روایت شاکی احمدینژاد از روز حادثه
رأی دهید
محمود احمدینژاد طی حکمی که توسط شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران صادر شده، در رابطه با شکایت شهروندی اردبیلی تبرئه شده است. شاکی این پرونده مردی بهنام «قاسم شیخرحیمی»، متولد سال 1336 است.
به گزارش ایسنا، او در گفتوگویی با خبرنگار شرق گفت هنوز بر شکایت خود باقی است و به رای صادره اعتراض خواهد کرد.
موضوع شکایتی که علیه احمدینژاد مطرح کردید، چه بود؟
احمدینژاد آبان سال 86 به اردبیل آمد فرمانداری و استانداری تبلیغات زیادی انجام دادند و از مردم دعوت کردند برای استقبال بیایند حتی در شهر این خبر پیچیده بود که مشکلات مردم را تکبهتک میشنوند و آنها را حل میکنند. ما هم برای استقبال رفتیم. مسیر حرکت آقای احمدینژاد مشخص بود قرار بود از خیابان اصلی به سمت استادیوم برود و در آنجا سخنرانی کند. مردم کنار خیابان ایستاده بودند. جمعیت زیادی بود.
ما در مسیر فرعی ایستاده بودیم کوچه تنگی بود که البته آن هم به استادیوم میرسید ما آنجا ایستادیم تا هم جمعیت و هم آقای احمدینژاد را ببینیم و هم اینکه زودتر به استادیوم برسیم یکدفعه ماشین حامل رییسجمهوری وارد کوچه باریک شد جمعیت خیلی زیاد بود راننده بهجای اینکه ترمز کند پایش را روی گاز گذاشت.
با صدای زوزه موتور همه فرار کردند محافظان هم مردم را به اینطرف و آن طرف پرت میکردند. وقتی مردم بهخاطر سرعت بالای ماشین فرار کردند روی هم افتادند و من و چندنفر دیگر به خاطر ازدحام شدید داخل جوی آب افتادیم من اولین کسی بودم که داخل جوی افتادم و جمعیت روی من افتاد همین باعث شد دندانها و کتفم بشکند. آسیب شدیدی دیدم.
سرعت خودرو حامل احمدینژاد چقدر بود؟
برای آن خیابان خیلی زیاد بود به نظرم حداقل با 70 یا 80 کیلومتر در ساعت میرفت. عرض کوچه پنجمتر هم نمیشد. احمدینژاد با اینکه فرار مردم و آن فشار را میدید دستهایش را بالا گرفته بود و برای مردم تکان میداد.
چرا به آن مراسم رفتید؟ مشکلی داشتید که میخواستید حل شود؟
مشکل خاصی نداشتم گفتند رییسجمهور میآید من هم خواستم ببینم آقای احمدینژاد از نزدیک چطوری است.
بعد از اینکه به زمین خوردید چه اتفاقی افتاد؟
ماشین حتی نایستاد ببیند برای مردمی که بهخاطر احمدینژاد آمده بودند چه اتفاقی افتاده آمبولانس آمد و ما را با خودش برد چهار، پنج نفری بودیم که زخمی شده بودیم.
به اوضاع شما رسیدگی شد؟
من به فرمانداری شکایت کردم بقیه هم شکایت کردند چندین میلیونتومان هزینه کرده بودم تا درمان شوم حتی مجبور شدم از بانکی خصوصی 18میلیونتومان وام بگیرم و خرج عملهای جراحی کنم اما فرمانداری فقط به من 2.5 میلیونتومان داد.
برای بقیه مجروحان چه اتفاقی افتاد؟
به همه آنها رسیدگی کردند. تا جایی که من خبر دارم به همه پول دادند و رضایت گرفتند فقط من رضایت ندادم.
چرا شما رضایت ندادید؟
آقای احمدینژاد باید جواب دهد چرا این کار را کرد؟ کسی که نمیتواند امنیت مردم را تامین کند چرا سفر میکند؟ مردم مهم هستند یا سخنرانی او؟ اگر ما نباشیم او برای چه کسی سخنرانی میکند؟
گفتید هزینههای درمان همه را دادند بهجز شما، چرا؟
فرمانداری کسی را برای تحقیق فرستاده بود همسایه ما فکر کرده بود من جایی خواستگاری رفتهام و برای تحقیق آمدهاند سعی کرده بود از من خیلی تعریف کند. گفته بود فلانی آدم پولداری است خیلی وضع مالیاش خوب است خیلی آدم خوبی است فرمانداری هم فکر کرده بود من روی گنج نشستهام و هزینههای درمانم را نداد.
