رکسانا سلطانزاده و آشکارسازی در برنامه زنده تلویزیونی + ویدیو

ایران وایر می نویسد : ۱۷ ماه می، مطابق با ۲۸ اردیبهشت، «روز جهانی مبارزه با هموفوبیا، بای‌فوبیا و ترنس‌فوبیا» یا همان «IDAHOBiT» است که تأکید آن بر احترام و رعایت حق تنوع گرایش جنسی و هویت جنسیتی است.
 

۲۶ سال پیش، یعنی ۱۷ ماه می ۱۹۹۰ سازمان بهداشت جهانی هم‎جنس‎گرایی و گرایش به هم‌جنس را از فهرست بیماری‌های روانی خارج و این روز را تبدیل به قرار سالیانه هم‎جنس‎گرایان کرد. از سال ۲۰۰۹ تا کنون این روز به «روز جهانی مبارزه با ترنس‌فوبیا» یا مبارزه با هراس از «تراجنسی» و «تراجنسیتی» هم شناخته شد؛ هرچند «ترنس‌سکشوالیته» و «ترنس‌جندر» بودن هم‎چنان از فهرست بیماری‌های سازمان بهداشت جهانی خارج نشده است. افراد «بای‌سکشوال» یا دوجنس گرایان آخرین گروهی بودند که حضورشان در این روز جهانی به رسمیت شناخته شد و به این ترتیب، 17می روز «رنگین‌کمانی» در سراسر دنیا به شمار رفت.

 
 کم تر از یک سال پیش در امریکا قانون فدرال «برابری در ازدواج» تصویب شد و جشن و سرور، شبکه‌های اجتماعی را فرا گرفت. اما بر خلاف این گام بزرگ، هنوز موج قتل و خشونت علیه افراد ترنس بالا است. در همین بحبوحه است که «رکسانا سلطان‌زاده»، یک زن تراجنسیتی (ترنس‌جندر) تصمیم می‌گیرد در برنامه زنده «افق نو» در شبکه تلویزیونی «صدای امریکا»(VOA) آشکارسازی کند.

رکسانا البته دو سالی هست که با لباس‌ها و ظاهر خودش و نه در قالب یک «مرد»، در اماکن عمومی حضور دارد و نزدیکانش او را به عنوان یک زن «ترنس لزبین» می‌شناسند. اما این اولین بار است که مطمئن است خانواده‌اش در ایران از حضورش در این تلویزیون به عنوان یک زن لزبین تراجنسی مطلع می‌شوند.
 
رکسانا که حالا ۳۵ سال دارد، تنها شش سال است که وارد امریکا شده و دانشجوی دکترا در دانشگاه «کلرمانت» کالیفرنیا در رشته اقتصاد و علوم سیاسی است. او دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران پشت سر گذاشته اما هرگز زندگی «عادی» نداشته است. این طور که خودش می‌گوید، به انجام کارهای «غیرعادی» معروف بوده و هست. رکسانا البته نه تنها خودش فرآیند آشکارسازی را پشت سر گذاشته، که وب‌سایتی هم برای آگاهی رسانی درباره ترنس‌های لزبین راه‌اندازی کرده است. وب‎سایت «TransLesbian»  از سال ۲۰۱۵ آغاز به کار کرده و بنا دارد داستان‌‌های زنان ترنس هم  جنس‎گرا را به تصویر بکشد.
 
او با هم‎یاری سازمان «اقدام آشکار جهانی» در بهار سال ۱۳۹۴و با هدف آگاهی رسانی در مورد لزبین های تراجنسی به عنوان بخشی از جامعه ایران، «لزبین‌های تراجنسی ایران» را تاسیس کرد. این وب‎سایت تلاش کرده است اطلاعاتی درباره چگونگی پی بردن به جنسیت و گرایش جنسی، تلقی های نادرست درباره آن ها و تغییر جنسیت و مراحل تغییر با تأکید بر تراجنسی‌های هم‌جنس‌گرا، در اختیار فارسی‌زبان ها قرار دهد. این ویدیوها و اطلاعات لزوماً حاوی مشاوره پزشکی، روان شناسی و یا کارشناسی نیستند و تنها می توانند آغازی باشند برای بررسی و کاوش بیش تر.
 
