بررسی روزنامه‌های صبح تهران؛ یکشنبه ۳ اسفند

روزنامه‌های امروز تهران از فرستادگان تازه برای شرکت در مذاکرات هسته ای در ٰژنو نوشته و گمانه زنی کرده اند که تفاهم ها با سرعت بیشتری در دسترس قرار گرفته است.
درگذشت صادق طباطبایی از بستگان آیت الله خمینی و از حاضران در اولین روزهای انقلاب، نقش و سهم وی در دولت موقت، از جمله خبرهایی است که عکس و گزارش‌های آن در صفحه اول روزنامه‌های امروز آمده است.
اشتیاق و التهاب

تیتر و عکس‌های صفحه اول روزنامه ایرانعلی خرم در مقاله ای در شرق با اشاره به خبرهای این روزها از مذاکرات هسته ای به این نتیجه رسیده که این شرایط حاکی است از هردو حالت اشتیاق و التهاب است، چرا که هردو طرف مصمم به نیل به نتیجه بوده ولی نگران آن هستند که تا کجا پیش روند که طرف مقابل امید خود را از دست ندهد. بی‌شک تا هنگامی که ایران و آمریکا ضرورت این نوع مذاکره را احساس نکنند جدی پای میز مذاکره نمی‌روند و اکنون بیش از هر زمان دیگری این احساس در دو طرف مشاهده می‌شود.
 
به نظر این دیپلومات پیشین: هر دو سوی مذاکرات اینک خواهان یک نتیجه هستند و آن پایان مسالمت‌آمیز و محترمانه پرونده هسته‌ای ایران است. این همان مذاکره و توافق «برد- برد» است که می‌تواند مستمر و پایدار باشد. بعد از اعلام برخی مواضع از سوی ایران و آمریکا، اینک تیم‌های مذاکراتی دو طرف با جدیت با هم روبه‌رو می‌شوند. به نظر می‌رسد اراده مستحکم دو طرف برای عدم‌تمدید مذاکره و اعلام ضرب‌الاجل، به اندازه کافی برای تیم‌های مذاکراتی انگیزه به وجود آورده که این‌بار مذاکره را فیصله دهند و به این ترتیب قرار‌های خود را جلوتر بیندازد.
 
مقاله شرق به این جا رسیده که:ورود مسوولان انرژی اتمی دوکشور به مذاکرات، می‌تواند نشانه پیشرفت در توافق و عملیاتی‌شدن طرح‌ها برای پایان مذاکرات تلقی شود. از سوی دیگر به هر اندازه نخست‌وزیر اسراییل امید خود را از دست بدهد، فریادهای بلندتری سر خواهد داد و می‌توان آن را معیاری برای موفقیت و پیشرفت مذاکرات دانست. به‌هرحال اعتماد‌سازی بین ایران و آمریکا عامل بسیار تعیین‌کننده‌ای است که می‌تواند «سدشکنی» کرده و بسیاری از موانع را پشت‌سر بگذارد.
الهه کولایی در مقاله ای در آرمان نوشته: بسیاری معتقدند که سیاست داخلی ادامه سیاست خارجی است. در واقع تعاملی نزدیک بین سیاست داخلی و خارجی وجود دارد. بنابراین وقتی در محیط بین المللی تغییر بزرگی اتفاق می‌افتد مثل فروپاشی اتحاد شوروی در داخل هم اثر می‌گذارد یا هرگاه در داخل تغییرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی اتفاق می‌افتد خود باعث می‌شود رویکردهای سیاست خارجی تغییر کند چرا که اگر نظامی نخواهد اواقعیت‌ها را به حساب بیاورد نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.
 
