مشاور حقوقی اینستاگرامی جنجالی شد؛ از لو دادن همسایه ارمنی تا دیه بکارت
رأی دهید
مشاورههای جنجالی
از دست دادن "بکارت" در "محیط مجلل" و درخواست دیه این روزها به کنایهای پرکاربرد در میان کاربران ایرانی توییتر تبدیل شده است. کنایهای که به یکی از مشاورههای ایسنتاگرامی خانم وکیل اشاره دارد.
چندتایی دیگر از این مشاورهها هم جنجالی شدهاند. یکی گفته که "دوست دختر ارمنی" داشته که رابطهشان قطع شده و حالا میخواهد با لو دادن مشروب خوردن خانوادهاش از او انتقام جویی کند.
از قضا یک صاحب رستوران هم فکر مشابهی درباره همسایه رستوراندار ارمنی خود دارد و میخواسته تا برای از میدان به در بردن رقیب، به پلیس خبر بدهد که او در منزلش مشروبات الکی میفروشد.
یکی هم گفته پسرخالهاش در حیاط خانه "گرس" کاشته و میخواهد بداند جرمش چیست.
انواع و اقسام مشاورههای دیگر را هم در این صفحه اینستاگرامی میتوان پیدا کرد.
بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی و حقوقی معتقدند که فرهنگ مراجعه به وکیل در ایران رایج نیست و اساسا تصور نادرستی نسبت به کار و وظیفه وکیل وجود دارد.
حسین بیات، حقوقدان، اردیبهشت ماه امسال در یادداشتی برای روزنامه ایران نوشت: "در جامعه ایران فرهنگ مراجعه به وکیل میان اقشار مختلف مردم چندان گسترش پیدا نکرده است. به همین خاطر به طور عمده زمانی به وکیل مراجعه میشود که کار از کار گذشته و به قول معروف کارد به استخوان رسیده است."
به اعتقاد این حقوقدان، "متأسفانه، بیشتر موکلان هنگام مراجعه به وکیل انتظار دارند در قبال مبلغی که به عنوان حق الوکاله میدهند وکیل همه دیوارها و سدها را از سر راه بردارد و به عنوان مثال وقت و فرآیند دادرسی را کوتاه کند و در مقام اجرا هم موانع قانونی را به طریق غیرقانونی مرتفع سازد."
بهمن کشاورز، وکیل پایه یک دادگستری و رئیس اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران نیز معتقد است که نقش وکلا در زندگی اجتماعی مردم کشورهایی مثل هند، پاکستان و بنگلادش هم از ایران پررنگتر است و "شان وکیل" با اظهارنظرهایی مثل "وکلا پولهای کلان میگیرند و از ناحق دفاع میکنند" زیر سوال نمیرود.
شاید اقبال ستونهای مشاوره حقوقی در روزنامهها و این صفحه ایسنتاگرامی تاییدی بر عمومیت داشتن ناآگاهیهای حقوقی در عین عدم اطلاع از نقش و وظیفه وکیل باشد.