رکسانا سلطان‌زاده تنها چند ساعت پس از این آشکارسازی در پخش زنده شبکه تلویزیونی صدای امریکا، با «ایران‎وایر» گفت وگو کرده است که گزیده آن‌ را می‌خوانید:
 
«من در یک خانواده سنتی و مذهبی در تهران به دنیا آمدم. در تمام طول زندگی، به تنها کسی که می توانستم در میان اعضای خانواده‌ام پناه ببرم،‌ مادرم بود. هر دو برادر و تنها خواهرم معمولاً در تمام دوران کودکی، نوجوانی و جوانی‌، من را به دلیل آن چه که بودم، "پلید و مشمئزکننده" می‌دانستند. برادرهایم و حتی پدرم بارها مرا برای "اصلاح" به باد کتک گرفتند و خشونت‌های کلامی، فیزیکی و روانی بخشی از زندگی روزمره‌ام بود. این فشارها چنان پیش رفت که من از 13 سالگی مجبور به استفاده از داروهایی بودم که برای درمان بیماری‌های روانی- که اصلاً نداشتم- به من تجویز شده بود.
همه می‌دانستند و خودم هم می‌دانستم که من فرق دارم اما کم تر می‌توانستم متوجه شوم این تفاوت دقیقاً چیست. پیش از نوجوانی، درباره اصول دینی و سیاسی که در خانواده باید به آن ها پایبند می‌بودیم، سوال می‌کردم و آن ها را به نقد می‌کشیدم. این نقدها گاهی موجب تشویق من به عنوان کودکی باهوش می‌شد و البته بیش تر مواقع موجب تنبیه‌های جدی بدنی و توهین‌های روانی. علاقه‌ام به لباس‌های رنگارنگ و رفتاری که برای آن ها غیرعادی  و "چندش‌آور" تلقی می‌شد، برایشان دلیلی قانع‌کننده بود که مرا مدام زیر باد کتک بگیرند.
 
این آزارها در خانه و محله و مدرسه آن قدر زیاد شده بودند که پس از دوره دبیرستان، از ورود به دوره پیش‌دانشگاهی سرباز زدم. این بدرفتاری ها به قدری مرا تحت تأثیر قرار داده بودند که نمی‌توانستم و نمی‌خواستم درس بخوانم. تا مدتی هیچ راه نجاتی نمی‌دیدم تا این که با تشویق‌های مکرر پدربزرگم، تصمیم گرفتم خودم به خودم کمک کنم و با وجود همه مشکلات، درسم را ادامه بدهم تا برای خودم کسی شوم و خودم را نجات دهم. تمام توانم را برای ورود به دانشگاه متمرکز کردم تا وارد دانشگاه تهران شدم اما پدربزرگم تنها چندماه پس از ورودم به دانشگاه، درگذشت. باز  تنها مادرم بود که در برخی مواقع سعی می‌کرد از من دفاع و پشتیبانی کند.
 
تمام دوران تحصیلم در دانشگاه پر از سرکشی‌های من بود و بحث و مجادله با اساتید و اعضای بسیج دانشگاه. کار به جایی رسید که من هم یکی از دانشجویان "ستاره‌دار" شدم.  دوره فوق لیسانس حتی نمی‌توانستم به خانه برگردم. رنج ۲۰ سال بدرفتاری در خانه و جامعه چنان بر شانه‌هایم سنگینی می‌کرد که تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل، به خارج از کشور بیایم.
 
خوش بختانه چند سالی بود که مطالعه، هنر و ورزش را بهترین هم‎دم خودم یافته بودم. حالا در دانشگاه کلرمانت مشغول پژوهش و گذراندن دوران دکتری هستم اما نمی‌دانم آیا با توجه به تبعیض‌های رایج علیه افراد تراجنسی در امریکا، بتوانم در رشته تحصیلی‌ خود شغل مناسبی پیدا کنم یا نه.
 
