مبادله جوک و طنز در مواجهه با موضوع جدی مذاکرات اتمی
رأی دهید
این جوک ها تا چند روز بعد از تفاهم اولیه هسته ای در لوزان هم ادامه داشت. ایران و گروه ۱+۵ برسر چارچوب راه حل های دستیابی به یک موافقتنامه جامع اتمی در ۱۳ فروردین (دوم آوریل) در لوزان سویس تفاهم کردند. هرچند اظهارنظرهای متنوع درباره مفاد جزئیات تفاهم لوزان به بحثی جدی در ایران و آمریکا بدل شده اما جنبه جدی این تفاهم دستمایه جوک و طنز در ایران است.
"نماز جمعه در کاخ سفید"
"نماز جمعه در کاخ سفید"
طنز های مربوط به احتمال برقراری رابطه بین ایران و آمریکا حاکی از خشنودی فراوان و آسودگی خیال سازندگان جوک هاست است که آن را نشانه ای از پایان انزوای کشورشان در جامعه بین المللی می دانند: "اوباما حالا که رابطمون خوب شده نماز جمعه این هفته رو بندازیم تو حیاط کاخ سفید" یا در نمونه ای دیگر "بعد از نام گذاری منهتن به مش حسن به دستور اوباما، به دستور روحانی هم نام شهر اراک به باراک تغییر کرد."
بعضی هم از بابت سردادن شعار "مرگ برآمریکا" ابراز نگرانی کرده اند. یک کاربر اینترنتی یک روز پس از اعلام تفاهم اولیه اتمی نوشته بود: "امروز روز جمعه ست حالا باید چیکار بکنیم در نماز جمعه شعار مرگ بر آمریکا بدیم یا نه؟"
تفاهم اولیه اتمی پس از یک سال و نیم مذاکره و در پایان هشت روز گفت و گوهای فشرده به دست آمداما بعضی جوک ها خوشبینانه نیستند "شانس نداریم که حالا که داره رابطمون با آمریکا خوب می شه اقتصادشون تعطیل می شه هیچی دیگه از فردا باید خرج مردم مظلوم آمریکا رو هم بدیم." این جوک به کمک های مالی ایران به فلسطینی ها، لبنان و سوریه اشاره می کند. بعضی از این جوک ها جنبه اجتماعی دارد. مثلا یکی در مورد احتمال ورود مردان مجرد آمریکایی به تهران است: "شوهرهای آمریکایی در راه تهران اند."
این جوک ها نشان دهنده اهمیت موضوع رابطه ایران و آمریکا در صحبت های روزمره مردم ایران است. بعد از انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷ که منجر به سقوط شاه شد رابطه ایران و آمریکا رو به تیرگی گذاشت و بعد از ماجرای گروگان گیری کارکنان سفارتخانه آمریکا به مدت ۴۴۴ روز در تهران، رابطه دوکشور وخیم تر شد و از آن زمان تاکنون سفارتخانه آمریکا در تهران تعطیل است.
جوک های فراوان درباره عادی شدن روابط ایران و آمریکا می تواند نشانی از شوق شهروندان ایرانی به پایان دادن به بیش از سه دهه دشمنی میان کشورشان و آمریکا باشد.
"پورشه یا مازراتی "
بازگشت وزیر امور خارجه ایران از مذاکرات اتمی در میان استقبال مردمدورنمای بهبود وضع اقتصادی هم دستمایه طنز های متعددی بوده است. "با کلی بدبختی ۲۰ میلیون جمع کرده بودم یه پراید بخرم، الان با این توافق نمیدونم پورشه بخرم یا مازراتی."
"پورشه یا مازراتی "
تغییر معجزه آسای فضای اجتماعی ایران که رعایت حجاب اسلامی در آن اجباری نباشد هم یکی دیگر از موضوعاتی است که درباره آن پس از تفاهم اخیر اتمی لطیفه ساخته شده است: "دوستان توافق برسر مسئله هسته ای بود! خواهش می کنم اطلاع رسانی کنید مردم با تاپ و شلوارک نیان بیرون."