دیدگاه خوانندگان
۳۹
ziba shar - استکهلم، سوئد
کسی میدون اسم این خانم چه هست میخوام فالو کنم ایشون رو :)
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۲
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
می گویند یک روز خدا بندگان خود از امریکا فرانسه و ایران رااحضار کرد و گفت بگوئید چه ارزوئی دارید من انرا برای شما بر اورده کنم. امریکائی گفت خدا یا من از تومی خواهم هر چه کهکشان و کرات نا شناخته داری بده بدست ما تاانرا کشف کنیم و موجب رفاه بندگان ترا فراهم سازیم خدا هم دستور داد تمام کرات را در اختیار امریکائیها قرار بدهند. بعد از ان نوبت فرانسوی رسید. گفت خدا جان ما چیزی زیادی از تو نمیخواهیم. فقط می خواهیم یک هوای خوب و یک استیک خوب و شراب خوب در یک منطقه خوب مدیترانه در اختیار ما بگذاری تا ما بحال خودمان باشیم. خدا دستورداد ان منطقه نیس و کان ومونت کارلو در اختیار این موسیو گذاشتند.اما رسید نوبت ایرانیه. ایرانی تا خدا را دید شروع کرد به گریه کردن و بیضه مالی و قربون صدقه رفتن. خدا گفت اقا جان گریه نکن قربون صدقه من هم نرو بگو چه میخوای تا بتو بدهم و تو راضی باشی. دوباره این ایرانی بیضه مالی شروع به گریه و زاری و بیضه مالی الله کرد خدای تبارک و تعالی عصبی شد گفت مردک چرا اینقدر گریه و قربون صدقه من میری چرا اینقدر ....... من را میمالی بگو چه میخوای بتو بدهم تا راحت زندگی کنی
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۵
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
خلاصه ایرانی عقده ای بدبخت تنگ نظر گفت خدا جان من یک همسایه دارم بنام مشتی حسن. این حسنک 2 تا بز داره و هر روز از هر کدام 5 من شیر میگیره. خدا جان کاری بکن این مشتی حسن یز هایش بمیرد و دیگر نتواند اینقدر شیر بگیرد. میگویند خدا عصبی شد ومجکم زد به پس کله این ایرانی عقب مانده تنگ نظر ادم فروش نمک ناشناس و گفت مردک . تولیاقت ترقی را نداری. تولیاقت پیشرفت را نداری. تو یک عقده ای هستی. تو عمله بجای اینکه از من بخواهی من 5 تا بز در اختیار تو بگذارم تا از مشتی حسن شیر بیشتری داشته باشی از من میخواهی که بز های ان را بکشم و ان هم مثل تو گدا باشد. حالا حکایت این کاربرانی است که ماجرای انرا خواندید. باور کنید دربدری حق مسلم ما ایرانیان است بیچارگی حق مسلم ما ایرانیان است. شما یک لحظه به کامنت های روز گذشته این سایت در رابطه با فرزند رضا شاه در زندان را بخوانید متوجه میشوید که بسیاری از کاربران کسانی هستند که ...شما می بینید که بعضی از افراد جز از فاحشه گری و فسخ و فجور چیز دیگری را نمیدانند. اینهامردمی که از اخوند می نالند.اخوند از سر این مردم هم زیاد است
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۸
۵۲
هومن1 - آلست، بلژیک
'محیط مجلل'یا 'طمع آنی' ?
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۹
۵۵
londonlondon - لندن، انگلستان
به نظر من که کار خوبیه آگاهی دادن به مردم مجانی کجاش بده؟
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۳
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
عجبا و حیرتا از این وظیفه انسانی آدم فروشان !! البته اکنون را نمی دانم اما می دانم که تا همین اواخر,که هنوز بیشترشان راهی آمریکا نشده بودند, ارامنهُ زیادی در کار رستوران داری و کافه قنادی در تهران -مخصوصا حوالی بهجت آباد و مجیدیه و وحیدیه و نارمک و زرکش -بودند و برخی شان نیز غذاخوریهای خوب و با قیمت های reasonable و مناسبی داشتند یک چیز بین شان خوب بود اینکه در کارشان دَغَل نمی کردند و غذای سالم را با رویی خوش می دادند وبرای همین بیشترشان در حوالی غروب و شب شلوغ می شد حالا اگر این فرد میخواهد کاسبی کسی را-به روش نامردی- ببندد ,باید به وجدان خود-اگر دارد- رجوع کند وگرنه دکانش را ببندد و یا غذای مناسب و سالمتر بدهد یا تبلیغ مناسبتری بیابد!خدا همهُ ما را آدم کند و روی خوشی بدهد!
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۵
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
با خودمون صادق باشیم، ،،،آیا به راستی ما شرایط و لیاقت داشتن حکومتی مانند سویس رو داریم.
