بررسی روزنامههای صبح تهران؛ شنبه ۲۲ فروردین
رأی دهید
روزنامههای اول هفته تهران سخنان تازه آیت الله خامنهای را که به سکوت یک هفته ای خود پایان داد و درباره بیانیه لوزان و مذاکرات ایران و کشورهای پنج به اضافه یک سخن گفت در تیترهای اول خود منعکس کرده و هر یک بر اساس دیدگاه سیاسی خود به تحلیل آن پرداخته اند. روزنامههای اصولگرا آن جا را با اهمیت دیده اند که رهبر جمهوری اسلامی تاکید کرده که به آمریکا اعتماد ندارد و هواداران دولت آن بخش را مهم دانسته اند که از اعتماد خود به اعضای هیات مذاکره گر ایرانی گفته است.
مقالاتی علیه سعودی به مناسبتهای مختلف مانند حمله نظامی به مناطق تحت تصرف شیعیان یمن، خبر تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده و مسابقه یک تیم فوتبال ایرانی با تیمی از سعودی از دیگر مواردی است که روزنامه ها به انتقادهای گاه تند علیه سعودی پرداخته اند.
همچنان مخالف
تیتر و عکس صفحه اول اعتمادکیهان بر مخالفت خود با مذاکرات هسته ای ادامه داده و با تاکید بر گفتههای دیروز رهبر جمهوری اسلامی به تحلیل آن برای نشان دادن درستی انتقادهای خود پرداخته است.
همچنان مخالف
در بخشی از نوشته کیهان آمده: دقتنظر حضرت آقا در بیانات اخیرشان مانند همیشه شگفتانگیز بود. ایشان درباره اینکه آیا بیانیه لوزان حاوی مفاد الزامآور نیز هست یا نه؟ میفرمایند «مسئولین ما، مسئولین هستهای، مباشرین کار به ما دارند میگویند هنوز کاری انجام نگرفته است، هیچچیز الزامآوری بین دو طرف نگذشته است» به بیان دیگر الزامآور نبودن بیانیه لوزان را به گزارش مسئولان ذیربط مستند میفرمایند. بدیهی است که مسئولان محترم به ایشان گزارش غلط نمیدهند ولی این احتمال که برداشت آنان درباره غیرالزامآور بودن سند لوزان برداشت دقیقی نبوده است، دور از ذهن نیست.
این روزنامه در سرمقاله خود هم با عنوان آقا راه خدعه را بستند نوشته: همچنان ابهامات مهمی در مذاکرات و متن و حواشی بیانیه لوزان وجود دارد که باید برطرف شود. اگر دشمنان همچنان تهدید میکنند که گزینه نظامی روی میز است یا سگ زنجیری آنها از بمباران تأسیسات اتمی ایران سخن میگوید، چه دلیلی وجود دارد که بخشی از غنیسازی ما- و لو به شکل محدود- در تأسیسات امن فردو انجام نشود و مثلاً یکهزار دستگاه از ۵ هزار سانتریفیوژ مشغول غنیسازی در فردو دایر نباشد؟
یادداشت روز کیهان به عنوان یک سؤال مهم ریاضی نوشته: اگر قرار است در ازای توقف فعالیت ۱۴ هزار سانتریفیوژ دلمان خوش باشد که پنج هزار دستگاه به غنیسازی- البته غیرصنعتی- ادامه میدهند و در عین حال قرار دیگر این باشد که ذخیره ۱۰ هزار کیلوگرمی اورانیوم غنی شده به ۳۰۰ کیلوگرم کاهش یابد، در این صورت قرار است آن پنج هزار دستگاه دقیقا چه کاری را انجام دهند؛ چرخ کردن اورانیوم غنی شده و تبدیل آن به اورانیوم غنی نشده یا اینکه قرار است در یک طرف مشغول نمایش غنیسازی و در طرف دیگر مشغول خنثیسازی اورانیوم غنی شده باشیم؟
بدبینی به آمریکا
بدبینی به آمریکا
حسن بهشتیپور در مقاله ای در اعتماد با نقل بخشهای دیگری از گفتههای آیت الله خامنهای نوشته: به دیگر سخن، پیامشان به منتقدانی که حرف از ترکمنچای دوم میزنند این بود که مانع از ایجاد انحرافی در مذاکرات میشوند و نباید چنین اتهاماتی به تیم مذاکرهکننده هستهای وارد کرد هرچند که از دولت نیز خواستند تا همدلی داشته باشد و با مخالفان نشست داشته باشند تا از نظرات آنها نیز آگاه شوند و اگر نکتهای در صحبتهای آنها یافتند، استفاده کرده و در صورتی که انتقادات آنان وارد نبود، رد شده و آنها را متقاعد سازند.
