تلاش دولت ایران برای اسلامی کردن سینما

سینما و تئاتری که در خارج از ایران به نام این کشور شناخته می‌شود مطلوب حکومت نیست. سال آخر دوران محمود احمدی‌نژاد محافظه‌کاران سنتی ایران روشن‌تر از همیشه نشان دادند هنر مورد نظرشان چه مشخصه‌هایی باید داشته باشد.
 

شاید یکی از بزرگترین مشکل هنرمندان ایران، به ویژه در کار سینما و تئاتر این باشد که مرزهای سانسور همیشه و به دقت مشخص نیست. این مشکل حکومت هم هست که پس از سی سال متوجه شد با سانسور به تنهایی نمی‌توان به "سینمای اسلامی" رسید.


 

مسئولان جمهوری اسلامی در طول سه دهه نه توانستند هنرهای نمایشی موجود را مطابق سلیقه و پسند خود تغییر دهند، نه موفق شدند نسل تازه‌ای از هنرمندان تربیت کنند که آثار مورد نظرشان را بسازند.
 حدود یک سال قبل دو رویداد مهم و همزمان در ایران رخ داد که دو هدف مرتبط با هم را دنبال می‌کرد: محدود کردن بیش از پیش هنرمندان مستقل، و هدایت سینما به سمتی که مطلوب حکومت است.
 
قطار سینما و ریل‌گذاری جدید
 
زمینه‌سازی برای رسیدن به این هدف از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد و با انتصاب جواد شمقدری به معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز شد. او معتقد بود سینمای ایران در سه دهه گذشته به کلی از مسیر درست منحرف شده و باید با "ریل گذاری جدید" به مسیر مطلوب "هدایت" شود.


 
جواد شمقدری

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دی ماه سال ۹۰ (اواخر ماه ژانویه سال ۲۰۱۲) فعالیت "خانه سینما" را غیرقانونی اعلام کرد. این تشکل دربرگیرنده ۲۹ صنف دست‌اندرکاران تولید فیلم در ایران است و تقریبا تمام سینماگران مطرح کشور، حدود ۵ هزار نفر در آن عضو هستند. جلوگیری از فعالیت خانه سینما با اعتراض‌های گسترده‌ای روبرو شد.
 
دو هفته پس از این ماجرا دولت محمود احمدی‌نژاد خبر از تشکیل "سازمان سینمایی کشور" داد. این سازمان دولتی که تشکیل آن از مدت‌ها پیش برنامه‌ریزی شده بود، فعالیت خود را "در مسیر مدیریت و هدایت سینمای کشور" عنوان می‌کند.
 
شمقدری که به ریاست این سازمان منصوب شده هدف نهایی این تشکیلات جدید را "نظارت بر کلیه مراحل ساخت فیلم از جمله فنی، هنری و محتوایی" می‌داند. به این منظور دولت مشغول ساختن تشکیلات موازی برای صنف‌های مختلف سینمایی شده است.
 
نتیجه این تلاش‌ها قرار است به تولید فیلم‌هایی منجر شود که "ارزش‌های اسلامی" و "حقانیت" حکومت جمهوری اسلامی را تبلیغ کند.
 
رفتار دوگانه
 
تلاش‌های حکومت برای تربیت نسل جدیدی از هنرمندان که آثار "ارزشی" خلق کنند با صرف سال‌ها وقت و سرمایه‌گذاری هنگفت تا کنون به هیچ نتیجه‌ای نرسیده است. موفقیت‌های سینما و تئاتر ایران در صحنه بین‌المللی تقریبا در همه موارد به وسیله آثاری به دست آمده که اگر مسئولان بر ضد آنها نبوده باشند، حداکثر تحملشان کرده‌اند.
 
این واقعیت حکومت را به رفتار دوگانه‌ای در برابر تولیدکنندگان این آثار مجبور می‌کند؛ از سویی تا جایی که می‌تواند برایشان محدودیت ایجاد می‌کند، از طرف دیگر وقتی می‌خواهد فستیوال بین‌المللی فیلم فجر را برگزار کند، ترجیح می‌دهد ویترینش را با آنها تزیین کند.
 
فیلمسازان مستقل نیز مشکل مشابهی دارند؛ می‌خوهند تا جایی که ممکن است به محدودیت‌ها تن ندهند، اما در ایران امروز هیچ فعالیتی بدون نظارت و دخالت حکومت ممکن نیست و اگر انجام شود غیرقانونی شمرده می‌شود.
 
این واقعیت‌ها حکومت را به رفتاری به شدت متناقض می‌کشاند که واکنش‌ها به اسکار اصغر فرهادی نمونه‌ای از آن است.

 

اصغر فرهادی

هالیوود و مشکل اسکار فرهادی
 
هنگامی که فرهادی خود را آماده دریافت جایزه اسکار می‌کرد، در حاشیه فستیوال فیلم فجر در تهران همایشی برگزار می‌شد زیر عنوان "هالیوودیسم و سینما." وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد حسینی در پیامی به مراسم افتتاح جشنواره می‌گوید:«سینمای هالیوود سیطره بر دنیا دارد و از محدوده برنامه‌های کاپیتالیسم و در رأس آن صهیونیسم خارج نمی‌شود.»
 