جمعه ۱۸ تیر ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۱
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
با خودمون صادق باشیم، ،،،آیا به راستی ما شرایط و لیاقت داشتن حکومتی مانند سویس رو داریم.
جمعه ۱۸ تیر ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۱
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
عجبا و حیرتا از این وظیفه انسانی آدم فروشان !! البته اکنون را نمی دانم اما می دانم که تا همین اواخر,که هنوز بیشترشان راهی آمریکا نشده بودند, ارامنهُ زیادی در کار رستوران داری و کافه قنادی در تهران -مخصوصا حوالی بهجت آباد و مجیدیه و وحیدیه و نارمک و زرکش -بودند و برخی شان نیز غذاخوریهای خوب و با قیمت های reasonable و مناسبی داشتند یک چیز بین شان خوب بود اینکه در کارشان دَغَل نمی کردند و غذای سالم را با رویی خوش می دادند وبرای همین بیشترشان در حوالی غروب و شب شلوغ می شد حالا اگر این فرد میخواهد کاسبی کسی را-به روش نامردی- ببندد ,باید به وجدان خود-اگر دارد- رجوع کند وگرنه دکانش را ببندد و یا غذای مناسب و سالمتر بدهد یا تبلیغ مناسبتری بیابد!خدا همهُ ما را آدم کند و روی خوشی بدهد!
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۵
۵۵
londonlondon - لندن، انگلستان
به نظر من که کار خوبیه آگاهی دادن به مردم مجانی کجاش بده؟
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۳
۵۲
هومن1 - آلست، بلژیک
'محیط مجلل'یا 'طمع آنی' ?
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۹
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
خلاصه ایرانی عقده ای بدبخت تنگ نظر گفت خدا جان من یک همسایه دارم بنام مشتی حسن. این حسنک 2 تا بز داره و هر روز از هر کدام 5 من شیر میگیره. خدا جان کاری بکن این مشتی حسن یز هایش بمیرد و دیگر نتواند اینقدر شیر بگیرد. میگویند خدا عصبی شد ومجکم زد به پس کله این ایرانی عقب مانده تنگ نظر ادم فروش نمک ناشناس و گفت مردک . تولیاقت ترقی را نداری. تولیاقت پیشرفت را نداری. تو یک عقده ای هستی. تو عمله بجای اینکه از من بخواهی من 5 تا بز در اختیار تو بگذارم تا از مشتی حسن شیر بیشتری داشته باشی از من میخواهی که بز های ان را بکشم و ان هم مثل تو گدا باشد. حالا حکایت این کاربرانی است که ماجرای انرا خواندید. باور کنید دربدری حق مسلم ما ایرانیان است بیچارگی حق مسلم ما ایرانیان است. شما یک لحظه به کامنت های روز گذشته این سایت در رابطه با فرزند رضا شاه در زندان را بخوانید متوجه میشوید که بسیاری از کاربران کسانی هستند که ...شما می بینید که بعضی از افراد جز از فاحشه گری و فسخ و فجور چیز دیگری را نمیدانند. اینهامردمی که از اخوند می نالند.اخوند از سر این مردم هم زیاد است
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۸
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
می گویند یک روز خدا بندگان خود از امریکا فرانسه و ایران رااحضار کرد و گفت بگوئید چه ارزوئی دارید من انرا برای شما بر اورده کنم. امریکائی گفت خدا یا من از تومی خواهم هر چه کهکشان و کرات نا شناخته داری بده بدست ما تاانرا کشف کنیم و موجب رفاه بندگان ترا فراهم سازیم خدا هم دستور داد تمام کرات را در اختیار امریکائیها قرار بدهند. بعد از ان نوبت فرانسوی رسید. گفت خدا جان ما چیزی زیادی از تو نمیخواهیم. فقط می خواهیم یک هوای خوب و یک استیک خوب و شراب خوب در یک منطقه خوب مدیترانه در اختیار ما بگذاری تا ما بحال خودمان باشیم. خدا دستورداد ان منطقه نیس و کان ومونت کارلو در اختیار این موسیو گذاشتند.اما رسید نوبت ایرانیه. ایرانی تا خدا را دید شروع کرد به گریه کردن و بیضه مالی و قربون صدقه رفتن. خدا گفت اقا جان گریه نکن قربون صدقه من هم نرو بگو چه میخوای تا بتو بدهم و تو راضی باشی. دوباره این ایرانی بیضه مالی شروع به گریه و زاری و بیضه مالی الله کرد خدای تبارک و تعالی عصبی شد گفت مردک چرا اینقدر گریه و قربون صدقه من میری چرا اینقدر ....... من را میمالی بگو چه میخوای بتو بدهم تا راحت زندگی کنی
