گاهی لازم است خصیصه‌های ایرانی‌مان را برای خودمان نگه داریم!

تابناک نوشت:
آیا باید رفتارمان با افراد متفاوت، متفاوت باشد یا هر چه هستیم، همه جا همانجور باشیم؟ در واقعیت چگونه است؟ آیا بروز دادن یک رفتار در همه جا نشانه یکرنگی است یا بی‌نزاکتی؟
 
پرده اول: ایران-ایتالیا
طی هفته‌های گذشته و در حالی که ما و شما مشغول زندگی عادی و روزمره خود بودیم و چه بسا از دنیای خارج مرزهای کشورمان، جز از دریچه اخبار معمول، خبر نداشتیم، در ایتالیا داستانی نقل می‌شد که هم مربوط به کشور ما بود و هم اینقدر زشت و زننده بود که منجر به شکل گیری واکنش های متعددی علیه کشورمان شد.
ماجرا از این قرار بود که دو خانم گردشگر ایتالیایی که به کشورمان سفر کرده بودند و از قضا یکی از ایشان مجری برنامه های تلویزیونی و روزنامه نگاری مشهور در کشورشان به شمار می‌آید، در انتهای سفرشان، وقتی از چندین شهر بزرگ و دیدنی کشورمان بازدید کردند، گزارشی از تجربیات سفرشان نوشتند که اگر «سیاه نمایی» لقبش دهیم، به نظر می‌رسد در حق این واژه کوتاهی کرده‌ایم!
از این رو می‌گوییم گزارش نوشته شده توسط این زنان که انتشار وسیعی در رسانه‌های ایتالیایی داشت و حتی تیتر یک برخی روزنامه های این کشور شد، فراتر از سیاه نمایی بود که می‌بینیم ماحصل سرکشی ایشان به گوشه گوشه های تهران، بازدید از دیدنی های اصفهان، کاشان و گشت و گذارِ مفصل در بسیاری از دیگر شهرهای کشورمان، گزارشی است که در آن به صرفا از قصد تعرض به ایشان به کرات در همه جا اشاره شده است؛ آنقدر که حتی مستخدم مسجد هم... .
داستانی غیر قابل باور که حتی دیگر گردشگران ایتالیایی را هم مجاب کرده به آن واکنش نشان دهند و بر این اساس چند روزی است که فضای مجازی در این کشور پر شده از فیلم هایی که زنان ایتالیایی که در کشورمان ساکن هستند یا به ایران سفر کرده‌اند، از حضور راحت و آزادانه خود در اماکن مختلف در کشورمان فیلم می‌گیرند تا ثابت کنند که آن گزارش سیاه نمایی بوده، در دفاع از ایران گزارش می‌نویسند و مدعی هستند که اگر ناراستی‌ در ایران دیده می‌شود، در همان حد و اندازه‌ای است که در ایتالیا و دیگر کشورها می‌توان دید و خلاصه تلاش دارند روایت منصفانه‌ای از ایران ارائه دهند تا ثابت شود که آن گزارش کذایی، تا چه اندازه جهت دار و غیر واقعی بوده.
بدین ترتیب به نظر می‌رسد که داستان ایتالیایی ها و روایتشان از ایران چون به یک گزارش نادرست و پر اشکال، گره خورده، بهتر است بگذاریم مشمول زمان شده و با اقدامات مسئولان ایرانی و ایتالیایی، وضعیت عادی شود.
 

