عربها با ترامپ چگونه کنار خواهند آمد
رأی دهید
"فقیرترین فرد در کویت مانند پادشاهان زندگی میکند. ماییم که این امکان را برایشان فراهم میآوریم که نفتشان را بفروشند. چرا مجبورشان نمیکنیم بیست و پنج درصد از درآمدشان را به ما بدهند؟"
اینها جملاتی است که دونالد ترامپ بیست و هشت سال پیش در برنامهای تلویزیونی در شبکه سی ان ان گفت. مشابه همین حرفها را هم در هفتههای گذشته در تبلیغات و مناظرههای انتخاباتیاش در مورد عربستان سعودی تکرار کرد، وقتی میگفت سعودیها برای پشتیبانی آمریکا باید بهای بیشتری بپردازند. چند ماه پیشترش هم در گفتگو با نیویورک تایمز، عربستان سعودی را کشوری توصیف کرده بود که بدون حمایت آمریکا، وجود نخواهد داشت.
این اظهارنظرها، خطوط فکری و نگاه رئیس جمهور منتخب آمریکا را به متحدان دیرین کشورش در خاورمیانه ترسیم میکند و طبیعی است که در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نگرانی شدیدی نسبت به آینده روابط با آمریکا ابراز شود.
بدیهی است دولتمردان این کشورها ترجیح میدادند هیلاری کلینتون را در کاخ سفید ببیند، چراکه در دورهای که مدیریت دستگاه سیاست خارجی آمریکا در دست او بود، مواضع عربستان سعودی و متحدانش به آمریکا بسیار نزدیک بود، تا حدی که حتی ابتکار عمل به دست سعودیها افتاده بود و آمریکاییها از آن پیروی میکردند. اکنون سعودیها و متحدانشان با دونالد ترامپ چه می توانند بکنند؟
هم عربستان سعودی و هم دونالد ترامپ به برجام بدبینند و همین نقطه اشتراک میتواند بستری برای کنار آمدن عربستان سعودی با دونالد ترامپ باشد. سعودیها سالهاست با بزرگنمایی آنچه خطر ایران برای خاورمیانه میدانند و با تبلیغ گسترده دیدگاه منفی خود به ایران، توانستهاند حمایت آمریکا و غرب را جلب کنند. در این راه با صرف هزینه های زیاد حتی پژوهشگاهها و اتاقهای فکر را در آمریکا با خود همراه ساخته و با سرمایه گذاری رسانهای گسترده، افکار عمومی را نیز به نفع خود شکل دادهاند. دلیلی ندارد این سیاست که تاکنون کارگر افتاده، از این پس نیز کارگر نیفتد.
ایران تاکنون رفتاری منسجم و هماهنگ در برابر آمریکا نداشته، همزمان با تلاش دولت برای بهبود رابطه با آمریکا، سپاه پاسداران در رفتار و گفتار، خود را خطری برای منافع آمریکا نشان داده، رهبر جمهوری اسلامی نیز به همان اندازه دونالد ترامپ، هرچند از نقطه مقابل، از برجام خرسند نیست. هر نوع رفتار پیش بینی نشده ایران علیه منافع آمریکا در منطقه می تواند دونالد ترامپ را به عربستان سعودی نزدیکتر کند. با توجه به رفتارهای قبلی ایران، سعودیها اگر امیدوار باشند باز هم چنین رفتارهایی از ایران سربزند، امید بیهودهای نیست.
همچنین اگر بنا به معامله و داد و ستد باشد، عربستان سعودی و متحدانش در حاشیه خلیج فارس هم در تاجر مسلکی کم از دونالد ترامپ ندارند و همیشه از ابزار توان مالی برای پیشبرد اهداف خود بهره بردهاند.
نکته مهم دیگر اینکه، اقتصاد آمریکا و حاشیه عربی خلیج فارس بسیار در هم تنیده و گستره مناسبات سیاسی و نظامی و اقتصادی دو طرف بزرگتر از آن است که نادیده گرفته شود. دونالد ترامپ هم تنها تصمیم گیرنده در سیاست خارجی آمریکا نیست. به یاد داریم که باراک اوباما نیز پیش از آنکه رئیس جمهور شود نگاهی بدبینانه نسبت به متحدان دیرینه آمریکا در خاورمیانه داشت اما در عمل، همان سیاستهای پیشین آمریکا را در قبال آنان ادامه داد. کنگره نیز در اختیار حزب جمهوریخواه است که هم نمایندگان و سناتورهایش با مقامهای حاشیه خلیج فارس در تعامل نزدیک بوده و هستند و هم سرمایه داران حامی این حزب داد و ستد گستردهای در منطقه خلیج فارس دارند. سوریه و مصر
در بخش دیگری از جهان عرب، نسبت به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ابراز خرسندی شده است، بخصوص در سوریه و مصر و از جانب بخشی از مردم و گروههای سیاسی که با سیاستهای عربستان سعودی در منطقه مخالفند.
