چرا قرصهای ویتامین تاثیری ندارند و شاید بد هم باشند
رأی دهید
برای لینوس پاولینگ اوضاع وقتی رو به وخامت نهاد که روال عادی صبحانهاش را تغییر داد. او سال ۱۹۶۴ در سن ۶۵ سالگی شروع به افزودن ویتامین ث به آب پرتقال صبحانهاش کرد. این کار مثل اضافه کردن شکر به کوکاکولا بود، و او -از صمیم قلب و گاهی با شدت و حدت- اعتقاد داشت که کار خوبی میکند.
صبحانههای او پیش از این چیزی نبود که بشود دربارهشان نوشت. تنها نکتهشان این بود که هر روز صبح زود پیش از آنکه برای کارش به مؤسسه فنآوری کالیفرنیا برود، و حتی آخر هفتهها هم اتفاق میافتادند. او خستگیناپذیر بود و کارش مفید و پربار بود.
گیاهخواری، همهچیزخواری و باورهای رایج
برای نمونه او در سن ۳۰ سالگی، با تلفیق ایدههایی از شیمی و مکانیک کوانتومی، راه بنیادین سومی را پیشنهاد کرد که اتمها بر آن اساس در مولکولها کنار هم نگه داشته میشدند. بیست سال بعد، تحقیقات او درباره اینکه پروتئینها (قطعات سازنده تمام حیات) چگونه در کنار هم قرار میگیرند به فرانسیس کریک و جیمز واتسون کمک کرد تا ساختار دیانای را در ۱۹۵۳ کشف کنند.
سال بعد، به خاطر بصیرتهای پاولینگ درباره نحوه پیوند مولکولها با همدیگر جایزه نوبل شیمی به او اهدا شد. همانطور که نیک لین، متخصص زیستشیمی از کالج دانشگاه لندن، در کتاب اکسیژن سال ۲۰۰۱ خود مینویسد "پاولینگ … غول علم قرن بیستم بود، و کارهایش شیمی مدرن را پایهگذاری کرد".
لینوس پاولینگ یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان بود، اما اعتقاد او به قدرت آنتیاکسیدانها ممکن است ما را در مسیر پرخطری قرار داده باشد اما بعداً روزهای ویتامین ث از راه رسید. پاولینگ در پرفروشترین کتاب سال ۱۹۷۰ خود، چگونه طولانیتر زندگی کنیم و احساس بهتری داشته باشیم، استدلال میکند که چنین افزودنی میتواند سرماخوردگی را درمان کند. او روزانه ۱۸،۰۰۰ میلیگرم (۱۸ گرم) از آن را مصرف میکرد، که ۵۰ برابر مقدار مجاز پیشنهاد شده روزانه است.
در ویرایش دوم این کتاب، او آنفولانزا را به فهرست بیماریهای با درمان ساده افزود. هنگامی که اچآیوی در طول دههی ۱۹۸۰ در آمریکا شیوع پیدا کرد، او ادعا کرد که ویتامین ث میتواند آن را هم درمان کند.
در سال ۱۹۹۲، ایدههای او در روی جلد مجله تایم تحت عنوان: "قدرت واقعی ویتامینها" عرضه شد. از آنها به عنوان درمان برای بیماریهای قلبی و عروقی، آب مروارید و حتی سرطان صحبت شده بود. مقاله ادعا کرده بود: "حتی از همه اینها مهمتر اینکه ویتامینها میتوانند از آسیبهای طبیعی سالخوردگی جلوگیری کنند".
خرید و فروش مولتیویتامینها و دیگر مکملهای غذایی، همانند شهرت پاولینگ بسیار بیشتر شد.
اما آوازه علمی او به سوی دیگری رفت. به مرور زمان، ویتامین ث، و بسیاری از مکملهای غذایی دیگر، از پشتیبانی علمی بهرهمند نشدند. در حقیقت، پاولینگ با هر قاشق سرپری از مکمل که به آب پرتقال خود میافزود، به احتمال زیاد به جای کمک کردن به بدن خود به آن آسیب میزد. ثابت شده که ایدههای او نه تنها اشتباه بودند بلکه در نهایت خطرناک بودند.
آنتیاکسیدانها قرار بود که آسیبهای سالخوردگی را به تأخیر بیاندازند، اما شواهد زیادی نیست که نشان بدهد مکملها فایده قابل توجهی داشتهاند پاولینگ نظریه خود را بر این واقعیت پایه گذاری کرده بود که ویتامین ث یک آنتیاکسیدان است، یعنی رشتهای از مولکولها که شامل ویتامین ای، بتاکاروتن و اسید فولیک است. تصور میشود که فواید آنها از این واقعیت ناشی میشود که آنها مولکولهای بسیار واکنشپذیری به اسم رادیکالهای آزاد را خنثی میکنند.
در ۱۹۵۴، ربکا گرشمن که آن زمان در دانشگاه روچستر نیویورک بود، برای اولین بار این مولکولها را به عنوان یک خطر محتمل شناسایی کرد - فکری که توسط دنهام هارمن، از آزمایشگاه دانر فیزیک پزشکی دانشگاه برکلی در سال ۱۹۵۶ توسعه پیدا کرد، و استدلال میکرد که رادیکالهای آزاد ممکن است باعث زوال، بیماری و در نهایت کهولت سلولی شوند.
در طول قرن بیستم، دانشمندان به شکل پیوستهای بر پایهی ایدههای او پیش رفتند و طولی نکشید که اقبال گستردهای پیدا کردند.
