم آشنا بودیم قبل از شروع جلسه در برابر خانم بهاره کیان‌افشار، خانم پرستو صالحی، حجت‌الاسلام آقامیری و چند تن دیگر گفتند کمپین شما انحرافی‌ست و من درخواست کردم ما به اختلافات نپردازیم و اشتراکات را در نظر بگیریم! خودشان گفتند مثل پروژه‌های انتقال آب و سدسازی‌های بی‌رویه!. دست دادیم وچون حرف هر دو پویش بود، قبول کردیم. یعنی یا علی

همین اول بگویم که هرگز جمله‌ی «دهانت را ببند» را نگفتم و نخواهم گفت و در ویدیویی هم که مدعیان این جمله منتشر کردند چنین جمله‌ای وجود ندارد. خب، همین اول از آن‌ها انتظار دارم از نشر این جمله و تهییج قوم قهرمان بختیاری به خاطر این جمله در فضای مجازی عذرخواهی کنند، چون عکس مدعی را با لباس بختیاری منتشر کردند. ۲٫ در این میان گروهی هم برای تسویه‌حساب‌های شخصی کهنه به میدان آمدند و با سوار شدن بر موج این تهییج دست به قلم بردند. آب و عصبانیت مرا بهانه کردند برای اینکه بگویند من بازیگر خوبی نیستم و تکنیک در بازیگری فلان است و بهمان! حتی استانیسلافسکی را هم قاطی ماجرا کردند!. آب بهانه شد تا بنویسند در جوانی چه گرایشاتی داشتم و پرونده‌سازی را آغاز کنند. آن هم با اطلاعات غلط! اکثراً هم با این جمله‌ی مشهور آغاز کردند که نمی‌خواستند چیزی بنویسند ولی وظیفه‌ی اجتماعی وادارشان کرده! و عده‌ای هم که کاملاً گرایشات‌شان در مورد آب معلوم است به من و دوستانم نصیحت کردند که چه کنیم و چه نکنیم!.

اسب جان، در ویدئوی الاغ جرقه ما میتوانیم بیشتر به مسائل گیشنیزو فرنی و امور داخله بپردازیم. برو خودتو عوض بابا. اینهمه یلر و سلر ترم راه بجایی نمیبره. میبره؟! احسنت بر همه شازده های مهربان و خوب.

ین بازیگر در متن خود نوشته است:. «از زمانی که فعالیت‌هایم را برای دریاچه ارومیه آغاز کردم و در کنار مردم مهربان و سخت‌کوش آذربایجان و کردستان قرار گرفتم، به من می‌گفتند در مسئله آب دخالت نکن، ممکن است با قدرت‌های بزرگی درگیر شوی. آب را رها کن و به نان بچسب! گفتم وقتی آب نباشد نانی هم در کار نیست. مدتی است در مورد من و آب مطالب و ویدیوهایی منتشر می‌شود که به کسانی توهین کردم!. ۱٫ من صبر کردم فضا آرام بشود و آب‌ها از آسیاب بیفتد و آرامش نسبی برقرار شود تا بنویسم ماجرای «دهانت را ببند» و «حرف نزن» چه بوده.

و من خداوند را شاکرم که به آن‌ها میدان دادم تا تسویه‌حساب‌های کهنه و تازه را بیرون بریزند و کمی سبک شوند. ۳ اما اصل ماجرا:. بعد از ماجرای دریاچه ارومیه و همیاری بی‌ریای کُردها و آذری‌های منطقه و همچنین پیوستن تمام گرایشات سیاسی و از همه مهمتر استقبال مردمی، به فکر افتادم پویشی راه‌اندازی کنم و برای بهبود اوضاع تمام دریاچه‌ها، تالاب‌ها، رودخانه‌ها، منابع زیرزمینی آب و ریزگردها که ناشی از خشکی و بی‌آبی است تلاش کنم. از سویی افسران جوان جنگ نرم هم همین دغدغه را داشتند و به کمک آمدند برای ساخت و رونمایی یک سایت جامع آب که همه گرایشات بتوانند مطالبشان را در آن بنویسند، برای ساخت کانال پویش که همه بتوانند گزارش‌های تصویری و صوتی‌شان را منتشر کنند و …. نام پویش هم شد #من_صدای_آب_هستم تا نشان دهد آب بی‌صداست و برای احیا کردنش همه باید صدای آب باشیم، از هر قومیت، گرایش و تفکری که هستیم تا نشان دهیم اگر آب نباشد دیگر سرزمینی به نام ایران برای کنار هم زندگی کردن باقی نخواهد ماند.

