زن ایرانی شوهر داعشی اش را در تهران کشت + ویدیو

به گزارش گروه جنایی رکنا، اردیبهشت سال جاری یک مرد عراقی 42 ساله به نام موسی، توسط همسر جوان ایرانی اش در خیابان دولت تهران کشته شد. با ادعاهای قاتل که در تحقیقات اولیه پلیس، انگیزه اش را مسائل خانوادگی و ازدواج دوم فرد عراقی عنوان کرده بود مشخص شد که وی برخی مسایل را مطرح نمی کند. بنابراین تحقیقات بیشتر آغاز شد و این زن در اعترافات بعدی ادعا کرد: از شوهرم شنیده بودم که برای کار وارد یک گروه تروریستی - داعش شده و اسلحه را هم از آن ها گرفته است و قرار است به خاطر کار در آن گروهک هر ماه 12 هزار دینار عراقی حقوق بگیرد و به بهانه دیدن پدرم در ایران به صورت قاچاقی وارد کشور شد.
وی همچین مدعی شده که  موسی - شوهرش یکی از سرحلقه های داعش بوده است که به صورت غیر قانونی وارد کشور شده است.
تحقیقات ماموران مبنی بر چگونگی ورود این مرد به کشور و ادعاهای زنش ادامه دارد.
شلیک های مرگبار در خیابان دولت تهران
به گزار ش پرونده ، ظهر شنبه 9 اردیبهشت ماه سال جاری بود که صدای شلیک 3 گلوله در خیابان دولت تهران ماموران پلیس  را در جریان یک سناریوی قتل  قرار گرفتند و خیلی زود بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی برای تحقیقات ویژه همراه تیمی از ماموران اداره  10 پلیس آگاهی تهران در صحنه جنایت  حاضر شدند.
ماموران با حضور در محل با جسد مردی 38 ساله روبرو شدند و دربررسی های ابتدایی مشخص شد که این مرد موسی نام دارد و اهل کشور عراق است.
در این مرحله ماموران پی بردند که تیراندازی مرگبار از سوی زن جوانی صورت گرفته است که با بررسی دوربین های مداربسته تصویر زن جوان به دست آمد و در ادامه ماموران پی بردند که این تیراندازی از سوی زن موسی صورت گرفته است.
بدین ترتیب تیمی از ماموران به خانه مادربزرگ صفورا در منطقه قلهک رفتند و در این مرحله زن جوان در تماس مادربزرگش به خانه رفت و از سوی ماموران دستگیر شد.
صفورا 24 ساله در همان تحقیقات ابتدایی به قتل شوهر عراقی اش اعتراف کرد و ماموران پی بردند این زن جوان دختر یکی از تاجرهای تهران است.
صفورا پس از دستگیری انگیزه اش را به خاطر اختلاف هایی که با شوهر عراقی اش داشت اعلام کرد و پس از 8 روز این زن جوان در برابر بازپرس پرونده و ماموران صحنه قتل را بازسازی کرد.
گفتگو با قاتل  ساده لوح
تحصیلات؟
لیسانس حقوق.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
قتل شوهرم.
چه انگیزه ای برای قتل داشتی؟
هیچ انگیزه ای نداشتم.
چند سال بود که ازدواج کردی؟
منصور 14 سال از من بزرگتر بود و 3 سال بود که با هم ازدواج کردیم.
خانواده ات خبر داشتند؟
نه.
چطور با هم آشنا شدید؟
پدرم تاجر است رفته بودیم عراق که آنجا با موسی آشنا شدم و با وجود اینکه پدرم مخالفت کرده بود به دور از چشمان پدرم با موسی ازدواج کردم و به عراق سفر کردم.
چطور پدرت متوجه نشد؟
پدرم ترکیه زندگی می کرد و به صورت پنهانی رفتم عراق و آنجا ازدواج عراقی کردم.
بچه هم داری؟
بله، یک دختر 2 ساله و پسر 4 ماهه که همه زندگی من هستند.
همسر چه کاره بود؟
بیکار.
هزینه زندگی را از کجا می آوردی؟
از پدرم و خانواده پدرم می گرفتم.
پدرت که نمی دانست ازدواج کردی؟
به پدرم می گفتم تو اتریش دارم تحصیل می کنم و به این بهانه و هزینه های تحصیل از او و خانواده پدری ام پول می گرفتم.
در این مدت چقدر پول گرفتی؟
بالای 200 میلیون تومان.
با وجود اینکه با پدرت اختلاف داشتی هر بار که پول می خواستی کمکت می کرد؟
بله، پدرم و خانواده اش هروقت پول می خواستم در اختیارم می گذاشتند.
چرا شرایط خوب زندگی ات را خراب کردی و با یک مرد بیکار زندگی کردی؟
اشتباه کردم، به خاطر سادگی ام بود.
با موسی اختلاف داشتی؟
خیلی، یکسال اول تا زمانیکه فرزندم 3 ماهه بود زندگی آرامی داشتم ولی بعد از آن اختلاف ما شروع شد و دست بزن داشت حتی یکبار که تهران بودیم می خواست مرا از بالکن خانه به پایین بندازه که همسایه ها متوجه شدند و به کمکم آمدند.
شکایت کردی؟
بله، ولی وقتی رفتیم دادگاه الهیه ولی رضایت دادم.
چند سال عراق بودی؟
اوایل زندگی عراق بودیم ولی چون خانواده اش دخالت می کردند نتوانستم آنجا بمونم به همین خاطر با هم برگشتیم و یکسال در تهران زندگی می کردیم ولی به خاطر تولد فرزند دوم چون نمی توانستیم شناسنامه بگیریم مجبور شدیم دوباره بریم عراق و همسرم ادعا می کرد که بریم عراق و پیش همشهری هایم باشم آرام می شوم و اختلافاتمان پایان می گیرد ولی همان آدم بود.
همسرت در گذشته ازدواج کرده بود؟
بله، 4 فرزند هم داشت ولی با همسر اولش زندگی نمی کرد.
هزینه زندگی خودش را از کجا تامین می کرد؟
از من می گرفت و زندگی اولش را تامین می کرد، حتی حاضر بودم به خاطر موسی فرزندانش هم در کنار من زندگی کنند و هزینه های زندگی شان را تامین کنم.
چرا با این همه نقاط منفی شوهرت حاضر شدی زندگی شاهانه خودت را خراب کنی و طلاق نگرفتی؟
