چرا ترکیه چشم دیدن بشار اسد را ندارد
رجب طیب اردوغان زمانی با بشار اسد روابط نزدیکی داشت
ورای این که کم و کیف رابطه ترکیه و گروه دولت اسلامی (داعش) را چگونه تعریف کنیم، این واقعیتی است که ترکیه در حال حاضر برآمد و قدرتگیری این نیرو را بیش از تهدید، فرصت تلقی میکند.
داعش با پیشرویهای خود سعی در تضعیف کردها در سوریه دارد. با توجه به ارتباط دیرینه قومی و پیوندهای تشکیلاتی و سیاسی کردها در دو سوی مرز ترکیه و سوریه، تضعیف کردهای سوریه به تضعیف کردهای ترکیه هم میانجامد یا دست کم از بروز یک جنبش قویتر کردی در این منطقه جلوگیری میکند، امری که نمیتواند باعث خشنودی مقامهای آنکارا نباشد.
این نیز هست که نیاز آمریکا و متحدانش به همکاری ترکیه در جهت مقابله موثرتر با داعش، آنکارا را به این درک و دریافت رهنمون کرده که برای تامین هدف قبلیاش، یعنی براندازی حکومت بشار اسد زمینه برای استفاده از امکانات و هماهنگیهای بینالمللی مساعدتر شده است. از همین رو همکاری خود برای مقابله با داعش را مشروط به آن کرده که براندازی بشار اسد اولویت داشته باشد.
ظاهرا، با توجه به سابقه رابطه مبهم و مشکوک ترکیه با داعش، مقامهای این کشور خطر چندانی در قدرتگیری آن حس نمیکنند. تصورشان این است که با بهکارگرفتن همین رابطهها و شبهرابطهها میتوان داعش را در نهایت زمانی که وقتش فرا رسیده باشد، مدیریت کرد و در صورت لزوم محدودش ساخت.
نیروهای کرد کوبانی ابراز امیدواری کردهاند که شهر به زودی به کل از حضور نیروهای داعش آزاد شود
در ظاهر البته استدلال ترکیه این است که ادامه حضور حکومت اسد و تداوم خشونتهای آن، به علاوه تزلزل غرب در تلاش برای برکناری اسد به افراطیها میدان بیشتری داده و داعش ثمره این روند است. از این استدلال هم دوباره به طرح خواست خودشان میرسند: حکومت اسد که برود افراطیگری هم محدود میشود.
دلایل اصرار بیشتر ترکیه در براندازی حکومت اسد
ترکیه در قیاس با سایر کشورهایی که رو در روی حکومت سوریه ایستادهاند این ویژگی و حساسیت را دارد که همسایه دیوار به دیوار سوریه است. در چارچوب گرایشهای نوعثمانی دولت آنکارا همسایگی بلاواسطه با سوریه واجد ظرفیتهایی است که تنها با استقرار حکومتی همسو یا نزدیک به به آنکارا بر دمشق میتوان این ظرفیتها را فعال کرد. این امر به افزایش امکانات ترکیه در زمینههای ژئوپلتیک، قومی و اقتصادی میانجامد و این کشور را در رقابت منطقهای با ایران و اسرائیل و عربستان در موقعیت بهتری قرار میدهد.
از همین رو ادامه تسلط اقلیت علوی بر دمشق مطلوب آنکارا نیست. در خود ترکیه هم دولت حزب عدالت و توسعه با اقلیت علوی رابطهای سرد و تنشآلود دارد. آنکارا فکر میکند که با تسلط سنیهای هوادارش، از جمله نیروهای حول و حوش اخوانالمسلمین بر دمشق هماهنگی سیاسی، دیپلماتیک، قومی، مذهبی و اقتصادی با سوریه ابعاد به مراتب گسترده تری پیدا خواهد کرد.