نحوهی کار آن اینگونه است. این روند با میتوکندری آغاز میشود، که موتورهای احتراق کوچکی درون سلولهای ما هستند. داخل پوسته درونی آنها غذا و اکسیژن به آب، دیاکسید کربن و انرژی تبدیل میشوند. این تنفس است، یعنی مکانیسمی که به تمام مجموعههای حیاتی نیرو میبخشد.
آسیاب آبی نشتدار
اما ماجرا این به این سادگی نیست. علاوه بر غذا و اکسیژن، جریان ممتدی از ذرات با بار منفی به نام الکترون هم لازماند. همانند یک جریان درونسلولی سرازیر که به مجموعهای از آسیابهای آبی نیرو میدهد، این جریان در میان چهار پروتئین حفظ میشود، که هر کدام در پوسته درونی این میتوکندری جاسازی شدهاند، و به تولید محصول نهایی نیرو میدهند: انرژی.
این واکنش به هر کاری که ما انجام میدهیم انرژی میدهد، اما یک روند ناکامل است. مقداری نشتی الکترون از سه تا از آسیابهای آبی سلولی وجود دارد که هر کدام قادر به واکنش دادن با اکسیژن مولکولهای مجاور هستند. نتیجهی این یک رادیکال آزاد است، یعنی یک مولکول اساسا واکنشی با یک الکترون آزاد.
رادیکال های آزاد به منظور به دست آوردن ثبات با ویران کردن ساختارهای اطرافشان، با جدا کردن الکترونها از مولکولهای حیاتی مانند دیانای و پروتئینها به منظور ایجاد تعادل در بار خودشان، انتقام میگیرند. هارمن و بسیاری دیگر فرض کردند که هرچند در مقیاس حیرتآور کوچکی، این تولید رادیکالهای آزاد میتواند عوارض بسیاری بر تمام بدن ما تحمیل کند و باعث جهشهای ژنتیکی شود که منجر به سالخوردگی و بیماریهای مرتبط با سن مانند سرطان شود.
مختصر اینکه اکسیژن نفس زندگی است، اما بالقوه میتواند ما را پیر و فرتوت کند و حتی منجر به مرگ شود.
اندکی پس از آنکه رادیکالهای آزاد به پیری و بیماری ربط داده شدند، آنها دشمنانی به نظر رسیدند که باید از بدنهایمان پاکسازی شوند. برای نمونه در ۱۹۷۲ هارمن نوشت: "ممکن است انتظار برود که کم کردن [رادیکالهای آزاد] در یک موجود زنده منجر به یک نرخ کاهنده در تخریب بیولوژیکی با همراهی افزایش سالهای زندگی سالم و مفید باشد. امید میرود که [این نظریه] منجر به آزمایش های پربار با هدف افزایش دادن طول عمر با سلامت انسان شود".
او دربارهی آنتیاکسیدانها صحبت میکرد، مولکولهایی که الکترونها را از رادیکالهای آزاد میپذیرند و به این وسیله این تهدید را منتشر میکنند. و بذر آزمایشهایی که او امیدشان را داشت کاشته شد، پرورش داده شدند و در طول چند دهه بعدی تکرار شدند. اما ثمر کمی به بار آوردند.
برای نمونه در دههی ۱۹۷۰ و با ورود به دهه ۱۹۸۰ برای موشهای بسیاری -حیواناتی که در آزمایشگاهها از آنها استفاده می کنیم- آنتیاکسیدانهای مکمل مختلفی در رژیم غذایی یا از طریق تزریق مستقیم در جریان خونشان تجویز شدند. حتی برخی به شکل ژنتیک اصلاح شدند تا کد ژنتیکی برای آنتیاکسیدانهای خاص از موشهای آزمایشگاهی اصلاح نشده فعالتر باشد.
اگرچه روشها متفاوت بود اما نتایج تا حد زیادی مشابه بودند: زیاد بودن آنتیاکسیدانها نه آسیبهای سالخوردگی را تسکین میداد و نه از هجوم بیماری پیشگیری میکرد.
آنتونیو انریکز از مرکز ملی پژوهش قلب و عروق اسپانیا در مادرید میگوید: هرگز واقعا ثابت نشد که آنها طول عمر را افزایش میدهند، یا باعث بهبود عمر آدمی میشوند. موشها خیلی به مکملها اهمیت نمیدهند.
یک مطالعه دریافت که مکملهای ویتامین بروز سرطان ریه را در بین سیگاریها افزایش میداد، چه برسد به اینکه ما را در برابر بیماری محافظت کنند. انسانها چطور؟ بر خلاف خویشاوندان پستاندار کوچکتر ما، دانشمندان نمیتوانند اعضای جامعه را به آزمایشگاهها ببرند و در حالی که هر عامل خارجی که میتواند در انتها نتایج را تحت تأثیر قرار دهد را کنترل میکنند، سلامت آنها را در طول دوران زندگیشان زیر نظر بگیرند. اما کاری که میتوانند بکنند این است که آزمایشهای بالینی دراز مدت ترتیب دهند.
قضیه بسیار ساده است. ابتدا گروهی از مردم با سن، مکان و شیوه زندگی مشابهی را پیدا کنید. در مرحله دوم آنها را به دو زیرگروه تقسیم کنید. یک نیمه مکملهایی را که علاقه به امتحانشان دارید دریافت میکنند، در حالی که بقیه یک قرص خالی - یک قرص قند، یک دارونما میگیرند. در مرحله سوم، و به شکل حیاتی برای پیشگیری از تبعیض غیرعمدی، تا پس از پایان آزمایش هیچ کس نمیداند که به هرکسی چه چیزی داده شده است؛ حتی آنهایی که بر این درمان نظارت میکنند.
