نیروهای انقلاب به روایت حبیب‌الله پیمان؛ گزارش به آیت‌الله خمینی

حبیب‌الله پیمان در نامه به آیت‌الله خمینی، مهدی بازرگان را فردی «حساس و کینه توز» معرفی کرده بود.

رادیو فردا , کیومرث روشن

مجله «اندیشه پویا» در شماره ۱۳ خود - ویژه بهمن و اسفند ۹۲- نامه‌ منتشر نشده‌ای از حبیب‌الله پیمان، دبیرکل «جنبش مسلمانان مبارز» را به آیت‌الله خمینی چاپ کرده است که در مهر ماه ۱۳۵۷ و در ۹ هزار کلمه برای وی در پاریس فرستاده شده بود.


آقای پیمان در این نامه ضمن تحلیل صف‌بندی نیروهای سیاسی در آستانه انقلاب بهمن ۵۷، به ضرورت شکل‌گیری جنبشی فرا‌تر از احزاب اشاره کرده و در ادامه، توصیف خود از شخصیت و کارنامه مهدی بازرگان، اعضای نهضت آزادی ایران و سایر نیروهای ملی ارائه کرده است.


وی خطاب به آیت الله خمینی نوشته بود که جنبش نباید «سرنوشت خود را به سرنوشت سیاسی و شخصیت اخلاقی چند نفر وابسته کند».

حبیب الله پیمان در جای جای نامه خود به رهبر انقلاب ایران، ضمن پر رنگ کردن نقش روحانیت در رهبری اعتراضات و شورش‌های مردمی علیه «استبداد سلاطین و ظلم و ستم حکام و متنفذین محلی و مالکان و ماموران دولتی» از زمان صفویه به این سو، پیروزی نهضت مشروطیت را مرهون «بسیج و هدایت» آن‌ها دانسته و با اشاره به جنبش ملی کردن صنعت نفت، گفته است که «ورود مرحوم آیت الله کاشانی روح تازه‌ای به جنبش داد و محرک مذهبی را وارد میدان کرد که متاسفانه ادامه نیافت... در سال‌های ۳۹ تا ۴۲ در فرصتی که پدید آمد باز جنبش اسلامی در وضعیتی نبود که ابتکار عمل داشته باشد اما در این سال مجددا روحانیت پا به میدان مسئولیت‌های اجتماعی و تاریخی خود گذاشت و درست موقعی که گروه‌ها و جریان‌های سیاسی دیگر صحنه را ترک می‌کردند، حتی کمونیست‌ها راه سکوت و سازش و خیانت، و ملیون سیاست صبر و انتظار پیش گرفتند، روحانیون و نیروهای اصیل مذهبی پرچم را از زمین بلند کرده، علم مخالفت برداشتند».

دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز پس از بیان مقدمه‌ای درباره «نقش تاریخی روحانیت»، در بخش دوم نامه تحلیلی‌اش به آیت الله خمینی به ترسیم موقعیت نیرو‌ها و عناصر مبارز مذهبی و غیر مذهبی در انقلاب می‌پردازد.

وی با شناسایی هفت گروه فعال در جریان انقلاب، آن‌ها را به این صورت دسته بندی می‌کند: جبهه ملی متشکل از «حزب ایران»، «حزب ملت ایران»، «جامعه سوسیالیست‌ها» و «تعداد بیشتری عناصر منفرد از جبهه ملی قدیم و همه از نسل گذشته»؛ نهضت آزادی؛ علی اصغر حاج سید جوادی و چند نفر از دوستانش؛ نهضت رادیکال به رهبری رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای؛ جمعیت دفاع از حقوق بشر؛ اعضای سابق حزب مردم ایران که پیش از این به خداپرستان سوسیالیست معروف بودند؛ تعدادی افسران بازنشسته مسلمان و آزادیخواه.

تحلیل روحیات و شخصیت فعالان سیاسی در آستانه انقلاب

حبیب الله پیمان در نامه خود سپس به روحیات و کارنامه افراد درون این گروه‌ها و احزاب پرداخته و نکات مثبت و منفی آن‌ها را بازگو کرده است. سهم افراد وابسته به نهضت آزادی در شخصیت‌نگاری حبیب‌الله پیمان بیشتر بوده است که بیانگر اختلافات عمیق وی با این تشکل سیاسی بر سر تشکیل مرکزیت واحد به منظور هدایت جنبش اعتراضی علیه شاه بوده است.