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۵
۳۹
ziba shar - استکهلم، سوئد
کسی میدون اسم این خانم چه هست میخوام فالو کنم ایشون رو :)
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۲
۳۹
ziba shar - استکهلم، سوئد
کسی میدون اسم این خانم چه هست میخوام فالو کنم ایشون رو :)
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۲
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
می گویند یک روز خدا بندگان خود از امریکا فرانسه و ایران رااحضار کرد و گفت بگوئید چه ارزوئی دارید من انرا برای شما بر اورده کنم. امریکائی گفت خدا یا من از تومی خواهم هر چه کهکشان و کرات نا شناخته داری بده بدست ما تاانرا کشف کنیم و موجب رفاه بندگان ترا فراهم سازیم خدا هم دستور داد تمام کرات را در اختیار امریکائیها قرار بدهند. بعد از ان نوبت فرانسوی رسید. گفت خدا جان ما چیزی زیادی از تو نمیخواهیم. فقط می خواهیم یک هوای خوب و یک استیک خوب و شراب خوب در یک منطقه خوب مدیترانه در اختیار ما بگذاری تا ما بحال خودمان باشیم. خدا دستورداد ان منطقه نیس و کان ومونت کارلو در اختیار این موسیو گذاشتند.اما رسید نوبت ایرانیه. ایرانی تا خدا را دید شروع کرد به گریه کردن و بیضه مالی و قربون صدقه رفتن. خدا گفت اقا جان گریه نکن قربون صدقه من هم نرو بگو چه میخوای تا بتو بدهم و تو راضی باشی. دوباره این ایرانی بیضه مالی شروع به گریه و زاری و بیضه مالی الله کرد خدای تبارک و تعالی عصبی شد گفت مردک چرا اینقدر گریه و قربون صدقه من میری چرا اینقدر ....... من را میمالی بگو چه میخوای بتو بدهم تا راحت زندگی کنی
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۵
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
خلاصه ایرانی عقده ای بدبخت تنگ نظر گفت خدا جان من یک همسایه دارم بنام مشتی حسن. این حسنک 2 تا بز داره و هر روز از هر کدام 5 من شیر میگیره. خدا جان کاری بکن این مشتی حسن یز هایش بمیرد و دیگر نتواند اینقدر شیر بگیرد. میگویند خدا عصبی شد ومجکم زد به پس کله این ایرانی عقب مانده تنگ نظر ادم فروش نمک ناشناس و گفت مردک . تولیاقت ترقی را نداری. تولیاقت پیشرفت را نداری. تو یک عقده ای هستی. تو عمله بجای اینکه از من بخواهی من 5 تا بز در اختیار تو بگذارم تا از مشتی حسن شیر بیشتری داشته باشی از من میخواهی که بز های ان را بکشم و ان هم مثل تو گدا باشد. حالا حکایت این کاربرانی است که ماجرای انرا خواندید. باور کنید دربدری حق مسلم ما ایرانیان است بیچارگی حق مسلم ما ایرانیان است. شما یک لحظه به کامنت های روز گذشته این سایت در رابطه با فرزند رضا شاه در زندان را بخوانید متوجه میشوید که بسیاری از کاربران کسانی هستند که ...شما می بینید که بعضی از افراد جز از فاحشه گری و فسخ و فجور چیز دیگری را نمیدانند. اینهامردمی که از اخوند می نالند.اخوند از سر این مردم هم زیاد است
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۸
۵۲
هومن1 - آلست، بلژیک
'محیط مجلل'یا 'طمع آنی' ?
