خودکشی دختر ۱۱ ساله به دلیل ازدواج اجباری

اگر دختر ۱۱ ساله دارید و حواستان به دغدغه‌های روزمره‌اش است، می‌دانید که روزگارش با شیطنت‌های کودکانه می‌گذرد. دلش می‌خواهد از دیوار صاف بالا برود و غرق در هیجاناتش، دنیا را زیرورو کند. دغدغه‌اش یا درس و مدرسه و زیرورو کردن فضای مجازی است یا دورهمی‌های دوستانه.

روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: شاید گاهی بخواهد راجع‌به ازدواج و مرد موردعلاقه‌اش در آینده، رؤیابافی کند. یک بابالنگ‌دراز برای خودش بکشد و نامش را بگذارد شوهر آینده. آینده برای دخترهای ۱۱ ساله امروزی، همان آینده ۱۰ تا ۱۵ سال بعد است. اما داستان دخترک کامیارانی که آینده‌اش خیلی زود به سراغش آمد، متفاوت از دختران ۱۱ ساله دیگر است. خودش نمی‌خواست اما شد. به اجبار مادربزرگش به‌عقد مرد ۲۵ ساله‌ای درآمد اما همین‌که قرار شد به خانه شوهر برود، خودش را حلق‌آویز کرد. کسی نمی‌داند چقدر دامن مادربزرگش را چنگ زده و ملتمسانه از او خواسته که به‌زور شوهرش ندهند اما... .

قربانی ازدواج اجباری

دوشنبه‌شب در برخی گروه‌های تلگرامی، خبری دردناک دست‌به‌دست شد. خبر این بود: «دختر ۱۱ ساله کامیارانی، به‌خاطر اصرار مادربزرگش برای ازدواج اجباری با یک مرد ۲۵ ساله دارای معلولیت ذهنی و جسمی، خودش را حلق آویز کرد.» پس از آن رسانه‌های محلی گزارش دادند ظهر شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵، دختر ۱۱ ساله‌ای در شهرستان کامیاران در تپه پیرمحمد، با پاره‌کردن چادر مادربزرگش و حلق‌آویز کردن خود از لوله گاز، به زندگی‌اش پایان داد. با به پایین رسیدن سطح هوشیاری دختر ۱۱ ساله به پایین‌ترین حد ممکن، صبح دوشنبه ۱۱ مرداد در بیمارستان بعثت سنندج، فوت کرد.
 
در این‌میان، عکسی بزک‌شده از دخترک نیز پای خبر خودکشی دیده می‌شد. تصویری که او را در لباس نوعروسانِ آن مناطق نشان می‌داد. هنوز نام و نشانش معلوم نیست؛ برخی می‌گویند اسمش هستی است اما یکی از اهالی کامیاران، می‌گوید: اسمش را دقیقا نمی‌دانم. خانواده‌اش به‌شدت سنتی‌اند و حتی اعلامیه برایش چاپ نکرده‌اند، برای همین نمی‌دانیم اسم و فامیلش همین است که شنیده‌ایم یا نه!
 
یکی از منابع محلی که خودش وکیل دادگستری است، درباره اتفاقی که برای این دختربچه رخ داده با تأکید بر این نکته که دخترک دقیقا ۱۱ ساله بوده است، می‌گوید: شب یکشنبه (۱۰ مرداد) بود که خبر در سطح شهر پیچید. اولش در همین حد خبردار شدیم که دختر ۱۱ ساله‌ای، به‌خاطر ازدواج اجباری، خودش را حلق‌آویز کرده اما بعد که جست‌وجو کردیم متوجه شدیم اهل منطقه تپه پیرمحمد بوده و قرار بود تا هفته آینده به‌خانه شوهر برود؛ اما شب یکشنبه خودش را حلق آویز می‌کند و صبح در بیمارستان بعثت سنندج، فوتش اعلام می‌شود. گویا دخترک چندی قبل به‌عقد مردی درآمده بود که دچار معلولیت ذهنی و جسمی بوده و صرفا به‌اصرار مادربزرگش، تن به‌این ازدواج اجباری داده بود.
 
او ادامه می‌دهد: ظاهرا دخترک، پدر و مادرش را از دست داده بود و در تپه پیرمحمد، همراه مادربزرگش که توان حرکت ندارد و فلج است زندگی می‌کرده است؛ به‌زور عقدش کرده‌اند و قرار بوده تا یکی‌دو هفته آینده، سر خانه و زندگی‌اش برود اما مثل اینکه دوام نیاورده و خودکشی کرده است. تپه پیرمحمد، عمدتا جای روستانشینانی است که دارای وضعیت مالی مطلوبی نیستند و اگر کسب و کار کشاورزیشان به‌راه باشد روزگار می‌گذرانند.
 