آقای پیمان، مهدی بازرگان، دبیرکل وقت نهضت آزادی را که چند ماه بعد رییس دولت موقت انقلاب شد، دارای «تمایلات لیبرالیستی»، «پایبند به مذهب»، «تا حدی شجاع»، «ضد شاه»، «جاه‌طلب و علاقمند به رهبری بلامنازع شخصی»، «تا حدودی خودرای»، «نسبت به افراد و جریاناتی که شهرت و رهبری و محبوبیت او را تهدید کنند، حساس و کینه توز» و «تحت تاثیر فرهنگ و دمکراسی مغرب زمین» معرفی می‌کند.

در این نامه، با بیان اینکه «نقطه نظرهای اسلامی» بازرگان «در سال‌های اخیر برای روشنفکران مذهبی و جوان‌ها... مایوس کننده بوده است» آمده که این جوانان و روشنفکران مذهبی معتقدند که بازرگان، «دکتر شریعتی را بیشتر روی حسادت محکوم کرد تا مطالعه آثارش، و نسبت به امام اظهارنظرهایی کرده است که غالبا موجب نارضایتی و‌ گاه خشم افراد شده است. {بازرگان} معتقد است که امام باید با ایشان مشورت کند و احیانا تابع نظریات وی باشد. ایمان یکدست و تبعیت بی‌چون و چرای مردم از امام تا حد زیادی موج ناراحتی و نارضایتی وی است».

حبیب الله پیمان در ادامه، دیگر عضو نهضت آزادی یعنی یدالله سحابی را «مسلمان مخلص و ساده‌دل ولی تابع بازرگان» توصیف، و احمد صدر حاج سیدجوادی را «مسلمان و لیبرال»، «اهل زد و بندهای سیاسی»، «دارای روابط گسترده با سیاسیون وابسته و غیر وابسته از جمله علی امینی» معرفی کرده است.

وی، داریوش فروهر و «تعدادی از دوستان قدیمی‌اش که نسبتا جوان‌ترند» و در حزب ملت ایران گرد آمده بودند را، «ناسیونالیست و علاقمند به رهبر شدن، پر تحرک، پایبند و بیشتر متظاهر به مذهب و فاقد ایدئولوژی» توصیف می‌کند.

در این نامه از کریم سنجابی، عضو حزب ایران، به عنوان فردی «تا حدودی مخلص در آنچه می‌گوید، قابل اعتماد، محافظه‌کار، معتقد به قانون اساسی و پایبند به مذهب» یاد شده و دیگر عضو حزب یعنی شاپور بختیار که بعد‌ها آخرین نخست‌وزیر شاه شد، «فاقد خلوص و غیرقابل اعتماد، خودبزرگ بین و تا حدودی ضد مذهبی» معرفی شده است.



از چپ به راست: ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی، محمد توسلی، عضو نهضت، و حبیب‌الله پیمان، دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز، در نوبت رای دادن در انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد ۱۳۹۲.


حبیب‌الله پیمان، جبهه ملی را که این گروه‌ها و افراد زیر چتر آن گرد آمده بودند، گروهی توصیف کرده که «قدرت عمل آن بسیار محدود و نقش تعیین کننده‌ای در جنبش کنونی ندارد اما محافل خارجی و حتی داخلی برای تضعیف جنبش اسلامی و به دلیل خطر کمتری از جانب آن‌ها احساس می‌کنند و شناسایی روشن‌تری که از خواست‌های آن‌ها دارند، (به آن‌ها) پر و بال بیشتر داده، در اخبار و تبلیغات خود آن‌ها را بیش از آنچه هستند بزرگ کرده، سعی می‌کنند نقش رهبری به آن‌ها بدهند و در مقابل، رهبری اصیل جنبش اسلامی را کوچک و ناچیز بشمارند.»

دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز در بخشی دیگر از نامه خود به آیت الله خمینی، از رحمت الله مقدم مراغه‌ای، رهبر «نهضت رادیکال» و دیگر دوستانش به عنوان یک «باند» یاد کرده و او را دارای «افکار محافظه‌کارانه»، «سازشکار»، «بیشتر فرصت طلب»، «پدرش از دشمنان بنام مشروطیت»، «متظاهر به مذهب»، «با آمریکا دشمنی ندارد» و «فاقد نفوذ و محبوبیت در میان مردم» معرفی کرده بود.

