انگیزهای باورنکردنی در شلیک به تاجر فرش
انگیزه برادر کینهجو در شلیک مرگبار به تاجر فرش باورنکردنی است.این مرد هفتتیرکش که اختلافات مالی را علت این جنایت فامیلی دانسته است وقتی پیشروی برادرزادههایش ایستاد سکوت کرد.بررسیها نشان داد هیچ اختلاف مالی بین دو برادر نبوده و تاجر فرش تنها به خاطر حمایت از خواهرش در برابر مزاحمتهای برادر سرکش هدف کینهجویی قرار گرفته است.جالب اینکه عامل جنایت تا 5 ساعت پیش از شلیکهای مرگبار با پسر تاجر فرش تماس تلفنی داشته و میخواسته اختلاف وی با خواهرش حل شود.
این جنایت ساعت 7 و 41 دقیقه روز 22 مردادماه در خیابان مصطفی خمینی تهران و مقابل فرش فروشی رخ داد. تعدادی از حجرهداران شاهد بودند که مردی نایلون در دست از چند متری خودروی گلف تاجر فرش تپانچهای را از زیر لباسش بیرون آورد و با مسلح کردن آن 7 تیر به سوی این تاجر خوشنام شلیک کرد.
با گزارش این درگیری مسلحانه بازپرس جمشیدی رسیدگی به این پرونده را در اختیار تیمی از اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد و آنان در تجسسهای خود خیلی زود دریافتند عامل جنایت براساس تصاویر دوربین مداربسته مردی به نام مهدی یا همان برادر تاجر فرش است.دستگیری این مرد کینهجو در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و وی پس از گذشت چندین روز فرار در روستایی نزدیک کاشان به دام افتاد و در بازجوییها اظهارات عجیبی داشت.وی ادعا میکرد که به خاطر اختلافات مالی در زمینه ارثیه پدری دست به این جنایت زده است ولی پس از مواجهه با برادرزادههایش فقط سکوت کرد و در برابر شواهدی که بیان میشد حرفی برای گفتن نداشت.
پلیس با توجه به اینکه برادر کینهجو برای اجرای نقشه قتل همدستی نیز داشته دست به تجسسهای گستردهای در ردیابی وی زده است.وی در بازجوییها گفت: از مدتها پیش تصمیم به قتل گرفته بودم و با تهیه تپانچه و برنامهریزی قبلی صبح زود برادرم را در برابر مغازهاش غافلگیر کردم و کشتم سپس فرار کردم.
انگیزهای عجیب
امید یکی از پسران محمد عزیزی تاجر فرش که هنوز از انگیزه عمویش از قتل پدرش شوک زده است در این باره به خبرنگار شوک گفت: ماجرا از این قرار است که پدرم سال 37 خانهای را در خیابان سهروردی که آن زمان 21 میلیون ارزش داشت به قیمت 8 میلیون تومان به پدربزرگم فروخت و به خاطر اینکه مهدی چندین بار به خاطر برخی اتهامات توسط پلیس اینترپل دستگیر شده بود پدربزرگم خانه را به اسم عمهام به نام کبری زد و قرار شد با ازدواج عمویم 3 دانگ از خانه به نام مهدی شود که این کار نیز صورت گرفــــت و با ازدواج عمویم 3 دانگ از خانه برای وی شد.
وی در ادامه افزود: پس از مرگ پدربزرگم عمویم قصد داشت هر طوری شده 3دانگ بقیه خانه را به دست آورد و با عمهام مدام اختلاف داشتند و بارها برای وی و عمه دیگرم مزاحمت ایجاد کرده بود حتی به مقابل خانه عمه کبری رفته و با عربدهکشی برایشان مزاحمت ایجاد کرده بود که با این کار عمهام نیز برای گرفتن حق الاجاره 3 دانگ خانه خیابان سهروردی از مهدی شکایت کرد.
امید عزیزی افزود: چند ماه پیش مهدی به مقابل خانه عمهام رفته و شوهر عمهام را به خاطر اینکه سالها پیش خانه پدربزرگم را خریده بود با قمه هدف قرار داد و پرونده دیگری برای خود درست کرد و با این کارش پدرم را ناراحت کرد.پدرم از وی خواست زورگوییهایش را کنار بگذارد و با منطق مشکلش را حل کند نه با زور! و در این اختلاف از عمههایم حمایت کرد.وی گفت: ماجرای درگیری مهدی با عمههایم هنوز ادامه داشت که ساعت 21 شب پیش از جنایت وی به موبایلم زنگ زد و گفت از پدرم بخواهم که از عمهام رضایت بگیرد و میترسید که بازداشت شود.
من نیز به مهدی گفتم پدرم از همان روز مرگ پدربزرگم از ارث خود گذشته است و در این اختلافاتشان نیز هیچ نقشی ندارد و نمیخواهم وی را درگیر این ماجرا کنم و برای حل شدن مشکلش با عمو حسین و عمه زهرا تماس میگیرم و میخواهم تا از عمه کبری رضایت بگیرند، مهدی نیز به من گفت که پدرم در حقش خیلی خوبی کرده و به وی در حجرهاش چندین سال کار داده و محبتهای زیادی از وی دیده است.عزیزی افزود: مهدی تا ساعت 2 شب چندین بار زنگ زد و با من صحبت کرد تا اینکه صبح ساعت 7 و 02 دقیقه کارمند مغازه زنگ زد و گفت که مهدی به پدرم شلیک کرده است، سریع همراه با برادرانم به مقابل مغازه آمدیم و دیدیم وی بیرحمانه و با شلیک 7 گلوله به قلب، گردن و دست پدرم وی را به قتل رسانده است.
وی ادامه داد: تصاویر دوربین مداربسته نیز نشان میداد که وی با کیسهای که در دست دارد از پشت به خودروی پدرم نزدیک میشود و با تپانچه به وی شلیک میکند و به داخل کوچه میدود و سوار بر ترک موتورسواری که منتظرش بود، مینشیند و فرار میکند.وی در پایان افزود: تنها نکتهای که مرا بسیار آزار میدهد این است که در این ماجرا پدرم هیچ نقشی نداشت و همیشه به عمهها و عموهایم میگفت مشکلشان را خودشان حل کنند.
چرا مهدی پدرم را به قتل رسانده، پدرم چه گناهی داشت که با این بیرحمی به کام مرگ فرو رفت. حتی وقتی در آگاهی با عمویم مواجهه حضوری شدم گفتم اگر پدرم به وی یک ریال بدهی دارد یا درخصوص ارثیه پدری حق وی را ضایع کرده است بگوید و من رضایت خواهم داد اما عمو مهدی سکوت کرد.پسر تاجرفرش گفت: به نظرم چون پدرم از عمو مهدی در برابر عمههایم حمایت نکرده و از سوی دیگر حق را به خواهرانش داده، کینه به دل برادرش گذاشته است.