فیلمبرداری از شکنجه رقیب عشقی در بیابان خلوت

روزنامه ایران : پسر شرور برای رو کم کردن رقیب عشقی‌اش وی را ربود، به بیابان برد و از صحنه شکنجه و التماس‌هایش فیلمبرداری کرد.


روز شنبه 25 آبان‌ماه سال جاری پسر جوانی با سری باندپیچی شده و در حالی که خیلی ناراحت بود خود را به کلانتری 126 تهرانپارس رساند و پرده از راز شکنجه در بیابان‌های خلوت برداشت.

«فرشاد» که 19 سال دارد درباره تلخ‌ترین روز زندگی‌اش به مأموران گفت: سال‌ها پیش با یکی از دوستانم که «امیر» نام دارد درگیر شدیم و از آن زمان به بعد از هم کینه داشتیم.
وی افزود: بعد از مدتی با دختر جوانی آشنا شدم اما خیلی زود دوستی‌مان به پایان رسید و از دوستانم شنیدم «مهرناز» مدتی است با «امیر» دوست شده است.
«مهرناز» که نمی‌دانست من با امیر اختلاف دارم وقتی از ماجرا باخبر شد دوستی‌اش را با «امیر» به هم زد و باز با هم دوست شدیم.
«فرشاد» ادامه داد: «امیر» وقتی فهمید مهرناز و من دوستی‌مان پابرجاست کینه‌اش بیشتر شد تا این‌که ظهر پنجشنبه 23 آبان‌ماه تلخ‌ترین روز زندگی‌ام را رفیق کینه‌جو برایم رقم زد.
ظهر عاشورا بود، با یکی از دوستانم که موتور پالس دارد در خیابان 196 تهرانپارس بودیم که «امیر» همراه دو تن از دوستانش سوار بر تاکسی سمند به دنبال ما افتادند.
تعقیب و گریز ما ادامه داشت تا این‌که در بزرگراه باقری با خودرو جلو راهمان را گرفتند و با موتور روی زمین افتادیم. همان لحظه دوستم «رضا» سوار بر موتور پا به فرار گذاشت و امیر و دوستانش به سراغم آمدند و مرا به باد کتک گرفتند. تنها بودم و قدرت دفاع کردن نداشتم که ناگهان یکی از آن‌ها با چاقویی که در دست داشت ضربه‌ای به سرم زد و با تهدید و زور مرا سوار خودرویشان کردند.
نمی‌دانستم چه نقشه‌ای در ذهن دارند اما مطمئن بودم «رضا» پیش خانواده‌ام می‌رود و آن‌ها را از ربودن من باخبر می‌کند.
چند ساعتی سرم زیر صندلی بود تا این‌که خودرو در یک مسیر خاکی توقف کرد، وقتی از آن پیاده شدم از حرف‌های امیر و دوستانش فهمیدم در بیابان‌های جاده اکبرآباد هستیم و آنجا از سوی امیر شکنجه شدم و تا شب همانجا بودیم. آن‌ها من را در شرایط بدی قرار دادند و از التماس‌هایم با گوشی‌هایشان فیلمبرداری کرده و به هم بلوتوث کردند تا در محل آبرویم را ببرند.
فرشاد گفت: آن‌ها پول، گوشی موبایل و زنجیر طلایم را دزدیدند و مرا در میدان الغدیر تهران و در تاریکی شب رهایم کردند و با سرعت پا به فرار گذاشتند.
همین ادعاها کافی بود تا تیم تجسس کلانتری 126 تهرانپارس برای ردیابی پسر کینه‌جو وارد عمل شود و خیلی زود مخفیگاه «امیر» را در خیابان 182 غربی تهرانپارس ردیابی کرد.
امیر آنجا نبود و مأموران که احتمال می‌دادند جوان شکنجه‌گر به مخفیگاهش برمی‌گردد به صورت نامحسوس مخفیگاه وی را تحت نظر گرفتند تا این‌که ساعت 7 شب شنبه 25 آبان‌ماه زمانی که «امیر» قصد داشت وارد مخفیگاهش شود دستبند پلیس را روی دستانش دید.
«امیر» نخست ادعای بی‌گناهی داشت اما وقتی «فرشاد» را روبه‌روی خود دید و مأموران نیز فیلم ضبط شده شکنجه‌گاه فرشاد را داخل گوشی‌اش به‌دست آوردند دیگر راهی جز اعتراف نداشت.
«امیر» با چهره‌ای آرام و در حالی که پشیمان نیست، در ادعاهایش گفت: در آخرین درگیری‌مان با «فرشاد» وی با چاقویش روی سرم یادگاری گذاشت و من نیز بعد از آن به دنبال انتقام بودم و زمانی که پای «مهرناز» به میان آمد برای همدیگر پیغام می‌فرستادیم تا این‌که روز حادثه وقتی «فرشاد» را دیدم تصمیم گرفتم کاری کنم تا برایش درس عبرت شود.
وی افزود: یک کل‌کل بچه محلی به کینه‌ای تبدیل شد که با دوستانم تصمیم گرفتیم «فرشاد» را به بیابان ببریم و با فیلمبرداری از گریه‌ها و التماس‌هایش کاری کنم که اگر هر وقت خواست کل‌کل کند با نشان دادن فیلم‌هایش رویش را کم کنم.
بنابر‌ این گزارش، با دستگیری عامل اصلی شکنجه‌های پسر جوان، ردیابی‌ها برای دستگیری دیگر همدستانش ادامه دارد.