این استاد دانشگاه نتیجه می‌گیرد: به همین جهت در دوران سازندگی و اصلاحات، سیاست خارجی متناسب با دوره ساخت‌و‌ساز و بازسازی کشور نیاز بود ؛ در حقیقت کشور نیازمند روابطی بود که بتواند سطح دموکراتیک‌سازی داخلی را جواب دهد، توسعه همکاری، صلح سازی، اعتمادسازی با کشورهای مختلف دور و نزدیک و همچنین نیازهای داخلی کشور را تأمین کند. ضمن اینکه مردم با رأی دادن به دولت اصلاحات می‌خواستند در واقع یک رویکرد صلح، آرامش و دوستی را با جهان دنبال کنند.
نویسنده مقاله ارمان با اشاره به مذاکرات جاری هسته ای نوشته: تغییر نیروهای حاکم بر تصمیم گیری در آمریکا، اروپا و حتی روسیه، به نوعی پاسخ‌های مناسب را از ایران می‌طلبد. بنابراین این تغییرها هم در بیرون اتفاق می‌افتد و هم در داخل، چنان که دولت فعلی به قدرت می‌رسد، یعنی مردم هم از افراط و هم از تفریط خسته‌اند و می‌خواهند به فردی رای دهند که یک مشی عقلانی معتدل را در سیاست خارجی دنبال کند و فضای کسب‌وکار در کشور بهبود پیدا کند؛ همه این مسائل نشان می‌دهد که مردم می‌خواهند زندگی کنند؛ این زندگی کردن مفهومش کنار گذاشتن ارزش‌ها نیست، ولی ایجاد یک پیوند بین ارزش‌ها با الزامات زندگی خوب، مرفه و با سعادت دنیایی نه فقط سعادت اخروی است.