پرده دوم: ایران- برزیل
همزمان با شیطنت گزارشگر ایتالیایی در رسانه‌های کشورش ـ که عده زیادی از مردمان این دیار را علیه کشورمان شوراند ـ اتفاقی در کشورمان در کانون توجهات قرار داشت که از جنس متفاوتی بود؛ بازی فوتبال دو تیم ستارگان جهان و ستارگان ایران، که هدفش خیر و اهدای عواید ناشی از آن به بیماران مبتلا به ام اس بود و شوق و ذوقی خاص برای دیدن ستارگان سابق مستطیل سبز در کشورمان برانگیخته بود.
این اتفاق اینقدر خوب بود که پرتماشاگرترین برنامه تلویزیونی، یعنی «نود»، به این مناسبت ویژه برنامه تدارک دید و روزنامه‌های پر شمار ورزشی هم چندین روز، تیترهای خود را به این اتفاق و حواشی آن معطوف کردند تا در این زمینه از قافله رسانه ملی جا نمانند. گویی همه از رقم خوردن این اتفاق خرسند بودیم؛ از دیدن چهره‌های مشهور دنیای فوتبال در کشورمان تا تقابل این ستاره ها با ستارهای ایرانی فوتبال که شاید در تصوراتمان هم، وقوعش را باور نمی‌کردیم.
اما هر چه اغلبمان از شکل گیری این مسابقه خوشحال بودیم و اخبار مرتبط با آن را پیگیری می‌کردیم، بودند کسانی که خیالات خام به سرشان زده بود و آنقدر به خودشان فکر می‌کردند که از خود بی خود شده و اتفاقات عجیب رقم بزنند؛ یکی آن هموطنی که به فرودگاه رفت تا در شب استقبال از روبرتو کارلوس، دفاع چپ مشهور تیم ملی برزیل و باشگاه رئال مادرید در سالهای نه چندان دور، خودش را به او رسانده و یکی از زشت ترین استقبال های تاریخ را رقم بزند!
ابتدا باورش سخت بود که بپذیریم کسی برای پس گردنی زدن به کارلوس خودش را به فرودگاه رسانده و این کار زشت را انجام داده باشد ولی متأسفانه واقعیت داشت؛ اقدامی به غایت زشت که از یک شرط بندی و کل کل دوستانه شروع شده بود، روی داده و اختیار کنترل عواقب آن از دست همه خارج شده بود و اگر کارلوس هر تصمیمی غیر از گذشت از این موضوع و سهوی خواندن آن می‌گرفت، معلوم نبود چه اتفاقی رخ می‌داد.
کافی بود کارلوس واکنش تند نشان دهد یا حتی تصمیم به بازگشت به کشورش بگیرد تا همین تصمیم، سفر دیگر بازیکنان تیم ستارگان جهان ـ که در آن زمان هنوز انجام نشده بود ـ را لغو کند تا ما بمانیم و یک دنیا آبروریزی، به ویژه که قبل از آن، دو گردشگر ایتالیایی حسابی شبهه افکنی کرده و افکار عمومی را در بخشی از اروپا علیه کشورمان مسموم کرده بودند.

 
 
پرده سوم: ایران-پرتغال
اما هر چه دیدار ستارگان ایران و جهان تا اینجای کار به خیر گذشته بود، باز نمی‌شد خیالمان از بابت ادامه راه راحت باشد، به ویژه آنکه تا دلتان بخواهد در بی نظمی در برگزاری رویدادهای مختلف، سابقه ناخوبی داریم؛ اتفاقی که این بار هم رخ داد.
هنگامی که ستارگان جهان به ورزشگاه رسیدند، پیرمرد تماشاگری که از دیدن فیگو ذوق کرده بود، خود را به این ستارهِ نام آشنای فوتبال رساند و شروع به بوسیدنش کرد تا این بازیکن پرتغالی شوک زده شود؛ شوکی که تازه به برگزار کنندگان این دیدار هم منتقل می‌شد تا مجاب شوند از اینجا به بعد، مانع از نزدیک شدن مشتاقان به فیگو شوند، زیرا این بازیکن هیچ تمایلی به این ماچ و بوسه ها نداشت.
البته این اتفاق هم به جایی مخابره نشد و فیگو هم در واکنش به این اتفاق، موضع گیری نکرد، ولی به واسطه همراهانش نشان داد که دوست ندارد چنین صحنه‌ای تکرار شود؛ درست مثل مصاحبه مطبوعاتی قبل از این بازی که وقتی خبرنگاری از وی پرسید، آیا هنوز از حسین کعبی بابت لگدی که در دیدار ایران ـ پرتغال در جام جهانی به صورت وی زده بود، دلگیر است که در جواب گفت: «لطفا این را نپرسید چون دوست ندارم درباره آن ماجرا چیزی بگویم. دیشب هم در هتل فیلمی پخش کردند که آن اتفاق را هم در آن گنجانده بودند...».
گویی وزن دیدار دوستانه آنقدر زیاد بود که همه این حواشی را چال کند و نگذارد که اتفاق ناخوشایندی رخ دهد. هم این حوادث و هم آن صحنه عجیبی که ملاقلی پور، کارگردان جوان سینمای کشورمان رقم زد تا این دیدار دوستانه برای لحظاتی قطع شده و همه مات و مبهوت شوند!
بله! این عضو جامعه فرهنگی کشور هم که به کم کردن سانس های اکران فیلمش در سینماها اعتراض داشت، از میان همه واکنش های معقول و عاقلانه‌، پوشیدن تی شرتی که نام فیلمش روی آن درج شده بود را انتخاب کرده بود تا خود را به استادیوم برساند و به فاصله چند ساعت از زدن پس گردنی به کارلوس در فرودگاه، آن رویداد را به نوع دیگری تکرار کند؛ آن هم مقابل دوربین های تلویزیونی!
ملاقلی پور در حالی که فریاد می‌زد، به وسط زمین چمن استادیوم دوید تا بگوید به رفتاری که با فیلمش شده، معترض است. آنقدر معترض که حاضر است هر کاری برای نشان دادن اعتراضش انجام دهد؛ ولو به قیمت آبروی کشورمان یا گزک دادن به آن افرادی که داستان گردشگران مغرض ایتالیایی را باور کرده بودند.
 
