شلیک خونین دزدان نقابدار با اسلحه مجهز به صدا خفه کن در طلافروشی
روزنامه ایران : سه دزد نقابدار که دستبرد خونینی به طلافروشیای در فلکه دوم دولتآباد زدهاند تحت تعقیب ویژه پلیس قرار گرفتند.
شاگرد طلافروشی «درخشان» وقتی کرکره را بالا میداد تا وارد مغازه شود نمیدانست تبهکاران هفتتیرکش پشت سرش ایستادهاند و نقشه شومی در سر دارند.در که باز شد و هنوز پایش را داخل نگذاشته بود که سه مرد نقابدار به وی حمله کردند و مرد جوان نقش زمین شد. یکی از آنان که همگی ماسک سفید آلودگی هوا به چهره داشتند در حالی که لوله تپانچه را به سوی شاگرد طلافروشی گرفته بود به وی دستور داد از جایش تکان نخورد و از همدستش خواست همه طلاهای ویترین را داخل گونی زرد رنگ بریزد.شاگرد طلافروشی که از جایش بلند شده بود و قصد مقاومت داشت با شلیک گلوله یکی از مردان نقابدار زخمی شد و روی زمین افتاد.دو مرد تبهکار دیگر نیز طلاهایی که داخل ویترین بود را برداشتند و سریع از طلافروشی بیرون رفتند و پس از این که دور شدند آخرین دزد نقابدار که بالای سر شاگرد طلافروشی ایستاده بود از مغازه خارج شد و پا به فرار گذاشت.گزارش این ماجرا ساعت چهار عصر به پلیس 110 تهران گزارش شد و تیمهایی از کلانتری 167 دولتآباد خود را به طلافروشی درخشان در فلکه دوم دولت آباد رساندند و پس از کنار زدن حلقه تماشاچــــیان و همسایههایی که جلوی طلا فروشی ایستاده بودند با بدن غرق در خون مرد جوان روبهرو شدند و سریع اورژانس را در جریان گذاشتند.
دقایقی بعد نیز تیمهایی از پلیس امنیت و پلیس آگاهی برای بررسی سرقت مسلحانه از طلافروشی وارد عمل شدند و تجسسهای خود را برای یافتن سرنخی از این سرقت مسلحانه آغاز کردند.
رضا - شاگرد طلافروشی- پس از اینکه در اتاق عمل تحت جراحی قرار گرفت و وضعیتش کمی بهبود یافت به خبرنگار ایران گفت: ساعت 15 و 45 دقیقه بود که کرکره طلافروشی را بالا دادم و قفل در را باز کردم و هنوز وارد نشده بودم که سه مرد با تپانچههایشان پشت سرم آمدند و یکی از آنان به من گفت تکان نخورم وگرنه مرا خواهند کشت، من که شوکه شده بودم و از سویی نمیخواستم آنها طلاها را بردارند مقاومت کردم و میخواستم تپانچه یکی از دزدان را بگیرم که وی به پایم شلیک کرد و با توجه به این که تپانچهاش صدا خفهکن داشت کسی صدای تیراندازی را نشنید و همدستان دیگرش نیز با گونی زرد رنگی که در دست داشتند همه طلاها را که حدود 15 کیلو بود برداشته و پا به فرار گذاشتند.وی افزود: سرقت مسلحانه دو دقیقه طول نکشید و پس از این که آنها طلاها را برداشتند از مغازه بیرون زدند و همدست دیگرشان که بالای سرم ایستاده بود با اطمینان از دور شدن همدستانش از مغازه بیرون دوید.رضا ادامه داد: خون زیادی از پای راستم میرفت و قادر به راه رفتن نبودم و خودم را کشان کشان به بیرون رساندم و شیشه همسایه کناری را زدم و وی را از این ماجرا با خبر کردم.یکی از همسایهها که تا حدودی شاهد این ماجرا بود گفت: مغازه ما روبهروی طلافروشی است، جزئیات سرقت را ندیدم فقط زمانی که مرد ماسکداری از طلافروشی بیرون دوید و سوار ترک موتورسیکلتی که این دست خیابان منتظرش بود، شد وی را دیدم. وقتی به این ماجرا مشکوک شدم و همراه کارگرها از مغازه بیرون آمدم، رضا را دیدم که با لباس خونی از طلافروشی بیرون آمد و درخواست کمک کرد.
یکی دیگر از همسایهها نیز گفت: مغازههای این خیابان معمولاً ساعت دو تا چهار تعطیل هستند و ما برای ناهار و استراحت به خانههایمان میرویم و زمانی که این اتفاق افتاد بیشتر همسایهها در مغازههایشان نبودند و دزدان نیز از تپانچهای استفاده کردهاند که مجهز به صدا خفه کن بوده و کسی هیچ سر و صدایی را از داخل طلا فروشی نشنیده است.بنابر این گزارش، کارآگاهان پلیس بهدنبال سرنخی برای شناسایی دزدان مسلح طلافروشی فلکه دوم دولتآباد هستند.