به گفته ناظران شادی مردم ایران در خیابان های بسیاری از شهرهای ایران که در پی اعلام تفاهم برسر "چارچوب " راه حل های دستیابی به یک موافقت نامه جامع هسته ای روی داد، به خوبی نشان دهنده اشتیاق مردم ایران برای پایان مشکلات مربوط به تحریم های اقتصادی سال های اخیر است.
اما این اولین باری نیست که ایرانی ها در مورد یک مسئله بسیار جدی به طنز روی آورده اند. لطیفه سازی درباره مذاکرات اتمی از دوران سعید جلیلی آغاز شده بود. سایت تابناک می نویسد این دوره دایره نقد بسیار محدود بود و بسیاری از اوقات با همین طنزها به نقد توافق پرداخته میشد.
دیدگاه خوانندگان
۴۸
Leopard Lover - لندن، انگلستان
روی آوردن یک جامعه به طنز، آخرین مرحله مواجهه او با یک تراژدی جمعی است. وقتی جامعه ای به ساختن لطیفه در مورد تراژدیهای اجتماع خود رو میاورد، این بدان معنیست که دیگر امیدی به حل مشکل خود ندارد. هر چه موضوع دردناکتر و فجیعتر میشود لطیفه ها به همان نسبت خنده دار تر است. این کنش ناشی از آن است که جامعه بر اساس حافظه تاریخی خود از همان ابتدای رخداد هیچ امیدی به رفع و بهبود آن ندارد. به عبارتی این رویکرد به معنی سرخوردگی اجتماعی است. و شاید این گفته هم در تآیید همین مدعاست که: خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است، کارم از گریه گذشته به آن میخندم :(
شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۹
۵۰
london-boy - لندن، انگلستان
ما مردم ایران زمین فراموشی نداریم و دشمنان خودمان را خوب میشناسیم.زمانی که ناو امریکایی هواپیمای مسافربری ایرانی رو بدون هیچگونه اخطار مورد هدف قرار داد و بیش از دویس هموطن عزیزمان را از بین برد، ملت ایران را تا ابد داغدار کرد، و در نهایت به کاپتان ناو نیز مدال قهرمان جنگ داده شد.پس این را بدانند مردم ایران غیرت دارند و دشمن خونی تا ابد دشمن است.پس همه با هم مرگ بر مستکبر.
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۱
۶۵
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
[::london-boy - لندن، انگلستان::]. بشین سر جات آقا، حالت خوش نیست گویا. هر جا قافیه تنگ میاد دست به دامن دشمن نشید. خیلى دلتون براى شهداى میهن میسوزه یه فکرى به حال دشمن هاى داخلى بکنید. از ٣٧ سال پیش که آخوند گدا رو به جاى پادشاه ایرانساز نشوندیم روزى نیست که جان چند نفر رو به بهانه هاى واهى نگیرند. حالا شما خیلى از ریختن خون ایرانى ناراحت هستى یه اپوزیسیونى چیزى همونجا تو لندن راه اندازى کن، نمیخواد با آمریکا در گیر کنى خودت رو. آمریکا هم مطمئن باش که آخوند رو دشمن نمیشناسه، وگرنه، نه به روح الله کمک میکرد به قدرت برسه و نه اینهمه سال تحملش میکرد. روسیه با اونهمه دنگ و فنگ طاقت نیاورد، آخوند گدا زورش به اینها برسه؟
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۳
۴۶
دایره مینا - کراکف، لهستان
اصولا - پیش تر از این هم یکی دوبار در این باب چیزی نگاشته بودم - حس طنز و لطیفه در بین ما ایرانیان - چه داخل و چه خارج - زیاد است و این به خودی ِ خود خوب است و مقوله ُ طنز نویسی - با هزل و فحش اشتباه گرفته نشود - چیزی ست که بنده به آن به خوبی واقف بوده و هستم - این را از لابلای کلام و فحوای کلام بنده نیز می توانید دریابید - در همین رابطه اگر جوک و یا لطیفه ای به چنین مواردی گفته شده در همین مطلب -تقریبا مبتذل -می پردازد فقط و فقط دلیل بر این است که ما راه ِ چاره جویی در مسایل حاد ِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را در ابراز ِ یک لطیفه می پنداریم و این شاید همیشه خیلی مناسب نباشد اما حداقل مفری[راه فرار] است برای ما که از دست طبیعت ِ سیاست ِ همیشه وبال ِ گردن ِ ما - که در تمامی امور زندگی مان اثرگذار است - به نوعی خلاص شویم !