شاید با همین نگاه باشد که نه تنها محمود احمدی‌نژاد و وزیر فرهنگ حاضر نشدند موفقیت فرهادی را تبریک بگویند که خبرهای مربوط به آن نیز در رادیو و تلویزیون دولتی پخش نشد. با این همه چندی پیش جواد شمقدری در سخنان عجیبی مدعی شد که اسکار فرهادی مدیون لابی‌گری مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی بوده است.
 
قطاری باقی نمانده
 
کانون کارگردانان یکی از تشکل‌های صنفی عضو مجموعه خانه سینماست که همچنان در برابر تصمیم دولت در مورد غیرقانونی خواندن فعالیت این مجموعه مقاومت می‌کند.
 
این کانون در بیانیه‌ای که دهم دی‌ماه ۹۱  منتشر شد، در مورد وضعیت سینمای امروز نوشت: «این سینما امروز در سراشیبی قرار گرفته و روزی نیست که با مانعی جدید روبرو نگردد. کسانی که با شعار ریل‌گذاری تازه برای قطار سینمای ایران پا به میدان گذاشتند در خوش‌بینانه‌ترین حالت، از سر ناآگاهی مسیری را در پیش گرفتند که اگر هر چه زودتر چاره‌ای اندیشه نشود قطاری باقی نمی‌ماند که نیازی به ریل‌گذاری باشد.»
 


مجمع فیلمسازان سینمای ایران نیز در بیانیه‌ای هشدار می‌دهد که عده‌ای "کمر به قتل سینمای ایران بسته‌اند." همزمان انجمن تهیه‌کنندگان مستقل نیز گلایه می‌کند که "هر روز فضا برای تنفس و فعالیت بخش خصوصی تنگ‌تر شده و روند حضور رانت‌خواران بخش عمومی و دولتی، تولیدات مستقل سینمای ایران را به مخاطره انداخته است." تهیه‌کنندگان مستقل می‌گویند که "مسئولیت مجموعه اقداماتی که به این شرایط حاد تبدیل شده با سازمان سینمایی است."
 
سینمای ترسخورده
 
به دلیل کیفیت پایین فیلم‌هایی که با حمایت دولت و بر اساس "ارزش‌های اسلامی" ساخته می‌شوند، مسئولان مجبورند برای حفظ ظاهر در فستیوال فجر، هم به فیلم‌های سینماگران مستقل اجازه نمایش بدهد، هم برای اعتبار دادن به داوری این جشنواره از فیلم‌سازان مطرحی استفاده کند که اغلب مستقل هستند.
 
داوران بخش مسابقه جشنواره فجر سال ۹۱ در بیانیه پایانی خود مسئولان را متهم می‌کنند که باعث "سوت و کوری و بی‌رونقی" سینما و "بی‌اعتمادی اهل سینما به مدیران دولتی" شده‌اند.
 
بهروز افخمی یکی از این داوران می‌گوید: «شاخصه اصلی فیلم‌های امسال ترسیده بودنشان است. این ترس به همه فضای ایران سرایت کرده و تبعات آن را در سال آینده خواهیم دید.»
 
قطار خالی سینمای اسلامی
 
آنها که کمتر می‌ترسند یا بهای سنگینی می‌پردازند یا مجبور می‌شوند اصلا، و دست‌کم در داخل ایران کار نکنند. دهم اسفند ۹۲ (۲۸ فوریه سال جاری میلادی) ماموران هنگام بازگشت کامبوزیا پرتوی و مریم مقدم از آلمان به تهران گذرنامه آنها را توقیف کردند. پرتوی برای نمایش "پرده"، ساخته مشترکش با جعفر پناهی در جشنواره برلین شرکت کرده بود.
 
شمقدری می‌گوید "همه می‌دانند در کشور ما فیلم ساختن و ارسال فیلم به خارج از کشور نیاز به دریافت مجوز دارد". و کار این دو نفر "جرم و رفتار غیرفانونی است". جعفر پناهی دو سال پیش به اتهام "تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" به شش سال زندان و بیست سال محرومیت از فیلمسازی و خروج از کشور محکوم شد.
 
در سه سال گذشته تقریبا تمام فیلمسازان مطرح و معتبر ایران با امضای بیانیه و در نوشته و مصاحبه از پناهی حمایت کرده‌اند. همبستگی سراسری با پناهی نشان داد، قطاری که لوکوموتیوران آن شمقدری باشد، چقدر از فیلمسازان واقعی ایران خالی است.

رأی دهید
shirzan e irani - استکهلم - سوئد
جواد شمقدری خدا ریشه ات را از ایران بکند، مردک آخوندِ بی‌ عمامه، شما فسیلها را چه به سینما ؟! تو رو چه به این غلطها مردک گاو چرون بی‌ ریشه، حیفِ گا ری که به شماها ببندند. اونقدر سینما گران برجسته متخصص تو فسیل حالا شده ائی همه کاره سینما! همه زیر سر اون خامنه‌ای ضدّ ایرانی، بخیل، حسود ، عقده یی و جاهل است. لعنت خدا و تمام مقدسین و معصومین بر تو و او و هر کی‌ طرفداره اوست.
جمعه 27 ارديبهشت 1392 - 17:22
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.