عطاء الله خرم: جوانان امروز در پی رقص و شادی‌اند

عطاءالله خرم و ریتا، خواننده ایرانی تبار اسرائیلی



عطاءالله خرم که هفته گذشته در سکوت خبری درگذشت، تا همین اواخر و تا پیش ازدرگذشت نابهنگام پسربزرگش همایون، دست به ساز می برد، آهنگ می ساخت، شعر می سرود، خاطراتش را یادداشت می کرد، ورزش و دوندگی می کرد و با شاگردان قدیمی اش حشر و نشر داشت.


حتی سال گذشته، عطا (نامی که دوستان نزدیک صدایش می زدند)، با همان سرو وضع آراسته همیشگی، کت و شلوار فراک و پاپیون سفید کوچکی که روی آن نت های ریز وسیاه موسیقی نقش بسته بود، پیش از آنکه ریتا جهانفروز، خواننده ایرانی تبار اسرائیلی، تازه ترین نسخه ترانه "شادوماد" را در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک اجرا کند، با او در پشت صحنه کنسرت رویس هال دانشگاه لس آنجلس ملاقات کرد.

هیلدا دختر کوچک زنده یاد خرم می گوید: "بیماری از چند سال پیش به سراغش آمد ولی این بار سریع و پیشرفته بود. او می دانست رفتنی است اما روحیه شاد و خندان همیشگی را تا آخرین لحظه های زندگی حفظ کرد و در شب عید پاک (شنبه ۱۹ آوریل) مثل مسافری که رخت سفر بسته، مارا ترک کرد."

یکشنبه بعد از آن (۲۷ آوریل)، مراسم یادبود عطاء الله خرم، با حضور چند صدتن از دوستان، همکاران و اعضای خانواده او به شیوه ای که خودش می پسندید در هتل "هیلز" شهر لاگونا هیلز در حومه لس آنجلس برگزار شد. مراسمی که بیشتر حال و هوای یک مجلس جشن و شادمانی باشکوه را داشت تا یک جلسه ترحیم غمناک و غم انگیز.

بنابر وصیتش، مجلس با شمع و گل و شیرینی تزئین شده بود، مدعوین شام ایرانی صرف کردند و ترانه های گوش آشنای او از بلندگوها پخش می شد:

خنچه بیارید

لاله بکارید

خنده بر آرید

میره به حجله شادوماد

بعله برونه گل می تکونه

دسته به دسته، دونه به دونه شادوماد ...

نوشین همسر عطاء الله خرم می گوید: "شصت و دوسال با هم زندگی کردیم. در آن زمان جشن عروسی نگرفتیم. دلم می خواست این مجلس همان جشن عروسی نگرفته مان باشد."



یکی از آخرین عکس های او. از چپ: عطاء الله خرم، همایون (پسرش که مدتی پیش درگذشت) و نوشین (همسرش)



حاضران از ساعت ۶ تا ۱۰ شب، مثل میهمانان یک عروسی پرشور، زندگی پربار عطاء الله خرم را با سخنرانی بستگان و شاگردانش، نمایش عکس های خاطره انگیز، ویدیویی از عطا هنگام روخوانی یکی از اشعارش واجرای زنده ترانه های او توسط "بهارک"، خواننده ای که برای نخستین بار خرم کشفش کرد، جشن گرفتند.

بهارک می گوید: " استاد آدم جدی و سخت گیری بود. مدت دوسال ونیم فقط روی دستگاه های موسیقی با من کار کرد تا زیر و زبر آن را یاد گرفتم. او به آموزش بچه های کوچک خیلی اهمیت می داد و با آنها حوصله زیادی به خرج می داد. معلمی بود که انتظار داشت کاری را که بهت واگذارکرده، چه نت، چه آواز یا دستگاه، آن را به درستی باز پس بدهی. یک روز درسم را حاضر نکرده بودم. گفت برو دو روز دیگر بیا. دو روز دیگر که برگشتم .گفت برو پی کارت. گفتم اینهمه راه توی ترافیک آمده ام. گفت توی همین ترافیک هم برگرد که یادت بماند."

اما از همه مهم تر آن حس اعتماد به نفسی بود که عطاء الله خرم به شاگردانش می داد. می گفت: "وقتی روی صحنه می خوانی بدان که بهترین خواننده جهان هستی اما وقتی از صحنه پائین می آیی بدان که از همه مردم پائین تری."


خالق ۴۵۰ اثر

مراسم جشن زندگی عطاء الله خرم در واقع تجلیل از هنرمندی پرکار بود که بیش از ۴۵۰ قطعه آهنگ، ترانه و موسیقی متن فیلم ساخت و به گفته خودش از معدود موسیقی دان هایی بود که ردیف های کامل ایرانی را می دانست، درباره آن چند کتاب نوشت و درعین حال به موسیقی جاز هم وارد بود.

آقای خرم اخیرا دریک مصاحبه با رادیو جوانان لس آنجلس گفته بود: "من می توانستم بهترین و سنگین ترین آهنگ گل ها را بسازم یا می توانستم شادترین آهنگ جاز را بسازم. به همین دلیل هم اصولا نمی خواستم فقط با یک نفر کار کنم و اگر فکر می کردم آهنگی شایسته و برازنده خواننده خاصی است، این آهنگ را به او می دادم."