امان از دست عجول بودن بعضی ها برای قضاوت کردن . پنجشنبه ۳۰ شهریورماه، همایش معرفی و رونمایی پویش «من صدای آب هستم» در سالن همایش‌های شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران برگزار شد، اما پس از آن، تصاویری از این مراسم درباره کیانیان پخش شد که او را عصبانی و بحث او را با یکی دو نفر از حاضران در مراسم نشان ‌می‌داد. پخش این تصاویر که بازتاب‌ زیادی هم داشت، در چند روز گذشته با سکوت رضا کیانیان همراه بود، اما او با انتشار یادداشتی که اختصاصا در اختیار ایسنا قرار داده، ماجرای آنچه رخ داده را شرح داده است

برخی حق خود می‌دانند که هر وقت و هر کجا و با هر وسیله‌ای حرف‌شان را تحمیل کنند. من به نظرات آن‌ها احترام می‌گذارم تا جایی که آن‌ها هم به نظرات من احترام بگذارند. «من صدای آب هستم» با هیچ قدرتی همکاری نمی‌کند!. قدرت‌ها باید پاسخگو باشند. در مورد تمام سدها…پروژه‌های انتقال آب،… دریاچه‌ها،تالاب‌ها. و منابع زیرزمینی آب. من صدای آب هستم به شکلی قانونی مطالبه‌گر و پرسشگر است. احترام اجتماعی، یعنی رعایت قانون!. اگر بتوانیم روزی در چهارچوب قانون حرف بزنیم، عمل کنیم، رانندگی کنیم، کار کنیم، بنویسیم، بخوانیم، حق‌طلبی کنیم و … آینده‌مان روشن خواهد بود و در طی این سال‌ها خوشحالم که شاهدیم روز به روز گفتمان قانون مردمی‌تر می‌شود. و در آخر اعتراف می‌کنم آن‌ها توانستند مرا عصبانی کنند! و من به خاطر عصبانیتم از تمام حاضرین در سالن پوزش می‌خواهم.».

و سپس همان آقای مذکور با صدای بلندتر ، که دیگر فریاد بود! با آن خانم همراه شد و حق‌طلبی می‌کردند و می‌خواستند که حتماً سؤال‌های آن‌ها مطرح شود. باز هم نظم جلسه بهم ریخت! و من بعد از نادیده گرفتن خواهش‌هایم در میان حرف‌های ایشان پرسیدم و تکرار کردم حرف نزنید! حرف نزنید! حرررف نزززنید! و خوشبختانه فضا کمی آرام شد. و ما بالاخره توانستیم جلسه را به پایان ببریم. در همانجا روی صحنه یاد خدا بیامرز زهرا خانم افتادم که هم سن و سال‌های من او را به خاطر دارند، خانمی بود که روزهای اول انقلاب چادرش را به کمرش می‌بست و هر گردهم‌آیی مخالف را بهم می‌ریخت و گاهی می‌شد که به او یادآوری می‌کردند گردهم‌آیی خودی‌ست!. و سال‌های بعد سخنرانی‌ها و گردهم‌آیی‌های زیادی بهم ریخته شد!…… حتی رسید به جلسات بنیان‌گذاران انقلاب و فرزندان ایشان، مدیران و نمایندگان مردم ریاست مجلس!.

آقایان. بزرگواران فهیمی که با الفبای دموکراسی و آزادی بیان آشنا و چه بسا استاد آن هستید، اینجا مطلبی منتشر میشود و همانطور که در اساسنامه سایت نیز نوشته شده شما نظرو نگاهتان را در چهارچوب آن مطلب مینویسید. همین. اینکه من نظر و نگاهی بنویسم و شما بیائید از من بپرسید چند سالمه، کجا زندگی میکنم، ملیتم چیه، اسمم چیه، سواد دارم، بیسوادم، شب چی میخورم یا از کجا وازلین میخرم چه قسمتی از دموکراسی و آزادی بیانه که ما جا انداختیم و نخوندیم؟! در کجا به چنین فضولیهایی لقب آزادی بیان، دموکراسی و خصلت فرهنگی داده اند؟! در کجا؟! آقا شما کامنت مینویسی بنده هم همینکار رو میکنم. کجا بنده شخصی را مخاطب قرار داده که ای آقا! این چیه نوشتی؟!!! کجا؟! بابا جان، شما اگر رفتار دموکرات بلد بودید و الفبای آ زادی را میشناختید که الان وضع ایران این نبود. بود؟! بار دیگر با کمال احترام و تواضع: کامنتتان را بنویسید و رد شوید. درکش سخت است؟!! سعی کنید اسان شود!!! عجب!

