انتقام ۴۰۰ میلیون تومانی از شوهر
رأی دهید
با اعلام این شکایت بازپرس رسیدگی به این موضوع را در دستور کار خود قرار داد و مأموران به ردیابی صاحب حساب پرداختند.بررسیهای تخصصی کارآگاهان نشان میداد که این حساب غیر فعال بوده و صاحب آن یک مهندس به نام فرشاد است که مدیریت یک شرکت خصوصی را بر عهده دارد. به این ترتیب مهندس جوان بهدادسرا احضار شد تا در خصوص چک بلامحلش توضیح دهد.
مهندس فرشاد که باور نمیکرد چک قدیمیاش در دست یک مشتری باشد در حالی که شوکه شده بود به بازپرس پرونده گفت: من نمیدانم دسته چکم چگونه به دست عتیقه فروش رسیده، چون سالهاست که بااین حساب بانکی فعالیت نمیکنم و کارهایم را با حساب دیگرم انجام میدهم. جالب اینکه امضایی که روی برگه چک وجود دارد، امضای من نیست.با ادعاهای این مهندس ردیابی و شناسایی خریدار اجناس عتیقه در دستور کار پلیس قرار گرفت و وی سرانجام دستگیر شد.
این مرد که خود را بیگناه جلوه میداد در جریان بازجویی به مأموران گفت: این چک را زمان معامله یک خودرو از یکی از مشتریهایم گرفتهام و من اطلاعی از خالی بودن حساب بانکی ندارم و شما میتوانید از فردی که این چک و مدارک را امضا کرده علت را جویا شوید.
بدینترتیب قاضی پرونده برای روشن شدن حقیقت چک را به کارشناسان خط ارائه داد تا صاحب امضا شناسایی شود.بررسیهای کارشناسان نشان داد که مهندس جوان بیگناه است و فرد دیگری امضای وی را جعل کرده است. بههمین خاطر بار دیگر مردی که این چک را به عتیقه فروش داده بود راهی دادسرا شد. او که ابتدا ادعای بیگناهی میکرد سرانجام لب به بیان حقیقت گشود و پرده از این ماجرا برداشت.وی در بازجویی گفت: من گناهی ندارم و کارمند یک شرکت هستم و تحت تأثیر حرفهای مینا- همسر فرشاد- قرار گرفتم و این خانم یکی از آشنایانمان است که از بیمهریهای شوهرش گله میکرد و وقتی فهمیدم قرار است این مرد طلاقش بدهد دلم برایش سوخت. ضمناً مینا وعده داد که پول قابل توجهی به من میدهد تا همدستش باشم. پیشنهادش وسوسهام کرد و با اطمینان از اینکه برای من مشکلی پیش نمیآید چک جعلی را به مرد عتیقه فروش دادم و پس از آن گرفتار شدم. با اعترافات این مرد پشیمان، مینا به دادسرا احضار شد و بازپرس به بازجویی از او پرداخت. این زن که نمیتوانست باور کند دستش رو شده است در حالی که با گوشه روسری اشکهایش را پاک میکرد به بازپرس پرونده گفت: میخواستم همسرم را تنبیه کنم و انتقام سالهای از دست رفته جوانیام را از او بگیرم. چند سال پیش وقتی فرشاد به خواستگاریام آمد چیزی نداشت و من با همه نداری و مشکلاتش ساختم و در کنارش بودم تا به چنین جایگاه و مقامی رسید ولی او حالا بهجای قدردانی از من زیر سرش بلند شده و به دادگاه دادخواست طلاق داده است. بههمین خاطر از دستش عصبانی شدم و برای گرفتن انتقام یک برگ چک را بهنام او امضا کردم تا به این ترتیب این شوهر ناسپاس را روانه زندان کنم.
با اعترافات این زن جوان و همدستش آنها به 2 سال حبس و بازگرداندن اجناس به مرد عتیقه فروش محکوم شدند و مهندس جوان هم از شکایتش صرف نظر نکرد و خواستار جدایی از همسرش شد.