خیابانگردی قاضی جنایی برای کشف راز قتل خانم مدیر
رأی دهید
عامل این جنایت شریک کاری خانم مدیر است که پس از قتل او سعی داشت با داستانسرایی، مسیر تحقیقات را عوض کند.
شامگاه پنجشنبه گذشته وقتی کارگران شهرداری مشهد سرگرم نظافت خیابانها بودند، در ابتدای خیابان شهیدکلانتری12، با جسد زن جوانی روبهرو شدند که کنار خیابان رها شده بود.
آنها ماجرا را به پلیس گزارش کردند و طولی نکشید که تیمی از کارآگاهان جنایی همراه قاضی سیدجواد حسینی، بازپرس ویژه قتل مشهد در محل حادثه حضور یافتند. جسد متعلق به زنی حدودا 32ساله بود که بهنظر میرسید با جسمی رشته مانند که دور گردنش انداخته شده بود، به قتل رسیده است. کارگران کمی آنطرفتر موبایل و کولهپشتی او را هم پیدا کرده بودند و این در حالی بود که کفشهای کتانی گرانقیمت مقتول نیز در کنار جسد رها شده بود.
از آنجا که وسایل مقتول سرقت نشده بود، این فرضیه که او قربانی دزدان شده باشد، رنگ باخت. از سوی دیگر کفشهای مقتول پایش نبود و این یعنی وی در جای دیگری به قتل رسیده و قاتل پس از جنایت، جسدش را به همراه تمامی وسایلش در آنجا رها کرده بود. درحالیکه کارآگاهان با معمایی جنایی روبهرو بودند، هویت زن جوان شناسایی و مشخص شد که او در همان حوالی زندگی میکند.
خانم مدیر با شناسایی خانواده مقتول که از خانوادههای خوشنام و متدین محل بودند، تحقیقات از آنها آغاز شد. بررسیها نشان میداد که زن جوان مدیرعامل یک شرکت عمرانی بود که کارش ساختوساز بود. خانواده مقتول گفتند که دخترشان یک شریک کاری دارد که روز حادثه قرار بوده همراه وی برای بازدید از یک پروژه ساختمانی راهی گناباد شوند. بنابراین تنها کسی که میتوانست سرنخی از این جنایت داشته باشد، شریک کاری مقتول بود.
مرد مرموز ماموران به سراغ این مرد رفتند و او زمانی که از ماجرای قتل شریکش باخبر شد، گفت: من و مقتول مدتهاست که با هم کار میکنیم و شریک هستیم. ما هیچ اختلافی نداریم. امروز صبح هم برای بازدید از یک پروژه به گناباد رفتیم و وقتی برگشتیم هوا تاریک شده بود و من او را تا نزدیکی خانهشان بردم و همانجا وی را پیاده کردم و به خانه برگشتم.
مرد جوان مدعی بود که از راز جنایت خبر ندارد اما بازپرس حسینی که به رفتار و حرفهای وی مشکوک شده بود، دستور بازداشت او را صادر کرد. این مرد به بازداشتگاه منتقل شد اما در تمامی مراحل بازجویی ادعا کرد که بیگناه است. بیشتر از 24ساعت از بازداشت تنها مظنون جنایت میگذشت و وی همان ادعای قبلیاش را تکرار میکرد.
به همین دلیل بازپرس پرونده تصمیم گرفت برای پی بردن به صحت ادعاهای او به جستوجوی خیابانی بپردازد. وی به همراه کارآگاه حمیدیفر راهی خیابان شد تا مسیری را که مظنون پرونده ادعا میکرد طی کرده تا مقتول را به خانهاش برساند، جستوجو کند. آنها چند ساعت پیاده این مسیر را طی کردند و در این مدت به هر مغازه یا شرکت مجهز به دوربین مداربسته که رسیدند، وارد آنجا شدند و تصاویر ضبط شده در دوربین را بررسی کردند.
با این حال هیچ رد و اثری از خودروی مظنون پرونده پیدا نشد. وقتی قاضی جنایی مطمئن شد که متهم دروغ میگوید، راهی اداره آگاهی شد و دقایقی به گفتوگو با وی پرداخت و از او خواست که حقیقت را بگوید. لحظاتی بعد مرد جوان که میدید دستش رو شده به قتل مدیرعامل شرکت اعتراف کرد و گفت: مقتول میگفت که قصد دارد شرکت را تعطیل کند و جای دیگری برود.
اگر این کار را میکرد، زندگیام بههم میریخت. برای همین با او دچار اختلاف شدم و شب حادثه نیز وقتی از بازدید پروژه برمیگشتیم و او حرفهایش را تکرار کرد، عصبانی شدم و وی را به قتل رساندم. بعد هم جسدش را کنار خیابان رها کردم و گریختم.
تحقیقات پلیس نشان میدهد قاتل که دانشجوی دکتری است و بیش از 14سال در یکی از ورزشهای رزمی فعالیت دارد، هنگام جنایت با استفاده از شال مقتول و فن رزمی دست به قتل او زده است که با کشف این حقیقت برای وی قرار بازداشت صادر شد و تحقیقات از او ادامه دارد.
دیدگاه خوانندگان
۴۱
غزل خاموش - اصفهان، ایران
حالا زندگیت بهم نمی ریزه دیگه، آورین، آورین.
دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۹
۴۸
saeid-nik - بوداپست، مجارستان
تیزهوشی قاضی کجا بود ؟
سه شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۱
۴۸
saeid-nik - بوداپست، مجارستان
تیزهوشی قاضی کجا بود ؟
سه شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۱
۴۱
غزل خاموش - اصفهان، ایران
حالا زندگیت بهم نمی ریزه دیگه، آورین، آورین.
دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۹
۴۱
غزل خاموش - اصفهان، ایران
حالا زندگیت بهم نمی ریزه دیگه، آورین، آورین.
دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۹
۴۸
saeid-nik - بوداپست، مجارستان
تیزهوشی قاضی کجا بود ؟
سه شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۱
۴۱
غزل خاموش - اصفهان، ایران
حالا زندگیت بهم نمی ریزه دیگه، آورین، آورین.
دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۹
۴۸
saeid-nik - بوداپست، مجارستان
تیزهوشی قاضی کجا بود ؟
سه شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۱
۴۸
saeid-nik - بوداپست، مجارستان
تیزهوشی قاضی کجا بود ؟
سه شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۱
۴۱
غزل خاموش - اصفهان، ایران
حالا زندگیت بهم نمی ریزه دیگه، آورین، آورین.
دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۹