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۴:۴۲
۴۶
دایره مینا - کراکف، لهستان
اصولا - پیش تر از این هم یکی دوبار در این باب چیزی نگاشته بودم - حس طنز و لطیفه در بین ما ایرانیان - چه داخل و چه خارج - زیاد است و این به خودی ِ خود خوب است و مقوله ُ طنز نویسی - با هزل و فحش اشتباه گرفته نشود - چیزی ست که بنده به آن به خوبی واقف بوده و هستم - این را از لابلای کلام و فحوای کلام بنده نیز می توانید دریابید - در همین رابطه اگر جوک و یا لطیفه ای به چنین مواردی گفته شده در همین مطلب -تقریبا مبتذل -می پردازد فقط و فقط دلیل بر این است که ما راه ِ چاره جویی در مسایل حاد ِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را در ابراز ِ یک لطیفه می پنداریم و این شاید همیشه خیلی مناسب نباشد اما حداقل مفری[راه فرار] است برای ما که از دست طبیعت ِ سیاست ِ همیشه وبال ِ گردن ِ ما - که در تمامی امور زندگی مان اثرگذار است - به نوعی خلاص شویم !
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۴:۴۲
۶۵
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
[::london-boy - لندن، انگلستان::]. بشین سر جات آقا، حالت خوش نیست گویا. هر جا قافیه تنگ میاد دست به دامن دشمن نشید. خیلى دلتون براى شهداى میهن میسوزه یه فکرى به حال دشمن هاى داخلى بکنید. از ٣٧ سال پیش که آخوند گدا رو به جاى پادشاه ایرانساز نشوندیم روزى نیست که جان چند نفر رو به بهانه هاى واهى نگیرند. حالا شما خیلى از ریختن خون ایرانى ناراحت هستى یه اپوزیسیونى چیزى همونجا تو لندن راه اندازى کن، نمیخواد با آمریکا در گیر کنى خودت رو. آمریکا هم مطمئن باش که آخوند رو دشمن نمیشناسه، وگرنه، نه به روح الله کمک میکرد به قدرت برسه و نه اینهمه سال تحملش میکرد. روسیه با اونهمه دنگ و فنگ طاقت نیاورد، آخوند گدا زورش به اینها برسه؟
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۳
۵۰
london-boy - لندن، انگلستان
ما مردم ایران زمین فراموشی نداریم و دشمنان خودمان را خوب میشناسیم.زمانی که ناو امریکایی هواپیمای مسافربری ایرانی رو بدون هیچگونه اخطار مورد هدف قرار داد و بیش از دویس هموطن عزیزمان را از بین برد، ملت ایران را تا ابد داغدار کرد، و در نهایت به کاپتان ناو نیز مدال قهرمان جنگ داده شد.پس این را بدانند مردم ایران غیرت دارند و دشمن خونی تا ابد دشمن است.پس همه با هم مرگ بر مستکبر.