به نوشته این کارشناس نکته مهم دیگری که در صحبتهای رهبر هویدا بود، آن است که بار دیگر نسبت به امریکا ابراز بدبینی کردند. این بدبینی نه به خاطر حرف آنها بلکه به دلیل عملکرد آنهاست و بهطور مثال به عملکرد امریکا در انتشار فکت شیت پس از توافق ژنو و بیانیه سوییس اشاره کردند که اکثر مطالب آنها خارج از واقعیت است. همچنین از سویی گفتند که مذاکرات فقط در خصوص مساله هستهای است که میتواند آزمون خوبی برای سنجش صداقت امریکا در قبال تعهداتش باشد تا بر این اساس، تصمیمات لازم را برای اقدامات آتی در عرصه دیپلماسی اتخاذ کرد.
مقاله اعتماد سرانجام به این جا رسیده که که اگر مذاکرات هستهای ایران و گروه ١+٥ به توافق هستهای ختم شود، یک گام اساسی در اعتمادسازی میان طرفین صورت گرفته است و با امضای توافقی عزتمندانه که مورد حمایت مقام معظم رهبری نیز است، بخشی از این دیوار فروکاسته خواهد شد.
تغییر نظر مخالفان مذاکرات
کارتون احمد عربانی، شهروندمحمد نوری در سرمقاله ایران روزنامه دولت با نگاهی به انتقادهای مخالفان دولت به این نتیجه رسیده که نقد آنان تغییر یافته است مثلا سخنگویان جریان منتقد دولت در نوشتهها و گفتههایشان علاوه بر مخالفت با اصل مذاکره، برای قوانین و موازین هستهای آژانس(اعم از ان پی تی یا پادمانها) هیچ مشروعیتی قائل نبودند. آنها علاوه بر این نظریه «مرجع بودن و ارجح بودن منافع ملی» را تقلیدی از تفکر لیبرالها میخواندند. به زعم آنها این گزاره که «در سیاست خارجی کشور همه تصمیمها باید بر اساس منافع ملی اتخاذ شود» حرکتی توطئهآمیز برای کمرنگ کردن تفکر انقلابیگری و ارزش گرایی در سیاست خارجی بوده است.
تغییر نظر مخالفان مذاکرات
تغییر دیگر نظر مخالفان به نوشته این روزنامه آن جا بود که بعد از اجلاس لوزان، تیم مذاکره کننده حداکثر شفافیت را درباره پروژهای که تا دیروز محرمانهترین بخش مسائل کشور بود بکار گرفتند مانند گفت و شنودهای تلویزیونی ظریف و صالحی تا پاسی از شب، که باعث شده دیپلماسی و امور هستهای که سالهای گذشته دورترین حوزه در میان علایق مردم بود اکنون به جذاب ترین موضوع برای عامه مردم تبدیل شود.
مقاله روزنامه دولت تاکید کرده دولت روحانی به این جمعبندی رسیده که شرط اول شفافیت و اعتمادسازی در خارج این است که ابتدا اعتماد و توجه افکار عمومی در داخل را به قضیه هستهای جلب کند بالطبع جناح مخالف دولت نیز که بخوبی تغییر نگاه مردم به مسأله هستهای را از انتخابات ۲۴ خرداد حس کرده سعی دارد حداقل در ظاهر خود را موافق خواست عمومی مردم نشان دهد.