هومن، آهنگساز و نوازنده پیانو و یکی ازچهارفرزند نوشین و عطا خرم، می گوید:"پدرم بهترین دوست من بود. او با روحیه مثبت و پرقدرتی که داشت در همه موارد ما بچه ها را راهنمایی می کرد."



    "بعد از آنکه خانه مسکونی ما را در سعادت آباد تهران گرفتند، پدرم اول به فرانسه رفت و بعد به فلوریدا آمد. ویولنش، یک چمدان پراز نوارهای موسیقی و یک جفت دمپایی تنها چیزهایی بود که همراه خودش آورده بود."

فرزند عطاءالله خرم



هومن ضمن تحصیل درهنرستان عالی موسیقی تهران، در سفری که عطاء الله خرم درسال ۱۹۷۵ برای جراحی قلب باز به میامی و کلینک دکتر بارنارد معروف داشت همسفر پدر شد.

در آن زمان هما و همایون، دو فرزند بزرگتر خرم در فلوریدا، مشغول به تحصیل بودند. بعدها با آغاز جریان انقلاب در ایران، هر چهار فرزند خانواده خرم در شهر پنسیکولای فلوریدا ساکن شدند و چندی بعد، عطا هم به آنها پیوست. "بعد از آنکه خانه مسکونی ما را در سعادت آباد تهران گرفتند، پدرم اول به فرانسه رفت و بعد به فلوریدا آمد. ویولنش، یک چمدان پراز نوارهای موسیقی و یک جفت دمپایی تنها چیزهایی بود که همراه خودش آورده بود."

عطاء الله خرم درآخرین مصاحبه ای که اخیرا با مهدی ذکائی، سردبیرمجله جوانان لس آنجلس، داشته درباره مهاجرت به آمریکا می گوید: "اول رفتم فلوریدا و با بچه هایم بودم. ولی حوصله ام سررفت. دیدم که شاه هم رفت. من موقت آمده بودم. فقط یک ساز و یک جلد مولانا آورده بودم . به ویگن تلفن زدم و گفتم من اینجا دارم دیوانه می شوم. اگر بیایم به لس آنجلس کار پیدا می شود؟ ویگن گفت: تو هرکجا بروی و چندتا شاگردهم درس بدهی پول در می آوری. بلند شو بیا. من هم آمدم. در اوائل با ویگن همکاری می کردم و بعد با حمیرا، هایده و بقیه کار کردم و بسیار صمیمی بودیم. اخیرا که فرزند من فوت کرد، حمیرا از اولین کسانی بود که به من تلفن کرد و با من گریست. او هنرمند با احساسی است."


کودکی و نوجوانی عطا


با ویگن



عطاء الله خرم در سال ۱۳۰۵ خورشیدی در کوی مارالان تبریز به دنیا آمد. مرتضی مرتضوی دهکردی، کارشناس موسیقی درباره او می گوید: "عطا از کودکی شیفته موسیقی بود و با نوای دلنشین مادر خود که گاهی آن را با دف همراهی می کرد، با ساز و نوا پیوند یافت."

چندی بعد خانواده خرم به ارومیه نقل مکان کردند. در این شهر دائی او کلاس موسیقی داشت و عطاء الله در کودکی مجال آن را یافت که در خانه دائی خود با سازهایی به گوناگونی ماندولین، فلوت و ترومپت آشنا شود.

بعد از شهریور ۱۳۲۰ خانواده خرم به تهران کوچ کردند و دائی او درخیابان پهلوی یک آموزشگاه موسیقی دائر کرد و بدین ترتیب فرصت مغتنمی فراهم آمد تا عطاء الله در این آموزشگاه به طور جدی به یادگیری موسیقی بپردازد و نزد معلمانی چون خوشنام و بهمن هیربد با نواختن ویولن آشنا شود.

به زودی با استعداد فوق العاده ای که عطا از خود نشان داد توانست گاه به عنوان معلم دوم، کلاس های درس موسیقی را اداره کند. او مدتی هم در هنرستان عالی موسیقی نزد روبیک گریگوریان به یادگیری موسیقی کلاسیک پرداخت و با زیر و زبرموسیقی غرب آشنا شد.

عطاء الله خرم بعدها آموزشگاه "آپولون" را در چهارراه پهلوی و شاهرضا تاسیس کرد، هنرجویان زیادی در این مدرسه به یادگیری هنر موسیقی پرداختند و این آموزشگاه در آن دوران نقش مهمی در ترویج موسیقی بین جوانان و هنرآموزان موسیقی ایفا کرد.

آقای خرم از سال ۱۳۳۲ به همکاری با ارکستر شماره ۱ اداره کل هنرهای زیبا به رهبری استاد ابوالحسن صبا دعوت شد. درآن دوران، هنرمندانی چون علی تجویدی، همایون خرم، منوچهرصادقی و محمد شیرخدایی در این ارکستر نوازندگی می کردند و این همکاری تا درگذشت استاد صبا ادامه یافت.



