التماسهای کودکانه به مادر قاتل
رأی دهید
ساعت ١٢ ظهر روزجمعه بود که صدای فریادهای ٣ کودک خانه طبقه دوم خیابان تیر شهرک آزادی همسایهها را شوکه کرد. صداها آرام نمیگرفتند. آنها خود را به واحد شماره ٤ رساندند، اما با دربسته روبهرو شدند. فریادها حکایت هولناکی داشت. حکایتی مثل یک جنایت. دیگر فقط سکوت در آپارتمان موج میزد. نشانهها همه تلخ بودند که همسایهها به زور وارد خانه فرزانه شدند. مادری که پس از ١٢سال زندگی حالا قاتل شده بود. صحنهها وحشتناک بودند. فرزانه قصد داشت زندگیاش را با چاقو پایان دهد اما درمحاصره همسایهها قرار گرفت. خانه غرق خون بود. شیشههای شکسته در نقطه نقطه خانه دیده میشد و رد خون کودکان و همسرش روی وسایل خانه.
ادعاهای مادر قاتل
فرزانه یک روز پس از این حادثه خونین درنخستین اظهاراتش پس از ارتکاب به این جنایت هولناک به محسن مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران گفت: «صبح جمعه حدود ساعت ١٠ صبح شوهرم را بیدار کردم که صبحانه بخورد، اما او پتو را روی صورتش کشید و به من گفت برو من خودم میآیم. من خیلی عصبی شدم به آشپزخانه رفتم و چاقو را برداشتم و به سرعت به اتاق رفتم و محکم چاقو را به پشتش فرو کردم، همسرم بلافاصله از شدت درد بلند شد، به گوشه اتاق رفت. خیلی ترسیده بود، مدام به من میگفت که او را نزنم ولی من خیلی عصبی بودم، چند ضربه دیگر به سمتش پرتاب کردم، رنگش سفید شده بود، پردههای اتاق را چنگ میزد تا زمین نخورد، بازهم به طرفش چند ضربه دیگر پرتاب کردم، دیگر نتوانست روی پایش بایستد، همانطور که پرده را گرفته بود، روی زمین افتاد، من نزدیکتر رفتم دیدم صورتش مثل گچ سفید شده، مطمئن شدم که مرده. من هم همان پتو را روی بدنش انداختم و از اتاق خارج شدم.»
این زن ٣٢ساله در ادامه اظهاراتش نحوه قتل فرزندانش را هم اینگونه توضیح داد: «وقتی از اتاق خواب بیرون آمدم، بچهها را صدا زدم تا چایی بخورند، اما هیچکدام به حرف من گوش ندادند، من هم یک لیوان چایی برای خودم ریختم و خوردم، بعد از آن با همان چاقویی که همسرم را کشته بودم، به سراغ بچهها رفتم. درست یادم نیست ولی فکر میکنم اول از همه به مهیا حمله کردم، مهیا جیغ میزد و التماس میکرد مامان من رو نزن، بعدش هم سراغ فاطمه و مازیار رفتم و آنها جیغ میکشیدند و میگفتند نزن. از دست من فرار میکردند و من هم دنبال آنها میدویدم و با چاقو به آنها ضربه میزدم، ولی درست یادم نیست که مازیار را زودتر زدم یا فاطمه را، اما وقتی دیدم فاطمه و مازیار روی زمین افتادند، فهمیدم که همه آنها را کشتم. بعدش شروع کردم به خردکردن و شکستن وسایل خانه. هرچیزی دم دستم بود را پرتاب میکردم، همه چیز را شکستم، میخواستم خودم را هم بکشم، به سمت پنجره رفتم تا خودم را به بیرون پرتاب کنم، اما یک رهگذر از کوچه به من گفت خانم دست و پایت میشکند برو عقب، من هم جاروبرقی را به بیرون پرتاب کردم، بعد هم با همان چاقو میخواستم خودم را بکشم که همسایهها در را شکستند و چاقو را از من گرفتند.»
این زن پس از این اظهارات تکاندهندهاش از روز حادثه درپاسخ به پرسش بازپرس مدیر روستا درباره انگیزهاش از این جنایت هولناک گفت: «همسرم میخواست با دختر دیگری ازدواج کند. من فکر میکنم اصلا با هم ازدواج هم کرده بودند. من چندبار عکسهایی هم در تلگرامش دیدم. ماجرا وقتی شروع شد که همسرم ٢سال پیش ال٩٠ گرفت. از آن به بعد کمکم رفتارش تغییر کرد. چند وقت پیش هم خودش به من میگفت که میخواهد با یک دختر ٢٨ساله ازدواج کند. دراین چند وقت اخیر هم چندبار سر این موضوع با هم دعوا کردیم. او بعضی از شبها دیر به خانه میآمد یا اصلا نمیآمد.»