چرا ریزگردها جدی شدند
کارتون نازنین جمشیدی، شهرونداعتماد در سرمقاله خود این بحث را پیش کشیده که چطور این بار ریزگردها این همه برای همه مردم ایران حادثه بزرگ شد. نمایندگان دولت به آنجا رفتند، در تهران هم بحث‌ها پیگیری شد. اگر به مقایسه بپردازیم باید پرسید نوبت‌های پیشین در دولت قبلی چه اتفاقی افتاد و چه واکنشی رخ نمود؟ یک پاسخ این است که دولت موجود واکنش مطلوب‌تری داشته است . اما چرا؟
به نوشته این مقاله: در سال‌های گذشته، مجلس، رسانه‌ها و سایر نهادهای رسمی و غیررسمی یا در محاق بودند یا در خدمت دولت. ولی این‌بار شاهدیم نمایندگانی که در گذشته سکوت همراه با تایید دولت را پیشه می‌کردند، این‌بار چگونه رفتار می‌کنند؟ واکنش رسانه‌ها و دولت و نیز مردم خوزستان هم دیده شد.. دولتی که منطق توزیع قدرت را بپذیرد به ناچار به پرسش کشیده خواهد شد و باید به پرسش‌های مقدر از طرف جامعه پاسخ نیز بدهد.علت دیگر وجود دولت پاسخگو است؛ دولتی که حضور نهادهای مدنی را بپذیرد و استقلال و اختیارات نهادهای رسمی را به رسمیت بشناسد .
نویسنده علت دیگر را پرسشگر شدن مردم و جامعه مدنی دانسته و نوشته: نحوه واکنش رسانه‌ها و نیز مردم، به خوبی نشان داد که دولت‌ها در برابر پرسشگری مردم چاره‌ای جز پاسخگویی ندارند و البته کمک رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی که انحصار خبری را شکسته اند و مردم در هر نقطه و هرجا تبدیل به رسانه شده‌اند، هم خبر تولید می‌کنند، هم آن را منتشر می‌کنند و هم درباره آن نظر می‌دهند.
اعتماد در نهایت نوشته: اگر معضل ریزگردها قابل حل باشد یا حداقل اینکه بتوان آن را تخفیف داد فقط در چنین فضایی انجام شدنی است. پس فرق میان یک دولت مبتنی بر تقسیم قدرت را که خواه‌ناخواه پاسخگو خواهد شد با یک دولت متمرکز که هیچ بخشی از قدرت را تقسیم نمی‌کند، در چنین حوادثی می‌توان دید.
پول کثیف ، وام سیاسی
محمدجوادحق‌شناس در مقاله ای در اعتماد نوشته: فسادهای مالی در عرصه تصمیم‌گیری سیاسی و ورود آن به حوزه‌های به‌شدت حساس که تصمیم‌گیری‌های بزرگی در آن صورت می‌گیرد مانند مجلس یا شوراها به نوعی یک وام سیاسی ایجاد می‌کند. وام‌های سیاسی که به میان انتخاب شوندگان و از سوی افراد و مراکزی که به طرق ناصحیح به عرصه انتخابات ورود پیدا کرده تعلق یافته و آنها را مورد حمایت قرار می‌دهند، طبیعتا موجب آسیب‌های جدی در عرصه سیاسی کشور شده است.
نویسنده اظهار نظر کرده: یکی از بزرگ‌ترین اتفاقاتی که در هفته‌های اخیر در کشور صورت گرفته صدور حکم محمدرضا رحیمی، معاون اول دولت قبل است. یعنی رسیدگی به این پرونده به نتیجه رسیده و بعد از تایید در مرحله تجدید نظر به پنج سال زندان محکوم شد و از آن مهم‌تر اینکه رد پولی که از طریق ناسالم و شاید ورود همان عنوانی که وزیر کشور به کار بردند «پول کثیف» به عرصه سیاست و انتخابات یکی از آثار این ماجرا بود. البته از همه تلخ‌تر نامه‌ای بود که وی علنا نوشت و به ١٧٠ نفر از کسانی که در انتخابات برای حضور در مجلس قصد مشارکت داشتند تقسیم شده است.اما با وجود اینکه چند هفته از این نامه‌نگاری می‌گذرد برخورد مناسبی از مراکز تصمیم‌گیری رخ نداده.
به نوشته مقاله اعتماد: انتشار فهرست ١٧٠ نفری که این پول را گرفتند امری است که در وهله اول باید اتفاق بیفتد و اینکه این تعداد از افراد آیا از پول‌های کثیف دیگر هم استفاده کردند و نهایتا تاثیر این پول کثیف در انتخابات باید روشن شود. این پرونده باید به عنوان یک پرونده روشن و شفاف مورد واکاوی قرار بگیرد و به عنوان یک الگو برای انتخابات بعدی مورد توجه قرار بگیرد. یکی از مهم‌ترین مشکلات در ورود این‌گونه پول‌ها و منابع مالی به دلیل نبود ساختار مشخص و شفاف نبودن قانون در این بخش است.
بهمن کشاورز در مقاله ای در شرق نوشته: موضوع هزینه‌های انتخاباتی و عوارض و حواشی مربوط به آن در کشور ما سابقه‌ای دیرینه دارد و این مساله هرگز حل نشده است. اینکه فردی به‌منظور رسیدن به کرسی مجلس یا مقام ریاست‌جمهور یا مناصب مشابه دیگر شخصا هزینه کند و آنچنان مشتاق باشد که حاضر شود از دیگران کمک‌های بلاعوض را بپذیرد، نزد مردم عادی قابل قبول و توجیه نیست.
نویسنده حقوقدان بدون اشاره مستقیم به پول هایی که به ادعای معاون اول رییس جمهور سابق بین وکیلان مجلس توزیع شده است نوشته: از این عجیب‌تر آن است که افراد یا گروه‌هایی بدون اینکه عنوان حزب داشته باشند و از مرام‌نامه و اساس‌نامه خاصی پیروی کنند و در نتیجه اهدافشان روشن و شفاف باشد برای وارد کردن افرادی به مشاغل انتخابی هزینه می‌کنند. مجالس قانون‌گذاری شرکت‌های سهامی عام و خاص نیستند تا کسی سهامشان را بخرد و به دریافت سود سهام امیدوار باشد. همچنین مقام ریاست‌جمهور چیزی نیست که افراد به قصد یا تصور تحصیل منافع بعدی برای انتخاب‌شدن کسی در آن سرمایه‌گذاری کنند.
در ادامه مقاله شرق آمده: مطالبی که اخیرا به‌صورت علنی مطرح و آشکار شده و در گذشته به شکل زمزمه‌های درگوشی مورد بحث قرار می‌گرفت، نشان می‌دهد که در مواردی افرادی پول‌هایی برای کمک به تبلیغات انتخاباتی هزینه کرده‌اند. آیا این پول‌ها از باب احسان و به قصد قربت داده شده است؟ شنیده شد در یکی از موارد انتخابات فرد بسیار ثروتمندی به طرفین رقم بسیار سنگینی به صورت مساوی پرداخت کرده بود و در پاسخ سوال درخصوص علت گفته بود نذر داشتم. محاسبه این فرد که برخی داستان‌ها و امثله را تداعی می‌کند درست بود زیرا در‌هر‌حال یکی از این دو‌ رقیب پیروز می‌شد و پیشاپیش وام‌دار او بود و بی‌گمان به قول کسبه تومانی صد‌تومان از این معامله عایدش می‌شد.
پول‌های کثیف در وایتکس
تیتر و طرح محمد طحانی، آرمانپوریا عالمی از قول وزیر کشور نوشته پول کثیف در کشور وجود دارد و بخشی از پول قاچاق موادمخدر در عرصه سیاست، انتخابات و انتقال قدرت خرج می‌شود و اضافه کرده: ما خیلی ناراحت شدیم که در عرصه سیاست، انتخابات و انتقال قدرت، پول کثیف وجود دارد. ما تا الان فکر می‌کردیم کردار کثیف و گفتار کثیف و رفتار کثیف در این عرصه نیست و با این قضیه کنار آمده بودیم.خوشبختانه جای نگرانی نیست و پول کثیف آدم را کثیف نمی‌کند. یعنی سیاستمدار و انتخابات و قدرت ممکن است چرخشان با پول کثیف بچرخد اما این پول فقط می‌چرخاند اما چیزی را کثیف نمی‌کند.
طنزنویس شرق به وزیر کشور پیشنهاد کرده برای حل مشکل پول کثیف در مملکت، سیاستمداران را بخوابانند در وایتکس. چراکه مادر ما معتقد است همه‌چیز را تا نخوابانیم در وایتکس تمیز نمی‌شود.
مثال:
    ببینم باز رفتی توی کوچه با گل بازی کردی، خودت‌رو کثیف کردی آقازاده‌جان؟
    نه مامانی. با پول‌های بابا بازی کردم.
 
