یک خانم برای طرح مشکلش به کلیسا رفت!
رأی دهید
یک خانم برای طرح مشکلش به کلیسا رفت .
او با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت: من دو طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند. اما متاسفانه فقط یک جمله بلدند که بگویند «ما دو تا بدکاره هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟».
این موضوع برای من واقعا دردسر شده و آبروی من را به خطرا انداخته. از شما کمک میخواهم. من را راهنمایی کنم که چگونه آنها را اصلاح کنم؟
کشیش که از حرفهای خانم خیلی جا خورده بود گفت: این واقعاً جای تاسف دارد که طوطی های شما چنین عبارتی را بلدند... من یک جفت طوطی نر در کلیسا دارم . آنها خیلی خوب حرف میزنند و اغلب اوقات دعا میخوانند. به شما توصیه میکنم طوطیهایتان را مدتی به من بسپارید، شاید در مجاورت طوطی های من آنها به جای آن عبارت وحشتناک یاد بگیرند کمی دعا بخوانند .
خانم که از این پیشنهاد خیلی خوشحال شده بود با کمال میل پذیرفت.
فردای آن روز خانم با قفس طوطی های خود به کلیسا رفت و به اطاق پشتی نزد کشیش رفت. کشیش در قفس طوطی هایش را باز کرد و خانم طوطی های ماده را داخل قفس کشیش انداخت .
یکی از طوطی های ماده گفت: ما دو تا بدکاره هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟
طوطی های نر نگاهی به همدیگر انداختند. سپس یکی به دیگری گفت: اون کتاب دعا رو بذار کنار، دعاهامون مستجاب شد.
bahram4531 - گوتنبرگ - سوئد
جوک باحالی بود مرسی
شنبه 18 آبان 1392 - 22:35
*پسر شجاع* - تهران - ایران
فکر کنم همون قضیه حورالعین بهشتیه..باز جای شکرش باقیه برای رسیدن به 72 حوری بهشتی فقط دعا میکردن بجای عمیات انتحاری با شورت آهنی..
شنبه 18 آبان 1392 - 22:44
دنياي بي ارزش - مریوان - ایران
جدی جدی میگین این خبرو خیلی باحال بود.
یکشنبه 19 آبان 1392 - 06:56
shahab46 - هانوفر - المان
دنیای بی ارزش - مریوان - ایران - دوست عزیز پس فکر میکردی این جوک بود که تعریف میکرد
یکشنبه 19 آبان 1392 - 14:20