این نیز هست که کردهای سوریه هم در صورت استقرار حکومت سنی نزدیک به ترکیه در دمشق در تحقق خواستهایشان که تقویت کردهای ترکیه از پیامدهای آن خواهد بود با مشکل مواجه خواهند شد، و بهتبع آنکارا با یک جنبش کردی ضعیفتر در خاک خودش و نیز در کل منطقه روبرو خواهد بود.
ایران به ترکیه درباره وخیمتر شدن وضع منطقه هشدار داده و گفته که با هرگونه اقدام علیه حکومت سوریه مخالف است
تسلط نیروهای هوادار ترکیه بر سوریه عمق استراتژیک این کشور را از کوبانی تا درعا گسترش خواهد داد و در این اتفاق، در عمق استراتژیکی جمهوری اسلامی ایران گسست ایجاد خواهد شد که گستره آن به وسیله ایران تا عمق خاک لبنان تعریف شده است.
با توجه به دشمنی که دولت آنکارا در این سه سال نسبت به حکومت اسد نشان داده ادامه موجودیت این حکومت برای ترکیه یعنی شکست قطعی سیاست آن در این سه سال و کمآوردن در برابر ایران.
سوریه در سالهای اخیر در نظر مقامهای جمهوری اسلامی به کریدوری ایدهآل برای انتقال گاز ایران به اروپا از طریق مدیترانه تلقی میشود تا نیازی به مسیر ترکیه نباشد. در این زمینه گفتوگوها و توافقاتی هم میان ایران و سوریه و عراق صورت گرفته است.
در صورت حاکم شدن حکومتی نزدیک به آنکارا بر دمشق، با توجه به سابقه حمایت ایران از حکومت اسد، شاید دیرزمانی باید بگذرد تا مناسبات ایران و سوریه به حالت عادی درآید و پروژههایی از نوع یادشده (در صورتی که البته عراق هم باثبات شود) امکان تحقق پیدا کنند.
در چنین شرایطی، متنوع نبودن بازار برای گاز ایران اهرم مناسبی در دست ترکیه است که هم در مورد پاییننگه داشتن قیمت گاز وارداتی از ایران امکان چانهزنی داشته باشد و هم خود را همچنان به عنوان مسیری ایدهآلتر برای انتقال گاز ایران به اروپا معرفی کند. ساخت چنین خط لولهای اهرمهای سیاسی و اقتصادی معینی را برای ترکیه در مناسباتش با ایران ایجاد میکند.
سوریه از دوران شوروی سابق تاکنون متحد نظامی نزدیک روسیه در قلب دنیای عرب بوده است
نفوذ ترکیه در دولتی که پس از اسد در سوریه بر سر کار آید امکانات آن برای تاثیرگذاری بیشتر بر معادلات و فعل و انفعالهای مربوط به صلح خاورمیانه را هم افزایش خواهد داد و آنکارا در این زمینه تنها بر نزدیکیاش با نیروهایی مانند حماس متکی نخواهد بود.
حاکمشدن نیروهای نزدیک به ترکیه بر سوریه امکانات این کشور برای تاثیرگذاری بر سیاستهای بغداد و ترکیب و جهتگیری دولت آن را نیز افزایش خواهد داد و در مقابل ایران در موضعی بهتر قرار خواهد گرفت.
اختلاف ارضی دیرینه با سوریه بر سر استان هاتای که بخشی از ترکیه است و دمشق همچنان نسبت به آن نظر دارد و نیز اختلاف دیرینه بر نحوه تقسیم آب فرات نیز بیشتر به سود ترکیه حل خواهد شد.
این نیز هست که سوریه کریدور ارتباط ترکیه با خاورمیانه است. همین حالا هم جنگ جاری سالانه چند میلیارد دلار به صادرات ترکیه که از سوریه و اردن به کشورهای خلیج فارس میرفته ضرر زده است.
حاکمشدن حکومتی نزدیک به آنکارا در دمشق حوزه نفوذ روسیه را که سوریه آخرین پایگاه آن در حوزه دریای مدیترانه است محدود خواهد کرد و از این زاویه هم به سود متحدان غربی آنکاراست و هم به ضرر جمهوری اسلامی.