آرمان در صفحه اول خود نوشته صادق طباطبایی درگذشت؛ رفتنش هم مثل زندگی‌اش آرام و بی‌صدا بود. رفت تا سالم به کشور بازگردد اما این سفر آخر بود و بازگشتی به ایران نداشت. برایش مرگ واژه‌ای تعریف‌شده بود و ترسی از آن نداشت که اگر غیر از این بود بارها بر زبان می‌آورد.
 
به نوشته این روزنامه: آخرین بار که خبری درباره وضعیت جسمی او منتشر شد 24 فروردین سال جاری بود که برخی سایت‌ها نوشتند؛ «یک منبع آگاه گفت که پزشکان از روند معالجه صادق طباطبایی، نویسنده و مترجم و برادر همسر مرحوم حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی رضایت نسبی دارند. وی اظهار کرد: خانواده وی از سه ماه پیش متوجه شدند که او مبتلا به سرطان ریه شده است. طباطبایی هم اکنون در بیمارستانی در دوسلدورف در غرب آلمان بستری است.» اما این رضایت دیری نپایید و صادق رفت.
زبان مادری جرمش چیست
شهروند در مقاله ای به بهانه روز زبان مادری نوشت: ایرانی که حداقل نیمی از مردم آن از کودکی با زبانی دیگر غیر از فارسی آغاز به سخن می‌کنند، ولی به علت برداشت‌های نادرست که موجب واکنش‌های نادرستی هم شده است، گمان عده‌ای بر این است که آموزش زبان‌های غیرفارسی مشکلات خاص امنیتی یا سیاسی در پی خواهد داشت، در حالی که به یقین می‌توان گفت عکس این مسأله صادق است.
 