زنان قربانی تحریمها
زنان قربانی تحریمها
علی دادپی در سرمقاله جهان صنعت در پاسخ این پرسش آیا زنان قربانیان اصلی تحریمها هستند یا خیر نوشته تحریم یک اقتصاد ملی رویدادی نیست که منحصر به ایران بوده باشد؛ کشورهای عراق، کوبا، یوگسلاوی و هاییتی هر کدام در برههای از زمان در سه دهه گذشته با فشار تحریمهای وضعشده توسط جامعه بینالمللی مواجه شدند.
به نوشته این کارشناس اقتصادی: هر چه درآمد اولیه زنان کمتر باشد آسیبپذیری ایشان و خانوارهایشان در دوره تحریمها بیشتر است. به عبارت دیگر در همه کشورهایی که هدف تحریمهای بینالمللی قرار گرفته اند زنان کمدرآمد بیشترین آسیب ممکن را از این تحریمها دیدهاند. مستقل از ویژگیهای ساختاری جامعه ایران و نابرابریهای اقتصادی- اجتماعی، تحریمها قربانیان خود را داشته و به نابرابریها دامن زدهاند.
باز هم دختران شین آباد
باز هم دختران شین آباد
محمدرضا نیکنژاد به عنوان یک آموزگار روایت خود را از دیداری از بچههای شین آباد بیان کرده که در میدان بهارستان دخترکان قد و نیم قد با تنپوشهایی رنگارنگ، ایستاده بودند که مگر از وزیر آموزش و پرورش وقت دیدار بگیرند دخترانی با چهرههای چروکیده و انگشتان به هم چسبیده! خبر از ۳سال درد و سوزشی میداد که سالهایسال دخترکان شینآبادی را در چنبره خویش خواهد آزرد. اکنون آنها در پایه ششم هستند اما آمد و شد به تهران برای جراحیهای پیاپی، افزون بر خستگی، فرصتی برای درس و مشق برایشان باقی نمیگذارد. البته اگر انگیزهای باقی مانده باشد! زیرا همین درس و مشق و مدرسه آن ها را دچار سوختگی کرد.
نویسنده شرح داده که: آموزش و پرورش همه هزینههای جراحیها را پذیرفته و همچنان بر سر پیمان است. اما دیهها در پیچ و خم قانون گیر افتاده و برخی خانوادهها کمتر از مقدار تعیین شده را دریافت کردهاند و البته هیچکدام راضی نیستند. تاکنون از مستمری هم خبری نیست.
نویسنده مقاله شهروند در نهایت نوشته: در لابهلای گفتوگو پرسیدم دبستان چه سرنوشتی پیدا کرد؟ گفتند دبستان همچنان پا بر جا، بخاریهای نفتی همچنان برپا، گاز شهری در آستانه در مدرسه پا در هوا و دانشآموزان در برابر آتشسوزی بیپناه! گویا زخم دردناک شینآباد نتوانسته چیزی را بیاموزاند! زیرا هنوز هم دههاهزار دانشآموز در خطر بخاریهای نفتی و کمبود امکانات آموزشیاند.
تلخیهای بردی شیرین
کارتون محسن ظریفیان، قانونمهدی زعیمزاده در مقاله ای در شرق پیرامون بازی دو روز قبل تیمهای پرسپولیس ایران و النصر سعودی که با حضور صد هزار تماشاگر در استادیوم صد هزار نفری تهران برگزار شد نوشته: ماجرا خیلی جذاب بود، بازیکنان ما حریف عربستانی را زدند، سرشان را بریدند (اشاره به شادی پس از گل طارمی که با دست گلوی خود را نشان میداد) و شکستش دادند تازه روزنامههای فردایش هم پر بود از تیترهای حماسی با اشاره به سربری.