این شیوه که به نام یک آزمایش کنترل شده بیطرفِ مضاعف شناخته میشود، استاندارد طلایی پژوهشهای دارویی است. از دهه ۱۹۷۰ آزمایشهای بسیاری مانند این بودند که تلاش میکردند کشف کنند چه میزان مکمل آنتیاکسیدان برای سلامت و بقای ما لازم است. نتایج به هیچ وجه امیدبخش نیستند.
برای نمونه در سال ۱۹۹۴ آزمایشی زندگی ۲۹،۱۳۳ نفر فنلاندی را در دههی پنجاه عمرشان زیر نظر گرفت. همه سیگار میکشیدند، اما فقط به بعضی از آنها مکمل بتاکاروتن داده شده بود. در این گروه بروز سرطان ریه ۱۶ درصد افزایش پیدا کرده بود.
نتیجهی مشابهی در زنان یائسه در آمریکا یافت شد. پس از ۱۰ سال مصرف هر روزه اسید فولیک (یک نوع ویتامین ب) خطر سرطان پستان آنها به نسبت زنانی که این مکمل را دریافت نمیکردند ۲۰ درصد افزایش پیدا کرد.
اوضاع از این هم بدتر میشود. مطالعه بیش از ۱۰۰۰ نفر سیگاری سنگین که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد ناگزیر تقریبا دو سال زودتر پایان داده شد. پس از تنها چهار سال استفاده از مکمل بتاکاروتن و ویتامین آ، ۲۸ درصد افزایش در نرخ سرطان ریه و یک افزایش ۱۷ درصدی در تعداد مرگها وجود داشت.
اینها اعداد ناچیز و بیاهمیتی نیستند. در مقایسه با دارونما (پلاسیبو)، هنگامی که این دو مکمل داده میشد هر سال ۲۰ نفر بیشتر میمردند. در طول چهار سال این آزمایش، این میزان برابر با ۸۰ مرگ بیشتر است. همانطور که نویسندگان در آن زمان نوشتند: "یافتههای فعلی دلایل کافی برای بازداشتن از مصرف مکمل بتاکاروتن و ترکیب بتاکاروتن و ویتامین آ ارائه میکند".
ایدههای کشنده
البته این مطالعات قابل توجه داستان را به شکل کامل بازگو نمیکند. مطالعاتی وجود دارند که فواید مصرف آنتیاکسیدانها را نشان میدهند، به ویژه هنگامی که جمعیت نمونه به یک رژیم غذایی سالم دسترسی ندارند.
اما بنا بر یک بررسی از سال ۲۰۱۲ که نتیجه ۲۷ آزمایش بالینی ارزیابی تأثیر آنتیاکسیدانهای مختلف را ثبت کرده بود، وزن شواهد به نفعشان نیست.
تنها هفت مطالعه گزارش کردند که استفاده از مکملها منجر به نوعی از خواص سلامتی مکملهای آنتیاکسیدان میشود که شامل کاهش خطر بیماری عروق قلبی و سرطان پانکراس است. ده مطالعه هیچ فایدهای ندید - مانند این بود که به همه بیماران قرص قند داده باشند (البته که این طور نبود). ۱۰ مطالعه دیگر باقی مانده بود که بسیاری از بیماران را در وضعیت قابل اندازهگیری بدتری پس از تجویز آنتیاکسیدان یافتند، که شامل افزایش بروز بیماریهایی مانند سرطانهای ریه و پستان بود.
انریکز میگوید: "این نظریه که [مکمل] آنتیاکسیدان درمانی معجزهآسا است کاملا کنار گذاشته شده است". لینوس پاولینگ تا حد زیادی از اینکه نظریههای خودش میتوانند کشنده باشند ناآگاه بود. در ۱۹۹۴ پیش از انتشار تعداد زیادی از آزمایشهای بالینی در مقیاس وسیع، او به خاطر سرطان پروستات مرد. مطمئنا ویتامین ث نوشدارویی که او سرسختانه تا آخرین نفس ادعا میکرد نبود. اما آیا باعث بالاتر رفتن مخاطره میشد؟
ما هرگز با اطمینان نخواهیم دانست. اما با توجه به آن چند مطالعه که آنتیاکسیدانهای بیش از اندازه را با سرطان مرتبط کردهاند، مطمئنا دور از ذهن نیست. برای نمونه یک مطالعهی منتشر شده در سال ۲۰۰۷ از مؤسسه ملی سرطان آمریکا دریافته است که احتمال مرگ از سرطان پروستات مردهایی که مولتیویتامین مصرف میکردند در مقایسه با آنهایی که مصرف نمیکردند، ۲ برابر بیشتر است. و در سال۲۰۱۱ مطالعه مشابهی بر ۳۵،۵۳۳ مرد سالم دریافت که مصرف مکملهای ویتامین ای و سلنیوم سرطان پروستات را ۱۷ درصد افزایش داده بود.
از زمانی که هارمن نظریه بزرگ خود را درباره رادیکالهای آزاد و پیری مطرح کرد، جدایی شسته و رفته آنتیاکسیدانها و رادیکالهای آزاد (اکسیدانها) رو به زوال گذاشته و مشمول مرور زمان شده است.
