۲ مادر برای یک دختر

قاضی باید تصمیم بگیرد این دختر خردسال را به کدام یک از زنان بسپارد
 

در دادگاه نگاه حاضران به دو زنی است که مدعی مادری برای یک دختربچه پنج ساله هستند و قاضی باید تصمیم بگیرد این دختر خردسال را به کدام یک از این زنان بسپارد و نگاه دخترک به آنهاست که می‌بیند به نوبت در برابر قاضی می‌ایستند با اشک و آه ماجرای زندگی‌شان را شرح می‌دهند و هر یک خود را سزاوار مادری او می‌داند.

یکی از مادران که زنی میانسال است، می‌گوید چه شب‌ها که بر بالین این دختربچه بیدار نشسته و با شیره جانش او را پرورده و طی سال‌ها با عشق و اضطراب قد کشیدنش را تماشا کرده، پس فرشته عدالت باید با سنجش میزان عشق و به پاداش یک عمر رنج و فداکاری او در انتخاب «مادر» داوری کند و آن دیگری که زنی جوان است از فرشته عدالت تقاضا می‌کند «همخونی» و «وراثت» را در انتخاب مادر ملاک داوری قرار دهد.

در این میان دخترک در بهت و تردید به فکر می‌ماند که به آغوش کدام یک از آنها پناه ببرد.
ابتدا سیما زن جوان داستان زندگی شگفتی‌آورش را برای رئیس دادگاه روایت می‌کند و می‌گوید:
-جناب قاضی چند سال پیش که سال آخر دوره دانشگاهی‌ام را در تهران می‌گذراندم، من و همکلاسی‌ام رضا در دلبستگی به هم تصمیم به ازدواج گرفتیم. رضا فرزند یک خانواده مرفه شهرستانی بود که پدرش در یک شهر شمالی به تجارت می‌پرداخت و پدر من هم در تهران کسب و کار  به نسبت پر رونقی داشت. با همه علاقه‌ای که من و رضا به هم داشتیم هر دو خانواده بشدت مخالف چنین پیوندی بودند. پدرم مرا برای ازدواج با پسرعمویم در نظر گرفته بود و خانواده رضا هم تصمیم داشتند دختری از فامیل با او ازدواج کند. پس از کشمکش‌های بسیار من و رضا علی‌رغم مخالفت‌های شدید خانواده‌ها در پایان تحصیلات دانشگاهی ازدواج کردیم و برای شروع زندگی مشترک روانه یکی از شهرها شدیم اما خانواده‌های‌مان پس از چند ماه با لجاجت تمام به سراغ‌مان آمدند و ما را از هم جدا کردند در حالی که من باردار بودم. پدرم از سر لجاجت برای اینکه به ما فرصت ادامه زندگی مشترک ندهد تصمیم گرفت به زور و اصرار مرا برای ادامه تحصیل به انگلستان بفرستد و رضا هم خانواده‌اش را وادار کرد که او را به خارج  از کشور بفرستند. پیش از آنکه راهی این سفر شویم فرزندم تازه به دنیا آمده بود. به پیشنهاد رضا تصمیم گرفتیم او را به خانواده مطمئنی بسپاریم تا پس از سال‌ها که به ایران برگشتیم این بچه را تحویل بگیریم.

سیما به زن میانسالی که در دادگاه حضور داشت اشاره کرد و گفت:
ضمن پرس‌وجو از دوستان به ملاقات مهری‌‌ خانم همین بانوی محترم رفتیم که زنی تنها بود و در آپارتمان کوچکی در یکی از محلات پایین‌شهر زندگی آبرومندانه‌ای داشت. بچه را به ایشان سپردیم و اطمینان داد که همچون مادری مهربان از دخترک‌مان مراقبت خواهد کرد.

خلاصه کنم رضا هم چند ماه بعد برای ادامه تحصیلات به همان شهری در انگلیس آمد که من در‌آن سکونت داشتم. من و رضا به یک کالج می‌رفتیم و بدون اطلاع خانواده‌های‌مان به زندگی مشترک‌مان ادامه می‌دادیم تا اینکه پس از چند سال توانستیم با وساطت فامیل موافقت شان را برای ادامه زندگی مشترکمان جلب کنیم. هر چند من در کنار همسرم احساس آرامش و خوشبختی می‌کردم اما شب و روز به فکر دختر کوچولویم بودم و حسرت دیدارش را داشتم. پدر و مادرم وقتی از زندگی مشترک من و رضا اطلاع پیدا کردند و فهمیدند که صاحب دختری هستیم شهر تهران را زیر پا گذاشتند تا او را پیدا کنند اما موفق به یافتن نوه‌شان نشدند و به ما در انگلیس خبر دادند خانمی که دخترم به او سپرده شده محل زندگی‌اش را تغییر داده و نشانی از او ندارند.