زندگی و همسرم را دوست داشتم چون فکر می کردم به خاطر من از همه و خانواده اش دست کشیده، وقتی مادر می شوی وقتی وارد یک زندگی می شوی مجبور می شوی با همه چیز بسازی و زندگی ات را ادامه بدهی.
اسلحه را از کجا تهیه کردی؟
موسی به خاطر اینکه اسلحه را با خودش به ایران بیاورد به صورت قاچاقی وارد ایران شد.
اسلحه را از کجا آورده بود؟
3 ماه قبل موسی چون بیکار بود می گفت می خواهد تو یک گروهک برود مثل داعش بود، من پیگیر نبودم و یک مدت رفت اربیل و وقتی برگشت با  اسلحه آمد و این در حالی بود که من گفته بودم به ایران برویم و یک نمایندگی روغن بگیریم و در عراق شروع به کار کنیم چون درآمد خوبی داشت اما وقتی به ایران آمدیم من با شرکت صحبت کرده بودم ولی موسی تغییر کرده بود و یک انگار یک آدم دیگر بود.
حقوق دان هستی و می دانی ورود قاچاقی، داشتن اسلحه و رفتن به یک گروهک جرم  محسوب می شود چرا مخالفت نکردی؟
من همسرم را دوست داشتم و اگر می خواستم جدا بشوم در عراق حق طلاق با زن نیست و حتی اگر همسرم نخواهد من نمی توانم زندگی جدیدی شروع کنم و هر روز با این امید زندگی می کردم که فردای خودم و بچه هایم درست می شود.
از فرزندانت خبر داری؟
نه، عراق هستند.
پدرت متوجه ازدواج و بچه هایت شده؟
شاید الان متوجه این اتفاقات شده باشد.
خودت به پدرت حرفی نزدی؟
نه فرصتی نشد که با پدرم صحبت کنم.
الان که بازداشت شدی چطور؟
فقط یکبار پدرم را در بازداشتگاه دیدم که وقتی مرا دید گفت اگر می دانستم کسی دخترم را اذیت کرده خودم می کشتمش و چرا تو این کار را کردی؟!
تا کی می خواستی این ماجراها را از پدرت پنهان کنی؟
چند روز بود که با پدرم آشتی کرده بودم و قصد داشتم وقتی به تهران آمدم با گذشت چند روز این راز را فاش کنم که این اتفاقات رخ داد.
ارزشش داشت این همه پنهان کاری؟
پشیمانم، اگر از روز اول به پدرم گفته بودم کارم به اینجا کشیده نمی شد.
شنیدم پدرت قصد داشته به خاطر آسایش شما یکی از خانه های میلیاردی اش در الهیه بفروشد، چرا حاضر شدی زندگی ات را خراب کنی؟
شما وقتی یک دروغ می گی مجبور می شوی هزار دروغ دیگر بگویی و هر چه دست و پا می زنی بیشتر در باتلاق گرفتار می شوی، اگر روز اول همه راست گفته بودم این حال و روز من نبود.
این بازی را خودت شروع کردی؟
من وارد بازی شدم، با احساسات من بازی شد، یکنفر گفت که امید من می شود، یکنفرآمد با من که تا به حال با هیچ پسری دوست نبودم بازی کرد و برای من شد تمام دنیا و من که مهر مادر نداشتم فکر می کردم موسی می تواند همه زندگی ام شود.
مهر مادری؟
پدر و مادرم 20 سال است که از هم جدا شدند.
آخرین بار مادرت را کی دیدی؟
4 سال قبل مادرم را دیدم، با مادرم زندگی نمی کنم، یکبار هم که رفتم پس از 14 سال به دیدنش رفتم.
ماجرای ازدواج را خانواده مادرت می دانستند؟
دایی ام می دانست و مادرم دخالتی به زندگی ام نداشت.
روز حادثه  چه شد؟
اسلحه دست من بود و از خانه پدرم بیرون آمدم و قرار بود با آن شرکت روغن نباتی قرار ملاقات بگذاریم تا کارهای نمایندگی در عراق را انجام دهیم که موسی به دنبالم آمد و داخل ماشین وقتی با مدیر شرکت صحبت کردم به من تیکه می انداخت و بهانه می گرفت که باز اختلافمان شروع شد. از موسی می خواستم که آرام باشد که تهدیدم کرد که این بار به عراق برود بچه هایم را از من می گیرد و نمی گذارد آنها را ببینم، از ماشین پیاده شدیم و چند قدمی با موسی راه رفتم که نمی دانم چه اسلحه را از کیفم بیرون کشیدم و به سمت موسی که جلوتر از من راه می رفت شلیک کردم.
پس از قتل چه کردی؟
شوکه شده بودم و به سمت سر خیابان رفتم ولی دوباره بازگشتم که مردم دور همسرم جمع شده بودند و نتوانستم او را ببینم و فکر می کردم زنده است به همین خاطر دوباره به سر خیابان رفتم و لباس هایی که برای موسی سفارش داده بودم را گرفتم و به خانه مادربزرگم رفتم و لباس هایم را عوض کردم و دوباره به محل تیراندازی برگشتم. موسی را می دیدم که روی زمین افتاده و اشک می ریختم، باور نمی کردم او را کشتم تا اینکه گوشی موبایلم زنگ خورد و مادربزرگم گفت که پلیس به جلوی در خانه آمده به همین خاطر خودم را به خانه مادربزرگم رساندم و همان ابتدا به قتل اعتراف کردم.
حرف آخر؟
نمی دانم چرا دست به این کار زدم و پشیمانم چون از ابتدا اشتباه انتخاب کردم و زندگی شاهانه ام را خراب کردم.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۶۱
شیخ و شآه - قُم، ایران
این داستان یک کم قدیمی نیس؟ فکر کنم مال یه ماه پیش باشه. از این برنامه که الان شبکه نسیم نشون میده حتمنی بذارین. داره دوتا شیخ اخوند معمم دوقلو رو نشون میده که با دو خواهر دوقلو ازدواج کردن تو برنامه عشقولانه وقتشه .چند دقیقه حرفاشونو بذارین مجری بلاخره از زیر زبونشون کشید که به زناشون بگن دوستتون داریم.بد نبید.اینم از حال و روزگار شیوخ و تلفیزیون و بدبختی ما.
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۳
۲۳
پرشین اسپایدر - مشهد، ایران