دستخط عطاءالله خرم 



خلق ترانه های جاودانی

"با ذوق آهنگسازی که در وجود عطاء الله خرم می جوشید او به خلق آهنگ هایی با ریتم های شاد و پرتحرک موسیقی غربی و با استفاده از ماندولین و گیتار پرداخت که به تدریج مورد توجه نسل جوان قرار گرفت."

ساختن آهنگ "پیام رقیب" با شعری از ناصررستگارنژاد برای ویگن که بتازگی با ترانه مهتاب به معروفیت رسیده بود و استقبال مردم از این ترانه، موجب ادامه این همکاری شد و علاوه برترانه های مشهوری چون "بارون بارونه"، "شادوماد"، "ساقی"، "شکوفه ها" و "همیشه به یاد توام"، خرم جمعا ۴۵ آهنگ برای ویگن ساخت که بااشعاری از رستگارنژاد، سیروس آرین، پرویز وکیلی، تورج نگهبان، نوذرپرنگ، نظام فاطمی و کریم فکور اجرا شد.

همین محبوبیت و رواج آهنگ های پاپ بین جوانان موجب شد که ارکستر جاز مخصوصی به رهبری آقای خرم در رادیو ایران شکل بگیرد.

آقای دهکردی در این مورد می گوید: "محبوبیت این نوع موسیقی درمیان جوانان و روشنفکران، ناراحتی و نارضایتی برخی از اساتید موسیقی سنتی را برانگیخت. آن ها براین گمان بودند که گسترش این آهنگ ها می تواند روند تحولات موسیقیایی اصیل را با دشواری همراه سازد و یا به آن لطمه وارد کند."


پاسخ عطا

عطاء الله خرم در یادداشت هایش در این مورد می نویسد:

"روزی عبدالعلی وزیری که از هنرمندان برجسته موسیقی اصیل بود در محوطه رادیو با من برخورد کرد و مرا بخاطر ترویج آهنگ های پاپ در ایران مورد شماتت قرار داد و گفت که انتظار نداشت که یکی از همکاران ابوالحسن صبا به خلق چنین آثاری بپردازد. من در پاسخ گفتم: استاد خبر دارید که تعداد صفحه های آهنگ های ایتالیایی که در ایران بفروش می رسد چقدر است؟ اگر این طور پیش برود تا چند سال دیگر باید با موسیقی ایرانی وداع کرد. جوانان امروز در پی رقص و شادی و تحرک اند. آهنگ هایی که من می سازم همه در مایه های ایرانی است ولی با ریتم های شادتر و امروزی تر. "

رأی دهید
هستیا - شیراز - ایران
عامو کی حوصله رقص داره:)))
شنبه 20 ارديبهشت 1393 - 14:49
senator x - تهران - ایران
هستیا - شیراز - ایران:35ساله که دارن میرقصونت خبر نداری عامو
شنبه 20 ارديبهشت 1393 - 19:43
senator x - تهران - ایران
روحش همیشه شاد. خاطرات جوانی من و دوستانم با ساخته های این استاد هنرمند سپری شد و حیف سالها طول میکشد که امثال ایشان بوجود بیاید/
شنبه 20 ارديبهشت 1393 - 19:59
هستیا - شیراز - ایران
senator x -تهران پس بااین حساب همه دارن میرخصن از جمله شما در ضمن من 35 سالم نیست
یکشنبه 21 ارديبهشت 1393 - 06:30
iran e azad - هورتن - نروژ
senator x - تهران - ایران. دوست عزیز روح استاد شاد ! هستیا از شیراز حرف دلش را میزنه، جوان‌های امروز فقط تو فکر نشه کردن،شیشه و ... هستند. جوان‌های امروز فقط به توسری خوردن عادت کردند و دیگه حوصله رقص را ندارند! این بابا اصلا نمیدونه خرّم کی‌ یا چی‌ هست. خوردنیه مثل همان که تو سرش میزنند یا پوشیدنیه مثل همان که رو سرش میکنند.
یکشنبه 21 ارديبهشت 1393 - 15:42
تیردادسورنا - ایران - ایران
هستیا - شیراز - ایران حالا خوبیش به اینه که همه با هم میرقصیم مدت زمانش مهم نیست از اونطرف خودمون با نوای ج.ا بیشتر میرقصیم
دوشنبه 22 ارديبهشت 1393 - 08:11
هستیا - شیراز - ایران
iran e azad_هوتن به شدت برات متاسفم تو بااین ادبیات قشنگت تو اروپا چیکار میکنی ابروی هرچی ایرانی تو خارج بودو بردی پاشو بیااینجاپیش هم رزمان بسیجی که هرروز یه چیز از اون دهنش برای ماخانمها هارتو پورت میکنن من یه کلمه به شوخی واسه صحبت این اقا نظر گذاشتم وقتی برگشتم دیدم چند نفر از حرفای من دردشون گرفته
دوشنبه 22 ارديبهشت 1393 - 08:58
تیردادسورنا - ایران - ایران
هستیا - شیراز - ایران البته قصد منم شوخی بود اساعه ادب نبود
دوشنبه 22 ارديبهشت 1393 - 15:35
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.