کامیون مرد همسایه برای شکست نقشه دزدان نوروزی
وطن امروز : دزدان خانهرو وقتی از مسافرت نوروزی خانواده پولداری در مرند برای تبهکاریهایشان استفاده کرده بودند نمیدانستند از سوی همسایه کامیوندار غافلگیر میشوند.
یکی از همسایهها با گذاشتن کامیونش مقابل پارکینگ خانه همسایهاش از دزدی چند میلیونی جلوگیری کرد. ساعت 5 صبح سومین روز نوروز سالجاری سرقت خانهای در یکی از محلات شهر مرند به پلیس 110 گزارش شد و دقایقی بعد تیمی از کلانتری مرکزی مرند برای بررسی ماجرا وارد عمل شدند. تیم پلیسی پس از مراجعه به آدرس اعلام شده متوجه شدند یک کامیون مقابل پارکینگ خانهای توقف کرده است و چند تن از همسایه خبر از دزدی ناموفقی میدهند. راننده کامیون که ادعا میکرد مانع از دزدی شده است به پلیس گفت: برای نماز صبح بیدار شده بودم که متوجه صدایی از کوچه شدم. هنگامی که از پنجره بیرون را نگاه کردم دیدم نیسان آبیرنگی به صورت دنده عقب به داخل خانه همسایهمان که به مسافرت رفته بودند، میرود. ابتدا فکر کردم راننده و سرنشین نیسان از بستگان آنان هستند ولی وقتی چند دقیقه حرکات آنها را زیر نظر گرفتم متوجه شدم 2 مرد ناشناس در حال انتقال وسایل خانه هستند. وی در ادامه افزود: برای اینکه بتوانم از دزدی جلوگیری کنم ابتدا به پلیس 110 زنگ زدم و سپس سریع خود را به سر کوچه رساندم، کامیونم را روشن کردم و آن را مقابل در پارکینگ گذاشتم. پس از خاموش کردن کامیون، پیاده شدم و پشت یکی از خودروها تا آمدن پلیس پنهان شدم ولی از شانس بد، دزدان که بیرون آمده بودند تا ببینند چه کسی کامیون را پارک کرده با آمدن گشت پلیس، سریع فرار کردند و بیخیال خودرویشان شدند. در ادامه ماموران پلیس با وارد شدن به داخل حیاط دریافتند که دزدان فرش، تلویزیون، لباسشویی، رایانه و هر چیزی که باارزش بوده است را داخل نیسان گذاشته بودند که در گام آخر از مرد همسایه رو دست خورده بودند. تیم تجسس در بررسیهای دیگر متوجه شدند دزدان با استفاده از شاهکلید وارد حیاط شده و در ورودی به ساختمان را شکستهاند و به دنبال یافتن طلا و جواهرات همه وسایل را به هم ریختهاند. ماموران که سرنخی مهم از دزدان در دست داشتند با ردیابی پلاک نیسان دریافتند خودرو دزدی است، بنابراین تنها سرنخ آنها از دست رفت. به اینترتیب با دستور بازپرس کشیک دادسرای عمومی و انقلاب مرند پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار تیمی از پلیس آگاهی قرار گرفت و آنان برای شناسایی دزدان تجسسهای خود را آغاز کردند که در ابتدا همسایه زیرک را تحت بازجویی گرفتند و با استفاده از چهرهنگاری موفق شدند تصویری فرضی از دزدان به دست آورند. کارآگاهان در ادامه با مطابقت تصاویر بهدست آمده با آلبوم مجرمان قدیمی دریافتند یکی از تبهکاران از دزدان قدیمی است که چندی پیش از زندان آزاد شده است. بر این اساس دستگیری دزدان در دستورکار تیم تجسس قرار گرفت و پاتوقها و مخفیگاه آنان تحت مراقبت قرار گرفت و پس از چندین روز تعقیب و مراقبت، ماموران موفق شدند تبهکار قدیمی به نام «ابراهیم» را دستگیر کنند. این تبهکار که در ابتدا منکر هرگونه دزدی میشد ادعا کرد پس از آزادی مشغول مسافرکشی است و از دزدی کردن توبه کرده است. با توجه به ادعاهای بیگناهی ابراهیم، کارآگاهان راننده کامیون را به پلیس آگاهی دعوت کردند و در مواجهه حضوری بین آنان، راننده اصرار داشت مرد تبهکار همان راننده نیسان بوده و آن شب نیز لباس مکانیکی بر تن داشته است. به اینترتیب کارآگاهان با توجه به این ادعا به خانه ابراهیم رفتند و در بازرسی از آنجا این لباس را پیدا کردند و موفق به یافتن چندین تابلو فرش و قالیچه گرانقیمت شدند. مرد تبهکار که خود را برابر شواهد و مدارک پلیس میدید چارهای جز اعتراف ندید و به دزدی با همدستی مرد دیگری به نام «حسین» اعتراف کرد که با راهنمایی وی دزد دیگر نیز در خانهاش در حومه شهر مرند دستگیر شد. ابراهیم در بازجوییهای دیگر گفت: من و حسین در زندان با هم آشنا شدیم و پس از آزادی تصمیم گرفتیم در ایام نوروز با استفاده از یک خودروی سرقتی خانههایی را که ساکنانش به مسافرت رفتهاند شناسایی کنیم و در یک فرصت مناسب اسباب و وسایل آنها را به سرقت ببریم، بنابراین یک نیسان دزدیدم و روز اول عید خانهای را طعمه خود قرار دادیم که در نخستین دزدی ناموفق بودیم. ابراهیم که تاکنون 5 بار دستگیر شده و 2 بار به زندان افتاده است، گفت: تا 2 سال پیش همسر و دختر و پسری بزرگ داشتم ولی آنها مرا ترک کردند. وی افزود: هر وقت توسط پلیس دستگیر میشدم و خانوادهام اسیر دادگاه میشدند همسرم التماس میکرد دست از این کارها بردارم ولی نمیدانم چرا خواسته یا ناخواسته دوباره دست به دزدی میزدم. 2 سال پیش که زندان افتادم همسر و فرزندانم مرا ترک کردند و به هیچوجه حاضر به بازگشت نشدند.
ابراهیم درباره اینکه به راحتی دستگیر شده است، گفت: وقتی آمدم پشت فرمان بنشینم که استارت بزنم با تعجب دیدم یک کامیون راه فرارمان را سد کرده، اصلا تصور آن را نداشتم، بیرون آمدم و دیدم در کامیون قفل است. خیلی ترسیده بودیم و حدس میزدیم کسی ما را زیر نظر دارد و هر آن پلیس سر میرسد که همانطور هم شد و ما فرار کردیم ولی چند روز بیشتر طول نکشید که دستگیر شدیم.