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۱
۴۸
Leopard Lover - لندن، انگلستان
روی آوردن یک جامعه به طنز، آخرین مرحله مواجهه او با یک تراژدی جمعی است. وقتی جامعه ای به ساختن لطیفه در مورد تراژدیهای اجتماع خود رو میاورد، این بدان معنیست که دیگر امیدی به حل مشکل خود ندارد. هر چه موضوع دردناکتر و فجیعتر میشود لطیفه ها به همان نسبت خنده دار تر است. این کنش ناشی از آن است که جامعه بر اساس حافظه تاریخی خود از همان ابتدای رخداد هیچ امیدی به رفع و بهبود آن ندارد. به عبارتی این رویکرد به معنی سرخوردگی اجتماعی است. و شاید این گفته هم در تآیید همین مدعاست که: خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است، کارم از گریه گذشته به آن میخندم :(
شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۹
۴۸
Leopard Lover - لندن، انگلستان
روی آوردن یک جامعه به طنز، آخرین مرحله مواجهه او با یک تراژدی جمعی است. وقتی جامعه ای به ساختن لطیفه در مورد تراژدیهای اجتماع خود رو میاورد، این بدان معنیست که دیگر امیدی به حل مشکل خود ندارد. هر چه موضوع دردناکتر و فجیعتر میشود لطیفه ها به همان نسبت خنده دار تر است. این کنش ناشی از آن است که جامعه بر اساس حافظه تاریخی خود از همان ابتدای رخداد هیچ امیدی به رفع و بهبود آن ندارد. به عبارتی این رویکرد به معنی سرخوردگی اجتماعی است. و شاید این گفته هم در تآیید همین مدعاست که: خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است، کارم از گریه گذشته به آن میخندم :(
شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۹
۵۰
london-boy - لندن، انگلستان
ما مردم ایران زمین فراموشی نداریم و دشمنان خودمان را خوب میشناسیم.زمانی که ناو امریکایی هواپیمای مسافربری ایرانی رو بدون هیچگونه اخطار مورد هدف قرار داد و بیش از دویس هموطن عزیزمان را از بین برد، ملت ایران را تا ابد داغدار کرد، و در نهایت به کاپتان ناو نیز مدال قهرمان جنگ داده شد.پس این را بدانند مردم ایران غیرت دارند و دشمن خونی تا ابد دشمن است.پس همه با هم مرگ بر مستکبر.
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۱
۶۵
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
[::london-boy - لندن، انگلستان::]. بشین سر جات آقا، حالت خوش نیست گویا. هر جا قافیه تنگ میاد دست به دامن دشمن نشید. خیلى دلتون براى شهداى میهن میسوزه یه فکرى به حال دشمن هاى داخلى بکنید. از ٣٧ سال پیش که آخوند گدا رو به جاى پادشاه ایرانساز نشوندیم روزى نیست که جان چند نفر رو به بهانه هاى واهى نگیرند. حالا شما خیلى از ریختن خون ایرانى ناراحت هستى یه اپوزیسیونى چیزى همونجا تو لندن راه اندازى کن، نمیخواد با آمریکا در گیر کنى خودت رو. آمریکا هم مطمئن باش که آخوند رو دشمن نمیشناسه، وگرنه، نه به روح الله کمک میکرد به قدرت برسه و نه اینهمه سال تحملش میکرد. روسیه با اونهمه دنگ و فنگ طاقت نیاورد، آخوند گدا زورش به اینها برسه؟
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۳
۴۶
دایره مینا - کراکف، لهستان
اصولا - پیش تر از این هم یکی دوبار در این باب چیزی نگاشته بودم - حس طنز و لطیفه در بین ما ایرانیان - چه داخل و چه خارج - زیاد است و این به خودی ِ خود خوب است و مقوله ُ طنز نویسی - با هزل و فحش اشتباه گرفته نشود - چیزی ست که بنده به آن به خوبی واقف بوده و هستم - این را از لابلای کلام و فحوای کلام بنده نیز می توانید دریابید - در همین رابطه اگر جوک و یا لطیفه ای به چنین مواردی گفته شده در همین مطلب -تقریبا مبتذل -می پردازد فقط و فقط دلیل بر این است که ما راه ِ چاره جویی در مسایل حاد ِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را در ابراز ِ یک لطیفه می پنداریم و این شاید همیشه خیلی مناسب نباشد اما حداقل مفری[راه فرار] است برای ما که از دست طبیعت ِ سیاست ِ همیشه وبال ِ گردن ِ ما - که در تمامی امور زندگی مان اثرگذار است - به نوعی خلاص شویم !