از او نظرش را درباره دلایل این ازدواج اجباری می‌پرسم، پاسخ می‌دهد: در کردستان، معمولا روابط با هدایت خانواده‌ها به ازدواج آگاهانه می‌انجامد اما خب قضیه در برخی روستاها فرق می‌کند و این ناشی از تعصبات طایفه‌ای و مذهبی برخی از گروه‌هایی است که در این مناطق ساکن هستند. او می‌گوید: اینجا گاهی از این دست ازدواج‌ها در روستاها اتفاق می‌افتد. حتی با سنین پایین‌تر؛ اما چون عقدکردن اینها به عهده ماموستاهای(روحانیان معتمد) محلی است و در دفترخانه‌ای ثبت نمی‌شود و تنها در برگه‌ای به‌دست همان عاقد نوشته می‌شود؛ به‌همین دلیل، چون جایی ثبت نمی‌شود، اطلاع دقیقی از آمار ازدواج‌ها در سنین پایین نداریم؛ اما می‌توانم بگویم این اولین مورد خودکشی کودکان در این منطقه است که به‌خاطر ازدواج اجباری رخ داده است.
آماری در دست نیست
به‌گفته او، ازدواج‌هایی از این دست که عمدتا در برخی از روستاهای مناطق غربی کشور، مثل کردستان و کرمانشاه، رخ می‌دهد معمولا پس از سن قانونی در دفاتر رسمی ثبت می‌شوند و تا آن‌زمان ممکن است برخی دختران ۹تا ۱۳ ساله به اجبار یا آگاهانه به خانه شوهر بروند.
 
با تأکید می‌گوید: خانوم! در همین‌شهر هم روابط دختر و پسر آزادتر از این حرف‌هاست، اما خب با نظارت خانواده‌ها. با این‌همه، نمی‌دانم چرا در ماه‌ها و سال‌های گذشته، آمار خودکشی در بین نوجوانان در استان افزایش پیدا کرده است. یکی به‌خاطر مسائل تحصیلی خودکشی می‌کند، دیگری به‌خاطر شکست عشقی خودش را از روی پل پرت می‌کند و این آخری که به‌خاطر ازدواج اجباری‌ به زندگی‌اش پایان می‌دهد.
آمار بالای طلاق در کامیاران
این وکیل دادگستری در کامیاران به آمار بالای طلاق در این شهرستان هم اشاره می‌کند و ضمن تأکید بر این نکته که نیمی از این طلاق‌ها در دختران زیر ۲۵ سال اتفاق افتاده است، می‌گوید: رئیس بهزیستی شهرستان کامیاران، چندروز پیش از ارجاع حدود ۲۳۵ پرونده طلاق به بخش مداخله در امورخانواده اورژانس اجتماعی شهرکامیاران خبر داده که این مسئله برای ما که خودمان با این پرونده‌ها درگیر بودیم، آمار بالایی است. شهر کامیاران، کلا ۸۰ هزار نفر جمعیت دارد و اکثر افرادی که درخواست طلاق دارند، زنان و دختران زیر ۲۵ سال هستند که به‌دلیل ازدواج‌های زودهنگام و عدم رضایت از زندگی زناشویی‌شان، پیگیر پرونده طلاقشان هستند.
 
به‌گفته او از ۲۳۵ پرونده‌ای که به اورژانس اجتماعی ارجاع شده، شاید ۳۰ تا ۴۰ مورد به سازش انجامیده اما ۲۰۰ مورد دیگر هنوز به نتیجه نرسیده است. برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد، آمار خودکشی در استان‌هایی چون کردستان، کرمانشاه و ایلام بیشتر از سایر نقاط کشور است. با این‌همه، این آمار منحصر به خودکشی کودکان نمی‌شود و آمار کلی خودکشی را در بر می‌گیرد.
 
کارشناسان می‌گویند: در استان‌هایی مانند کردستان و کرمانشاه که هنوز برخی رسوم اشتباه در میان برخی از خانواده‌ها رواج دارد آمار خودکشی زنان بالاتر است. دلایل خودکشی شامل طیف متنوعی از مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و سیاسی است که در قالب مسائل فردی و اجتماعی نیز طبقه‌بندی می‌شود، بنابراین نمی‌توان در این مقوله کلی‌گویی یا تقلیل‌گرایی داشت.
 