آنتیاکسیدان تنها یک نام است و نه یک تعریف مشخص از طبیعت. ویتامین ث، مکمل مورد علاقه پاولینگ، را در نظر بگیرید. در اندازه صحیح، ویتامین ث رادیکالهای آزاد با بار بسیار را با پذیرش الکترونهای آزادشان خنثی میکند. این یک شهید مولکولی است که با گرفتن ضربهها به خودش از همسایگی سلولی خود حفاظت میکند.
اما با پذیرش یک الکترون، ویتامین ث خودش به یک رادیکال آزاد تبدیل میشود که قادر به آسیب رساندن به پوستههای سلولی، پروتئین و دیانای است. همانطور که شیمیدان غذایی ویلیام پورتر در سال ۱۹۹۳ نوشت: "[ویتامین ث] حقیقتا یک ژانوس دو سر است، یک دکتر جکیل و آقای هاید، ترکیب متناقضی از آنتیاکسیدانها".
خوشبختانه در شرایط عادی آنزیم ردوکتاز ویتامین ث میتواند ویژگی آنتیاکسیدانی ویتامین ث را برگرداند. اما اگر ویتامین ث بسیار زیادی وجود داشته باشد که این به سادگی نتواند تولید را ادامه دهد چه؟ این گونه سادهسازی یک بیوشیمی پیچیده خودش مشکلساز است، اما آزمایشهای بالینی بالا چند نتیجه محتمل را ارائه میکنند.
تفرقه بینداز و حکومت کن
آنتیاکسیدانها یک روی تاریک دارند. و با شواهد رو به افزایشی مبنی بر این که خودِ رادیکالهای آزاد برای سلامت ما ضروری هستند، حتی روی خوب آنها همیشه مفید نیست.
ما حالا میدانیم که رادیکالهای آزاد اغلب به عنوان پیام رساننده مولکولی استفاده میشوند که سیگنالها را از یک منطقه سلول به منطقه دیگر ارسال میکنند. در این نقش، نشان داده شده است که آنها هنگامی که یک سلول رشد میکند، هنگامی که به دو سلول تقسیم میشود و هنگامی که میمیرد، قدرتشان تغییر میکند. رادیکالهای آزاد در هر مرحلهای از زندگی یک سلول، حیاتی هستند.
بدون آنها، سلولها ممکن است به شکل غیر قابل کنترلی به رشد و تقسیم ادامه دهند. کلمهای برای این وضعیت وجود دارد: سرطان.
ما همچنین ممکن است بیشتر در معرض عفونتهایی از بیرون باشیم. هنگامی که از جانب یک باکتری یا ویروسِ ناخواسته تحت فشار هستیم، رادیکالهای آزاد به شکل طبیعی به تعداد بیشتری تولید میشوند و به عنوان یک بوق خاموش برای سیستم ایمنی ما عمل میکنند. در پاسخ، سلولهای پیشتاز پدافند ایمنی ما - ماکروفاژها و لنفوسیتها- شروع به تقسیم و عملیات اکتشافی دربارهی مشکل میکنند. اگر این یک باکتری باشد، آن را، مانند پک من که یک شبح آبی را میخورد، قورت میدهند.
این در دام افتاده است اما هنوز نمرده است. برای تغییر آن، رادیکالهای دیگر یک بار دیگر به عمل فراخوانده میشوند. آنها داخل سلول ایمنی، برای کاری که به خاطر آن بدنام اند استفاده میشوند: برای آسیب رساندن و کشتن. مزاحم متلاشی میشود.
از ابتدا تا انتها یک واکنش ایمنی سالم بستگی به این دارد که رادیکالهای آزاد برای ما و درون ما وجود داشته باشند. همانطور که ژائو پدرو مگلائس و جورج چرچ متخصصان ژنتیک در ۲۰۰۶ نوشتند: "همان طور که آتش خطرناک است و با اینحال انسان نحوه استفاده از آن را یاد گرفته است، اکنون به نظر میرسد که سلولها مکانیسمها را برای کنترل و استفاده [از رادیکالهای آزاد] تکامل دادهاند".
به عبارت دیگر آزاد سازی خودمان از رادیکالهای آزاد با آنتیاکسیدانها فکر خوبی نیست. انریکز میگوید: شما بدن را در مقابل برخی عفونتها بی دفاع رها خواهید کرد.
زیاد نیستند کسانی که تردید داشته باشند که یک رژیم غذایی متعادل برای سلامتی لازم است، اما بیشتر ما برای برآورده کردن نیازهای غذایی خود نیاز به مکملها نداریم خوشبختانه بدن شما سیستمی دارد تا بیوشیمی درونی شما را در حد امکان پایدار نگه دارد. برای آنتیاکسیدانها، این عموما شامل تصفیه کردن هر چیز اضافهای از خون به ادرار برای دفع است. کلوا ویلانووا از مؤسسه پلیتکنیک ملی مکزیتو سیتی در یک ایمیل میگوید: "آدمها به توالت میروند".
لین میگوید: "ما در متعادل کردن چیزها عالی هستیم بنابر این اثر [استفاده از مکملها] هر کاری که بکنید ملایم است، که باید برای آن سپاسگذار باشیم". بدنهای ما برای متعادل کردن خطر اکسیژن از همان زمانی که اولین میکروبها شروع به استنشاق این گاز سمی کردند انتخاب شده اند. ما نمیتوانیم میلیاردها سال تکامل را با یک قرص ساده تغییر دهیم.