رأی دهید
دوستدار - استهکلم - سوئد
این شرورها هم از مامورین اطلاعات رژیم یاد گرفتن کسانی را بدزدن و سرشان را زیر صندلی قرار دهند و به جای خلوت ببرند شکنجه اشان بکنند و بلاهای دیگر برسرشان بیاورند.
شنبه 2 آذر 1392 - 22:52
siliconvalley - مالمو - سوئد
به‌‌‌ به‌‌‌، به سلامتی‌ ، بعد از اعدام و تجاوز چشممون به شکنجه هم میون ایرانیان عزیز روشن شد. چند وقت دیگه تو ایران میبینی‌ کلاس آموزش شکنجه و تجاوز با مجوز رسمی‌ وزارت علوم باز شده! فکر می‌کنم حکومت مردم رو کم شکنجه می‌کنه ، و مثل همیشه ملت همیشه صحنه دار ایران تصمیم گرفتن خیلی‌ سریع این خلع رو از بین برده و خودشون هم دیگر را شکنجه کنن تا یه موقع خدایی نکرده احساس کمبود نکنن!
شنبه 2 آذر 1392 - 23:09
mohammadarmian - ملبورن - استرالیا
از گفته ها اینطور تصور میشه که هر دو طرف از اراذل و اوباش تهران هستند ،نیروی انتظامی باید از هر دو طرف برای کثافت کاری هاشون اعتراف بگیره
شنبه 2 آذر 1392 - 23:37
samsad - تهران - ایران
خیلی دلم می خواست این حروم لقمه را دست من می دادند تا شکنجه کردن را برای همیشه از اون مغز نداشته اش بیرون می کشیدم..این کله خرها رو یکبار باید آنچنان خراب کرد تا دیگه یادشون نره جامعه، جنگل بابا و نه نه هاشون نیست...آنقدر هم بی وجود بوده که تکی هم نرفته نا مرد...
یکشنبه 3 آذر 1392 - 02:10
amonbede - تهران - ایران
خاک بر سر اون دختر که با اینا دوست شده
یکشنبه 3 آذر 1392 - 03:20
goosfand - نیویورک - آمریکا
اینها رو باید به یوغ کشید و به اردوگاه کار اجباری فرستاد تا اینکه تا آخرین نفسشون واسه جامعه سودی داشته باشند؛ اینها ویروسهای اجتماعی هستند.
یکشنبه 3 آذر 1392 - 03:37
ir2013 - کرج - ایران
دوستدار - استهکلم - سوئد اگر دقت کرده باشین این یوز حتی اگه سایت ایرانیان مطلبی هم از انجیل مقدس بیاره بازهم ربط می ده به نظام جمهوری اسلامی ، خطاب به این دوستمان باید بگم که شاید از لحاظ روحی روانی در شرایطی نیستی که بیای اینجا نظر بنویسی مجبور که نیستی
یکشنبه 3 آذر 1392 - 06:14
mashreghi - لوس انجلس - آمریکا
ایییییی
یکشنبه 3 آذر 1392 - 08:02
babak.ae - ابوظبی - امارات
نهایتا چند ماه زندانی میشه و بعد که اومد بیرون چیزهایی که تو زندان یاد گرفته رو به مرحله اجرا میذاره و با جان و ناموس مردم بازی میکنه ولی اگه به حکومت فاسد اعتراض میکرد کاری میکردن که برای چند نسل بعدش هم عبرت بشه.
یکشنبه 3 آذر 1392 - 10:53
a.sadriuk - لندن - انگلستان
نمیدونم این لاشخورها در کجا تربیت شدن و آیا پدر و مادر واقعی دارن یا .. به هر حال امیدوارم بزودی جامعه از طاعون این آشغال های مردمی ویا دولتی تهی بشه و مردم بتونن نفسی راحت بکشند
یکشنبه 3 آذر 1392 - 15:26
مدافع حق - مادرید - اسپانیا
حالا شکنجه چه جورى بوده حتماً ناموسى
یکشنبه 3 آذر 1392 - 21:36
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.