تلخیهای بردی شیرین
نویسنده پرسیده این رفتارها آیا به پیشرفت فوتبال یک کشور کمک میکند؟ هدف از یک مسابقه فوتبال چیست؟ بردن بازی یا بریدن سر حریف و دعواکردن؟ هیجان بازی و احساساتی که ما نسبت به تیمهای عربستانی داریم و سابقه تقابل ایران و عربستان باعث شده همه ما از این دعواها و بریدن سر حریف لذت ببرند. یکی از بازیکنان پرسپولیس در صحنهای مانند یک بزنبهادر وارد زمین شد، حرکتی شرمآور که در فوتبال محلات هم دیده نمیشود. جالب اینکه تماشاگران دقایقی بعد او را به خاطر این حرکتش تشویق کردند. سوشا مکانی هر زمان که با عربها گلاویز میشد مورد تشویق قرار میگرفت.
نویسنده مقاله شرق اظهار تعجب کرده که: مصاحبههای بازیکنان و تیتر روزنامهها هم نشان میداد همه از این رفتارها راضیاند و حسابی کیف کردند اما باید پذیرفت واقعیت فوتبال چیز دیگری است. هر چقدر ایران با عربستان و فوتبال ایران با فوتبال عربستان مشکل داشته باشد و ما در وجودمان احساسی منفی نسبت به فوتبال عربستان داشته باشیم و از تمامی تیمهای این کشور متنفر باشیم، مسابقه فوتبال بین دو تیم باشگاهی ١١نفره است و هیچ ارتباطی با مسائل بین دو کشور و احساسات هیجانی ندارد.
یک یادداشت نابهنگام
یک یادداشت نابهنگام
احمد غلامی در سرمقاله شرق نوشته: نباید دست از سر احمدینژاد برداشت و هشتسال ریاستجمهوریاش را پدیدهای نادر و بدون بازگشت دانست. اگرچه در سابقه تاریخی ایرانیان بازگشت کم دیده میشود و جامعه بیشتر با جهش روبهروست. جهش از نقطهای معلوم به نامعلوم یا معلوم، جهش الزاما روبه جلو و رو به ترقی نیست. گاه جهش ارتجاعی است. اگر بپذیریم که برخی جهشها کورند و مقصدی نامعلوم دارند، تفاوت جهش و بازگشت با اندک تسامح روشن میشود.
سردبیر روزنامه تاکید کرده: احمدینژاد جهشی بنیادین در بوروکراسی پس از انقلاب بهشمار میآید. او نه حتی یکدوره نماینده مجلس بود، نه سابقه وزارت و معاون وزارت داشت. به ناگهان و یکباره از دل واگرایی اصلاحطلبها متولد شد. هرقدر خطوط اصلاحطلبان واگراتر شد، راه را برای احمدینژاد بازوبازتر میکرد. جای تعجب نیست که سکوی پرش احمدینژاد، شهرداری پایتخت بود. جلوگیری از جهش سلولهای بنیادین با جراحی کاری نادرست و غیرعقلانی است.
مقاله شرق پیش بینی کرده: آنچه کار اصلاحطلبان را دشوار کرده، آیندهای نامعلوم است. بعید است در چنین شرایطی بتوانند به دورتر از روحانی جهش کنند. حتی گزینههایی که میشود همین امروز، همین حالا روی کاغذ آورد اندکاند. از معجزاتی که در آینده رخ خواهد داد حرف نمیزنیم. اگر قرار باشد نامهایی را امروز روی کاغذ بنویسیم که با شرایط همگنی داشته باشند، چهکسانی هستند؟ از امروز باید فکر کرد. سیاست یعنی طراحی رسیدن به قدرت و حفظ آن. مهمتر از همه چهکسی تضمین میدهد، شرایط آینده بهتر یا بدتر از حالا باشد.
چین از ایران رفتنی نیست
چین از ایران رفتنی نیست
شرق در گزارشی نوشته: اسدالله عسگراولادی، چهره نامآشنای تجارت ایران که نامش بعد از پسته، با چین و چینیها گره خورده، چندروز بعد از تفاهم لوزان، از روابط تجاری با چینیها بعد از رفع تحریمها گفت و بهصراحت اعلام کرد روابط تجاری ایران و چین بلندمدت طراحی شده و غربیها جای چین را در بازار ایران نمیگیرند. این گفته چندان جدی گرفته نشد تا اینکه روز پنجشنبه، زنگنه، وزیر نفت هم اعلام کرد ایران و چین پس از لغو تحریمها به همکاری خود ادامه میدهند.