هیچ کس انکار نخواهد کرد که ویتامین ث برای یک سبک زندگی سالم حیاتی است، همانطور که تمام آنتیاکسیدانها چنین اند، اما اگر توصیههای پزشک را دنبال نکنید، وقتی گزینه رژیم غذایی سالم در اختیارتان هست، این مکملها به ندرت پاسخ یک زندگی طولانی خواهند بود. ویلانووا میگوید: "تجویز آنتیاکسیدان تنها هنگامی موجه است که کمبود واقعی یک آنتیاکسیدان خاص مشهود باشد. بهترین گزینه برای دریافت آنتیاکسیدانها از طریق غذاست چون حاوی ترکیبی از آنتیاکسیدانهایی است که با هم کار میکنند".
لین میگوید: "به طور کلی نشان داده شده که رژیمهای غذایی سرشار از میوهها و سبزیجات برای شما خوب هستند. همیشه نه، اما به طور کلی توافق وجود دارد که این گونه است". هرچند اغلب فواید چنین رژیم غذایی به آنتیاکسیدانها نسبت داده شده اما ممکن است این فواید برخواسته از یک تعادل سالم پرو-اکسیدانها و دیگر ترکیباتی باشد که نقششان هنوز کاملا درک نشده است.
پس از دههها رمزگشایی از بیوشیمی بیقاعده رادیکالهای آزاد و آنتیاکسیدانها، صدها هزار داوطلب، و میلیونها پوند صرف شده در آزمایشهای بالینی، بهترین نتیجهای که دانش قرن بیست و یکم برای ارائه کردن دارد، در کلاس درس یک دانشآموز هم یافت میشود: پنج میوه روزانهی خود را بخورید.
صبحانههای او پیش از این چیزی نبود که بشود دربارهشان نوشت. تنها نکتهشان این بود که هر روز صبح زود پیش از آنکه برای کارش به مؤسسه فنآوری کالیفرنیا برود، و حتی آخر هفتهها هم اتفاق میافتادند. او خستگیناپذیر بود و کارش مفید و پربار بود.
گیاهخواری، همهچیزخواری و باورهای رایج
برای نمونه او در سن ۳۰ سالگی، با تلفیق ایدههایی از شیمی و مکانیک کوانتومی، راه بنیادین سومی را پیشنهاد کرد که اتمها بر آن اساس در مولکولها کنار هم نگه داشته میشدند. بیست سال بعد، تحقیقات او درباره اینکه پروتئینها (قطعات سازنده تمام حیات) چگونه در کنار هم قرار میگیرند به فرانسیس کریک و جیمز واتسون کمک کرد تا ساختار دیانای را در ۱۹۵۳ کشف کنند.
سال بعد، به خاطر بصیرتهای پاولینگ درباره نحوه پیوند مولکولها با همدیگر جایزه نوبل شیمی به او اهدا شد. همانطور که نیک لین، متخصص زیستشیمی از کالج دانشگاه لندن، در کتاب اکسیژن سال ۲۰۰۱ خود مینویسد "پاولینگ … غول علم قرن بیستم بود، و کارهایش شیمی مدرن را پایهگذاری کرد".
در ویرایش دوم این کتاب، او آنفولانزا را به فهرست بیماریهای با درمان ساده افزود. هنگامی که اچآیوی در طول دههی ۱۹۸۰ در آمریکا شیوع پیدا کرد، او ادعا کرد که ویتامین ث میتواند آن را هم درمان کند.
در سال ۱۹۹۲، ایدههای او در روی جلد مجله تایم تحت عنوان: "قدرت واقعی ویتامینها" عرضه شد. از آنها به عنوان درمان برای بیماریهای قلبی و عروقی، آب مروارید و حتی سرطان صحبت شده بود. مقاله ادعا کرده بود: "حتی از همه اینها مهمتر اینکه ویتامینها میتوانند از آسیبهای طبیعی سالخوردگی جلوگیری کنند".
خرید و فروش مولتیویتامینها و دیگر مکملهای غذایی، همانند شهرت پاولینگ بسیار بیشتر شد.
اما آوازه علمی او به سوی دیگری رفت. به مرور زمان، ویتامین ث، و بسیاری از مکملهای غذایی دیگر، از پشتیبانی علمی بهرهمند نشدند. در حقیقت، پاولینگ با هر قاشق سرپری از مکمل که به آب پرتقال خود میافزود، به احتمال زیاد به جای کمک کردن به بدن خود به آن آسیب میزد. ثابت شده که ایدههای او نه تنها اشتباه بودند بلکه در نهایت خطرناک بودند.
در ۱۹۵۴، ربکا گرشمن که آن زمان در دانشگاه روچستر نیویورک بود، برای اولین بار این مولکولها را به عنوان یک خطر محتمل شناسایی کرد - فکری که توسط دنهام هارمن، از آزمایشگاه دانر فیزیک پزشکی دانشگاه برکلی در سال ۱۹۵۶ توسعه پیدا کرد، و استدلال میکرد که رادیکالهای آزاد ممکن است باعث زوال، بیماری و در نهایت کهولت سلولی شوند.
در طول قرن بیستم، دانشمندان به شکل پیوستهای بر پایهی ایدههای او پیش رفتند و طولی نکشید که اقبال گستردهای پیدا کردند.
نحوهی کار آن اینگونه است. این روند با میتوکندری آغاز میشود، که موتورهای احتراق کوچکی درون سلولهای ما هستند. داخل پوسته درونی آنها غذا و اکسیژن به آب، دیاکسید کربن و انرژی تبدیل میشوند. این تنفس است، یعنی مکانیسمی که به تمام مجموعههای حیاتی نیرو میبخشد.