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۹
۵۵
londonlondon - لندن، انگلستان
به نظر من که کار خوبیه آگاهی دادن به مردم مجانی کجاش بده؟
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۳
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
عجبا و حیرتا از این وظیفه انسانی آدم فروشان !! البته اکنون را نمی دانم اما می دانم که تا همین اواخر,که هنوز بیشترشان راهی آمریکا نشده بودند, ارامنهُ زیادی در کار رستوران داری و کافه قنادی در تهران -مخصوصا حوالی بهجت آباد و مجیدیه و وحیدیه و نارمک و زرکش -بودند و برخی شان نیز غذاخوریهای خوب و با قیمت های reasonable و مناسبی داشتند یک چیز بین شان خوب بود اینکه در کارشان دَغَل نمی کردند و غذای سالم را با رویی خوش می دادند وبرای همین بیشترشان در حوالی غروب و شب شلوغ می شد حالا اگر این فرد میخواهد کاسبی کسی را-به روش نامردی- ببندد ,باید به وجدان خود-اگر دارد- رجوع کند وگرنه دکانش را ببندد و یا غذای مناسب و سالمتر بدهد یا تبلیغ مناسبتری بیابد!خدا همهُ ما را آدم کند و روی خوشی بدهد!
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۵
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
با خودمون صادق باشیم، ،،،آیا به راستی ما شرایط و لیاقت داشتن حکومتی مانند سویس رو داریم.
جمعه ۱۸ تیر ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۱
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
خلاصه ایرانی عقده ای بدبخت تنگ نظر گفت خدا جان من یک همسایه دارم بنام مشتی حسن. این حسنک 2 تا بز داره و هر روز از هر کدام 5 من شیر میگیره. خدا جان کاری بکن این مشتی حسن یز هایش بمیرد و دیگر نتواند اینقدر شیر بگیرد. میگویند خدا عصبی شد ومجکم زد به پس کله این ایرانی عقب مانده تنگ نظر ادم فروش نمک ناشناس و گفت مردک . تولیاقت ترقی را نداری. تولیاقت پیشرفت را نداری. تو یک عقده ای هستی. تو عمله بجای اینکه از من بخواهی من 5 تا بز در اختیار تو بگذارم تا از مشتی حسن شیر بیشتری داشته باشی از من میخواهی که بز های ان را بکشم و ان هم مثل تو گدا باشد. حالا حکایت این کاربرانی است که ماجرای انرا خواندید. باور کنید دربدری حق مسلم ما ایرانیان است بیچارگی حق مسلم ما ایرانیان است. شما یک لحظه به کامنت های روز گذشته این سایت در رابطه با فرزند رضا شاه در زندان را بخوانید متوجه میشوید که بسیاری از کاربران کسانی هستند که ...شما می بینید که بعضی از افراد جز از فاحشه گری و فسخ و فجور چیز دیگری را نمیدانند. اینهامردمی که از اخوند می نالند.اخوند از سر این مردم هم زیاد است
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۸
۳۹
ziba shar - استکهلم، سوئد
کسی میدون اسم این خانم چه هست میخوام فالو کنم ایشون رو :)
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۲
۵۲
هومن1 - آلست، بلژیک
'محیط مجلل'یا 'طمع آنی' ?
