پسر پنج ساله پرده از راز یک جنایت در استان سمنان برداشت : بابا، مامان را آتش زد!
روزنامه اعتماد : حتی اگر مهرشاد پنج ساله ضربات مشت و لگد پدرش به مادر جوانش را فراموش کند، بعید به نظر میرسد بتواند صحنهیی را که پدر گالن بنزین را روی مادرش خالی کرد و مرضیه و خانهاش را یکجا به آتش کشید، از یاد ببرد. حادثه وحشتناکی که 15 روز بعد با مرگ مادر مهرشاد در بیمارستان سوختگی ساری تلختر هم شد و امروز پسربچه پنج ساله باید منتظر باشد تا خبر اعدام پدر هم به گوشش برسد.
وقوع ماجرا با یک حادثه معمولی شروع شد، خانهیی در روستایی از توابع شاهرود آتش گرفته بود و آتشنشانان هنگام اطفای حریق زنی را از میان شعلههای آتش خارج کردند که بهشدت دچار سوختگی شده بود. این زن 30 ساله توسط عوامل اورژانس به نزدیکترین بیمارستان منتقل شد اما شدت سوختگی مرضیه بهحدی بود که با تشخیص مسوولان بیمارستان به بیمارستان سوختگی ساری منتقل شد.
این زن 15 روز را در این بیمارستان سپری کرد اما سوختگی با بنزین شدیدتر از آن بود که بدنش توان مقاومت در برابر آن را داشته باشد و جان خود را از دست داد.
با مرگ مرضیه، خانواده او به پاسگاه بخش مرکزی شاهرود رفته و خواستار برخورد با عاملان این حادثه شدند، آنها معتقد بودند که مرگ دخترشان مشکوک بوده و به نظر پای فرد دیگری در میان است. خانواده مرضیه همچنین از مفقود شدن نوه پنج سالهشان از روز حادثه خبر داده و گفتند که از 30 اردیبهشت ماه تاکنون از او بیخبرند.
پس از شکایت خانواده این زن تیمی ویژه در پلیس آگاهی شاهرود برای پیگیری و رسیدگی به این موضوع تشکیل شد و آنان به تحقیق از اطرافیان مرضیه پرداختند، در تحقیقات کارآگاهان همچنین مشخص شد که همسر 32 ساله این مرد مدتی بیکار بوده و به استناد آنچه همسایهها میگفتند چندین بار صدای درگیری این زن با همسرش را نیز شنیدهاند.
با کسب این اطلاعات کارآگاهان، همسر این زن به هویت «م» را به مقر پلیس احضار کرده و تحت بازجویی قرار دادند اما وی در بازجوییها مدعی شد که پس از درگیری با همسرش، او گالن بنزین را روی خودش ریخته و خودسوزی کرده است. این مرد همچنین در برابر پرسش کارآگاهان از محل پسر خردسالش گفت که وی در خانه پدری و تحت نظر پدر و مادرش است.
برخلاف اینکه این مرد در اظهارات خود با آرامش کامل صحبت میکرد، اما کارآگاهان به بررسی سوابق وی پرداخته و متوجه شدند که او اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد و مدتی است که بیکار است.
این اطلاعات شک کارآگاهان را برانگیخت و آنان اینبار پرسشهایی درخصوص شب حادثه را از مهرشاد پنجساله مطرح کردند. مهرشاد اما، سخنانی برخلاف آنچه پدر گفته بود به زبان آورد و گفت: بابا، بعد از ریختن بنزین روی مامان او را آتش زد! جملات کوتاه مهرشاد، پرده از راز جنایتی خانوادگی برداشت و کارآگاهان اینبار پس از هماهنگی با مقام قضایی همسر این مرد را دستگیر و به مقر پلیس آگاهی منتقل کردند.
این مرد باز هم ادعای قبلی خود را تکرار کرد و حاضر به پذیرش قتل همسرش نشد تا اینکه سرانجام پس از گذشت 48 ساعت لب اعتراف گشود.
متهم به قتل مرضیه در اعترافات خود گفت: «?از مدتی پیش بیکار بودم و به مصرف مواد مخدر هم اعتیاد داشتم، این موضوع بارها اعتراض مرضیه را به دنبال داشت و او از من خواسته بود که مصرف مواد را کنار گذاشته و به دنبال شغل مناسب باشم، آن شب هم در خانه بودیم که بر سر همین موضوع بحثمان شد و پس از مدتی بحث بالا گرفت و نمیدانم چه شد که پس از درگیری فیزیکی گالن بنزین را روی سر مرضیه خالی کردم و با فندکی که به همراه داشتم او را به آتش کشیدم. پس از آن خانهام نیز به آتش کشیده شد.» متهم به قتل با بیان اینکه تمامی این اتفاقات در مقابل چشمان پسرش رخ داده گفت: پس از حادثه مهرشاد را به خانه پدر و مادرم منتقل کردم، تا اینکه متوجه شدم مرضیه به خاطر شدت آسیب دیدگی در بیمارستان جان خود را از دست داده است.
با اعترافات متهم، پرونده با موضوع قتل در پلیس آگاهی شاهرود تشکیل شد و متهم به همراه پرونده برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا و پس از آن راهی زندان شد.
به فکر پسربچه پنج ساله باشیم
دکتر مصطفی تبریزی ( روانشناس )
اعتیاد، یک بیماری روانی است که به نظرم دارای دلایل جسمانی و روانی است. عوامل متعددی در گرایش افراد به اعتیاد و تشدید آن دخالت دارند که مواردی مانند عوامل اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و... از جمله آن هستند. اما به نظرم مهمترین عامل گرایش به اعتیاد تربیت است، زمانی که افراد ناکامیهای مختلفی را تجربه میکنند برای جبران آن راههای واقعبینانهیی وجود دارد ولی مشکل از جایی آغاز میشود که برخی به روشهای دیگری متوسل میشوند که یکی از این روشها گرایش به مواد مخدر است، درحقیقت این افراد چون توانایی لازم برای رویارویی با مشکلات را در خود نمیبینند به استعمال مواد مخدر رویآور میشوند. معتقدم که این افراد به لحاظ تربیتی فاقد اطلاعات لازم در این خصوص هستند و با مشاهده الگوهای مختلف با آن همذاتپنداری میکنند. در این حادثه که دو عامل اعتیاد و بیکاری در وقوع آن سهیم هستند نیز به نظرم اعتیاد این فرد پس از بیکاریاش تشدید شده و همین موضوع عوارض و حوادث بعدی را به دنبال داشته است که در این مورد به کشتن همسر منجر شده است. این فرد اگر راههای مقابله با مشکلات را آموخته بود قطعا دست به چنین کاری نمیزد، او در مواجهه با مشکلش سادهترین راه را که حذف است انتخاب کرده و در این بین تمام زورش را روی همسرش تخلیه کرده است. به نظرم درمورد معتادان باید در کمپهای ترک اعتیاد روی موضوع روانسازی و بازسازی شخصیت اجتماعی کار شود. اما در مورد پسربچهیی که شاهد این ماجرا بوده، باید بگویم که چارچوب سازمان روانی فرزندی که شاهد سوزانده شدن مادرش از سوی پدرش بوده تخریب و تصورش از دنیا به تصوری خشن بدل میشود. این کودک باید در کنار افراد دانا و مهربان نگهداری شود و این افراد با کمک متخصصین روانشناسی و روانپزشکی کمکم به زندگی عادی خود بازگردند، در غیر اینصورت در آینده باید شاهد بروز حوادث تلخی باشیم که این کودک آسیب دیده دیروز در آن نقش داشته است.
روانشناس