آسیاب آبی نشتدار
اما ماجرا این به این سادگی نیست. علاوه بر غذا و اکسیژن، جریان ممتدی از ذرات با بار منفی به نام الکترون هم لازماند. همانند یک جریان درونسلولی سرازیر که به مجموعهای از آسیابهای آبی نیرو میدهد، این جریان در میان چهار پروتئین حفظ میشود، که هر کدام در پوسته درونی این میتوکندری جاسازی شدهاند، و به تولید محصول نهایی نیرو میدهند: انرژی.
این واکنش به هر کاری که ما انجام میدهیم انرژی میدهد، اما یک روند ناکامل است. مقداری نشتی الکترون از سه تا از آسیابهای آبی سلولی وجود دارد که هر کدام قادر به واکنش دادن با اکسیژن مولکولهای مجاور هستند. نتیجهی این یک رادیکال آزاد است، یعنی یک مولکول اساسا واکنشی با یک الکترون آزاد.
رادیکال های آزاد به منظور به دست آوردن ثبات با ویران کردن ساختارهای اطرافشان، با جدا کردن الکترونها از مولکولهای حیاتی مانند دیانای و پروتئینها به منظور ایجاد تعادل در بار خودشان، انتقام میگیرند. هارمن و بسیاری دیگر فرض کردند که هرچند در مقیاس حیرتآور کوچکی، این تولید رادیکالهای آزاد میتواند عوارض بسیاری بر تمام بدن ما تحمیل کند و باعث جهشهای ژنتیکی شود که منجر به سالخوردگی و بیماریهای مرتبط با سن مانند سرطان شود.
مختصر اینکه اکسیژن نفس زندگی است، اما بالقوه میتواند ما را پیر و فرتوت کند و حتی منجر به مرگ شود.
اندکی پس از آنکه رادیکالهای آزاد به پیری و بیماری ربط داده شدند، آنها دشمنانی به نظر رسیدند که باید از بدنهایمان پاکسازی شوند. برای نمونه در ۱۹۷۲ هارمن نوشت: "ممکن است انتظار برود که کم کردن [رادیکالهای آزاد] در یک موجود زنده منجر به یک نرخ کاهنده در تخریب بیولوژیکی با همراهی افزایش سالهای زندگی سالم و مفید باشد. امید میرود که [این نظریه] منجر به آزمایش های پربار با هدف افزایش دادن طول عمر با سلامت انسان شود".
او دربارهی آنتیاکسیدانها صحبت میکرد، مولکولهایی که الکترونها را از رادیکالهای آزاد میپذیرند و به این وسیله این تهدید را منتشر میکنند. و بذر آزمایشهایی که او امیدشان را داشت کاشته شد، پرورش داده شدند و در طول چند دهه بعدی تکرار شدند. اما ثمر کمی به بار آوردند.
برای نمونه در دههی ۱۹۷۰ و با ورود به دهه ۱۹۸۰ برای موشهای بسیاری -حیواناتی که در آزمایشگاهها از آنها استفاده می کنیم- آنتیاکسیدانهای مکمل مختلفی در رژیم غذایی یا از طریق تزریق مستقیم در جریان خونشان تجویز شدند. حتی برخی به شکل ژنتیک اصلاح شدند تا کد ژنتیکی برای آنتیاکسیدانهای خاص از موشهای آزمایشگاهی اصلاح نشده فعالتر باشد.
اگرچه روشها متفاوت بود اما نتایج تا حد زیادی مشابه بودند: زیاد بودن آنتیاکسیدانها نه آسیبهای سالخوردگی را تسکین میداد و نه از هجوم بیماری پیشگیری میکرد.
آنتونیو انریکز از مرکز ملی پژوهش قلب و عروق اسپانیا در مادرید میگوید: هرگز واقعا ثابت نشد که آنها طول عمر را افزایش میدهند، یا باعث بهبود عمر آدمی میشوند. موشها خیلی به مکملها اهمیت نمیدهند.
قضیه بسیار ساده است. ابتدا گروهی از مردم با سن، مکان و شیوه زندگی مشابهی را پیدا کنید. در مرحله دوم آنها را به دو زیرگروه تقسیم کنید. یک نیمه مکملهایی را که علاقه به امتحانشان دارید دریافت میکنند، در حالی که بقیه یک قرص خالی - یک قرص قند، یک دارونما میگیرند. در مرحله سوم، و به شکل حیاتی برای پیشگیری از تبعیض غیرعمدی، تا پس از پایان آزمایش هیچ کس نمیداند که به هرکسی چه چیزی داده شده است؛ حتی آنهایی که بر این درمان نظارت میکنند.
این شیوه که به نام یک آزمایش کنترل شده بیطرفِ مضاعف شناخته میشود، استاندارد طلایی پژوهشهای دارویی است. از دهه ۱۹۷۰ آزمایشهای بسیاری مانند این بودند که تلاش میکردند کشف کنند چه میزان مکمل آنتیاکسیدان برای سلامت و بقای ما لازم است. نتایج به هیچ وجه امیدبخش نیستند.
برای نمونه در سال ۱۹۹۴ آزمایشی زندگی ۲۹،۱۳۳ نفر فنلاندی را در دههی پنجاه عمرشان زیر نظر گرفت. همه سیگار میکشیدند، اما فقط به بعضی از آنها مکمل بتاکاروتن داده شده بود. در این گروه بروز سرطان ریه ۱۶ درصد افزایش پیدا کرده بود.