وقتی‌ چوبش خوب باشه اینطوری می‌شه ، یارو رفته عراق چوب خورده رفته زیر دندونش ، از ترکیه و ایران فرار کرده رفته عراق دوباره سراغ یارو ، دویست میلیون خرجش کرده فقط به خاطره هنر چوب بازی استاد موسی‌. حالا دوتا سناریو هست یا استاد موسی‌ واقعا داعشی بوده و این بنده خدا یهویی فاز مدافع حرم گرفته و موسی رو کتلت کرده و یا اینکه از کتک‌های موسی خسته شده بوده و بعد از یافتن یک بوی فرند هم سن و سال لوله اسلحه رو گرفته سمت موسی‌ و موسای عزیز هم با نشان دادن چوب قصد نرم کردن این بانوی مرز پر گوهر رو داشته اما بانو بهش گفته اگه لانچیکا هم نشون بدی دیگه فایده نداره و بنگ زده موسی رو کتلت کرده . حالا چیزی که این وسط مهم هست فقط کتلت شدن موسی‌ ‌ست .
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۵
۴۵
Herzl - امستردام، هلند
خوب یه شخصا وسط این فیلمى و خندهدارتر از همه و قرار است به خاطر کار در آن گروهک هر ماه 12 هزار دینار عراقی حقوق بگیرد 12هزار دینار معادل 9 دلار دیگه خودتون فکر کنید.
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۷
۲۳
پرشین اسپایدر - مشهد، ایران