مواجه شدن با تمام این پیش‌داوری‌ها به عنوان موانع آشکار و پنهان برای زندگی برابر افرادی چون من- حتی در کشوری مثل امریکا- تبدیل به یکی از مهم ترین انگیزه‌هایم برای آغاز کنش گری در این حوزه شد. می‌خواهم برای جامعه خودم تلاش کنم؛ هم یاد بگیرم و هم آموزش بدهم تا زندگی همه انسان‌ها بهتر شود.
 
یک هفته پیش بود که سخنرانی من در "TEDx" کلرمانت منتشر شد اما در جامعه فارسی‌زبان بازتاب گسترده‌ای نداشت و خیالم راحت بود که  خانواده‌ام هنوز زیاد هم در جریان آشکارسازی‌ من نیستند. پیش‌تر هم در کانال شخصی یوتیوب خود از مراحل تغییرم ویدیوهایی منتشر می‌کردم اما فکر می‌کنم آن ها اهل گشت و گذار در اینترنت نیستند.
دیروز صبح بعد از تماس صدای امریکا، باید تصمیم می‌گرفتم که آیا می‌خواهم هم‌چنان پنهان بمانم یا می‌خواهم از تمام بندها آزاد شوم؟ من دومی را انتخاب کردم چرا که می‌خواستم کسانی که مرا می‌شناسند، خود من را بشناسند. حالا تنها نگران وضعیت مادرم هستم که مبادا از طرف افراد خانواده مورد سرزنش قرار بگیرد. ۱۶ می ۲۰۱۶ برای من روزی است که به زبان فارسی، به طور زنده، برای همه فارسی‌زبان‌ها از خودم گفتم و این تازه اول راه است؛ راهی که به آینده بهتری می‌رسد، مطمئنم.»
 
*TEDx مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها است که بطور مستقل در سطح محلی برگزار می‌شود و الگویی مشابه مجموعه سخنرانی‌های TED درباره فن‌آوری، آموزش و طراحی دارد.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۲
اریوبرزن - تبریز، ایران
الان واقعا نوبت خانمهای معمولی‌ جنسیتی که به این خانم خوش آمد بگن!! بگن که عزیز دلم به جامعه خانمها خوش آمدی، بگن که ما که معمولی‌ جنسیتی و بسیار بسیار زیبا، متین، تحصیلکرده، با جراحی پلاستیک کامل، فوق لیسانس به بالا هستیم شانس زیادی برای تور کردن آغاایان پولدار، خوش قدو بالا، خوش تیپ، خانواده دار،شیکپوش،تحصیلکرده و ...نداشتیم اما از سمیم قلب، به شما نو بانو آرزوی موفقیت می‌کنیم....خانمها لدفن بفرمایید اما با خلوص نیت...
جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۰
۴۰
raha1984 - هامبورگ، آلمان
این حآلا مثلا خودش رو بشکل زن در اوردہ اونوقت میخواد با زن ہمخوابی کنہ ؟؟! خوب ہمون مرد میموندی تویی کہ از زن ہا خوشت میاد !!! اونوقت منظورش از جنس ہای دیگہ ای کہ بہ غیر از موۂنث و مذکر چی بود ؟؟؟!!!
جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۵
۴۱
سروش م - کرج، ایران
زمانی که ظاهر مردانه داشت خیلی جذابتر بود ولی در هر صورت یه تصمیم شخصی بوده نمیشه خرده گرفت . کاش در همه ی کشورهای دنیا میشد هر شخصی همونجور که لذت میبره زندگی کنه ..
شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۴:۳۷
۴۳
nima13591111 - تهران، ایران

این خودشو ه رفته زن شده بعد لزبین شده. یعنی من موندم این سازمان بهداشت جهانی چطوری اینها رو از فهرست بیماران روانی خارج کرده؟
شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۶:۰۰
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.