همسر جهان پهلوان تختی در گذشت
«شهلا توکلی» همسر «جهان پهلوان غلامرضا تختی»، امروز (سه شنبه) بر اثر بیماری در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت.
به گزارش ایرنا، «شهلا توکلی» که مدت طولانی با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد، امروز با تحمل درد و رنج به دیار باقی شتافت و به جهان پهلوان تختی اسطوره ورزش ایران پیوست.
شهلا توکلی همسر جهان پهلوان تختی بعد از درگذشت همسرش در روز 17 دی ماه سال 1346 هیچگاه در خصوص مرگ تختی سخن نگفت و این راز را در دلش نگاه داشت و به همین خاطر به «بانوی رازها» شهرت یافت.
«شهلا توکلی» متولد 5 آذر ماه سال 1325 در تهران بود و هنگام مرگ 68 سال داشت. وی در روز 30 بهمن ماه سال 1345 با جهان پهلوان تختی پیمان زناشویی بست که حاصل آن فقط یک فرزند پسر (بابک تختی) بود و چهار ماه پس از تولد فرزند آنها، جهان پهلوان تختی روز 17 دی ماه سال 1346 به طرز مشکوکی درگذشت.
همچنین «بابک تختی» تنها فرزند جهان پهلوان تختی و شهلا توکلی که سال ها است دور از وطن و در کشور آمریکا زندگی می کند، مدتی پیش به خاطر بیماری مادرش به تهران سفر کرده است.
راز بزرگ در سینه شهلا ماند
هایی را نداد که دائم از اختلاف او با همسرش صحبت می کردند . شهلا هیچ وقت راجع به مرگ تختی مصاحبه نکرد و تا آخر عمر سکوت کرد. راز بزرگ تختی امروز در سینه شهلا ماند و شهلا هم در سینه خاک!
به گزارش خانواده بزرگ ورزش(SBF)، درست 3 ماه پیش با بابک در لس آنجلس حرف میزدم. پرسیدم حال مادر چطور است؟ گفت مادرم خوب نیست با مریضی می سازد. گفتم بابک در تهران خیلی ها صحبت از این می کنند که دنبال کارهای مادرت هستند و نمی گذارند که تنها بماند. پوزخندی زد و گفت: دستشان درد نکند خبر داشتم که شهلا توکلی به تهران آمده و دیگر آن شادابی و طراوت گذشته را ندارد.
تا وقتی در آمریکا بود بابک و عروسش منیرو و شیرین ترین ثمره زندگی اش غلامرضا ی کوچک نوه غلامرضای بزرگ کنارش بودند اما وقتی به تهران آمد شصتم خبر دار شد که شهلا می خواهد اواخر عمر اینجا باشد در تهران. دلش می خواهد گاهی سنگلج پیمایی کند بوی خیابان شاهپور سابق را استشمام کند به یاد شوهرش بین چلوکبابی رفتاری و باشگاه پولاد را طی کند. انگار شهلا دلش برای ابن بابویه تنگ شده بود.
هر روزی به جز 17 دی که شومن ها بر سر مزار تختی نقش اجرا می کنند به بالین همسر خفته اش برود و گلایه های همیشگی اش را تکرار کند. شهلا بوی خانی آباد را می شناخت کنار تابلوی آبی شهرداری که رویش نوشته شده بود خیابان تختی می ایستاد و زل میزد به عکس تختی وسط دیوار بستنی فروشی!
مهندس شهلا توکلی فارغ التحصیل دانشگاه پلی تکنیک بود یک روز یک جا در یک مراسم برای تجلیل از قهرمانان ورزشی شهلا را دید و از همان جا کلید خورد عشق تختی به شهلا! هرچقدر زیر پایش نشستند که غلامرضا این دختر وصله خانواده ما نیست گوشش بدهکار نبود از دو طبقه مختلف بودند و شهلا هم شیفته قهرمان شهیر شهرش بود.
اصلا به من و شما چه دو نفر همدیگر را می خواستند دیگر ...عقد کردند. ویگن نواخت و خواند و کارو گل فرستاد. خانه ای در امیر آباد تهران اجاره کردند و رفتند زیر یک سقف. دیگر هرچه بود بین خودشان بود و لال شود زبانی که وارد حریم خصوصی شریف ترین ورزشکار تاریخ ایران شود. فقط گفتند یک روز ساکش را برداشته و رفته. 3 روز بعد جنازه اش در اتاق خصوصی اش در هتل رفیقش روی تخت پیدا شد.
خدابیامرز منوچهر لطیف این اواخر به پهنای صورت اشک می ریخت و می گفت: «نه جای کبودی روی تنش دیده بودند و نه ضربه ای» چطور می شد که بر سر او ریختند و تختی حتی یک آسیب کوچک ندیده ...» بگذارید بگذرم از این تکرار تاریخ. بنویسیم که مَردترین زن تاریخ ورزش ایران امروز چهره در نقاب خاک کشید. تکرار می کنم شهلا توکلی مَردترین زن تاریخ بود که هیچ وقت راز بزرگ زندگی شخصی اش را بر ملا نکرد.
