باستانشناسان هیولا کشف میکنند
رأی دهید
باستانشناسان با کشف بقایای انسان آشنا هستند اما گاهی، آنها با بقایایی عجیب و غریبی روبهرو میشوند که شباهت بیشتری به هیولای دورگه فرانکشتاین دارد، مانند اسکلت خونآشامهایی که با میخهای چوبی به زمین دوخته شدهاند، جادوگرهایی که سنگهای سنگینی روی قبرشان قرار گرفته، اسکلت افرادی که در دهنشان تکههای سنگ چپانده شده است، همچنین بقایای افرادی با داسهای آهنی مقابل گلوهایشان یا افرادی با سوراخهایی در جمجمهشان برای دفع ارواح شیطانی.
هیچ کم و کاستی در کشفیات عجیب و غریب و وحشتناک وجود ندارد. در ادامه چند مورد از این کشفیات ترسناک را مورد بررسی قرار میدهیم:
کشف بقایای یک ساحره در ایتالیا
بقایای این دختر نوجوان در طی حفاری باستانشناسی توسط موسسه وابسته به واتیکان در زمین تدفینی که توسط یک کلیسا در قرن پنجم و ششم بعد از میلاد مسیح ساخته شده بود، واقع در آلبنگا در شمال ایتالیا کشف شد.
به گفته استفانو رواسیو، مدیر این پروژه حفاری، این نوع روش تدفین به عنوان تنبیه و با مقصود تحقیر مرده انجام میشده است و کشفی همانند این مورد بسیار نادر است.
طبق گفتههای تیم تحقیقاتی، در موردهای افراطی قربانیان در حالی که به صورت خوابیده روی شکم و سینه قرار میگرفتند، زنده به گور میشدند. هرچند تدفین این دختر نوجوان به این صورت نبوده است.
النا دلو، مردمشناس، در این مورد میگوید: «باورها بر این بوده که تدفین به روش دمر به دلیل مسدود بودن دهان منجر به باقی ماندن روح در بدن میشود. در آن دوره دفن کردن شخص مرده به صورت دمر، روشی برای جلوگیری از تهدید افراد زنده توسط روح ناپاک محسوب میشده است».
زامبیهایی که یونانیان را ترسانده بودند
اما کری ال سولویکی در کتاب «باستانشناسی عمومی» خود عکس این واقعیت را مینویسد. وی در این کتاب میگوید، یونانیان همواره سعی در برقراری ارتباط با مردگان برای پیشگویی از طریق مراسمی به نام «آیندهبینی» داشتند.
اوایل سال جاری، باستانشناسان در حال حفاری در یک گورستان بزرگ در نزدیکی کامارینا، یک شهر ساحلی باستانی واقع در جنوب شرقی سیسیل، بودند. در طی این پروژه نقش قبر 2905 جسد و متعلقات شخصی پیدا شد.
دانشمندان در گورستانی (شهر مردهها) به نام «Passo Marinaro» که در قرن پنجم تا سوم قبل از میلاد مسیح مورد استفاده قرار میگرفته است، متعلقاتی از جمله سکه، تندیسه و گلدانهای سفالی پیدا کردند.
آنها همچنین موفق به کشف دو جسد شدند که روی سر، پاها و نیم تنهشان آمفوریا و سنگهای بزرگ قرار داشت تا آنها در جای خود (سرزمین مردگان یا هادس) نگه دارد.
ویور در مقاله منتشر شده خود اینگونه مینویسد: «مردگان، برای یونانیان باستان هم آلت ترس بودند و هم آلت تضرع. نکروفوبیا یا ترس از مرده، مفهومی است که از دوره نوسنگی در فرهنگ یونان حضور داشته است. افراد مبتلا به این فوبیا باور دارند که اجساد قادر به احیا و حیات دوباره در شرایطی میان مرگ و زندگی، ترجیحا به صورت "نامرده" هستند».
وی در ادامه اضافه میکند: «این پیکرهها آمیزگاهی خطرناک تلقی میشدند چراکه گمان میشد این موجودات شبها قبر خود را به منظور صدمه رساندن به افراد زنده ترک میکنند. به عنوان وسیلهای برای محافظت نامردگان مشکوک به قبرهایشان میخکوب میشدند یا بر حسب آیین و روش مخصوصی کشته میشدند».
کشف آرامگاه خونآشامها در بلغارستان
در سال 2013، باستانشناسانی که در حال کار روی سایت پرپریکان واقع در بلغارستان بودند، اسکلت مردی را که با یک تیرچه آهنی در سینهاش دفن شده بود، کشف کردند.
فرو کردن تیرچه آهنی در سینه شخص، روش مرسومی در قرون وسطی برای جلوگیری از تبدیل جسد شخص به نامرده بود. محققان احتمال دادند که سکههای کشف شده در کنار جسد متعلق به قرن سیزدهم یا چهاردهم میلادی است.
این اولین گور خونآشامی نیست که در بلغارستان کشف شده است. در سراسر بلغارستان بقایای بیش از 100 انسان که مشکوک به خون آشامی بودند، کشف شده است. قابل ذکر است که تمامی این افراد مرد بودند و همه آنها جزو شهروندان برجسته روزگار خود محسوب میشدند. همه اجساد با روشهای مشابهی دفن شده بودند.