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۹
۵۵
londonlondon - لندن، انگلستان
به نظر من که کار خوبیه آگاهی دادن به مردم مجانی کجاش بده؟
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۳
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
می گویند یک روز خدا بندگان خود از امریکا فرانسه و ایران رااحضار کرد و گفت بگوئید چه ارزوئی دارید من انرا برای شما بر اورده کنم. امریکائی گفت خدا یا من از تومی خواهم هر چه کهکشان و کرات نا شناخته داری بده بدست ما تاانرا کشف کنیم و موجب رفاه بندگان ترا فراهم سازیم خدا هم دستور داد تمام کرات را در اختیار امریکائیها قرار بدهند. بعد از ان نوبت فرانسوی رسید. گفت خدا جان ما چیزی زیادی از تو نمیخواهیم. فقط می خواهیم یک هوای خوب و یک استیک خوب و شراب خوب در یک منطقه خوب مدیترانه در اختیار ما بگذاری تا ما بحال خودمان باشیم. خدا دستورداد ان منطقه نیس و کان ومونت کارلو در اختیار این موسیو گذاشتند.اما رسید نوبت ایرانیه. ایرانی تا خدا را دید شروع کرد به گریه کردن و بیضه مالی و قربون صدقه رفتن. خدا گفت اقا جان گریه نکن قربون صدقه من هم نرو بگو چه میخوای تا بتو بدهم و تو راضی باشی. دوباره این ایرانی بیضه مالی شروع به گریه و زاری و بیضه مالی الله کرد خدای تبارک و تعالی عصبی شد گفت مردک چرا اینقدر گریه و قربون صدقه من میری چرا اینقدر ....... من را میمالی بگو چه میخوای بتو بدهم تا راحت زندگی کنی
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۵
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
عجبا و حیرتا از این وظیفه انسانی آدم فروشان !! البته اکنون را نمی دانم اما می دانم که تا همین اواخر,که هنوز بیشترشان راهی آمریکا نشده بودند, ارامنهُ زیادی در کار رستوران داری و کافه قنادی در تهران -مخصوصا حوالی بهجت آباد و مجیدیه و وحیدیه و نارمک و زرکش -بودند و برخی شان نیز غذاخوریهای خوب و با قیمت های reasonable و مناسبی داشتند یک چیز بین شان خوب بود اینکه در کارشان دَغَل نمی کردند و غذای سالم را با رویی خوش می دادند وبرای همین بیشترشان در حوالی غروب و شب شلوغ می شد حالا اگر این فرد میخواهد کاسبی کسی را-به روش نامردی- ببندد ,باید به وجدان خود-اگر دارد- رجوع کند وگرنه دکانش را ببندد و یا غذای مناسب و سالمتر بدهد یا تبلیغ مناسبتری بیابد!خدا همهُ ما را آدم کند و روی خوشی بدهد!
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۵
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
با خودمون صادق باشیم، ،،،آیا به راستی ما شرایط و لیاقت داشتن حکومتی مانند سویس رو داریم.
جمعه ۱۸ تیر ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۱
۶۳
kasra persia - لندن، انگلستان
با خودمون صادق باشیم، ،،،آیا به راستی ما شرایط و لیاقت داشتن حکومتی مانند سویس رو داریم.
جمعه ۱۸ تیر ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۱
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
عجبا و حیرتا از این وظیفه انسانی آدم فروشان !! البته اکنون را نمی دانم اما می دانم که تا همین اواخر,که هنوز بیشترشان راهی آمریکا نشده بودند, ارامنهُ زیادی در کار رستوران داری و کافه قنادی در تهران -مخصوصا حوالی بهجت آباد و مجیدیه و وحیدیه و نارمک و زرکش -بودند و برخی شان نیز غذاخوریهای خوب و با قیمت های reasonable و مناسبی داشتند یک چیز بین شان خوب بود اینکه در کارشان دَغَل نمی کردند و غذای سالم را با رویی خوش می دادند وبرای همین بیشترشان در حوالی غروب و شب شلوغ می شد حالا اگر این فرد میخواهد کاسبی کسی را-به روش نامردی- ببندد ,باید به وجدان خود-اگر دارد- رجوع کند وگرنه دکانش را ببندد و یا غذای مناسب و سالمتر بدهد یا تبلیغ مناسبتری بیابد!خدا همهُ ما را آدم کند و روی خوشی بدهد!
