زندانیان فراموش شده ایرانی در مالزی

پلیس مالزی می‌گوید هفته‌ای نیست که از مسافران ایرانی مواد مخدر کشف نکند. فعالان حقوق بشر در مالزی می‌گویند این افراد قاچاقچی نیستند بلکه خود قربانیان باندهای قاچاق مواد مخدر هستند.


تعدادشان ۴۰۰ نفر است؛ ۳۴ زن و بقیه مرد. ۶۴ نفرشان محکوم به اعدامند؛ چهار زن و بقیه مرد. جرمشان حمل مواد مخدر است. از جوان ۲۰ ساله تا مرد شصت و چند ساله در میانشان است. اینها زندانیان ایرانی زندان کوالالامپور در مالزی هستند. یک ماه و دو ماه و یک سال نیست که زندانی‌اند. بعضی از آنان نزدیک شش سال است که در زندان‌اند.


ماجرا از جایی آغاز شد که کارگاه‌های خانگی در ایران شروع به تولید آمفتامین با قیمت ارزان کردند و مالزی که از دیرباز به دلیل نزدیکی به بندر سیدنی یکی از گذرگاه‌های مواد مخدر بود، به یکی از مقاصد صدور این ماده روان‌گردان تبدیل شد.

حمل ۵۰ گرم آمفتامین در مالزی جرم محسوب می‌شود و این را شاید بسیاری از مسافران ایرانی عازم کوالالامپور ندانند. برخی از آنها در ازای دریافت یک میلیون تومان حاضر به حمل یک کیلو آمفتامین می‌شوند و نمی‌دانند که مجازات این کار در مالزی اعدام است.

به گفته شراره سعیدی، فعال حقوق زندانیان در کوالالامپور، بیشتر این زندانیان اما اصلا خبر نداشته‌اند که در حال حمل مواد مخدر هستند. مثل ناظم مدرسه‌ای که شاگردانش به او گفته‌اند برای تشکر از زحماتش و به عنوان هدیه بازنشستگی می‌خواهند او را به مالزی بفرستند. این ناظم ۶۴ ساله اکنون به جرم حمل پنج کیلو آمفتامین در زندان کوالالامپور است.
به همین دلیل است که شراره سعیدی به دویچه‌وله می‌گوید کارش دفاع از حقوق قاچاقچیان نیست بلکه از قربانیان قاچاقچیان دفاع می‌کند.


ماده مخدر آمفتامین که در بازار به نام شیشه معروف است به راحتی در کارگاه‌های خانگی ایران ساخته و با قیمت ارزان به مالزی فرستاده می‌شود



خواهر یکی از این زندانیان به دویچه‌وله می‌گوید برادرش دانشجوی ترم آخر فوق لیسانس آی‌تی در کوالالامپور بوده که به دام قاچاقچیان می‌افتد. او می‌گوید که یکی از دوستان برادرش در ازای بلیط کنسرت از او می‌خواهد بسته‌ای را از یک سیاهپوست بگیرد و برای او ببرد. بسته تحویلی یک آب پرتقال وکیوم شده بوده اما بعد از تحویل بسته به دوستش در هتل، نیروهای پلیس به داخل هتل ریخته و او را دستگیر می‌کنند. آب پرتقال وکیوم شده حاوی یک بسته آمفتامین بوده است. این دانشجوی ۳۵ ساله متاهل، پنج ماه است که در زندان کوالالامپور به سر می‌برد.

مرتضی رنجبر ۳۰ سال دارد و کارگر کارخانه شکلات‌سازی در تهران بوده است. او سه سال پیش تصمیم می‌گیرد با پس‌انداز اندکش برای تفریح به مالزی برود. او در آنجا پول به قدر کافی با خود نداشته و از این رو پیشنهاد یکی از ایرانی‌ها در این مورد که اتاق هتل را با هم تقسیم کنند می‌پذیرد. هم اتاقی او یک روز کوله‌پشتی خود را با او عوض می‌کند؛ کوله پشتی حاوی مواد مخدر بوده و مرتضی بعد از خروج از هتل دستگیر می‌شود. او حالا محکوم به اعدام است.

پدر مرتضی به دویچه‌وله می گوید: «وضع مالی‌ ما این قدر خراب است که در این دو سال و نیم که به زندان افتاده نتوانستم بروم آنجا و سری به او بزنم. هیچ خبری هم ازش ندارم. فقط یک زنگ می‌زند که بابا حالم خوب است. من مستأجرم، یک کارگرم. نمی‌دانم چه خاکی توی سرم بریزم. هیچ کاری هم از دستم برنمی‌آید. به خدا من و مادرش حاضریم کلیه‌هایمان را بفروشیم تا بتوانیم برای پسرمان کاری بکنیم.»