این اظهارات درحالی ازسوی فرزانه مطرح میشود که بنا به برخی از مستندات متهم سابقه بیماری و اختلالات روانی داشته و چند سالی هم زیر نظر روانپزشک تحت درمان بوده است. فرزانه در اظهاراتش مدعی شد که صداهایی گنگ و مبهمی را میشنیده و به همین دلیل هم به مدت ١١سال زیرنظر روانپزشکی درحوالی بلوارکشاورز تحت درمان بوده است، اما پس از بارداری به توصیه پزشکان مصرف داروها را قطع میکند و بعد از آن هم دیگر حالتهای عصبی نداشته و صدایی هم نمیشنیده است، اما زمستان سال گذشته بعد ازچند مشاجره و درگیری لفظی به توصیه همسرش دوباره به پزشک مراجعه میکند. پزشک هم پس از معاینه به فرزانه میگوید: باید دوباره دارو مصرف کنی ولی او برخلاف توصیه پزشک از ادامه درمان خودداری میکند. محسن مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران درباره سابقه بیماری و اختلالات روانی این مادر قاتل گفت: «این زن درجاتی از افسردگی داشته و تحتنظر روانپزشک بوده است، ولی اینکه افسردگی درقصد و انگیزه وی برای قتل تأثیر داشته، منوط به نظر پزشکی قانونی است.» او درباره علت اصلی این جنایت هولناک هم گفت: «علت اصلی این جنایت هنوز مشخص نیست، ولی قاتل ادعا دارد که همسرم قصد داشت زن دیگری را به همسری خود درآورد که البته این موضوع هم باید بررسی شود.»
براساس اعلام پزشک معالج متهم ظرف دو روز آینده از بیمارستان مرخص شده و برای بررسی سلامتی روحی و روانی دراختیار پزشکی قانونی قرار میگیرد. همچنین دستور داده شد پزشکی که فرزانه ادعا میکند، تحت درمان او بوده است، به اداره آگاهی احضار شود تا مشخص شود او درگذشته آیا تحت درمان قرار داشته و پرونده پزشکی او بررسی شود. هنوز مشخص نشده است که ارتباط همسر فرزانه با فرد دیگری صحت دارد یا ناشی از توهمات
متهم است.
همسایههای قاتل چه گفتند
دیدگاه خوانندگان
۳۴
غریبه_021 - تهران، ایران
تو بیست سالگی کلا زندگیت رو برای شوهر کردن تعطیل کردی بعد حالا سی و دو سالته سه تا بچه اوردی خودت رو لت و پار کردی حالا شوهرت با یه تیپا بیرون میندازتت و تو هیچی برای خودت نداری، دیوانه شدن هم داره . درس باشه واسه بقیه خانمها جلوی خیانت رو شاید نشه گرفت اما میتونن از خودشون ادمی بسازن که اینقدر به لحاظ مالی و اجتماعی وابسته به همسرشون نباشن که تو یه همچین وضعی نابود بشن . متاسفانه خیلی از زنان ایرانی و عرب وقتی ازشون میپرسی خوب الن چکار میکنی(یعنی چی شدی؟ چکاره ای ؟ شغلت چیه ) برمیگردن میگن شوهر کردم.. !!!!
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۵
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران
حالا دو روز بعد وقتی با وکیلش صحبت کرد میگه صبح شیشه کشیده بودم و اصلا مادرزادی شیشه کشم
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱
۵۴
oghab - هلسینکی، فنلاند
همه از فقر ..از تنگدستی ..از گرسنگی ..ننگ بر جمهوری اسـ...
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۴
۵۴
oghab - هلسینکی، فنلاند
همه از فقر ..از تنگدستی ..از گرسنگی ..ننگ بر جمهوری اسـ...