در سوریه، انتقاد دونالد ترامپ از سیاستهای باراک اوباما در سوریه به این معنی تلقی شده که او کمک تسلیحاتی آمریکا به گروههای مسلح سوری را نادرست می داند و حمایت نظامی آمریکا از این گروهها قطع خواهد شد. اظهارنظرهای مثبت آقای ترامپ در مورد نقش ایران و روسیه و حتی بشار اسد در مبارزه با داعش نیز، به این تفسیر شده که آمریکا به محوری که با وجود نبرد با دشمن مشترک، همچنان در مقابلش قرار داشته، رویکردی ایجابی اتخاذ خواهد کرد و در نتیجه، تلاش برای سرنگونی نظام حاکم بر سوریه کاملا از دستور کار دولت آمریکا خارج خواهد شد.
در مصر، از سه سال پیش که نظام تازهای با کودتا روی کارآمد، رابطه با آمریکا چندان دلپذیر نبوده است. کودتا در بستر تظاهرات وسیعی صورت گرفت که بخش عمدهای از شعارهایش ضدآمریکا بود. سیاستی که آمریکا در دوران وزارت خارجه هیلاری کلینتون در قبال مصر اتخاذ کرده بود و اظهارنظرهای انتقادی دولت آمریکا به کودتا و پیامدهای آن در مصر، از دید حامیان ارتشبد سیسی به حمایت از اخوان المسلمین تعبیر شده است. دولتمردان مصری همچنین نگران بودند که در صورتی که هیلاری کلینتون روی کاربیاید، نظام حاکم بر مصر به اتهام نقض حقوق بشر و مخالفت با آزادیهای سیاسی و اجتماعی، بیش از پیش آماج حمله و انتقاد آمریکا قرار گیرد.
بدین ترتیب، به نظر می رسد ارتشبد سیسی از پیروزی دونالد ترامپ نفس راحتی کشیده، بویژه آنکه آقای ترامپ از او به عنوان متحد نزدیکش در آینده خاورمیانه نیز نام برده است. دیگر اینکه، دونالد ترامپ درست در شرایطی به ریاست جمهوری رسیده که مصر نیز از عربستان سعودی فاصله گرفته و به محور روسیه نزدیک شده است. آقای سیسی می تواند با درنظر داشتن رویکرد دونالد ترامپ به روسیه، خاطرجمع باشد که نزدیکیاش به روسیه خشم آمریکا را برنخواهد انگیخت و در صورتی که فشاری از جانب آمریکا به عربستان سعودی وارد شود، به نفع او نیز تمام خواهد شد.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، دونالد ترامپ را "دوست واقعی" خوانده استخاورمیانه بدون آمریکا
پس از "بهار عربی"، قضیه فلسطین که دهها سال مهمترین مساله جهان عرب بود چنان از اولویت افتاده که خیلیها در جهان عرب توجه نکردند که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، دونالد ترامپ را "دوست واقعی" خوانده و هشدارهای کارشناسان که دونالد ترامپ خاورمیانه را از عینک اسرائیل خواهد دید، نظری بسوی خود جلب نکرد.
برخی ناظران می گویند دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، دوران مرگ یا حداقل انجماد هر اقدامی برای احیای روند آشتی میان فلسطینیان و اسرائیل خواهد بود و از دولت او انتظار نمیرود گامی در این راستا بردارد.
در کنار همه اینها، به نظریه دیگری نیز باید توجه کرد که روز به روز در محافل کارشناسی خاورمیانه بیشتر مورد توجه می گیرد و آن اینکه، آمریکا دیگر نفع چندانی برای خود در حضور در خاورمیانه نمی بیند و توجهش منعطف بخشهای دیگری از جهان، بویژه خاوردور است. از این دیدگاه باید برای خاورمیانهای حاضر شد که آمریکا دیگر اعتنای چندانی به مداخله در تنشهای آن نخواهد کرد. اگر این نظریه واقع بینانه باشد، رویکرد اقتصادی دونالد ترامپ به مقوله سیاست آمریکا در خاورمیانه بخوبی در آن می گنجد و همراستا با آن قرار می گیرد.