نداشتن وکیل مالزیایی؛ مشکل اصلی زندانیان ایرانی

شراره سعیدی، فعال حقوق زندانیان در مالزی، به دویچه‌وله می‌گوید: «مالزی و کلا کشورهای آسیای جنوب شرقی یک سری قوانین نوشته دارند و یک سری نانوشته. به همین دلیل وکلای ایرانی یا اروپایی و آمریکایی اینجا نمی‌توانند کاری برای این بچه‌ها بکنند. بهترین وکیل برای این زندانیان، وکیل مالزیایی است که آن هم نیاز به پول دارد و چون اکثر اینها پول ندارند مجبورند بدون وکیل پروسه دادگاه را طی کنند.»

خواهر دانشجوی زندانی می‌گوید سه تن از هم‌جرمان برادرش تنها به این دلیل که توانستند وکیل بگیرند تبرئه شدند اما برادر او پنج ماه است که در زندان است. او می‌گوید پدر و مادرش که هردو بازنشسته هستند، خرج تحصیل اقامت برادرش و همسر او را داده‌اند و دیگر پولی برای گرفتن وکیل ندارند.

او می‌گوید خودش هم در کوالالامپور مهمان یک خانواده ایرانی است و برای هر بار ملاقات با برادرش باید معادل ۱۲۰ هزار تومان پول تاکسی بدهد.

«آب و هوای استوایی در زندان یعنی جهنم»

«اینجا استواست. استوا اقلیم مخصوص به خودش را دارد. بدون پنکه و کولر شما ۲۴ ساعت که بمانید، بدن‌تان خارش می‌گیرد. حال تصور کنید این بچه‌ها در زندان هستند. محل ادرار و مدفوع‌شان با جایی که غذا می‌خورند یکی است. هشت نفر آدم توی یک اتاق‌اند با توالت سر باز. بعد از چند روز بیماری‌های وحشتناک پوستی و قارچی می‌گیرند. عفونت بدن‌شان را برداشته و به شدت نیازمند آنتی‌بیوتیک هستند. همه اینها را اضافه کنید به نداشتن وکیل، یک تایم سه چهار ساله بلاتکلیفی و از آن بدتر نداشتن هر گونه تماسی با خانواده و با کشورشان. چون این‌ها هزینه دارد، به پول تلفن احتیاج دارند و این‌ها ارتباطشان به خاطر نداشتن پول کاملاً با دنیای بیرون قطع می‌شود.» اینها گفته‌های شراره سعیدی است که چندین سال است برای کمک به زندانیان ایرانی مالزی تلاش می‌کند.

خواهر دانشجوی زندانی که هفته‌ای ۴۰ دقیقه با برادرش ملاقات دارد درباره شرایط زندان می‌گوید: «برادر من پنج ماه است زندانی است. می‌گوید من حسرت یک شامپو دارم که به سرم بزنم. حسرت یک لیوان آب خنک دارم که بخورم. می‌گفت این بچه‌ها روی زمین سیمان می‌خوابند. من دوستانش را دیده‌ام، خودش را هم دیده‌ام. ملاقات که می‌روم آن قدر دلم می‌سوزد برای این جوان‌های بنده خدا. همه‌شان یا دانشجوی دکترا هستند، یا دانشجوی فو‌ق‌لیسانس که متأسفانه به نوعی گرفتار این دام شده‌اند. من واقعاً از هر کسی که صدایم را می‌شنود، تمنا می‌کنم، تقاضای کمک می‌کنم، این جوان‌های ما را نجات بدهند.»

زندانیان اعدامی که اختلال روانی پیدا کرده‌اند

این وضعیت برای زندانیان محکوم به اعدام بسیار وخیم تر است. در زندان‌های مالزی به محض صدور حکم اولیه اعدام، زندانی را به انفرادی منتقل می‌کنند، در حالی که تا زمان اجرای حکم یا لغو آن ممکن است چندین سال طول بکشد. این روند برای زندانیانی که وکیل ندارند طولانی‌تر هم می‌شود.

خانم سعیدی درباره شرایط زندانیان محکوم به اعدام می‌گوید: «من در مورد ۶۴ آدم صحبت می‌کنم که ۲۵ماه است در سلول انفرادی هستند. بدون وکیل، بدون آینده‌ای متصور برای‌شان. جوان‌هایی که کاملاً اختلال روانی پیدا کرده‌اند. هیچ گونه رسانه‌ای در اختیارشان نیست، از روزنامه گرفته تا تلویزیون. روزانه دو تا نیم‌ساعت اجازه هواخوری در کریدور دارند، یکی صبح و یکی هم بعدازظهر، یعنی روزانه ۲۳ ساعت در انفرادی نگه داشته می‌شوند. هیچ چیزی برای‌شان وجود ندارد. توجه کنید، ۲۵ ماه روزی ۲۳ ساعت دیوار ببینید. چه می‌ماند از چنین انسانی. من نمی‌دانم حقوق بشر کجا گم شده؟»

شراره سعیدی تصریح می کند که بهترین کمک برای این زندانیان کمک‌های مالی است تا بتوان در درجه اول برای آنها وکیل گرفت و همچنین برایشان دارو، غذا و وسایل بهداشتی تهیه کرد.