یکی از محسنات بیهمتای ما ایرانیان قصاص قبل از جنایت هست.علاقه عجیبی داریم که سریعا قساوت و نتیجه گیری کنیم

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. از دبیرکل سازمان ملل هم بالاتری عمو جون کی بهت گفته بالا چشمت ابروئه؟من که هنوز اول راهم و دارم تاتی تاتی میکنم و دودوتا چهارتای ادم بزرگای عاقل رو بلد نیستم و نمیدونم کی اینو ( کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید)بهتر میتونه تفسیر کنه

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. حالا خداییش با تمام این حرفا ، شب چی میخوری؟! :))

تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک. ببین نارسیست تازه بدوران رسیده، من با شخص تو مشکلی ندارم چون آدم روانی خود متشکر رو روانپزشک باید مداوا کنه نه من کارگزار معمولی ،افکار سیاسی یا اجتماعی خامت هم کلیشه ای هست و معمولا با چوب بهم نمیزنن که بوش دربیاد ، من فقط با اون ادعا و تکبرت مشکل دارم که هر جا میرسی میخوای بقیه رو از موضع بالا نصیحت و بدون هیچ ارائه طریق عملی و کاربردی از خودت صوت روشنفکری در میکنی،قبل از من هم دیگران بهت گفته بودن ولی دیدم ادامه دادی و آلودگی صوتی -بصری ایجاد کردی پس اگه این نگرشت به جمع رو نخوای تعدیل کنی بدون بازم یه جا عمیق میکارمت ولی اگه بخوای مثل بچه آدم نظر خودتو بدی و بری من دیگه کی باشم بخوام حرفی بزنم.

بچه ها فکر کنم کافیه دیگه.بکشید بیرون از تو خوبی بابا.تمام دلخوشی و تفریح و زندگیش همین صفحه هستش فقط اینجاس که میتونه ..ی روشنفکری بده و تو خیال خودش مثل یک ازاد اندیش بنویسه.اذیتش نکنین نذارید دنیای کوچولوش خراب بشه.اصلا همه بدن فقط تو خوبی بابا خوبه.

از ان موقع که در بعضی از سایتها عکس رضا گیانی را کنار عکس الپاچینو گذاشتن و ایشان را شبیه ان دانستن اقا جو گیر شده

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اینکه ما درباره سنت سوال میکنیم نه به این دلیله که بخواهیم فضولی کنیم به این دلیله که ببینیم ایا درک شعورت به اندازه ای است که آزادی بیان را درک کنی یا نه چون آزادی بیان خودش نیاز مند یک شعور وفهم است اگر اون فهم و شعور نباشه افرادبی ظرفیت میرن تو جاده خاکی و بی نظمی درست میکنند همان کاری را که تو کردی در ضمن کامنتهای از تو بوده که گلایه کردی چرا دوستان منفی دادن به کامنتت و به برخی از دوستان گفتی خودشان به خودشان مثبت میدن این ها نشانه بچه بودن یک فرداست اگر حافظه کوتاه مدت تو زود ازبین میره میخوای کامنتت را اینحا بیزارم تا همه بدونم و بخونم که چهطور برای منفی و مثبت به گریه می افتادی وقتی ما سنت را سوال کردیم سن خودت را سوال نکردیم سن عقلیت را سوال کردیم

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی ازار دادن کار راحتیه نیش زدن کار راحتیه زخم طعنه زدن راحته خیلی وقتا عقل رو باید ندید گرفت اصلن وقتی عقل و سواد باهم باشن خطرناک میشه باید کامنت دلی نوشت اسون نیست ولی شدنیه باور کن نظر موافق و مخالف برام یکیه وقتی پای عشق میون بیاد مخالف روهم میشه موافق کرد

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اگه هم قرار به سواد و دانش باشه از تو باسوادتر هم اینجا میومدن و هنوز هم شاید باشن ولی شرط اول دانایی وخرد اندیشه است و محصول اندیشه سکوته فکر نکنم سخت باشه فهمیدنش توکه ترسهاتو حل کردی بیا مشکلات کشورو هم حل کن چرا رفتی اونجا؟

این تو خوبی بابا شده عین این پاسبونای خیابون جمشید که پاچه ی همه رو میگرفتن و ارزو داشتن یکی بهشون بگه سرکار استوار. خیلی حالش خرابه. معلوم هم هست خیلی وقته که هیچکی ادم حسابش نمیکنه که اینقدر منم منم میکنه. خدا مشکلاتشو حل کنه انشالله.

ملت دیکتاتور مرامه. دیکتاتوری در خونشه. در رفتارشه. در کامنتشه. عادت کرده. چند صد ساله به این رفتار خو گرفته. صادق هدایت در کتاب حاج آقا میگه: وقتی قاضی و وزیر و وکیل و پاسبون دزده دیگه چه توقعی از بقال و قصاب سرکوچه و احمد و اصغر گنده باف دارید؟ رفتار رضا کیانیان هنرمند رو اینجا میبینید؟ دیدید چند بار گفت حرف نزن؟! کلی از شماها در همین یایت مرتب همین رفتار رو در کامنتهاتون میشه شنید. نه؟! برید روی خودتون کار کنید. تا وقتی که رفتارتون اینجوریه، آزادی ایران توهم پشمکی بیشتر نیست. چون یه مملکت یعنی آدمهاش. نه؟! عجب!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. عمویی کسی نگفته چیزی ننویس طرز نگاهت و رفتارت از بالا به پایینه انگاری دبیرکل سازمان ملل هستی که داره واسه بقیه که بیسوادن حرف می زنه وخودش تموم ترسهاشو به قول خودت حل کرده