پیمان پس از ترسیم وضعیت نیروهای سیاسی در ایران از دید خود، خطاب به آیت‌الله خمینی می‌نویسد: «مسلم است جنبش اسلامی نمی‌تواند و نباید که سرنوشت خود را به دست این گونه اشخاص و سازمان‌ها بسپارد بلکه باید استقلال عمل و راه و مسیر و خواست‌های خود را از هر جریان دیگری اعلام کند و اجازه ندهد هر کس روی انگیزه‌ها و خواست‌های خود سخنگوی آن شده و قدرت آن را مورد بهره برداری قرار دهد».

وی سپس با اشاره به «یکسال کوشش مستمر و پیگیر» برای ایجاد مرکزیت واحد در زمینه هدایت جنبش اعتراضی علیه رژیم شاهد از سوی خود و نزدیکانش، نهضت آزادی را مانع اصلی تشکیل چنین مرکزی دانسته است، چرا که آن‌ها «با وجودی که از لحاظ کمیت بسیار ناچیزند (حدود بیست عضو، آن هم در تهران) اما سخت علاقمند به حفظ حزب و تسلط آن بر جنبش و اشغال مواضع رهبری هستند».

دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز از آنچه که «سیاست امام در حفظ کلیت جنبش» خوانده است، ستایش کرده و در ادامه انتقاد از نهضت آزادی گفته که «عده‌ای سعی می‌کنند خود را متولی جنبش معرفی کنند اما راه غلطی را انتخاب کرده‌اند. هیچ یک از شخصیت‌ها و احزاب موجود به تنهایی قابلیت و ظرفیت آن را ندارند که مظهر جنبش باشند. باید فرصت داد و تشویق کرد تا جوانان مسلمان به کار تشکیلاتی روی آورند و ضمن کار تشکیلاتی بر اساس فرهنگ و اخلاقیات اسلامی و بر پایه هدف‌های اساسی جنبش به صورت رهبران بی‌شمار و شایسته آینده تربیت شوند. آن وقت ما از انحراف یا سازش و یا حتی خیانت یک یا چند نفر بیم نخواهیم داشت».

مجله «اندیشه پویا» در مقدمه اشاره کرده است که ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی، این نامه را در اختیار آن‌ها گذاشته است. با این حال، به نظر می‌رسد که آقای یزدی آن بخش از نامه دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز را که احتمالا درباره خود او نیز گزارش داده بود، سانسور کرده است چون در هیچ جای نامه اشاره‌ای به وی نشده است.

نامه‌های تاریخی

نامه حبیب‌الله پیمان به آیت‌الله خمینی یادآور گزارش مشابهی است که عبدالصمد کامبخش، عضو گروه ۵۳ نفر که در دوران رضا شاه به زندان افتاد و بعد‌ها دبیر اول حزب توده شد، ۳۷ سال پیش از آن برای مقامات شوروی نوشت و در آن به ارزیابی امکانات فردی اعضای ۵۳ نفر که در حزب توده گردهم آمدند، پرداخت.

گزارش وی به گونه‌ای تنظیم شده بود که در آن بسیاری از اعضای این گروه که رقیب عبدالصمد کامبخش محسوب می‌شدند، افرادی «شهرت پرست»، «کم اراده»، «ترسو» و «دارای گرایشات فاشیستی» معرفی شدند.

کامبخش این نامه را در آبان ۱۳۲۰ و کمی پس از آزادی از زندان نوشت. مجله «مهرنامه» در شماره آذرماه امسال خود این گزارش را چاپ کرده است.

عبدالصمد کامبخش در گزارش خود حتی تقی ارانی، بنیانگذار گروه ۵۳ نفر را که در زندان دوران رضاشاه درگذشت، از تیغ انتقاد خود مصون نگذاشته و او را که درگذشته بود، به «عدم مطلق استعداد برای کار مخفی، مقام‌پرستی، خودخواهی و فتنه‌انگیزی» متهم کرد.

وی، ایرج اسکندری را «شهرت پرست» که به درد «کار علنی» نمی‌خورد توصیف کرده و از بزرگ علوی به عنوان فردی «ترسو» و «زیاده پرحرف» یاد می‌کند.

عبدالصمد کامبخش دیگر اعضای گروه ۵۳ نفر را این چنین توصیف می‌کند: مرتضی یزدی، کمونیست نبوده و نخواهد بود؛ نصرت‌الله جهانشاهلو تا پیش از توقیف، حتی گرایش‌های فاشیستی داشت؛ خلیل ملکی یک سیلی خورد و همه چیز گفت؛ رضا رادمنش؛ از شوخی خوشش نمی‌آید؛ احسان طبری کم‌اراده و ناپایدار است.

