دختر کوهنورد ایرانی: صعود میکنم تا دختران نپالی درس بخوانند
رأی دهید
چه طور توجه شما به دختران نپالی جلب شد؟وقتی وارد دانشگاه شدم، دکتر «جفری کاتلر» را ملاقات کردم که استاد روانشناسی و مؤسس یک سازمان کاملا داوطلبانه به نام «قدرتمند کردن دختران نپالی» بود. این سازمان، دختران نپالی کم سن و سالی را که در معرض تن دادن به بردگی جنسی یا ازدواج زودهنگام بودند، شناسایی و کمک می کرد که به تحصیل خودشان ادامه بدهند. متاسفانه در کشور نپال مردانی که دارای ویروس «اچ آی وی» مثبت هستند، با یک باور اشتباه تصور میکنند اگر با یک دختر کم سن و سال رابطه جنسی داشته باشند، بیماریشان بهبود پیدا میکند. آن ها خانواده این دختران را فریب میدهند و با قیمت نازلی از خانواده هایشان میخرند. این دختران کم سن و سال به شهر میآیند تا کار کنند و برای خانواده های خود پول بفرستند. آن ها بعد از مدتی اگر تصمیم بگیرند به ده یا شهرشان برگردند، یا بیمار و یا شرمندهاند و قادر نیستند دیگر به یک زندگی عادی ادامه بدهند. همان روزها مصمم شدم برای کمک به آن ها قدم بردارم.
تا کنون چند دختر نپالی محروم از تحصیل را پوشش داده ای؟مثلا در برنامه ای که من به نفع آن کوهنوردی میکنم،300 دختر تحت پوشش قرار دارند و بیش ترین مبلغی که توانستم جمع کنم، موقع صعود ناتمامم به اورست بود. توانستم 29 هزار دلار برای این کودکان جمعآوری کنم.
یعنی به طور تقریبی، چند کودک در این میان از آموزش بهرهمند میشوند؟مخارج هر کودک برای یک سال تحصیلی 150 دلار است؛ یعنی برای پوشش 200 کودک پول جمع آوری شد.
تجربه صعود از چه قلههایی را داشتهای؟قله هایی که فتح کرده ام، متفاوت بودهاند؛ بلندترین قله های اکوادور و آرژانتین و نیز قله «وسترن همیسفر» در نیمکره جنوبی که 23 هزار فوت است و همینطور قله «آکوانکاگوا» که من اولین زن ایرانی بودم که آن جا را فتح کردم. در همیالیا هم «چئوایو» که 27هزار فوت و ششمین قله بلند دنیا است و در امریکا به جز آلاسکا، قله «رینیر» را در ایالت واشنگتن فتح کرده ام که عواید همه این صعودها به آموزش دختران نپالی اختصاص داده شده است.
دوره های آموزشی خاصی طی کرده ای؟بله؛ در طول دو سال گذشته آموزش های زیادی از قبیل سنگ نوردی تا یخ نوردی و همه آن چه را که یک کوهنورد باید تجربه کند، دیده ام.
پیش آمده که در کوه درمانده بشوی؟بارها شده احساس کردهام دیگر کارم تمام شده، به شدت ترسیدهام و یا نمیخواستهام ادامه بدهم. آن قدر خسته و بی انرژی بودهام که حتی یک قدم هم نمیتوانستهام به جلو بردارم. یک بار تنها در قله «ویدنی» در کالیفرنیا بودم و شب میبایست در کمپ اقامت میکردم. وسط زمستان بود و به ویژه آن فصل را برای کوهنوردی انتخاب کرده بودم تا آموزش های لازم برفنوردی را تجربه کنم. گروه نتوانستند مرا همراهی کنند و من به اجبار تنها رفتم. هیچ کس به جز من در آن کوه حضور نداشت و کیسه خوابم خیس شده بود. سرما و ترسی که از انبوه تاریکی و تنهایی تجربه کردم، واقعا سخت بود.
الان از این که خودت را مجبور کرده بودی در آن شرایط قرار بگیری، پشیمان نیستی؟نه؛ چون آن تجربه باعث شد وحشتم از تاریکی و تنهایی از بین برود. در اکوادار در منطقه «آنتی سانا» بودم، ساعت دو نیمه شب بود و داشتیم از یک دیوار یخی بالا میرفتیم. باد شدیدی میآمد و چون دیدی نداشتم، چرخیدم تا با نور محدود چراغم دور و برم را بسنجم و ببینم اگر بیفتم، چه سرنوشتی خواهم داشت. دیدم یک دره عظیم یخی زیر پایم قرار دارد. من آن قدر ترسیده بودم که خستگی و تشنگی را فراموش کردم. سریع مسیر را طی کردم و خودم را بالای دیوار رساندم. شوکه بودم که اگر به سرعت باد افزوده میشد، چه سرنوشتی میتوانست منتظرم باشد.
تا به حال به مورد خاصی از کودکان نپالی برخورده ای که خاطرهاش ته ذهنت باقی مانده باشد؟بله؛ دو سال پیش کودکی را پا برهنه در کوه پیدا کردند که گویا چند روزی در کوه دربه در بوده و خانوادهاش او را سر راه گذاشته بودند. مدیر گروه او را به فرزندی قبول و به شهر منتقل کرد. اما او تا شش ماه کلمهای صحبت نمیکرد و بعد از شش ماه به سختی و به تدریج شروع به گفتن کلمات کرد. هیچ کس از گذشته او و اتفاقات مدت آوارگی این کودک چیزی نمیدانست ولی هشت ماه بعد که دوباره به نپال رفتم، او تبدیل به کودک آموزش دیده ای شده بود که با ذوق و انرژی بازیگوشی میکرد.
برنامه ای برای کمک به کودکان ایرانی داری؟
حتما؛ دلم میخواهد به نفع کودکان ایرانی هم کوهنوردی کنم و جزو برنامه های آینده من است. اما مساله ای که مایلم به آن اشاره کنم، این است که کودکان نمیتوانند تصمیم بگیرند که کجای این دنیای پهناور به دنیا بیایند. هر کدام از ما هر گوشه کره زمین باید بدانیم که انسانها به یک نسبت دارای ارزش هستند و مرزبندیها یک امر قراردادی انسانی است. قدر همدیگر را بدانیم و فارغ از نژاد و ملیت از همدیگر مراقبت کنیم. شاید به این شیوه زودتر در جهان صلح برقرار شود.
دیدگاه خوانندگان
۴۸
آلونا ازنامنسکایا - مسکو، روسیه
آفرین انسانیت قوم و ملیت نمی شناسد
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۶
۴۸
آلونا ازنامنسکایا - مسکو، روسیه
آفرین انسانیت قوم و ملیت نمی شناسد
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۶
۴۸
آلونا ازنامنسکایا - مسکو، روسیه
آفرین انسانیت قوم و ملیت نمی شناسد
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۶
۴۸
آلونا ازنامنسکایا - مسکو، روسیه
آفرین انسانیت قوم و ملیت نمی شناسد
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۶
۴۸
آلونا ازنامنسکایا - مسکو، روسیه
آفرین انسانیت قوم و ملیت نمی شناسد
سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۶