محاکمه مادر و دو دختری که پدرشان را کشتند / بازداشت هنگام قطعه‌قطعه‌کردن جنازه

زن میانسال و دو دخترش که پدر خانواده را کشته و هنگام قطعه‌قطعه کردن جنازه با اره برقی، از سوی پلیس بازداشت شدند، دیروز پای میز محاکمه ایستادند و به تشریح جنایت هولناک پرداختند. دختران قربانی گفتند از بدرفتاری‌های پدرشان خسته شده و دیگر تحمل این زندگی را نداشتند که تصمیم به قتل پدرشان گرفتند.
لیلا 43 ساله و دو دخترش به نام‌های الهام 24 و نگار 16 ساله بیست‌و‌هشتم تیر 93 شوهرش به نام ارشد را در خانه‌شان در خیابان قصرالدشت تهران کشتند و برای انتقال جنازه به بیرون از خانه از چند نفر کمک خواستند، اما وقتی جواب رد شنیدند در حال مثله کردن جنازه با اره برقی بودند که از سوی پلیس بازداشت شدند.

 

 درخواست اعمال ماده 91 برای متهم نوجوان
این مادر و دو دختر دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست اصغرعبداللهی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای لیلا و الهام اشد مجازات و برای نگار که هنگام وقوع جنایت 16 ساله بود درخواست اعمال ماده 91 قانون مجازات اسلامی جدید را مطرح کرد. سپس دو خواهر قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتلان برادرشان حکم قصاص خواستند. عموی الهام و نگار که هنگام مثله کردن جنازه با ماموران پلیس سر رسیده بود، گفت: «برای زن برادرم و الهام قصاص می‌خواهم، اما چون نگار نوجوان بود او را می‌بخشم و اعلام رضایت می‌کنم.»
 
 نقشه‌های قتل نافرجام
سپس الهام به اتهام مشارکت در قتل و جنایت بر میت در جایگاه ویژه ایستاد و به تشریح ماجرا پرداخت. او گفت: «پدرم مرد پرخاشگری بود و سر هر موضوعی من و خواهرم را کتک می‌زد و در زیرزمین خانه زندانی می‌کرد. تازه دیپلم گرفته بودم که گفت دیگر نمی‌تواند کار کند و من ناچار شدم در یک مغازه تعمیرات موبایل کار کنم و خرج خانواده را بدهم. او هیچ وقت به ما خرجی نمی‌داد و همه پول‌هایش را خرج خوشگذرانی با دوستانش می‌کرد. ما از بدرفتاری‌های پدرم خسته شده بودیم که با یکی از دوستانم که در یک کلانتری آشنا داشت صحبت کردم و از او کمک خواستم، اما به نتیجه‌ای نرسیدم. به همین خاطر تصمیم به قتل پدرم گرفتیم. اولین بار تصمیم گرفتیم او را در یک تصادف رانندگی بکشیم، اما نشد. بار دیگر تصمیم گرفتیم در ماشین پدرم مواد مخدر جاساز کنیم تا پس از دستگیری به زندان محکوم شود، اما این نقشه هم عملی نشد.»
 