اگرچه برخی جامعه‌شناسان در سال‌های گذشته با تحلیل‌های آماری نشان دادند که به‌دلیل کاهش ازدواج اجباری، تعداد خودکشی‌ها در بین زنان کاهش پیدا کرده اما از آن‌جهت که این مسئله امری نسبی است، می‌تواند با توجه به محیط زندگی افراد دچار شدت و ضعف‌هایی شود. اگر به‌صورت شفاف، آمار د‌ر اختیار جامعه و پژوهشگران قرار گیرد‌ از یک‌سو آن آسیب و پد‌ید‌ه اجتماعی، بهتر و دقیق‌تر شناخته خواهد‌ شد‌ و از سوی د‌یگر از میزان تأثیرگذاری رسانه‌های خارجی هم کاسته می‌شود‌ و به‌جای اینکه مرد‌م برای تحلیل آسیب‌ها به رسانه‌های خارجی مراجعه کنند‌ د‌ر رسانه‌های د‌اخلی به‌د‌نبال شناخت بیشتر آسیب‌های اجتماعی می‌روند‌؛ د‌رنتیجه، امکان سوءاستفاد‌ه نیز کاهش می‌یابد‌.
دوراهی حقوق کودک و ازدواج اجباری
شیوا دولت‌آبادی، روانشناس و مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودک، درباره این‌خبر می‌گوید: در مورد تکرار بعضی از انواع خودکشی در مناطقی از کشور، به‌صورت معنی‌دار با نگرش روانشناسی اجتماعی می‌توانیم اظهار نظر کنیم. به‌این معنی که با توجه به ارتباط این خودکشی‌ها با بعضی موارد از جمله ازدواج اجباری، فردی‌که اقدام به خودکشی می‌کند، در واقع به‌دنبال اعلام زنگ خطر به ساختار اجتماعی حاکم است و در این مورد به ما هشدار می‌دهد که باید به‌فکر کودکان در معرض ازدواج اجباری باشیم.
 
به گفته این استاد دانشگاه، باوجود فاصله‌ای که بین نگرش شرعی به بلوغ و مسئولیت ‌پذیری برای ازدواج وجود دارد و خیلی هم زیاد است؛ اما قانون به ازدواج بالای ۱۳ سال اجازه ثبت داده، بنابراین از نظر سنت و مذهب هم دختر ۱۱ ساله آمادگی ازدواج ندارد و مشخص نیست چرا با توجه به این شرایط، یک انسان به‌راحتی قربانی خواسته‌های نابه‌جای اطرافیان شده است.
 
او ادامه می‌دهد: وقتی انتظاری که یک انسان (چه کوچک یا بزرگ) از زندگی برای خودش دارد با آنچه برای او اتفاق می‌افتد، خیلی فاصله داشته باشد او را در وضعیتی قرار می‌دهد که خشونت به خودش را جایز می‌شمارد و این مسئله در نهایت او را متقاعد به خودکشی می‌کند.
 
به گفته دولت‌آبادی، در واقع کسی‌که دست به خودکشی می‌زند، فاصله تحمیل‌شده به زندگی‌اش را نمی‌تواند بپذیرد و برایش قابل تصور و تخیل هم نیست؛ به‌ویژه درمورد ازدواج که امری جدی در زندگی هر انسانی است.
 
این استاد دانشگاه اضافه می‌کند: حال شما تصور کنید یک کودک با همه تخیلات و تصورات کودکانه‌اش در این مرحله سخت قرار بگیرد. متأسفانه در چنین شرایطی است که می‌گویم فاصله بین خواسته‌ها و تحمیل‌ها چنان زیاد می‌شود که فرد تصمیم به خودکشی می‌گیرد و این در مورد همه افراد، چه بزرگسال و چه نوجوان، قابل اتفاق افتادن است. در واقع فرد وقتی در تنگنا قرار می‌گیرد خودش را حذف می‌کند تا هشداری به جامعه اطرافش دهد.
 
دولت‌آبادی درباره ازدواج اجباری کودکان می‌گوید: مشخصا در این مورد تحمیل چند جانبه را شاهد هستیم؛ با کودکی مواجه هستیم که آمادگی این را ندارد در قالب یک زن بالغ، مسئولیت یک زندگی را بپذیرد و حق هم با اوست اما با اجبار اطرافیان ناچار به ازدواجی ناخواسته می‌شود.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۳
رقص پرواز - پراگ، چک

دختر نازنین امیدوارم روحت در آرامش باشه! امان از بی کسی و فقر، اگر از یک سازمانی کودکان بی سرپرست حمایت مالی میشدند، هیچوقت برای رهایی از نداری به سرنوشت تلخی گرفتار نمیشدند! آنقدر آقایان مشغول دزدی و اختلاس هستند که دردهای مردم برایشان اصلا ملموس نیست!
‌چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۷
۴۰
استالین - ولادی وستوک، روسیه

خیام بزرگ گفت:"ای چرخ فلک خرابی از کینه تست، بیدادگری شیوه دیرینه تست". این زندگی اینقدر بیرحم و غیر منصفانه است که آدم گاهی اوقات آرزو میکند که کاش زندگی بعد از مرگ وجود داشت. حیف که وجود ندارد.
‌چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۱
۸۰
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان

ای تف بر این سنت پوسیده و غلط. تا کی ما باید شاهد اینگونه جنایات باشیم. ای تف بر این سنت غلط
‌چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۷
۴۷
آریاتس - سئول، کره جنوبی
[::واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان::]. تا زمانیکه جهل وخرافه حاکم بر زندگی مردم باشد. تا زمانیکه سودجوان بخاطر خودشان همه چیز و همه کس را قربانی کنند
‌پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۰
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.