هنرپیشگان زن در بالیوود٬ از کلیشه تا تابوشکنی
بازیگران زن در فیلمهای بالیوودی معمولاً زیبارو هستند٬ لباسهای شاد و رنگین بر تن میکنند٬ میرقصند و از غم و درد و خوشبختی میخوانند. در این نقشهای کلیشهای حقیقتی نهفته٬ اما نه تمامی حقیقت.
سینمای هند یکصدمین سالگرد تولدش را جشن میگیرد؛ سینمایی که در آن نقش زنان فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته و در گذر تاریخ دگرگون شده است.
در دوران آغازین سینمای هند تنها مردان بودند که جلوی دوربین ظاهر میشدند. آنان لباس زنانه بر تن میکردند و ایفای نقش زنان را بر عهده داشتند. خانم نامراتا جوشی٬ منتقد فیلم در هند، ضمن اشاره به این مطلب خاطرنشان میسازد: «در آن زمان میگفتند که جای زنان که از خانوادهای آبرودار میآیند٬ روی صحنه نیست.»
در اواخر دهه بیست قرن گذشته میلادی بود که کارگردانان آرامآرام هنرپیشگان زن را وارد صحنه کردند٬ البته نقش آنها در وهله نخست در این بود که به فیلم زیبایی ببخشند.
این وضعیت بیش از همه به دست مری آن اوانس٬ بازیگر استرالیایی، دگرگون شد که بعدها به نادیای جسور شهرت یافت. او پنج ساله بود که در سال ۱۹۱۳ به هند آمد. پدرش در ارتش بریتانیا خدمت میکرد.
مری اوانس در سال ۱۹۳۵ در فیلمی به نام "زنی با شلاق" نقش اصلی را ایفا کرد که تا آن زمان امری بیسابقه محسوب میشد. این فیلم برای سینمای هند موفقیتی فوقالعاده به همراه داشت.
نادیای جسور در این فیلم از لحاظ کارکتر به رابین هود شبیه بود و تمامی صحنهها را نیز خودش بدون استفاده از بدلکار بازی میکرد. او روی سقف قطار میدوید٬ مردان را به دوش میکشید و درواقع تمامی آن کارهایی را انجام میداد که از یک مرد انتظار میرفت.
او راه را برای ورود دیگر هنرپیشگان زن به صحنه هموار کرد و این روند با توجه با نقشی ثابت که از اواسط دهه ۳۰ میلادی به بعد رقص و موسیقی در فیلمهای هندی یافتند٬ تقویت شد. از همان دوران بود که بازیگران زن پا به پای همکاران مرد اهمیت پیدا کردند و خوانندگانی که به پیشه بازیگری روی آوردند٬ به بالیوود رنگ و برق تازهای بخشیدند.
نقشهای کلیشهای
دهه پنجاه تا هفتاد میلادی را میتوان دوران طلایی سینمای هند دانست. زنانی چون مادهو بلا٬ مینا کوماری و نرگس نقشهایی قوی ایفا کردند.
در سال ۱۹۵۷ فیلم "مادر هند" به عنوان نخستین فیلم هندی نامزد دریافت جایزه اسکار شد٬ موفقیتی که از آن زمان تا کنون تنها نصیب دو فیلم دیگر هندی شده است. نرگس در این فیلم نقش مادری پرقدرت را بازی میکند که برای رسیدن خانوادهاش به رفاه و خوشبختی با بیعدالتیها و نابرابریها مبارزه میکند.
نامراتا جوشی٬ منتقد فیلم٬ در عین حال به آثار سینمایی آن دوران با دیدی انتقادی مینگرد و میگوید: «هر گاه که یک زن در کانون داستان قرار داشت٬ ماجرا بر سر بدبختیاش بود. این فیلمها بر محور درد و شوربختی زنان و همچنین ایثارها و فداکاریهای آنان برای خانواده و جامعه میچرخیدند. برای همین هم برای جامعه هند در آن زمان بسیار ساده بود که این شخصیتها را بپذیرند.»
از دهه هفتاد میلادی به بعد وضع تغییر کرد و زنان بیشتر نقشی حاشیهای بازی کردند. هنرپیشگانی صاحبنام چون آمیتاب باچان به چنان محبوبیتی دست یافتند که دیگر جایی برای زنان نمانده بود و فیلمها تنها حول و حوش قهرمانان مرد دور میزد. بازیگران زن نقشی کماهمیت ایفا میکردند و وظیفهشان در فیلم بیشتر بر رقصیدن٬ زیبا بودن و ارائه آخرین مدها محدود میشد. این روند تا اواخر دهه نود میلادی ادامه یافت.
نقشهای تازه
آغاز قرن بیست و یکم ورق برگشت و هنرپیشگانی چون ودیا بالان یا کارینا کپور چهرهای متفاوت از زن هندی به مردم کشورشان ارائه دادند.
دویا بالان
فیلمهایی چون "هنگامی که تو را دیدم" محصول سال ۲۰۰۷ و فیلم "تصویر کثیف" محصول سال ۲۰۱۱ نمونههای مثالزدنی از این روند تازهاند.
شاهرخ خان که خود سلطان بالیوود محسوب میشود٬ در عین حال از کسانی است که در راه ارتقای جایگاه هنرپیشگان زن در هند تلاش میورزد. او به تازگی اعلام کرده که در تیتراژ فیلم بعدیاش نام بازیگر زن پیش از نام او ذکر خواهد شد.
این به نوبه خود انقلابی است٬ زیرا هر چه باشد بالیوود و فیلمهایش در بیشتر موارد راوی داستانهای قهرمانان مرد هستند. به همین خاطر است که در مراسم اهدای جوایز سینمایی در هند٬ آخرین جایزهای که اهدا میشود جایزه بهترین بازیگر نقش مرد است. البته قرار است که این سنت هم به زودی شکسته شود.