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۴:۴۲
۴۸
Leopard Lover - لندن، انگلستان
روی آوردن یک جامعه به طنز، آخرین مرحله مواجهه او با یک تراژدی جمعی است. وقتی جامعه ای به ساختن لطیفه در مورد تراژدیهای اجتماع خود رو میاورد، این بدان معنیست که دیگر امیدی به حل مشکل خود ندارد. هر چه موضوع دردناکتر و فجیعتر میشود لطیفه ها به همان نسبت خنده دار تر است. این کنش ناشی از آن است که جامعه بر اساس حافظه تاریخی خود از همان ابتدای رخداد هیچ امیدی به رفع و بهبود آن ندارد. به عبارتی این رویکرد به معنی سرخوردگی اجتماعی است. و شاید این گفته هم در تآیید همین مدعاست که: خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است، کارم از گریه گذشته به آن میخندم :(
شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۹
۶۵
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
[::london-boy - لندن، انگلستان::]. بشین سر جات آقا، حالت خوش نیست گویا. هر جا قافیه تنگ میاد دست به دامن دشمن نشید. خیلى دلتون براى شهداى میهن میسوزه یه فکرى به حال دشمن هاى داخلى بکنید. از ٣٧ سال پیش که آخوند گدا رو به جاى پادشاه ایرانساز نشوندیم روزى نیست که جان چند نفر رو به بهانه هاى واهى نگیرند. حالا شما خیلى از ریختن خون ایرانى ناراحت هستى یه اپوزیسیونى چیزى همونجا تو لندن راه اندازى کن، نمیخواد با آمریکا در گیر کنى خودت رو. آمریکا هم مطمئن باش که آخوند رو دشمن نمیشناسه، وگرنه، نه به روح الله کمک میکرد به قدرت برسه و نه اینهمه سال تحملش میکرد. روسیه با اونهمه دنگ و فنگ طاقت نیاورد، آخوند گدا زورش به اینها برسه؟
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۳
۴۶
دایره مینا - کراکف، لهستان
اصولا - پیش تر از این هم یکی دوبار در این باب چیزی نگاشته بودم - حس طنز و لطیفه در بین ما ایرانیان - چه داخل و چه خارج - زیاد است و این به خودی ِ خود خوب است و مقوله ُ طنز نویسی - با هزل و فحش اشتباه گرفته نشود - چیزی ست که بنده به آن به خوبی واقف بوده و هستم - این را از لابلای کلام و فحوای کلام بنده نیز می توانید دریابید - در همین رابطه اگر جوک و یا لطیفه ای به چنین مواردی گفته شده در همین مطلب -تقریبا مبتذل -می پردازد فقط و فقط دلیل بر این است که ما راه ِ چاره جویی در مسایل حاد ِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را در ابراز ِ یک لطیفه می پنداریم و این شاید همیشه خیلی مناسب نباشد اما حداقل مفری[راه فرار] است برای ما که از دست طبیعت ِ سیاست ِ همیشه وبال ِ گردن ِ ما - که در تمامی امور زندگی مان اثرگذار است - به نوعی خلاص شویم !
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۴:۴۲
۵۰
london-boy - لندن، انگلستان
ما مردم ایران زمین فراموشی نداریم و دشمنان خودمان را خوب میشناسیم.زمانی که ناو امریکایی هواپیمای مسافربری ایرانی رو بدون هیچگونه اخطار مورد هدف قرار داد و بیش از دویس هموطن عزیزمان را از بین برد، ملت ایران را تا ابد داغدار کرد، و در نهایت به کاپتان ناو نیز مدال قهرمان جنگ داده شد.پس این را بدانند مردم ایران غیرت دارند و دشمن خونی تا ابد دشمن است.پس همه با هم مرگ بر مستکبر.