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۴
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران
حالا دو روز بعد وقتی با وکیلش صحبت کرد میگه صبح شیشه کشیده بودم و اصلا مادرزادی شیشه کشم
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱
۳۴
غریبه_021 - تهران، ایران
تو بیست سالگی کلا زندگیت رو برای شوهر کردن تعطیل کردی بعد حالا سی و دو سالته سه تا بچه اوردی خودت رو لت و پار کردی حالا شوهرت با یه تیپا بیرون میندازتت و تو هیچی برای خودت نداری، دیوانه شدن هم داره . درس باشه واسه بقیه خانمها جلوی خیانت رو شاید نشه گرفت اما میتونن از خودشون ادمی بسازن که اینقدر به لحاظ مالی و اجتماعی وابسته به همسرشون نباشن که تو یه همچین وضعی نابود بشن . متاسفانه خیلی از زنان ایرانی و عرب وقتی ازشون میپرسی خوب الن چکار میکنی(یعنی چی شدی؟ چکاره ای ؟ شغلت چیه ) برمیگردن میگن شوهر کردم.. !!!!
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۵
۳۴
غریبه_021 - تهران، ایران
تو بیست سالگی کلا زندگیت رو برای شوهر کردن تعطیل کردی بعد حالا سی و دو سالته سه تا بچه اوردی خودت رو لت و پار کردی حالا شوهرت با یه تیپا بیرون میندازتت و تو هیچی برای خودت نداری، دیوانه شدن هم داره . درس باشه واسه بقیه خانمها جلوی خیانت رو شاید نشه گرفت اما میتونن از خودشون ادمی بسازن که اینقدر به لحاظ مالی و اجتماعی وابسته به همسرشون نباشن که تو یه همچین وضعی نابود بشن . متاسفانه خیلی از زنان ایرانی و عرب وقتی ازشون میپرسی خوب الن چکار میکنی(یعنی چی شدی؟ چکاره ای ؟ شغلت چیه ) برمیگردن میگن شوهر کردم.. !!!!
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۵
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران
حالا دو روز بعد وقتی با وکیلش صحبت کرد میگه صبح شیشه کشیده بودم و اصلا مادرزادی شیشه کشم
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱
۵۴
oghab - هلسینکی، فنلاند
همه از فقر ..از تنگدستی ..از گرسنگی ..ننگ بر جمهوری اسـ...
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۴
۳۴
غریبه_021 - تهران، ایران
تو بیست سالگی کلا زندگیت رو برای شوهر کردن تعطیل کردی بعد حالا سی و دو سالته سه تا بچه اوردی خودت رو لت و پار کردی حالا شوهرت با یه تیپا بیرون میندازتت و تو هیچی برای خودت نداری، دیوانه شدن هم داره . درس باشه واسه بقیه خانمها جلوی خیانت رو شاید نشه گرفت اما میتونن از خودشون ادمی بسازن که اینقدر به لحاظ مالی و اجتماعی وابسته به همسرشون نباشن که تو یه همچین وضعی نابود بشن . متاسفانه خیلی از زنان ایرانی و عرب وقتی ازشون میپرسی خوب الن چکار میکنی(یعنی چی شدی؟ چکاره ای ؟ شغلت چیه ) برمیگردن میگن شوهر کردم.. !!!!
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۵
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران
حالا دو روز بعد وقتی با وکیلش صحبت کرد میگه صبح شیشه کشیده بودم و اصلا مادرزادی شیشه کشم
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱
۵۴
oghab - هلسینکی، فنلاند
همه از فقر ..از تنگدستی ..از گرسنگی ..ننگ بر جمهوری اسـ...
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۴
۵۴
oghab - هلسینکی، فنلاند
همه از فقر ..از تنگدستی ..از گرسنگی ..ننگ بر جمهوری اسـ...
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۴
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران
حالا دو روز بعد وقتی با وکیلش صحبت کرد میگه صبح شیشه کشیده بودم و اصلا مادرزادی شیشه کشم
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱
۳۴
غریبه_021 - تهران، ایران
تو بیست سالگی کلا زندگیت رو برای شوهر کردن تعطیل کردی بعد حالا سی و دو سالته سه تا بچه اوردی خودت رو لت و پار کردی حالا شوهرت با یه تیپا بیرون میندازتت و تو هیچی برای خودت نداری، دیوانه شدن هم داره . درس باشه واسه بقیه خانمها جلوی خیانت رو شاید نشه گرفت اما میتونن از خودشون ادمی بسازن که اینقدر به لحاظ مالی و اجتماعی وابسته به همسرشون نباشن که تو یه همچین وضعی نابود بشن . متاسفانه خیلی از زنان ایرانی و عرب وقتی ازشون میپرسی خوب الن چکار میکنی(یعنی چی شدی؟ چکاره ای ؟ شغلت چیه ) برمیگردن میگن شوهر کردم.. !!!!
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۵