چرا از احمدینژاد شکایت کردید در حالیکه میگویید فرمانداری و استانداری شما را تشویق به حضور در مراسم استقبال کردند؟
برای اینکه آقای احمدینژاد دید که ما زمین خوردیم و محل نگذاشت او باید از شهروندان کشورش مراقبت میکرد. ضمن اینکه من چندبار در شهر خودم شکایت کردم گفتند اینجا نمیشود برو مجتمع کارکنان دولت در تهران به تهران آمدم فاکتورها و مدارکم را آوردم اول که گفتند این کار را نکن بعد هم گفتند حالا برو بعدا خبرت میکنیم البته این را هم بگویم وقتی به فرمانداری رفتم فرماندار به من گفت باید از رییسجمهوری شکایت کنی به ما ربطی ندارد من هم این کار را کردم.
خبر دارید حکم پرونده صادر شده است؟
شنیدم احمدینژاد تبرئه شده است. این چه معنایی دارد؟ دادگاه باید حرفهای من را میشنید و مدارکم را میدید من به رای اعتراض میکنم و شده به دفتر رییس قوهقضاییه بروم این کار را میکنم اما دستبردار نیستم. به مراسم استقبال رفتم اما به خاک سیاه نشستم. داراییام را از دست دادم چون کتف راستم آسیبدیده دیگر نمیتوانم کار کنم من دندانساز هستم و از کار افتاده شدهام اگر برادرم نبود حالا بهخاطر بدهی در زندان بودم.
چقدر بدهکار هستید؟
وام 18میلیونتومانی گرفتم چون نتوانستم پرداخت کنم دوبار به آن جریمه خورد یعنی حالا بهجای 18میلیونتومان باید 40 میلیون تومان بدهم پول ندارم پرداخت کنم نمیتوانم قسطها را بدهم بانک برای خانهام اجراییه گذاشته میخواهند خانهام را بفروشند. بیچاره شدهام. قرار بود احمدینژاد برای همه مردم خانه درست کند حالا خانه من را با این سفرش به اردبیل از دستم گرفت. با اینکه تبرئه شده اما از شکایتم صرفنظر نمیکنم و به رای اعتراض میکنم. او باید جواب من را بدهد.
hamtarane - سیدنی - استرالیا
حالا اینهم این وسط می خواد یک پولی به جیب بزنه، خوب چشمت کور می خواستی نری
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 14:08
klopatra7 - دوسلدورف - آلمان
یه مدت از دیدن قیافه نحس احمدی نژاد راحت بودیم. باز وارد خبرها شده. تو رو خدا ولش کنید.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 14:24
eydad - مونترال - کانادا
حقته! بکش هر چی سرت میاد. مرتیکه مگه اون میمون رو هر روز تو تلویزیون نمیدیدی که میخواستی بری ببینیش؟!.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 14:31
hossein+87 - ایران - ایران
نوش جونت عزیزم. فدای سر اونایی که همین احمدی نژاد حقشون رو ضایع کرد و پشتوانه کاراش هم، فیلم ازدحام احمقایی مثل تو بود که میخواستن یه میمون رو از نزدیک ببینن.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 14:35
داماهی - بندرعباس - ایران
تاچشمت درآید آخه انترهم دیدن دارد اینها به هرجا پاگذا شتند مشکلات مردم چند برابر شد ازبس مسئولین این نظام بدقدم ونحس هستند.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 14:35
shytoon - وادوز - لیچتن اشتین
......یک قرون بده آش، به این خیال باش.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 15:01
asal30 - بندرعباس - ایران
آخه این میمون زشت زباله بو گندو دیدن داشت پاشدی رفتی دیدنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟. که دندون و کتف ات بشکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 15:11
Sabokbalam - کالیفورنیا - آمریکا
من راى دادگاه تایین میکنم. من تو دهن این دولت میزنم. بر اساس قانون قصاص، یک کتف و چند دندان آقاى احمدینژاد را باید شکست. اما توى جوب نباید پایش برسد که گمان خواهد کرد کار سابق وى در قبل از انقلاب به ایشان پس داده میشود و طلب بیل و دسته جارو خواهد کرد تا سپور گرى از سر پیشه کند.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 18:51
کبالت3 - کرج - ایران
چه سرگذشتی داشتی کبلائی آما دندت نرم.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 18:49
bineshan - آمستردام - هلند
حق آدم نافهم همینه ...حالا بکش تا جونت در بیاد ..............