 
پرده آخر: ایران-ایران
بدین ترتیب، گویی برخی از ما خواسته یا ناخواسته به تقابل با خودمان برخاسته‌ایم و آگاهانه یا ناآگاهانه در این مسیر گام برمی‌داریم، وگرنه کیست که نداند نتیجه نهایی سوءرفتار با اتباع دیگر کشورها، به ضرر جمعی خودمان تمام می‌شود، یا از تفاوت فرهنگ ها در سرزمین های مختلف، آگاهی نداشته باشد؟
نه اینکه بگوییم آن دو گردشگر ایتالیایی راست گفته‌اند یا حتی بخواهیم در میان صحبت هایِ جهت دارشان، راست و دروغش را جدا کنیم، ولی آیا اتفاقی که برای کارلوس در فرودگاه رخ داد، طبیعی و قابل قبول بود یا از هر جهت که بدان نگاه کنیم، لازم است تقبیح شود؟
اقدام کارگردان معترض چه؟ به نظر شما چه پس زمینه‌ای در ذهن این فرد موجب شد که چنین کاری کند؟ آیا اگر وی می‌دانست با رقم زدن این اتفاق، گیشه فیلم هایش کم رونق می‌شوند، چنین کاری می‌کرد؟ اگر می‌دانست که این نوع اعتراض برایش گران تمام خواهد شد، چه؟ اگر برای کشورمان گران تمام می‌شد، چه؟
شاید در این بین، بوسه های پیرمرد تماشاچی بر سر و صورت فیگو قابل قبول تر به نظر برسد، چراکه به نوعی به رسم و رسوم ایرانی بازمی‌گردد، ولی اگر ستاره پرتغالی چنین احساسی نداشته باشد، چه؟ در آن صورت مقصر کیست؟ اگر کسی از فرهنگی دیگر، این نوع ابراز احساسات ما را حمل بر بی ادبی کند، اشتباه کرده؟
نه اینکه پاسخ دادن به این دست پرسش ها راحت باشد یا توقع داشته باشیم همه به یک جواب یکسان در این زمینه برسیم، ولی آیا غیر از این است که اغلبمان می‌دانیم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد؟ چگونه است که وقتی قرار بر حضور در محیط اداری است، با ظاهر رسمی حضور می‌یابیم، در میهمانی ها لباس متفاوت از مراسم عزا به تن می‌کنیم، حتی در لحن سخن گفتن و نوشتنمان در محیط های مختلف تفاوت قائل می‌شویم، ولی گاه فراموش می‌کنیم در برخورد با خارجی هایی که به کشورمان می‌آیند، باید برخی نکات را رعایت کنیم؟
نه اینکه توقع داشته باشیم هموطنانمان با خارجی ها به گونه‌ای رفتار کنند که آنها تافته جدا بافته هستند؛ اما آیا نباید در مواجهه با ایشان مراقب آبروی کشورمان هم باشیم و دست کم رفتارهایی بروز ندهیم که نمی‌دانیم خوشایند ایشان هست یا خیر؟ باور کنیم همانگونه که رفتارهایی در خارجی ها می‌بینیم یا درباره شان می‌شنویم که برایشان عادی و برای ما ناخوشایند است، ممکن است برخی خصیصه های عادی ما هم برای آنها ناخوشایند باشد؛ همین!
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۸
سلام لبخند - تهران، ایران