حبیب‌الله پیمان کیست؟

 حبیب‌الله پیمان متولد سال ۱۳۱۴ در شیراز است و به دلیل فعالیت سیاسی در نوجوانی در مبارزات برای ملی شدن صنعت نفت، چندین بار بازداشت شد.

وی که در احزاب و تشکل‌هایی چون «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، «حزب ایران»، «حزب مردم ایران» و «جنبش آزادی بخش مردم ایران (جاما)» عضویت داشته است در سال ۱۳۵۶ «جنبش مسلمانان مبارز» را تاسیس و به حمایت از مبارزات مسلحانه پرداخت.

آقای پیمان تا پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بارها به زندان افتاد و پس از انقلاب نیز نشریه «امت» را راه اندازی و به عضویت «شورای انقلاب» در آمد. با سرکوب‌های دهه ۱۳۶۰ و قلع و قمع مخالفان ملی و چپگرا از سوی نظام جمهوری اسلامی، حبیب‌الله پیمان راه خود را جدا کرد ولی در سال ۱۳۷۶ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد که رد صلاحیت گردید.

آقای پیمان در سال ۱۳۷۹ همراه با گروهی از نیروهای ملی مذهبی بازداشت و چندین ماه را در زندان انفرادی گذراند. وی در سال ۸۱ به ۹ سال حبس و ده سال ممنوعیت از حقوق مدنی محکوم شد.

مرضیه مرتاضی لنگرودی از فعالان حقوق بشر و زنان که بارها زندانی شده، همسر وی است.