اینها جملاتی است که دونالد ترامپ بیست و هشت سال پیش در برنامهای تلویزیونی در شبکه سی ان ان گفت. مشابه همین حرفها را هم در هفتههای گذشته در تبلیغات و مناظرههای انتخاباتیاش در مورد عربستان سعودی تکرار کرد، وقتی میگفت سعودیها برای پشتیبانی آمریکا باید بهای بیشتری بپردازند. چند ماه پیشترش هم در گفتگو با نیویورک تایمز، عربستان سعودی را کشوری توصیف کرده بود که بدون حمایت آمریکا، وجود نخواهد داشت.
این اظهارنظرها، خطوط فکری و نگاه رئیس جمهور منتخب آمریکا را به متحدان دیرین کشورش در خاورمیانه ترسیم میکند و طبیعی است که در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نگرانی شدیدی نسبت به آینده روابط با آمریکا ابراز شود.
بدیهی است دولتمردان این کشورها ترجیح میدادند هیلاری کلینتون را در کاخ سفید ببیند، چراکه در دورهای که مدیریت دستگاه سیاست خارجی آمریکا در دست او بود، مواضع عربستان سعودی و متحدانش به آمریکا بسیار نزدیک بود، تا حدی که حتی ابتکار عمل به دست سعودیها افتاده بود و آمریکاییها از آن پیروی میکردند.
هم عربستان سعودی و هم دونالد ترامپ به برجام بدبینند و همین نقطه اشتراک میتواند بستری برای کنار آمدن عربستان سعودی با دونالد ترامپ باشد. سعودیها سالهاست با بزرگنمایی آنچه خطر ایران برای خاورمیانه میدانند و با تبلیغ گسترده دیدگاه منفی خود به ایران، توانستهاند حمایت آمریکا و غرب را جلب کنند. در این راه با صرف هزینه های زیاد حتی پژوهشگاهها و اتاقهای فکر را در آمریکا با خود همراه ساخته و با سرمایه گذاری رسانهای گسترده، افکار عمومی را نیز به نفع خود شکل دادهاند. دلیلی ندارد این سیاست که تاکنون کارگر افتاده، از این پس نیز کارگر نیفتد.
ایران تاکنون رفتاری منسجم و هماهنگ در برابر آمریکا نداشته، همزمان با تلاش دولت برای بهبود رابطه با آمریکا، سپاه پاسداران در رفتار و گفتار، خود را خطری برای منافع آمریکا نشان داده، رهبر جمهوری اسلامی نیز به همان اندازه دونالد ترامپ، هرچند از نقطه مقابل، از برجام خرسند نیست. هر نوع رفتار پیش بینی نشده ایران علیه منافع آمریکا در منطقه می تواند دونالد ترامپ را به عربستان سعودی نزدیکتر کند. با توجه به رفتارهای قبلی ایران، سعودیها اگر امیدوار باشند باز هم چنین رفتارهایی از ایران سربزند، امید بیهودهای نیست.
همچنین اگر بنا به معامله و داد و ستد باشد، عربستان سعودی و متحدانش در حاشیه خلیج فارس هم در تاجر مسلکی کم از دونالد ترامپ ندارند و همیشه از ابزار توان مالی برای پیشبرد اهداف خود بهره بردهاند.
نکته مهم دیگر اینکه، اقتصاد آمریکا و حاشیه عربی خلیج فارس بسیار در هم تنیده و گستره مناسبات سیاسی و نظامی و اقتصادی دو طرف بزرگتر از آن است که نادیده گرفته شود. دونالد ترامپ هم تنها تصمیم گیرنده در سیاست خارجی آمریکا نیست. به یاد داریم که باراک اوباما نیز پیش از آنکه رئیس جمهور شود نگاهی بدبینانه نسبت به متحدان دیرینه آمریکا در خاورمیانه داشت اما در عمل، همان سیاستهای پیشین آمریکا را در قبال آنان ادامه داد. کنگره نیز در اختیار حزب جمهوریخواه است که هم نمایندگان و سناتورهایش با مقامهای حاشیه خلیج فارس در تعامل نزدیک بوده و هستند و هم سرمایه داران حامی این حزب داد و ستد گستردهای در منطقه خلیج فارس دارند.