نتیجهی مشابهی در زنان یائسه در آمریکا یافت شد. پس از ۱۰ سال مصرف هر روزه اسید فولیک (یک نوع ویتامین ب) خطر سرطان پستان آنها به نسبت زنانی که این مکمل را دریافت نمیکردند ۲۰ درصد افزایش پیدا کرد.
اوضاع از این هم بدتر میشود. مطالعه بیش از ۱۰۰۰ نفر سیگاری سنگین که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد ناگزیر تقریبا دو سال زودتر پایان داده شد. پس از تنها چهار سال استفاده از مکمل بتاکاروتن و ویتامین آ، ۲۸ درصد افزایش در نرخ سرطان ریه و یک افزایش ۱۷ درصدی در تعداد مرگها وجود داشت.
اینها اعداد ناچیز و بیاهمیتی نیستند. در مقایسه با دارونما (پلاسیبو)، هنگامی که این دو مکمل داده میشد هر سال ۲۰ نفر بیشتر میمردند. در طول چهار سال این آزمایش، این میزان برابر با ۸۰ مرگ بیشتر است. همانطور که نویسندگان در آن زمان نوشتند: "یافتههای فعلی دلایل کافی برای بازداشتن از مصرف مکمل بتاکاروتن و ترکیب بتاکاروتن و ویتامین آ ارائه میکند".
ایدههای کشنده
البته این مطالعات قابل توجه داستان را به شکل کامل بازگو نمیکند. مطالعاتی وجود دارند که فواید مصرف آنتیاکسیدانها را نشان میدهند، به ویژه هنگامی که جمعیت نمونه به یک رژیم غذایی سالم دسترسی ندارند.
اما بنا بر یک بررسی از سال ۲۰۱۲ که نتیجه ۲۷ آزمایش بالینی ارزیابی تأثیر آنتیاکسیدانهای مختلف را ثبت کرده بود، وزن شواهد به نفعشان نیست.
تنها هفت مطالعه گزارش کردند که استفاده از مکملها منجر به نوعی از خواص سلامتی مکملهای آنتیاکسیدان میشود که شامل کاهش خطر بیماری عروق قلبی و سرطان پانکراس است. ده مطالعه هیچ فایدهای ندید - مانند این بود که به همه بیماران قرص قند داده باشند (البته که این طور نبود). ۱۰ مطالعه دیگر باقی مانده بود که بسیاری از بیماران را در وضعیت قابل اندازهگیری بدتری پس از تجویز آنتیاکسیدان یافتند، که شامل افزایش بروز بیماریهایی مانند سرطانهای ریه و پستان بود.
انریکز میگوید: "این نظریه که [مکمل] آنتیاکسیدان درمانی معجزهآسا است کاملا کنار گذاشته شده است". لینوس پاولینگ تا حد زیادی از اینکه نظریههای خودش میتوانند کشنده باشند ناآگاه بود. در ۱۹۹۴ پیش از انتشار تعداد زیادی از آزمایشهای بالینی در مقیاس وسیع، او به خاطر سرطان پروستات مرد. مطمئنا ویتامین ث نوشدارویی که او سرسختانه تا آخرین نفس ادعا میکرد نبود. اما آیا باعث بالاتر رفتن مخاطره میشد؟
ما هرگز با اطمینان نخواهیم دانست. اما با توجه به آن چند مطالعه که آنتیاکسیدانهای بیش از اندازه را با سرطان مرتبط کردهاند، مطمئنا دور از ذهن نیست. برای نمونه یک مطالعهی منتشر شده در سال ۲۰۰۷ از مؤسسه ملی سرطان آمریکا دریافته است که احتمال مرگ از سرطان پروستات مردهایی که مولتیویتامین مصرف میکردند در مقایسه با آنهایی که مصرف نمیکردند، ۲ برابر بیشتر است. و در سال۲۰۱۱ مطالعه مشابهی بر ۳۵،۵۳۳ مرد سالم دریافت که مصرف مکملهای ویتامین ای و سلنیوم سرطان پروستات را ۱۷ درصد افزایش داده بود.
از زمانی که هارمن نظریه بزرگ خود را درباره رادیکالهای آزاد و پیری مطرح کرد، جدایی شسته و رفته آنتیاکسیدانها و رادیکالهای آزاد (اکسیدانها) رو به زوال گذاشته و مشمول مرور زمان شده است.
آنتیاکسیدان تنها یک نام است و نه یک تعریف مشخص از طبیعت. ویتامین ث، مکمل مورد علاقه پاولینگ، را در نظر بگیرید. در اندازه صحیح، ویتامین ث رادیکالهای آزاد با بار بسیار را با پذیرش الکترونهای آزادشان خنثی میکند. این یک شهید مولکولی است که با گرفتن ضربهها به خودش از همسایگی سلولی خود حفاظت میکند.
اما با پذیرش یک الکترون، ویتامین ث خودش به یک رادیکال آزاد تبدیل میشود که قادر به آسیب رساندن به پوستههای سلولی، پروتئین و دیانای است. همانطور که شیمیدان غذایی ویلیام پورتر در سال ۱۹۹۳ نوشت: "[ویتامین ث] حقیقتا یک ژانوس دو سر است، یک دکتر جکیل و آقای هاید، ترکیب متناقضی از آنتیاکسیدانها".