این فعال حقوق زندانیان درباره کمکی که دولت ایران می‌تواند به این زندانیان کند می‌گوید: «دولت ایران بزرگترین لطفی که می‌تواند در حق ما بکند، نظارت بر فرودگاه امام خمینی است. اگر بر فرودگاه امام کوچکترین نظارتی بود، وضعیت ما اینجا این طوری نبود. یعنی ما با همین ۴۰۰ـ ۳۰۰ نفر آدم اینجا می‌توانستیم به نحوی کنار بیآییم، می‌توانستیم ساپورت ‌و کنترل‌شان کنیم. ولی وقتی فرودگاه امام باز است و هر کسی می‌تواند بدون نظارت هر چیزی دلش می‌خواهد از کشور خارج کند، ما هم اینجا در کوالالامپور به مشکل برمی‌خوریم. یعنی سهل‌انگاری در تهران، بدبختی ما در کوالالامپور است.»

ایران با ۲۵ کشور دنیا تفاهم‌نامه استرداد مجرمین را امضا کرده است، یعنی ایرانیانی که در این کشورها به زندان محکوم می‌شوند به ایران بازگردانده شده و دوره محکومیت خود را در زندان‌های ایران می‌گذرانند. مالزی اما جزو این ۲۵ کشور نیست.

پلیس مالزی می‌گوید کمتر هفته‌ای است که مواد جاسازی شده در بدن یا چمدان مسافران ایرانی در فرودگاه کوالالامپور کشف نشود. به گفته پلیس مالزی، بیشتر این افراد کسانی هستند که قصد رفتن به استرالیا را دارند و برای تامین مخارج سفرشان به قاچاقچی‌های انسان، مجبور به حمل مواد می‌شوند.

دانشجو، توریست یا پناهجو، هر که هستند، شرایط زندگی‌شان از حداقل استانداردهای زندگی‌ای درخور شأن انسانی بسیار فاصله دارد.

رأی دهید
مهم - بروكسل - بلزيك
اشکال ندارد تجربشون میره بالا دیگه گول نخورن
‌سه شنبه 29 مرداد 1392 - 10:42
هارمونی - کوالالامپور - مالزی
مهم-بروکسل- تو برو بمیر
‌سه شنبه 29 مرداد 1392 - 16:13
eydad - مونترال - کانادا
پ ای سفیر جمهوری اسلامی اونجا چه غلطی میکنه. فقط بلده اونجا مراسم مذهبی برگزار کنن و پول خرج این مداح و اوم مداح بکنن؟!
‌سه شنبه 29 مرداد 1392 - 16:50
perser68 - فلوریدا - امریکا
مهم -بروکسل -بلژیک. اسمتو بذار علی‌ بی‌ غم!چطوره؟گاهی وقتا آدم چند روز از این سایت دور باشه بد نیستا!آدم نمیدونه با کدومش کنار بیاد،با این خبر‌های متاثر کننده و یا بعضی‌‌ها که انگار انسانیت رو فراموش کردند!
‌سه شنبه 29 مرداد 1392 - 22:36
ali-dk - لونگبو - دانمارک
eydad - مونترال - کانادا ; سفیر ایران چیکار کند برود موادی که آنها قاچاق کردن گردن بگیرد آنها آزاد شوند ؟ چشمشان گور حمل نمی‌کردن . سود می کردن به سفیر می دادند که سفیر گردن بگیرد .
‌چهارشنبه 30 مرداد 1392 - 02:38
afsaneh87 - شفیلد - انگلستان
چقدر خوب بود اگر کمی حس انسان دوستانه داشتیم، هر کدوم از ما میتونست جای این بنده خداها باشد، بعضی وقت ها این شرایط و زمانه است که سرنوشت انسان را رقم میزند ، هیچ کسی نمیخواهد خلاف کار یا قاچاقچی و یا دزد و زندانی باشد، این شرایط است که ادمی را خواسته یا نخواسته مجبور میکند ، اگر کمکی نمیتوانیم بکنیم ، حداقل احساس همدردی که میتوانیم.
‌چهارشنبه 30 مرداد 1392 - 15:46
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.