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۵
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
می گویند یک روز خدا بندگان خود از امریکا فرانسه و ایران رااحضار کرد و گفت بگوئید چه ارزوئی دارید من انرا برای شما بر اورده کنم. امریکائی گفت خدا یا من از تومی خواهم هر چه کهکشان و کرات نا شناخته داری بده بدست ما تاانرا کشف کنیم و موجب رفاه بندگان ترا فراهم سازیم خدا هم دستور داد تمام کرات را در اختیار امریکائیها قرار بدهند. بعد از ان نوبت فرانسوی رسید. گفت خدا جان ما چیزی زیادی از تو نمیخواهیم. فقط می خواهیم یک هوای خوب و یک استیک خوب و شراب خوب در یک منطقه خوب مدیترانه در اختیار ما بگذاری تا ما بحال خودمان باشیم. خدا دستورداد ان منطقه نیس و کان ومونت کارلو در اختیار این موسیو گذاشتند.اما رسید نوبت ایرانیه. ایرانی تا خدا را دید شروع کرد به گریه کردن و بیضه مالی و قربون صدقه رفتن. خدا گفت اقا جان گریه نکن قربون صدقه من هم نرو بگو چه میخوای تا بتو بدهم و تو راضی باشی. دوباره این ایرانی بیضه مالی شروع به گریه و زاری و بیضه مالی الله کرد خدای تبارک و تعالی عصبی شد گفت مردک چرا اینقدر گریه و قربون صدقه من میری چرا اینقدر ....... من را میمالی بگو چه میخوای بتو بدهم تا راحت زندگی کنی
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۵
۳۹
ziba shar - استکهلم، سوئد
کسی میدون اسم این خانم چه هست میخوام فالو کنم ایشون رو :)
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۲
۵۲
هومن1 - آلست، بلژیک
'محیط مجلل'یا 'طمع آنی' ?
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۹
۵۵
londonlondon - لندن، انگلستان
به نظر من که کار خوبیه آگاهی دادن به مردم مجانی کجاش بده؟
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۳
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
خلاصه ایرانی عقده ای بدبخت تنگ نظر گفت خدا جان من یک همسایه دارم بنام مشتی حسن. این حسنک 2 تا بز داره و هر روز از هر کدام 5 من شیر میگیره. خدا جان کاری بکن این مشتی حسن یز هایش بمیرد و دیگر نتواند اینقدر شیر بگیرد. میگویند خدا عصبی شد ومجکم زد به پس کله این ایرانی عقب مانده تنگ نظر ادم فروش نمک ناشناس و گفت مردک . تولیاقت ترقی را نداری. تولیاقت پیشرفت را نداری. تو یک عقده ای هستی. تو عمله بجای اینکه از من بخواهی من 5 تا بز در اختیار تو بگذارم تا از مشتی حسن شیر بیشتری داشته باشی از من میخواهی که بز های ان را بکشم و ان هم مثل تو گدا باشد. حالا حکایت این کاربرانی است که ماجرای انرا خواندید. باور کنید دربدری حق مسلم ما ایرانیان است بیچارگی حق مسلم ما ایرانیان است. شما یک لحظه به کامنت های روز گذشته این سایت در رابطه با فرزند رضا شاه در زندان را بخوانید متوجه میشوید که بسیاری از کاربران کسانی هستند که ...شما می بینید که بعضی از افراد جز از فاحشه گری و فسخ و فجور چیز دیگری را نمیدانند. اینهامردمی که از اخوند می نالند.اخوند از سر این مردم هم زیاد است
پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۸