به نظر این روزنامه اظهارنظر اخیر وزیر نفت که بهفاصله چندروز پس از تفاهم لوزان توسط ایرنا منتشر شد، بر رفتن چین از اقتصاد ایران حداقل بهاینزودیها خط بطلان میکشد. اصرار بر ماندن چین در ایران، حتی بعد از رفع تحریمها در شرایطی رنگولعاب جدیتری به خود میگیرد که چندان رضایتی از چینیها، هم در میان مردم ایران بهعنوان خریداران اجناس چینی و هم در حلقه تجار وجود ندارد و بنجل تنها واژهای است که حتی عوام در وصف کالاهای چینی برمیگزینند
سعید لیلاز به گزارشگر شرق گفته: روابط ایران و چین جدای از بحث تحریم به سالهای گذشته برمیگردد. از سال٨١ بهدلیل گرانشدن ارزش یورو نسبت به دلار؛ به این علت که ایران به بازار آمریکا دسترسی نداشت به یک بازار دلارمحور نیاز پیدا کرد تا بتواند خلأ ناشی از گرانشدن ارزش یورو را پر کند.
به نظر این کارشناس اقتصادی: از اینرو رویکرد ایران به بازار آمریکا برای واردات کالاهای ارزانقیمت به بازار چین تغییر کرد. از سوی دیگر کشور چین تبدیل به بزرگترین کارخانه تولید کالاهای مصرفی در جهان شده و ایران ناچار است بهدلیل کاهش قدرت خرید مردم، کالاهای ارزانقیمت چینی را وارد کند که این موضوع ارتباطی با مسئله تحریم ندارد.
هفت دلیل برای لغو توافق لوزان
کارتون احسان گنجی، بی قانونسعید هوشیار در نقدی بر مخالفان توافق هسته ای هفت دلیل را از زبان آنان استخراج کرده: در بیانیه حداقل باید ذکر میشد که کشورهای غربی در مدت ۲ سال آینده دولتهای خود را منحل اعلام کنند و ابراز پشیمانی خود را از عملکرد چند صد ساله خود اعلام دارند. دیگر این که چرا در این بیانیه نامی از اصلاح طلبان برده نشده است! این بزرگ ترین دروغی است که دولت به مردم گفته و مهر تاییدی است بر بی اعتبار بودن این بیانیه! چطور میشود در بحبوحه بحث راجع به حضور اصلاح طلبان در انتخابات و اجماعشان، در این بیانیه هیچ اسمی از این گروه آورده نشده باشد؟ و چرا ایران بعد از اتمام مذاکرات در این دور، فکت شیت نداد؟ این بی پدر(فکت شیت) را چرا باید فقط آمریکاییها داشته باشند.
هفت دلیل برای لغو توافق لوزان
در ادامه دلایل مخالفان مذاکرات از زبان طنزنویس آمده: چرا اوباما موضع خود را در مقابل کشور استعماری ایالات متحده آمریکا روشن نمیکند! اگر قصدش اصلاح امور است پس باید هر چه سریع تر از این کشور استکباری اعلام برائت کند و از قصر شیرین وارد ایران شود و همینجا در دانشگاه دوباره تحصیل کرده و دکانی باز کند و کاسبیاش را راه بیندازد. تازه مگر قرار نبود در این مذاکرات در مورد این موضوع بحث شود که آمریکا کل نیروگاههای هستهای اش را ببندد؟ چرا این در بیانیه ذکر نشده است؟
در پایان طنز قانون آمده: حضور کیروش در ایران و تبعات منفی که برای ورزش ما به همراه داشت، خودش نشانه دیگر از بر حق نبودن اوباماست. ولی به جان خودم فکت شیت باید میدادیم! و خلاصه این که همه موارد بالا خودش نشانهای محکم بر ایرادات واضحی است که بیانیه سوییس دارد! خواهش میکنیم حواس تان باشد که گول نخورید.