خوشبختانه در شرایط عادی آنزیم ردوکتاز ویتامین ث میتواند ویژگی آنتیاکسیدانی ویتامین ث را برگرداند. اما اگر ویتامین ث بسیار زیادی وجود داشته باشد که این به سادگی نتواند تولید را ادامه دهد چه؟ این گونه سادهسازی یک بیوشیمی پیچیده خودش مشکلساز است، اما آزمایشهای بالینی بالا چند نتیجه محتمل را ارائه میکنند.
تفرقه بینداز و حکومت کن
آنتیاکسیدانها یک روی تاریک دارند. و با شواهد رو به افزایشی مبنی بر این که خودِ رادیکالهای آزاد برای سلامت ما ضروری هستند، حتی روی خوب آنها همیشه مفید نیست.
ما حالا میدانیم که رادیکالهای آزاد اغلب به عنوان پیام رساننده مولکولی استفاده میشوند که سیگنالها را از یک منطقه سلول به منطقه دیگر ارسال میکنند. در این نقش، نشان داده شده است که آنها هنگامی که یک سلول رشد میکند، هنگامی که به دو سلول تقسیم میشود و هنگامی که میمیرد، قدرتشان تغییر میکند. رادیکالهای آزاد در هر مرحلهای از زندگی یک سلول، حیاتی هستند.
بدون آنها، سلولها ممکن است به شکل غیر قابل کنترلی به رشد و تقسیم ادامه دهند. کلمهای برای این وضعیت وجود دارد: سرطان.
ما همچنین ممکن است بیشتر در معرض عفونتهایی از بیرون باشیم. هنگامی که از جانب یک باکتری یا ویروسِ ناخواسته تحت فشار هستیم، رادیکالهای آزاد به شکل طبیعی به تعداد بیشتری تولید میشوند و به عنوان یک بوق خاموش برای سیستم ایمنی ما عمل میکنند. در پاسخ، سلولهای پیشتاز پدافند ایمنی ما - ماکروفاژها و لنفوسیتها- شروع به تقسیم و عملیات اکتشافی دربارهی مشکل میکنند. اگر این یک باکتری باشد، آن را، مانند پک من که یک شبح آبی را میخورد، قورت میدهند.
این در دام افتاده است اما هنوز نمرده است. برای تغییر آن، رادیکالهای دیگر یک بار دیگر به عمل فراخوانده میشوند. آنها داخل سلول ایمنی، برای کاری که به خاطر آن بدنام اند استفاده میشوند: برای آسیب رساندن و کشتن. مزاحم متلاشی میشود.
از ابتدا تا انتها یک واکنش ایمنی سالم بستگی به این دارد که رادیکالهای آزاد برای ما و درون ما وجود داشته باشند. همانطور که ژائو پدرو مگلائس و جورج چرچ متخصصان ژنتیک در ۲۰۰۶ نوشتند: "همان طور که آتش خطرناک است و با اینحال انسان نحوه استفاده از آن را یاد گرفته است، اکنون به نظر میرسد که سلولها مکانیسمها را برای کنترل و استفاده [از رادیکالهای آزاد] تکامل دادهاند".
به عبارت دیگر آزاد سازی خودمان از رادیکالهای آزاد با آنتیاکسیدانها فکر خوبی نیست. انریکز میگوید: شما بدن را در مقابل برخی عفونتها بی دفاع رها خواهید کرد.
لین میگوید: "ما در متعادل کردن چیزها عالی هستیم بنابر این اثر [استفاده از مکملها] هر کاری که بکنید ملایم است، که باید برای آن سپاسگذار باشیم". بدنهای ما برای متعادل کردن خطر اکسیژن از همان زمانی که اولین میکروبها شروع به استنشاق این گاز سمی کردند انتخاب شده اند. ما نمیتوانیم میلیاردها سال تکامل را با یک قرص ساده تغییر دهیم.
هیچ کس انکار نخواهد کرد که ویتامین ث برای یک سبک زندگی سالم حیاتی است، همانطور که تمام آنتیاکسیدانها چنین اند، اما اگر توصیههای پزشک را دنبال نکنید، وقتی گزینه رژیم غذایی سالم در اختیارتان هست، این مکملها به ندرت پاسخ یک زندگی طولانی خواهند بود. ویلانووا میگوید: "تجویز آنتیاکسیدان تنها هنگامی موجه است که کمبود واقعی یک آنتیاکسیدان خاص مشهود باشد. بهترین گزینه برای دریافت آنتیاکسیدانها از طریق غذاست چون حاوی ترکیبی از آنتیاکسیدانهایی است که با هم کار میکنند".
لین میگوید: "به طور کلی نشان داده شده که رژیمهای غذایی سرشار از میوهها و سبزیجات برای شما خوب هستند. همیشه نه، اما به طور کلی توافق وجود دارد که این گونه است". هرچند اغلب فواید چنین رژیم غذایی به آنتیاکسیدانها نسبت داده شده اما ممکن است این فواید برخواسته از یک تعادل سالم پرو-اکسیدانها و دیگر ترکیباتی باشد که نقششان هنوز کاملا درک نشده است.
پس از دههها رمزگشایی از بیوشیمی بیقاعده رادیکالهای آزاد و آنتیاکسیدانها، صدها هزار داوطلب، و میلیونها پوند صرف شده در آزمایشهای بالینی، بهترین نتیجهای که دانش قرن بیست و یکم برای ارائه کردن دارد، در کلاس درس یک دانشآموز هم یافت میشود: پنج میوه روزانهی خود را بخورید.