براساس باورهای غیرمسیحی، افرادی که در طول دوران زندگی خود اعمال بد انجام میدادند، پس از مرگ به خونآشام تبدیل میشدند و تنها راه جلوگیری از این امر فرو کردن دشنه چوبی یا آهنی در سینه این افراد قبل از تدفین بوده است.
مردم معتقد بودند که دشنه افراد خبیث را به گورشان زنجیر میکند و از برخاستن آنها در شب و ترساندن زندگان جلوگیری میکند. افسانههای خونآشامی بخش مهمی از فرهنگ عامه مردم این منطقه است.
کشف جمجمه گرگینه در یک جعبه مهر و مومشده از سوی کشاورز بلغاری
این داستان توسط فیلیپ گنو مورخ گزارش شد. گنو که در آن زمان در حال تحقیق روی کتابش با موضوع جنگهای بالکان بود، به ملاقات مرد کشاورز رفت.
دراگوناو جعبه حاوی جمجمه غیرمعمول را به گنو نشان داد. به گزارش وی، این جمجمه ظاهری شبیه جمجمه گرگ داشت و تنها تفاوت آن رشد بیش از حد کاسه سر بود که تنها در گونههای نخستین انسان دیده میشود.
گرنو از این جمجمه عجیب و غریب عکسبرداری کرد و این تصاویر را به یک مسئول رسمی حیات وحش نشان داد. این فرد به این نتیجه رسید که احتمالا این گرگ از بیماری پاژت، شرایطی که منجر به افزیش سایز جمجمه میشود که در نتیجه ظاهری انسان مانند پیدا میکند، رنج میبرده است.
بنا به گفتههای گرنو، گرگینهها بخش اصلی و جداییناپذیر فرهنگ عام مردم بالکان، حتی پیش از ثبت تاریخ را تشکیل میدهند.
این افسانهها در مناطق مختلف دارای نسخههای متفاوتی است که چگونگی و دلیل اینکه چرا شخصی تبدیل به گرگینه میشود را بیان میکند.
برخی بر این باورند که بعضی از افراد با توانایی تغییر ظاهر خود به شکل یک گرگ به دنیا میآیند. برخی گمان میکنند نوزادانی که با مو به دنیا میآیند، از این دست هستند.
در مناطق دیگر گمان میرود اگر فردی در هنگام انجام یک گناه کبیره بمیرد یا اتحادی با شیطان داشته باشد، به شکل گرگینه به زندگی بازخواهد گشت.
کشف آرامگاه آخرین ساحره در اسکاتلند
جسد وی به دنبال مرگش در زندان، در گل و لای عمیق به همراه یک سنگ بزرگ تخت که روی جسدش قرار گرفته بود، دفن شده است. این سنت بر اساس این باور بود که جادوگران میتوانند از قبر برخیزند مگر اینکه با سنگ سنگینی پایین نگه داشته شوند.
مرکز انجمن Valleyfield در اسکاتلند، داستان لیلیاس را این گونه تعریف میکند: «در 29 اوت سال 1704 در دهکده کوچکی در توری برن واقع در غرب فایف، زن سالخوردهای به نام لیلیاس آدیه به خاطر بیمار کردن همسایه خود، جین نلسن، متهم شناخته شد. قبل از فراخوانی وزرا و بزرگان کلیسای توری برن، لیلیاس اعتراف کرد یک ساحره است. وی به مجمع بزرگان کلیسا گفت که شیطان را در مزرعه ذرت ملاقات کرده و او را به عنوان ارباب خود پذیرفته است. زن بیچاره که به شدت ترسیده بود، توصیف میکند که چگونه خودش و شیطان افراد دیگری را در رقص کافروار وحشیانهای رهبری میکردند. بر اساس صحبتهای لیلیاس نور آبی عجیب و غریب و فرازمینی ظاهر شد و اطراف رقصندهها را در مزرعه ذرت فرا میگیرد. داستانهای وی هر بار گمراه کنندهتر میشود که در نتیجه به عنوان مدرکی دال بر ارتباط او با شیطان اثبات میشود. طبق سوابق رسمی، لیلیاس در زندان مرده و در محدوده فانوس دریایی توری برن دفن شده است».
در سال 2014 به عنوان بخشی از برنامه رادیو BBC اسکاتلند به نام «مردگان متحرک»، دانشمندان سعی کردند بر اساس توصیف منطقه در قرن نوزدهم محل اصلی دفن لیلیاس را ردیابی کنند.
در طول تحقیقات، تخته سنگ بزرگی پوشیده از جلبک دریایی پیدا شد که هم با توصیفات منطقه و هم مشخصات خاکسپاری مطابقت داشت.
داگلاس اسپیرس، باستانشناس فایف که تخته سنگ را مورد بررسی قرار داد، تایید کرد که وجود این تخته سنگ در ساحل طبیعی نیست مگر اینکه از محل دیگری استخراج شده و عمدا به اینجا آورده شده باشد.
گرچه تاکنون یک حفاری باستانشناسی کامل انجام نشده است، هنوز هم این احتمال وجود دارد که بقایای لیلیاس جایی در زیر تخته سنگ مذکور باشد. بسیاری معتقدند که این قبر تنها آرامگاه شناختهشده یک جادوگر در اسکاتلند است.