شهلا مَردتر از تختی بود رفت و هیچ وقت مقابل شایعات کثیف برخی همراهان تختی کمر خم نکرد و نگفت که چرا آن روز تختی قهر کرد و ساکش را از خانه برداشت و رفت. شهلا هیچ وقت پاسخ آنهایی را نداد که دائم از اختلاف او با همسرش صحبت می کردند. شهلا هیچ وقت راجع به مرگ تختی مصاحبه نکرد و تا آخر عمر سکوت کرد. راز بزرگ تختی امروز در سینه شهلا ماند و شهلا هم در سینه خاک!
شهلا مَردترین زن تاریخ ورزش ایران بود که مثل صاحب هتل آتلانتیک تسلیم من خبرنگار نشد و نگفت که آن روز اسطوره ام چه حالی داشت و چگونه مُرد. شهلا به ورزش ایران خدمت کرد ولو با یک کلمه هم راضی نشد نگاهمان به اسطوره مان عوض شود. رو سیاهی اش ماند برای آنها که برای شهلا حرفها ساختند، نسبت های رکیک به او دادند و زندگی اش را یک کلاغ و چهل کلاغ کردند و ریختند کف خیابان های شهر!
امروز باید به بابک به غلامرضا کوچک و به منیرو روانی پور تسلی داد چرا که شهلا نیم قرن تسلای خاطر آنها بود و هرچه شنیدند و برآشفتند به احترام شهلا و به خواست او دم نزدند. راز بزرگ امروز برای همیشه سر به مهر ماند و کسی ندانست که پایان قصه تختی چه بود و چه شد اما همین بس که همه فهمیدند پایان قصه وفاداری شهلا بود که هیچگاه لب نگشود.
ناراحتی بابک تختی از انتشار مطالب ناصحیح درباره مادرش
پسر جهان پهلوان تختی از انتشار مطالب ناصحیح درباره مادرش در فضای مجازی و نشریات مکتوب، ابراز ناراحتی کرد.
بابک تختی در گفتوگوی اختصاصی با ایسنا، درباره فوت مادرش و شایعاتی که درباره حضور مادرش در خانه سالمندان وجود داشته است، اظهار کرد: مادر من روز گذشته (سهشنبه) در سن 68 سالگی فوت کرد که البته هنوز 68 سالش هم نشده بود. او در خانه خودش زندگی میکرد و پیش از این که اوضاع بیماریاش رو به وخامت برود روی پای خود بود و تمام کارهایش را به تنهایی انجام میداد، اما پس از وخامت بیماریاش به بیمارستان "ایرانمهر" منتقل شد.
وی ادامه داد: در حال حاضر که مادرم فوت کرده نمیدانم باید غصه رفتن او را بخورم و یا مطالب و تصاویر ناصحیحی که در فضای مجازی و نشریات مکتوب پخش شده است. من عکسهایی را از روزهای آخر زندگی مادرم و زمانی که او در بیمارستان بوده در اینترنت دیدم که نمیدانم توسط چه کسی گرفته شده است. گرفتن و منتشر کردن این عکسها کار بسیار غیر مسئولانهای بوده است. در حال حاضر به هر سایتی که وارد می شوم متاسفانه این عکسها را میبینم و نمیدانم که چطور میتوانم جلوی آن را بگیرم.
تختی با اشاره به کوتاه بودن دوران زندگی مادر و پدرش ، تصریح کرد: پدر و مادر من (غلامرضا تختی - فاطمه (شهلا) توکلی ) سال 1345 با یکدیگر ازدواج کردند، اما با توجه به این که پدرم دی ماه 1346 فوت کرد عمر زندگی این دو خیلی کوتاه بود. میخواهم بیشتر راجع به زندگی آنها صحبت کنم اما در حال حاضر شرایط آن را ندارم.
پسر جهان پهلوان تختی درباره ماندگاری نام پدرش در یاد مردم نیز گفت: پدرم قهرمان ملی ایران بود و این که نام او هنوز در یادها باقی مانده به دلیل لطف مردم است و فکر میکنم که او نیز همیشه به یاد مردم بوده و هر کاری که انجام می داده برای مردم بوده است. البته در حال حاضر این روزها به مادرم تعلق دارد و در آینده درباره پدرم بیشتر صحبت خواهم کرد.
به گزارش ایسنا، مراسم ترحیم مشترکی توسط خانواده های توکلی، تختی و همچنین فدراسیون کشتی روز شنبه 31 خردادماه از ساعت 18 تا 19:30 در مسجد جامع شهرک غرب تهران برگزار می شود