درافراطی بودن بیشتر ما ایرانی ها شکی نیست . از عروسی هایمان گرفته تا عزاداری . از مهمان نوازی گرفته تا نفرت و الی اخر . معمولا هم از هر چیزی استفاده بد و غلط میکنیم .و معمولا راه خلاف را زودتر یاد میگیریم . معمولا هم ادعای فرهنگ چند هزار ساله داریم . در صورتی که شاید نتوانیم به اندازه نیم صفحه در مورد کورش کبیر بگوییم و یا انقدر مذهبی هستیم که اگر از 4 نفر بپرسید که مثلا امام حسین در چه سنی به شهادت رسید . شاید 3 نفر نتوانند جواب صحیح بدهند . یه دورانی بود که میخواستند به زور به ما بگویند نژاد برتریم . تا حدی قبول کرده بودیم . ولی حالا مردم به حال خود رها شده اند و اصالت خود را نشان میدهند . از برادر کشی گرفته تا تجاوزهای گروهی و لذت تماشای اعدام و بی احترامی به بزرگتر و کوچکتر . هر چند که هنوز ایرانیان اصیلی هستند که مرام خود را حفظ کرده اند ولی ..../// بگزریم . اماده دریافت منفی های گرم شما هستم .
‌سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۲
۱۰۸
pars40 - فرایبورگ، سوییس

به نظر من فوتبال و طرفدارانش به درد هم می خورند . فرقی هم نمکنه در چه کشوری باشه . این همه پول جابه جا میشه و مردم دارن در همون ایتالیا و پرتقال و ووو برزیل و از گرسنگی میمیرند .
‌سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۲
۳۹
13lack Bird - لندن، انگلستان

[::سلام لبخند - تهران، ایران::]. چرا منتظر منفی‌ باشید؟؟ اینها همه، چیزی بجز واقعیت نیست که بسیار زیبا هم بیان شده و اگر کمی‌ عصاره غیرت وجود داشته باشه باید هر ایرانی‌ رو نسبت به راه و منش زندگیش به فکری عمیق فرو ببره.
‌سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۲
۵۴
رزم جو - لوس انجلس، ایالات متحده امریکا
ایتالیایی‌ جماعت خالی‌ بند به خصوص اون‌هایی‌ که طرفی جنوب ایتالیا هستند هر اشغال غذا به اینا بدی با پستا قاطی‌ میکنند یه اسم الکی‌ روش میذارند باه باه چه چه میکنند من که به شخصه خوشم نمیاد ازشون
‌سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۷
۵۴
رزم جو - لوس انجلس، ایالات متحده امریکا
خیلی بلند بلند حرف میزنن طوری که تو مخت میرند این ایتالیا ها.
‌سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۹
۵۹
oghabe - سنت گا لن، سوییس

[::سلام لبخند - تهران، ایران::]. اتفاقا خیلی‌ هم بجا گفتی‌ فقط در آن جمله‌ای که پرسیدی امام... در چه سنی‌ به هلاکت رسیده باید بگم اصلا به ایرانی‌ها مربوط نیست .
‌سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۵
۵۲
Truck Driver - سیدنی، استرالیا
البته در اینکه ما ملتی با مشگلات فراوان اخلاقی و رفتاری هستیم شکی نیست، ولی بعد از اینکه شانس آشنایی با ملل دیگری منجمله هندی، چینی، عرب و اسیایی های جنوب شرق رو داشتم ، دیدم که اونها هم همچین از ما بهتر نیستند
‌سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۱
۵۸
سلام لبخند - تهران، ایران

[::oghabe - سنت گا لن، سوییس::]. [::13lack Bird - لندن، انگلستان::]. متشکرم .
‌چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۱
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.