جناب قاضی با گذشت پنج سال دوری از خانواده همراه با همسرم به تهران برگشتیم و جست‌وجوی‌مان را برای یافتن دخترکم شروع کردیم با هم شهر را زیر پا گذاشتیم و محله به محله، کوچه به کوچه گشتیم و خانه به خانه پرس‌وجو کردیم تا اینکه با گذشت سه ماه محل سکونت این خانم را یافتیم. لحظه‌ای را که با دخترم روبه‌رو شدم هرگز فراموشم نخواهم کرد. ساعتی جگر گوشه‌ام را در آغوش گرفته بودم و با تمام وجود موهایش را می‌بوییدم و سر و رویش را با اشک‌هایم خیس می‌کردم.

حالا جناب قاضی من و خانم مهری به دادگاه آمده‌ایم تا درباره سرنوشت فرزندم داوری کنید. من هنگام رفتن به سفر خارج دخترکم را به این خانم محترم تحویل دادم و قرار شد زمانی که برمی‌گردیم بچه‌ام را تحویل بگیرم و می‌دانم که در این مدت همچون مادری مهربان از او مراقبت کرده و سپاسگزارش هستم اما نمی‌توانم بدون بچه‌ام زندگی کنم. در مدت چند ماهی هم که در تهران بوده‌ام این بانوی محترم اجازه داده در خانه‌اش بمانم و شب و روز با فرزندم باشم.

در این هنگام نوبت به زن میانسال (مهری) رسید و گریه‌‌کنان گفت: جناب قاضی خواهش می‌کنم این دختر خردسال را از من جدا نکنید وگرنه از غم دوری‌اش خواهم مرد.

پنج سال شب و روز برایش مادری کرده‌ام و همچون پروانه‌ای به دورش گشته‌ام سزاوار نیست از من جدایش کنید. پرونده این ماجرا برای گرفتن تصمیم درباره سرنوشت دختربچه‌ای که برای انتخاب یکی از دو مادر تردید داشت به دادگاه ارجاع شد و با گذشت یک سال سرانجام قضات دیوانعالی نظر دادند که دختربچه باید به مادر واقعی‌اش سپرده شود در حالی که این کودک نمی‌توانست از مادری که پنج سال در کنارش زندگی کرده بود جدا شود سرانجام مادر واقعی‌اش به دادگاه اطلاع داد با مهری (زن میانسال) به توافق رسیده‌‌اند که در یک خانه مشترک زندگی کنند تا دختربچه از مهر مادری هر دو بهره‌مند شود.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • اجبار شرم‌آور شوهر سوری: بوسیدن پای مادر شوهر متکبر، جنجالی تازه در شبکه‌های اجتماعی! + ویدئو
  • شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • اعتراف جنجالی کمال تبریزی: من در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتم! + ویدئو
  • تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • راز «زشت‌ترین حیوان جهان»؛ چه توضیحی پشت پرده دماغ میمون بینی‌دراز پنهان است؟
  • حضور معنادار مسیح علینژاد در کنار حامیان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا + ویدیو
  • مهران غفوریان: فحاشی به دختر خردسالم دور از انسانیت است. با دختر ۷ ساله من چه کار دارید؟
  • تصویری کمتر دیده شده: بوسه محمد مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری
  • «کوچر بیرکار»، پناهنده کُرد ایرانی که استاد ریاضی دانشگاه کمبریج شد، دومین ایرانی برنده مدال «فیلدز» پس از مریم میرزاخانی
  • جایزه فحاشی؟ کادوی آیفون ۱۷ پرومکس برای مداحی که اردستانی را حرام زاده نامید! + ویدئو
  • +192شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس، به دلیل «تمجید از خامنه‌ای و مواضع ضداسرائیلی» اخراج شد
  • +140شاهزاده رضا پهلوی: هم‌صدایی و همبستگی‌ را حفظ کنید و خواستار آزادی همه بازداشت‌شدگان باشید
  • +136مهری طالبی دارستانی، از مدافعان حجاب اجباری، پس از بازجویی توسط نیروهای امنیتی سکته کرد!
  • +130حمایت مردم از شاهزاده رضا پهلوی در مراسم خسرو علی‌کردی؛ بازداشت نرگس محمدی و چند فعال دیگر
  • +122نماینده ویژه آمریکا: فقط پادشاهی در خاورمیانه کار می کند
  • +121اتریش حجاب را برای دختران زیر ۱۴ سال در مدارس ممنوع کرد
  • +108چرا یک نفر این آقای ابوالفضل اقبالی را از برق نمی‌کشد؟: پدیده شوهرکُشی در ایران از زن‌کُشی بیشتر است
  • +104تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • +100برادر خسرو علی‌کردی: فریاد خون‌خواهی برادرم را در مجامع بین‌المللی مطرح می‌کنم
  • +100یک دانشجو خطاب به سعید جلیلی: دست‌ها و نفستان آغشته به خون است + ویدیو