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 19:25
hassan5 - تهران - ایران
اقای دندانساز اگر تا حالا نظام اسلامی با تو برخورد اسلامی نکرده فقط بخاطر اینستکه از احمدینژاد مثل دستمال کاغذی استفاده کرده و حالا بدور انداخته شده است (مهره سوخته نظام است)وگرنه برای نظام اسلامی کاری ندارد که سر شما را زیر اب کند.برو و رویت را زیاد نکن!؟!؟
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 19:30
sharafYabi - بیمبه - انگولا
در هر حکومت متمدن دنیا، گذشته از اینکه رئیس جمهور و یا وزیر به ملاقات تک تک این افراد رفته و معذرت خواهی خواهند کرد و هدیه خواهند برد، هر قدر هم پولدارتر باشی، همانقدر هم به شما بیشتر پول میدهند، به جز حکومت ولایت ایران! چونکه، به عنوان مثال یک فرد پولدار اگر یک هفته از کار خود باز بماند، بیشتر از یک فرد متوسط پول از دست میدهد. بگذریم از استعفا و جنجالی که در پارلمان به وجود خواهد آمد. ملت بعد از شش سال در مورد این مساله مطلع شدند!!
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 19:33
ghomar baz - کوپنهاگ - دانمارک
ای ولی خیلی مردی که با دلو جرات از شکایتت نگذشتی به خاطره حقت.ای کاش بقیه مردم هم مثل تو بودن.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 19:55
رستگار501 - برن - سویئس
35 ساله کشور را صاحب شدن ،با ولخرجی از فروش نفت و گاز خوب خوردن و به اسد و حزب الله و حماس و سودان بخشش کردند و در بانکهای سوییس و انگلیس و آلمان پول خواباندند ، با سیاستهای احمقانه آبروی مردم ایران را بردند و کشور را به طرف ورشکستگی بردند . ایران را کشوری منفور و تروریست معرفی کردن. و آخرش شدیم ژاپن اسلامی .
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 20:37
malek khorshid - روتردام - هلند
امیدوارم که خانه خراب تر بشی. اخه آدم بیکاره، احمقی نژاد هم دیدن داره. (میخواستم از نزدیک ببینم چه جوریه). برو که حالت خوشه بابا جان. همین شماها هستید که میشید لشگر سیاهی این افراد و مردم همیشه در صحنهٔ ایران. متاسفم براتون.
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 21:26
علی چپ دس - رشت - ایران
خاک بر سرت که رفتی جناب اردبیلی
دوشنبه 25 فروردين 1393 - 21:33
siavash2a - تهران - ایران
رئیس جمهور مردیمی و این محافضان گردن گلف ...؟؟؟همش دورغه
سه شنبه 26 فروردين 1393 - 08:19
Rezahiz - ویسبادن - آلمان
خوب مگه مریض بودی رفتی?
سه شنبه 26 فروردين 1393 - 12:07
sama128 - شیراز - ایران
واقعا 8 سال حضور مموت احمدی فشار سراسر خنده - سراسر خریت و سراسر کمدی کلاسیک بود بسیار جالبه ملت را به زور یا با تبلغ ساندیس میگن بیان دیدن میمون بعد با موتور و ماشین اونها را هل میدن اینور و اون ور از فیلمهای کمدی خنده دار تره البته کل نظام خنده داره واقعا که یه چیزی بگم بخندید من یک روز امدم تهران نزدیک سفارت ترکیه یه چهارراهی هست به اون میگن استانبول بعضی از این جوجه حزب الهی ها ارازلی از این دسته که نه سواد دارن نه شعور میگفتند که نه استامبول درست نیست باید بگیم اسلامبول بعد من پیش خودم گفتم احمق ها توی توضیح المسائل آخوندهها بول یعنی ادرار یعنی چی یعنی اسلامبول = اسلام شاش مگه میشه . خلاصه کل این نظام خنده داره و مضحک
سه شنبه 26 فروردين 1393 - 09:38