در بخش دیگری از جهان عرب، نسبت به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ابراز خرسندی شده است، بخصوص در سوریه و مصر و از جانب بخشی از مردم و گروههای سیاسی که با سیاستهای عربستان سعودی در منطقه مخالفند.
در سوریه، انتقاد دونالد ترامپ از سیاستهای باراک اوباما در سوریه به این معنی تلقی شده که او کمک تسلیحاتی آمریکا به گروههای مسلح سوری را نادرست می داند و حمایت نظامی آمریکا از این گروهها قطع خواهد شد. اظهارنظرهای مثبت آقای ترامپ در مورد نقش ایران و روسیه و حتی بشار اسد در مبارزه با داعش نیز، به این تفسیر شده که آمریکا به محوری که با وجود نبرد با دشمن مشترک، همچنان در مقابلش قرار داشته، رویکردی ایجابی اتخاذ خواهد کرد و در نتیجه، تلاش برای سرنگونی نظام حاکم بر سوریه کاملا از دستور کار دولت آمریکا خارج خواهد شد.
در مصر، از سه سال پیش که نظام تازهای با کودتا روی کارآمد، رابطه با آمریکا چندان دلپذیر نبوده است. کودتا در بستر تظاهرات وسیعی صورت گرفت که بخش عمدهای از شعارهایش ضدآمریکا بود. سیاستی که آمریکا در دوران وزارت خارجه هیلاری کلینتون در قبال مصر اتخاذ کرده بود و اظهارنظرهای انتقادی دولت آمریکا به کودتا و پیامدهای آن در مصر، از دید حامیان ارتشبد سیسی به حمایت از اخوان المسلمین تعبیر شده است. دولتمردان مصری همچنین نگران بودند که در صورتی که هیلاری کلینتون روی کاربیاید، نظام حاکم بر مصر به اتهام نقض حقوق بشر و مخالفت با آزادیهای سیاسی و اجتماعی، بیش از پیش آماج حمله و انتقاد آمریکا قرار گیرد.
بدین ترتیب، به نظر می رسد ارتشبد سیسی از پیروزی دونالد ترامپ نفس راحتی کشیده، بویژه آنکه آقای ترامپ از او به عنوان متحد نزدیکش در آینده خاورمیانه نیز نام برده است. دیگر اینکه، دونالد ترامپ درست در شرایطی به ریاست جمهوری رسیده که مصر نیز از عربستان سعودی فاصله گرفته و به محور روسیه نزدیک شده است. آقای سیسی می تواند با درنظر داشتن رویکرد دونالد ترامپ به روسیه، خاطرجمع باشد که نزدیکیاش به روسیه خشم آمریکا را برنخواهد انگیخت و در صورتی که فشاری از جانب آمریکا به عربستان سعودی وارد شود، به نفع او نیز تمام خواهد شد.
پس از "بهار عربی"، قضیه فلسطین که دهها سال مهمترین مساله جهان عرب بود چنان از اولویت افتاده که خیلیها در جهان عرب توجه نکردند که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، دونالد ترامپ را "دوست واقعی" خوانده و هشدارهای کارشناسان که دونالد ترامپ خاورمیانه را از عینک اسرائیل خواهد دید، نظری بسوی خود جلب نکرد.
برخی ناظران می گویند دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، دوران مرگ یا حداقل انجماد هر اقدامی برای احیای روند آشتی میان فلسطینیان و اسرائیل خواهد بود و از دولت او انتظار نمیرود گامی در این راستا بردارد.
در کنار همه اینها، به نظریه دیگری نیز باید توجه کرد که روز به روز در محافل کارشناسی خاورمیانه بیشتر مورد توجه می گیرد و آن اینکه، آمریکا دیگر نفع چندانی برای خود در حضور در خاورمیانه نمی بیند و توجهش منعطف بخشهای دیگری از جهان، بویژه خاوردور است. از این دیدگاه باید برای خاورمیانهای حاضر شد که آمریکا دیگر اعتنای چندانی به مداخله در تنشهای آن نخواهد کرد. اگر این نظریه واقع بینانه باشد، رویکرد اقتصادی دونالد ترامپ به مقوله سیاست آمریکا در خاورمیانه بخوبی در آن می گنجد و همراستا با آن قرار می گیرد.