به نوشته این مقاله: اگر به صد‌ سال پیش برگردیم افراد اندکی از اقوام دیگری بودند که می‌توانستند زبان فارسی را بنویسند و بخوانند یا حتی به آن سخن بگویند. چه در آذربایجان و چه در کردستان و چه در خوزستان و چه در بلوچستان یا ترکمن‌صحرا و یا حتی در مناطقی که زبان‌ها و یا گویش‌های کمتر شناخته‌شده‌‌ای وجود داشت، مثل لارستان، و جنوب، یا گیلان و مازندران، اکثر افراد با زبان فارسی آشنایی زیادی نداشتند، اگرچه فرهنگ ایرانی به شیوه‌های دیگری رواج داشت، و نیز زبان فارسی همچنان مطلوبیت خاص خود را داشت، ازجمله در میان آذری‌ها این مسأله روشن‌تر است. هنوز هم نویسندگان و شاعران برجسته آن دیار به هر دو زبان و در اوج فصاحت نوشته‌اند یا شعر گفته‌اند. شهریار یک نمونه آن است.
 
شهروند معتقد است از ابتدای قرن بیستم برخی نیروهای سیاسی وابسته به خارج سعی کردند که هویت‌های جدایی‌خواهانه خود را در پشت زبان پنهان کنند و رنگ و لعاب نژادی و ملی بدهند. به همین دلیل تندترین واکنش را از میان هم‌زبانان خودشان شاهد بودند ولی این رفتار آنان موجب شد که عده‌ای از افراد گمان کنند تقویت زبان‌های دیگر عاملی خواهد بود برای تضعیف وحدت ملی و این نگرش نادرست، دقیقاً واکنشی بود نسبت به آن اقدام و انگیزه نادرست از سوی تجزیه‌طلبان وابسته به خارج.
از ونزوئلا چه خبر؟!
اعدام جمعی داعش کارتون فیروزه مظفری، اعتمادمحمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته ونزوئلا برای افراد مختلف تداعی‌کننده مسائل مختلف است‌. مثلا اگر جلوی محمود احمدی‌نژاد بگویی‌: ونزوئلا‌...‌؛ با ذوق می‌گوید‌: «ونزوئلا چی شده‌؟ هوگو چاوز رجعت کرده؟!» اگر جلوی منوچهر متکی بگویی: ونزوئلا‌...‌، آهی می‌کشد و می‌گوید‌: «گفتی ونزوئلا و کردی کبابم، یاد سنگال افتادم و داستان برکناری در هواپیما و اگر جلوی فرج‌الله سلحشور بگویی: ونزوئلا‌...، فورا می‌گوید «سریال یوسف پیامبر در آنجا هم ۵ میلیون بیننده داشته است!» احتمالا یادتان هست که یک سال پیش این استاد مسلم سریال‌سازی و سریال‌پردازی، گفته بود که ۴ میلیارد نفر در سراسر جهان این سریال را دیده‌اند. خوب از این 4 میلیارد، حداقل ۵میلیون سهم ونزوئلا می‌شود دیگر!
 
این طنزنویس سپس خبر دیروز را نقل کرده که نشان می‌دهد آنتونیو لدزما، شهردار انتخابی کاراکاس، از سوی افراد غیرنظامی‌ملبس به جلیقه‌‌های ضد گلوله و بدون حکم دادگاه در دفتر شهرداری و با مقدار معتنابهی «کتک» بازداشت شد. اتهام لدزما، «تلاش برای انجام کودتا و ایجاد آشوب» عنوان شده است. گویی این فرد جرات کرده و قبل از رجعت هوگو چاوز بیانیه‌ای را امضا کرده که در آن، زبانم لال، رویم به در و دیوار به«تغییر احتمالی قدرت» اشاره شده است!
 
ستون طنز مردم سالاری به این جا رسیده که: واقعا هم شهردار انتخابی کار بدی کرده و شایسته بازداشت و کتک و سپس اعدام و در مرحله آخر محاکمه عادلانه است‌؛ هنوز مادر چاوز زنده است که این قبیل اقدامات در آن کشور انجام می‌شود و روح آزادیخواهان دنیا را می‌آزارد. فقط حالا که این اتفاق افتاده، لطفا جلوی معاون اول احمدی‌نژاد نگویید‌: ونزوئلا‌...‌
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.