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۱
۵۰
london-boy - لندن، انگلستان
ما مردم ایران زمین فراموشی نداریم و دشمنان خودمان را خوب میشناسیم.زمانی که ناو امریکایی هواپیمای مسافربری ایرانی رو بدون هیچگونه اخطار مورد هدف قرار داد و بیش از دویس هموطن عزیزمان را از بین برد، ملت ایران را تا ابد داغدار کرد، و در نهایت به کاپتان ناو نیز مدال قهرمان جنگ داده شد.پس این را بدانند مردم ایران غیرت دارند و دشمن خونی تا ابد دشمن است.پس همه با هم مرگ بر مستکبر.
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۱
۴۶
دایره مینا - کراکف، لهستان
اصولا - پیش تر از این هم یکی دوبار در این باب چیزی نگاشته بودم - حس طنز و لطیفه در بین ما ایرانیان - چه داخل و چه خارج - زیاد است و این به خودی ِ خود خوب است و مقوله ُ طنز نویسی - با هزل و فحش اشتباه گرفته نشود - چیزی ست که بنده به آن به خوبی واقف بوده و هستم - این را از لابلای کلام و فحوای کلام بنده نیز می توانید دریابید - در همین رابطه اگر جوک و یا لطیفه ای به چنین مواردی گفته شده در همین مطلب -تقریبا مبتذل -می پردازد فقط و فقط دلیل بر این است که ما راه ِ چاره جویی در مسایل حاد ِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را در ابراز ِ یک لطیفه می پنداریم و این شاید همیشه خیلی مناسب نباشد اما حداقل مفری[راه فرار] است برای ما که از دست طبیعت ِ سیاست ِ همیشه وبال ِ گردن ِ ما - که در تمامی امور زندگی مان اثرگذار است - به نوعی خلاص شویم !
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۴:۴۲
۶۵
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
[::london-boy - لندن، انگلستان::]. بشین سر جات آقا، حالت خوش نیست گویا. هر جا قافیه تنگ میاد دست به دامن دشمن نشید. خیلى دلتون براى شهداى میهن میسوزه یه فکرى به حال دشمن هاى داخلى بکنید. از ٣٧ سال پیش که آخوند گدا رو به جاى پادشاه ایرانساز نشوندیم روزى نیست که جان چند نفر رو به بهانه هاى واهى نگیرند. حالا شما خیلى از ریختن خون ایرانى ناراحت هستى یه اپوزیسیونى چیزى همونجا تو لندن راه اندازى کن، نمیخواد با آمریکا در گیر کنى خودت رو. آمریکا هم مطمئن باش که آخوند رو دشمن نمیشناسه، وگرنه، نه به روح الله کمک میکرد به قدرت برسه و نه اینهمه سال تحملش میکرد. روسیه با اونهمه دنگ و فنگ طاقت نیاورد، آخوند گدا زورش به اینها برسه؟
یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۳
۴۸
Leopard Lover - لندن، انگلستان
روی آوردن یک جامعه به طنز، آخرین مرحله مواجهه او با یک تراژدی جمعی است. وقتی جامعه ای به ساختن لطیفه در مورد تراژدیهای اجتماع خود رو میاورد، این بدان معنیست که دیگر امیدی به حل مشکل خود ندارد. هر چه موضوع دردناکتر و فجیعتر میشود لطیفه ها به همان نسبت خنده دار تر است. این کنش ناشی از آن است که جامعه بر اساس حافظه تاریخی خود از همان ابتدای رخداد هیچ امیدی به رفع و بهبود آن ندارد. به عبارتی این رویکرد به معنی سرخوردگی اجتماعی است. و شاید این گفته هم در تآیید همین مدعاست که: خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است، کارم از گریه گذشته به آن میخندم :(
شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۹