رأی دهید
caroline - تهران - ایران
خدا از ایشان و امسالشون نگزره! این همه افراد که شاه برای تحصیل فرستاد خارج مه ناسلامتى جامعه پشرفت کنه! ولى نگو که با این تحصیلات عالى گول و دنبال یه اخوند ریشو که ٢ کلاس سواد نداشت رفتند.. با این کارشون ٣ نسل رو بدبخت کردن ..
جمعه 11 بهمن 1392 - 14:05
perser68 - فلوریدا - امریکا
روحانیون و نیرو‌های ذلیل مذهبی‌ سادیسمی پرچم مرگ رو بر افراشتن و به قلب گربه نازنین ایران فرو بردند و مملکت رو به روز سیاه و ورشکستگی نشوندن!
جمعه 11 بهمن 1392 - 14:14
hassan5 - تهران - ایران
از مشاوره همین اشغال ها بود که به خمینی مشتبه شد که پخی هست وگرنه خودش که گفته بود که من یک طلبه هستم و بعد از سقوط شاه به قم میروم
جمعه 11 بهمن 1392 - 14:30
بهرام2012 - تهران - ایران
1از4=حبیب الله پیمان و امثال او همگی از واماندگان مجاهدین خلق هستند که در پی درخواست اربابان در دهه پنجاه هجری اقدام به (انقلاب درون گروهی) کرده و ایدئولوژی سازمانی را از مارکسیسم لنینیسم به یک ایده تلفیقی از اسلام و مارکسیسم پیوند دادند و به همین دلیل نیز مارکسیست های اسلامی خوانده میشدند. منتها برخی از فعالین این تشکیلات بیگانه ساخته در میهنمان راه اقدامات خرابکارانه و آدمکشی را در پیش گرفتند که غالباً نیز در برخورد با مامورین دولتی معدوم شدند برخی دیگر نیز که شامل اکثریت میشد بر دو گروه تقسیم شدند گروه غالب به سرکردگی موسی خیابانی و مسعود رجوی مستقیماً در خدمت کا گ ب سازمان مخوف جاسوسی شوروی سابق قرار گرفتند
جمعه 11 بهمن 1392 - 15:14
بهرام2012 - تهران - ایران
2از4=که از میان آنها مسعود رجوی دستگیر و به اعدام محکوم شد. منتها با خواهش مستقیم پادگورنی صدر هیات رئیسه شوروی از دولت شاهنشاهی ایران مبنی بر تخفیف در مجازات اعدام آن جاسوس وطن فروش بنا به دلایل امنیتی و امتیازاتی که ایران گرفت موافقت و نامبرده به حبس ابد محکوم شد که در زندان نیز با تغییر رویه همکاری های وسیعی با مسئولین امنیتی و اطلاعاتی میهنمان (ساواک) آغاز کرد که حاصل آن شناسائی و دستگیری پی در پی سایر خیانتکاران و وطن فروشان سازمان مجاهدین خلق و حتی دو نفر از سازمان فدائیان خلق منتهی گردید. نامبرده در آغاز شورش ملاهای بی وطن و یورش مهاجمین به زندان ها آزاد و در خدمت سیدروح الله خمینی گه به گور شده و
جمعه 11 بهمن 1392 - 15:15
بهرام2012 - تهران - ایران
3از4=رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی فعلی قرار گرفت طوریکه بارها از طریق رسانه های نوشتاری و تصویری و صوتی خود برای ملاها سینه میخراشید و طالب ریختن هرچه بیشتر خون و اعدام گسترده تر سربازان میهن پرست نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران در وسعتی بسیار فراتر از از آنچه خلخالی گه به گور شده مرتکب میشد گردید و عاقبت هم همراه بنی صدر از ایران فراری و ابتدا به فرانسه و سپس در دامن ضدایرانی صدام حسین معدوم جای گرفت تا خیانت ها و وطن فروشی هایش را بیش از پیش ادامه بدهد. حبیب الله پیمان نیز یکی از همکاران مسعود رجوی بود با این تفاوت که تمایلات وی بیش از شوروی به سمت غرب بود و آخوند های غرب ساخته لذا بعداز پیروزی فاجعه آخوندیسم در ایران
جمعه 11 بهمن 1392 - 15:15
بهرام2012 - تهران - ایران
4از4=وی دامنه همکاری با جمهوری اسلامی را گسترده تر کرده و تا توانست برای ملاها غمزه آمد و خوش رقصی ها کرد منتها وقتی تاریخ مصرف این جانور هم تمام شد همان ملاها سوابق خیانت هایش را مقابلش قرار داده و مجبورش کردند تا کنار بنشیند. از آن روز تا کنون همانند سایر همفکران خودش معروف به ملی مذهبی ها که درحقیقت به سرکردگی مهدی بازرگان همان مادر سازمان جاهدین خلق و مجاهدین اسلامی و مشارکت امروزی میباشد گاه بیگاه بنا به اوضاع روز ادعاهائی و زوزه هائی از او شنیده میشود که واقعا قابل توجه هم نیست زیرا این بی شرافت ها دستانشان تا مرفق به خون پاک ایرانیان میهن پرست آلوده است و باید در بعداز آزادی ایران یکان یکان در دادگاه های میهنی و علنی پاسخگوی همه خیانت ها و تباه کاریهایشان باشند. تا آن روز بزرگ.
جمعه 11 بهمن 1392 - 15:15
بی خیال - کرمان - ایران
چوب خدا بی صدا است. خیانت به دوستان باعث شد همیشه در رنج زندگی کند
جمعه 11 بهمن 1392 - 15:21
a.ahooraei - کلن - آلمان
تمام بدبختی های جامعه از صدقه سر همین چند نفر و یه عده بی شرف دیگه بود که یا به درک واصل شدند و یا فرار کردند.
جمعه 11 بهمن 1392 - 19:26
kasra persia - لندن - انگلیس
بهرام جان مرسی‌ از توضیحات
جمعه 11 بهمن 1392 - 20:31
دستان سام نریمان - بیرمینگهام - انگلستان
بهرام2012 - تهران - ایران. بسیار مفید بود،سپاس
جمعه 11 بهمن 1392 - 23:39
دوستدار - استهکلم - سوئد
لعنت بر ان بوفالو ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی، محمد توسلی، عضو نهضت، و حبیب‌الله پیمان، وان پیرمرد گستاخ مهدی بازگان که مدتهاست مرده است وووو که راه را برای این عتیقه های دروغگو و جنایتکار (اخوندها) باز کردن تا در ایران به قدرت برسن و خود را برجان ومال , ناموس مردم ایران تحمیل کنند.
جمعه 11 بهمن 1392 - 23:45
perser68 - فلوریدا - امریکا
بهرام عزیز تهران ایران. متشکر از توضیحات مفصل و خواندنی((:
شنبه 12 بهمن 1392 - 02:34
دوستدار - استهکلم - سوئد
بهرام2012 - تهران - ایران! خیلی ممنون از اینکه زحمت کشیدی که این جانیان بی شرف را بیشتر بشناسانید.
شنبه 12 بهمن 1392 - 09:47
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.