وقتی‌ هزار بار به این متولدین هفتاد میگم هفته ای‌ دو تا لیوان معجون بخورید واسه همینه ، همش دنبال آموزش گیتار ، کلاس زبانید . خوب بیا همین کارارو می‌کنید ارز از مملکت خارج میشه. عراق هم که پر از نخل خرما اوه اوه
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۸
۶۳
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

کاش همسر سید على هم همینقدر شجاع بود!
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۵
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
این زن دروغ می فرمایند که شوهرش عضوی از داعش بوده ! چون اولان داعش در اربیل حضوری نداشت دوما" اگر داعشی در اسمان اربیل پر میزد با تیر میزدنش و سه وما"داعش در حال جنگ بود با نیروهای کورد . این زن چون به دروغگوئی افتاده ممکن است هر دروغی بزند تا مثلا" خودش را به نوعی مبرا کند .شاید هم خود صفورا از موسی خواسته باشد که اسلحه ای را همراه با خود به ایران بیاورد و موسی هم اسلحه ای را با خود برای همسرش به ایران اورده و حتما" از نیت شوم صفورا خبر نداشته که این زن خواسته با این اسلحه شر او را از سر خودش برای همیشه دور کند.
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۵
۷۰
senator x - تهران، ایران

این خانم لیسانس حقوق نداره بلکه لیسانس حماقت گرفته
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۷
۴۲
paksan - ایران، ایران
دمت گرم
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۹
۴۴
آذری باهوش - میانه، ایران

این داعش یه غلطی کرد اومد تهران حالا بهونه بدست ملت افتاد. هرکس زن یا شوهرش رو میکشه میگه داعشی بود.
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۴
۵۴
oghab - هلسینکی، فنلاند

باید اعدام بشی نه بخاطر اینکه قتل کردی . بلکه بعنوان اینکه زن یه عرعرشدی
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۸
۵۶
شنبلیله خانم - اسلو ، نروژ

حالا هرکی قتلی انجام بده میگن با گروه های تروریستی ارتباط داشته خوب چیزی یاد گرفتن البته من نمیخوام قضاوت کرده باشم ولی یهو این فکر به مغزم خطور کرد
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۰:۰۹
۵۷
همایون شایان - اسلو، نروژ
سرتا پای این داستان دروغه ولی از اونجایی که پدرش میلیاردر هست و به این آخوندا صد درصد چسبیده به همین خاطر میخوان ماست مالی کنن و بچه هارو هم بتونن بیارن بدن بهش .بیچاره پسره مفتی مفتی رفت
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۷
۵۱
maryusa - آمریکا، ایالات متحده امریکا

سوالی که پیش میاد اینه که طرف تو عراقه بعد به خوانوادش میگه اتریش چطور کمک هزینه به عراق میرسید پدرش شک نکرد؟
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۵۷
۴۴
شب تاب - یوکوهاما، ژاپن

چهار چوب داستان کمى لقى داره! ولى لیسانس حقوق ، مُخ خر خورده هم داریم ! احتمالاً کربلایى موسى همسفر خوبى بوده!
‌سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۳:۲۵
۵۰
Kumasi - کوماسی، غنا
این خانم یا وکیل خوبی داره یا تو زندان هم اتاقی های حرفه ای چون این وصله داعش کاملا این وسط تابلو هست و ازطرفی شاید بتونه ازاعدام نجاتش بده
‌چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۲
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.