 تشریح جزئیات جنایت
دختر جوان ادامه داد: «آخرین بار وقتی پدرم از سفر برگشته بود بار دیگر با مادرم درگیر شد و ما تصمیم گرفتیم آخرین نقشه‌مان را عملی کنیم. نگار از خانه بیرون رفت و چندین بسته قرص خواب‌آور و چسب و طناب خرید. مادرم قرص‌ها را در شیرموز ریخت و پدرم بعد از خوردن آن خوابید. نزدیک صبح بود که مادرم مرا بیدار کرد و گفت حال پدرم بد است. او می‌خواست با اورژانس تماس بگیرد، اما من که خاطرات بد از پدرم، از ذهنم بیرون نمی‌رفت، مانع او شدم.
روسری را دور گردن پدرم پیچیدم و از یک طرف کشیدم و مادرم و نگار هم سمت دیگر روسری را گرفتند تا پدرم جان داد.»
او افزود: «بعد از مرگ پدرم برای بیرون بردن جنازه از خانه ناچار شدم با دایی‌ام تماس بگیرم، اما او به ما کمکی نکرد. به همین خاطر با پسرعمویم تماس گرفتم و ماجرا به او گفتم، اما او هم پاسخی نداد. دو روز از مرگ پدرم گذشته بود که ناچار شدیم جنازه او را مثله کنیم. از بازار اره برقی خریدم. من جنازه را مثله می‌کردم و مادرم آن را در کیسه‌های نایلونی بزرگ جاساز می‌کرد و نگار هم در آپارتمان اسفند دود می‌کرد تا همسایه‌ها متوجه بوی تعفن نشوند. در همان حین بود که عمویم و ماموران پلیس سر رسیدند. آنجا بود که فهمیدم پسرعمویم ماجرا را به پدرش اطلاع داده است.»
این دختر به هیات قضایی گفت: «باور کنید ما دیگر تحمل این زندگی را نداشتیم و بدرفتاری‌های پدرم موجب شد چنین تصمیمی بگیریم.»
 در این بین برادر قربانی برخاست و الهام را دروغگو خواند. این مرد گفت: «برادرم فساد اخلاقی نداشت. زن برادرم و دو دخترش قبلا هم دوبار برادرم را مسموم کرده بودند و من خودم او را به بیمارستان لقمان رساندم تا معده‌اش را شست و شو دهند.»
سپس لیلا روبه‌روی هیات قضایی ایستاد و گفت: «اتهام مشارکت در قتل و معاونت در جنایت بر میت را قبول دارم. از همان سال‌های اول زندگی مشترک با ارشد مدام با هم اختلاف داشتیم. گمان می‌کردم به دنیا آمدن فرزندان‌مان اوضاع را بهتر می‌کند، اما بدرفتاری‌های ارشد بیشتر شد. بعدها فهمیدم ارشد بیمار روانی بوده و پزشک به او توصیه کرده بود نباید ازدواج کند. من و همسرم چند بار تا مرز طلاق پیش رفتیم، اما بار دیگر به خاطر فرزندان‌مان به زندگی مشترک برگشتیم. او مرا مجبور کرد ارثیه‌ام را از پدرم بگیرم. با ارثیه خانه خریدم، اما ارشد خانه‌ام را فروخت و با یکی از دوستانش به سفر ترکیه رفت. من دیگر حرفی برای دفاع ندارم.»
وقتی نگار که حالا در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می‌شود در جایگاه ویژه ایستاد، اتهام مشارکت در قتل را پذیرفت و ابراز پشیمانی کرد. اولیای دم وقتی اشک‌های نگار را دیدند، اعلام کردند نسبت به هر سه متهم این پرونده اعلام گذشت می‌کنند.در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۸
ziba shar - استکهلم، سوئد

معلوم نیست چه به سر مردم اومده. هر چه باشه پدرتون بود. چطور میتونید اینقدر سنگدل باشید...
‌سه شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۷
۵۰
kshamillan - مونترال ، کانادا

وقتی قوانین سخت طلاق برای زن ها باشد !...وقتی قوانین حضانت فرزاندا ن و سرپرستی و نگهداری آنها برای زن ها وجود نداشته باشد. وقتی خشونت های خانوادگی به خاطر ..عرف مذهب و سنت و ابرو. پنهان و هیچگاه عنوان نشود یا حمایت از قربانی ها ی خشونت و خیانت های خانوادگی نباشد ..ظرفیت و تحمل و واکنش آدم ها در ارتباط با خشونت و ..متفاوت خواهد بود ....و گاهی هم تبدیل به فاجعه های بسیار بد در جامه و خانواده میشه ..پدیده همسر کشی در ایران به خاطر نبود حمایت های قوانون خانواده از زن ها و فرزندانشون بیشتر از کشور های جهان سوم هست
‌سه شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.